این ذکر را 9بار بگو و به 9 نفر بفرست
قبل از پاسخ به سؤالی که ذکر شد و ذهن بسیاری از ما را مشغول کرده است بهتر است حکایتی برایتان نقل کنم تا ببینیم برخی عواقب نابخردانه این کارهای بدون عقل و منطق را.
بنده هرگز از مشق نوشتن خوشم نمیآمد و از هر معلمی که زیاد تکلیف میداد طبق طبیعت کودکی بیزاری می جستیم،روزی در عالم کودکی خوشحال و خندان از اینکه معلمانان تکلیف زیادی نداده است لی لی کنان عرض کوچه را به سمت خانه طی میکردم و برای بازیهای مختلف نقشه میکشیدم که …متوجه شدم کاغذی به ماشین پدرم چسباندهاند بازش کردم و خواندمش با خطی بدتر از خط خرچنگ قورباغه خودم نوشته بود این دعا را 19 بار بخوانید و این یادداشت را بنویسید و به نوزده نفر بدهید اگر این کار را نکنید اتفاق هولناکی برای شما یا یکی از اعضای خانوادیتان میافتد، دلم را وحشتی عظیم گرفت و دل گیرا نه با خود زمزمه کردم بیا اینم از مشق امروز آخه این همه عربی رو من چطور بنویسم ؟من اصلا نمیخواهم آرزویم به این سختی برآورده شود؟ اما اگر پدرم تصادف کرد چی؟اگر برادر کوچکم مرد چی؟تمام ذهنم را این خیالات ترسناک پر کرد و عالم کودکانهام را وحشتی عظیم سیاه کرد که و این تصور در ذهنم نقش بست که خدا چقدر بدجنس است من نمیخواهم مشق بنویسم تهدیدم میکند آن روز تا آخر شب نوشتم و نوشتم از درس و مشق خود را فراموش کردم ،خودم را پطرسی می دیم که دارم خانوادهام را نجات میدهم از آن اتفاق موهوم ،دیگر بماند تا نوزده تا ما چه کشیدیم و بماند تنبیه شدنمان در مدرسه و دردسر پخش آن محموله پر خوف و خطر ،
از ترس گرفتار شدن در این وادی ترسناک ذکر و حاجت،دیگر به کاغذی بجز کتاب و دفترهایم دست نزدم و هنوز که هنوز است از باز کردن بعضی نامهها در هراسم.
این روش ترویج خرافه گرایی در زمانهای گذشته که تکنولوژی ارتباطات فاقد پیشرفت امروز بود و بالطبع گستردگی ارتباط و فرافکنی بسیار محدودتر بود نیز رایج بود. بدین صورت که در کاغذی مینوشتند: کسی چنین و چنان خواب دید، پس از روی این نوشته ده بار بنویسید و به ده نفر بدهید و اگر ندهید چنین میشود و اگر ندهید چنان خواهد شد
اما میدیدم که در امام زادهها گاه کاغذهایی در بستههای کوچک رد و بدل میشود ما که برای به دست آوردن چند تا نقل مشکل گشا سر و دست می شکاندیم از ترس عقوبت آن چوب جادوی آمال و آرزوها شیرینی نقل را فراموش کرده و از خیرش گذشتیم ؛ تا مبادا با تلخی تهدید جایگزین شود. و از هرچه مسجد و امام زاده بود فراری و گریزان شدیم.
اما هر چه ما بزرگتر شدیم و برای خودمان مثلاً اهل فن،آن کابوس کذایی هم رشد کرده به دنالمان روان…
شاید برای خیلی از شما کابوس نباشد و خیلی هم خوشایند باشد و هدیهای از طرف خدا و یا ائمه علیهم السلام بدانید اما باور بفرمایید بنده هنوز آن نامه نفرت انگیز و عواقبش را فراموش نکردهام .
حتماً برای شما عزیزان هم پیش آمده که بعد از ساعتها و شاید هم روزها قضای روزگار مساعدت میکند و صدای هشدار پیامک تلفن همراهتان غافلگیرتان میکند منهای مواقعی که پیامهای تبلیغاتی است ،از دوستان عزیز با هزاران ادب و احترام و سفارش و البته تهدید که :خوب و با دقت به خون و حتماً انجام بده این ذکر رو بگو و برای … بفرست،تا آخر هفته ،آخر ماه، فردا و …حاجتت را خواهی گرفت،اتفاق خوبی هم به رایت میافتد ،گم شدهات پیدا میشود» و …. صدها پیامک و ایمیل این چنینی شما را به خدا ، اگر ما نخواهیم حاجتمان برآورده شود چه کس را باید ببینیم؟؟؟
تازه گاهی اوقات هم ما را در محذوریت میگذارند و شرمندیمان میکنند و اهداف متعالی برای این عمل …در نظر دارند مثلاً : چهارده تا صلوات به نیت چهارده معصوم بفرستید و هدیه کنید به آقا امام زمان برای سلامتیشان و برای چهارده نفر بفرستید. خب حالا ما میمانیم و ترس و ابهام از ثواب و عقاب و نزاع بین ارزش ها و ضد ارزش ها .
ما هم که دیدیم این پیامها تمامی ندارد و برای انجامشان باید گوشه عزلت گزید و تارک دنیا شد تا از پسشان برآییم دنبال راه چاره به این در و آن در زدیم و به مطلبی بر خوردیم که شد راه نجات ما برای شما عزیزان هم نقل میکنیم باشد که در این عصر سرگردانی و فتنه انگیزی صراط مستقیم را گم نکنیم و راه به بیراهه نپیماییم.
این روش ترویج خرافه گرایی در زمانهای گذشته که تکنولوژی ارتباطات فاقد پیشرفت امروز بود و بالطبع گستردگی ارتباط و فرافکنی بسیار محدودتر بود نیز رایج بود. بدین صورت که در کاغذی مینوشتند: کسی چنین و چنان خواب دید، پس از روی این نوشته ده بار بنویسید و به ده نفر بدهید و اگر ندهید چنین میشود و اگر ندهید چنان خواهد شد.
در اطراف امامزاده صالح (ع) در تجریش – تهران، شخصی را دیدیم که یک پایش در گچ بود و با یک دسته کاغذ ایستاده بود و به هر کس که رد میشد کاغذی میداد. در این کاغذ نوشته شده بود که مدت 9 روز صبحها که از خواب بیدار میشوید، آرام و آهسته بگویید: «خدایا دوستت دارم و ادامه دهید یا فاطمه (ع) به قلبم بیا». هر کس این را به 9 نفر بدهد بعد از 9 روز خبر خوش میگیرد و هر کس ندهد بلا میبیند. توزیع کننده گفت: من چون پخش نکردم، پایم شکست. (البته این هم یک ترفند تبلیغاتی دیگر است).
جالبتر آن که اگر دقت کرده باشید، امروزه در مسیر تکاملی این خرافه پروری و دین زدایی، پخش گفتارها و اذکاری از بتپرستانی چون بودا یا دالایی لاما و … نیز رایج شده است (؟!)
حتی اذکار و اعدای که انتخاب میشوند، همه حساب شده و برنامهریزی شده است. بپرسید چرا 9 بار؟ حالا اگر 8 یا 20 بار بگویم چه میشود؟ بپرسید: منبع این نقل شما از کجاست؟ آیا به شما وحی شده است، یا حدیثی یافتید که در این 1400 سال هیچ شخص دیگری از عالم تا عادی نخوانده بود؟ یا آن که عالم و عارفی شناخته شده به کشف و شهودی رسیده و به شما گفته است؟ یا آن که منبع این ذکر شما، اگر سفارش صهیونیسم و بهائیت نباشد، لابد خواب و رؤیای عمه جان و خالهجانتان است
در گذشته به اینگونه خرافهها، «اسرائیلیات» میگفتند که توسط یهودیها به اذهان عمومی و فرهنگ مسلمین القاء میشد، اما شک و تردیدی نیست که این مزخرفات که بستر آن جهل، عوامی و خرافه گرایی برخی از مردم میباشد، امروزه یکی از حربههای جنگ نرم بر علیه اسلام نابی است که فقط دعوت به معرفت (شناخت)، ایمان و عمل صالح مینماید. اسلامی که سعادت دنیوی و اخروی انسان را مرهون تعقل، تفکر، تدبر، مطالعه، کسب علم و عمل صالح میداند.
باور نمایید که حتی اذکار و اعدای که انتخاب میشوند، همه حساب شده و برنامهریزی شده است. بپرسید چرا 9 بار؟ حالا اگر 8 یا 20 بار بگویم چه میشود؟ بپرسید: منبع این نقل شما از کجاست؟ آیا به شما وحی شده است، یا حدیثی یافتید که در این 1400 سال هیچ شخص دیگری از عالم تا عادی نخوانده بود؟ یا آن که عالم و عارفی شناخته شده به کشف و شهودی رسیده و به شما گفته است؟ یا آن که منبع این ذکر شما، اگر سفارش صهیونیسم و بهائیت نباشد، لابد خواب و رؤیای عمه جان و خالهجانتان است.
اسلام ناب و اسلام فقاهتی، یعنی اسلامی که راهی برای نفوذ خرافه، ورد، جادو، رمل و اسطرلاب، وهم و خیال، عبادات یا اذکار و روشهای من درآوردی … ندارد و خلاصه راههای نفوذ شیاطین انس و جن به عقل و قلب آدمی را مسدود کرده است. لذا نه تنها هیچ وقعی برای آنها قائل نگردید، بلکه هر کجا دیدید با شجاعت و سماجت تمام، تکذیب و مقابله نمایید.
باور و یا حتی احتمال درست بودن این خرافهها، نشان از عدم شناخت، ایمان و نیز جهل مخاطب دارد. انسان عاقل و مؤمن هر لحظه خدا را دوست دارد و به عقل، زبان و عمل خود به آن گواهی میدهد و معصوم (ع) هر لحظه در قلب مؤمن است، پس «به قلبم بیا» و این گونه سخنهای سخیف، اهانت به شعور خود و شأن آن بزرگان و تضعیف اسلام ناب است.
در خاتمه به یک روایت اشاره میشود: از معصوم خواستند که در مورد قبور خود سخنی بفرمایند. فرمودند: «قبورنا فی قلوب شیعتنا». یعنی قبرهای ما در قلبهای شیعیان ماست. یعنی مؤمن واقعی هر وقت به قلبش مراجعه کند، هر وقت به عقل و معرفتش مراجعه کند، هر وقت حجابهای ظلمانی جهل و تعلقات دنیایی را کنار بزند، نظر به «وجه الله» میکند، میفهمد که هر آن در محضر خداست و در هر آن مشهود اهل عصمت (ع) است. و نیازی به این خرافهها نیست.
جالب آن که همانهایی که اینگونه خرافهها را پخش میکنند، وقتش که برسد به تداوم در زیارت عاشورا یا دعای عهد … و سایر ادعیه و اذکاری که از معصوم (ع) رسیده است و سرتاسر معرفت و عشق و ذکر (یادآوری) است، ایراد وارد میکنند!
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به شبهات