خانه » همه » مذهبی » بایدهای حیاتی انسان و غایت‌مندی جهان (قسمت دوم)

بایدهای حیاتی انسان و غایت‌مندی جهان (قسمت دوم)

بایدهای حیاتی انسان و غایت‌مندی جهان (قسمت دوم)

در متون اسلامی، خداوند هم خیر بنیادین و هم بنیاد هر خیری معرفی شده است . این سخن از طریق مقایسه میان خدا و هر چیز دیگری بجز او، مطرح شده و خداوند از حیث منزلت در خیر، برتر از از هر چیزی معرفی گردیده است.

2055 - بایدهای حیاتی انسان و غایت‌مندی جهان (قسمت دوم)

خداوند چون خیر بنیادین و بنیاد خیر

از مبانی تعلیم و تربیت که هم اکنون مورد بحث است، تعیین کنندگی مبانی نسبت به اهداف و مفهوم بنیادی تعلیم و تربیت مورد نظر است. بنابر این، مواردی از ارزش شناسی که در تعیین اهداف و مفهوم تعلیم و تربیت نقش دارند، در این جا مورد بحث قرار خواهد گرفت و سایر موارد تحت عنوان مبانی مطرح خواهد شد. مبنای کنونی، جنبه ارزش شناختی دارد.
 
به هنگام بحث از ارزش، دو معنا از ارزش، مورد توجه قرار می گیرد، در معنای نخست، ارزش، به معنای وسیع کلمه به کار می رود و به جنبه های وجودی یک موجود اشاره دارد. در این معناست که «خیر» یا «شر» بودن یک موجود، مورد بحث قرار می گیرد و مقصود از آن، وضع با جایگاه وجودی آن موجود است. در حالت دوم، ارزش در معنای محدودتری به کار می رود و به طور عمده، مربوط به اعتبارهای ادراکی یک موجود نسبت به امور مختلف است. به این ترتیب، مفاهیم باید و نباید به میان می اید و هنجارهای مختلف اجتماعی با مطلوبیت های متفاوت، مورد نظر قرار می گیرد. در این قسمت از بحث، تنها مفهوم نخست ارزش مورد توجه قرار می گیرد.
 
قابل ذکر است که هرچند به طور کلی، در بحث ارزش‌ها جنبه های هنجارین نیز مطرح می گردد، اما بحث درباره ماهیت ارزش ها، جنبة تبیینی دارد و نتایج آن به صورت گزاره های توصیفی و تبیینی بیان می‌شود و از همین رو می توان طبق تعریفی که از مبانی به دست داده شد، بحث از ارزش را در شمار ممانی تعلیم و تربیت دانست. در این قسمت، یک مبنا به شرح زیر مورد نظر است.
 
با توجه به آنچه در مبانی هستی شناختی مطرح شد، خداوند میاد او نیز منتهای جهان هستی است. بر این اساس، هر بهره وجودی که موجودی از آن برخوردار است، از خدا انشئت یافته و خداوند، علاوه بر آنکه خیر و کمال محض است، منبع هر خیر و کمال نیز هست.
 
در متون اسلامی، خداوند هم خیر بنیادین و هم بنیاد هر خیری معرفی شده است . این سخن از طریق مقایسه میان خدا و هر چیز دیگری بجز او، مطرح شده و خداوند از حیث منزلت در خیر، برتر از از هر چیزی معرفی گردیده است. به علاوه، هرگونه ای از خیر نیز که کسی از آن برخوردار می‌شود، نشئت یافته از خداست. نمونه بارزی از این سخن، در قرآن چنین است: … آیا خدا بهتر است یا آنچه با او شریک می گردانند؟ آیا آنچه شریک می پندارند بهتر است یا آن کس که آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و برای شما آبی از آسمان فرو آورد، پس به وسیله آن، باغ های بهجت انگیز رویانیدیم. کار شما نبود که درختانش را برویانید. آیا معبودى با خداست؟ [نه] بلکه آنان قومی منحرفند. آیا شریکانی که می پندارند بهتر است یا آن کس که زمین را قرارگاهی ساخت و در آن رودها پدید آورد و برای آن، کوهها را مانند لنگری قرار داد، و میان دو دریا برزخی گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه] بلکه بیشترشان نمی دانند. یا آکیست  آن کس که درمانده را – چون وی بخواند – اجابت می کند، و گرفتاری را برطرف می گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار می دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه کم پند می پذیرید. یا آن کس که شما را در تاریکی‌های خشکی و دریا راه می نماید و آن کس که بادهای باران زا  را پیشاپیش رحمتش بشارتگر می فرستد؟ آیا معبودی با خداست؟ خدا برتر و آبزرگ تر است از آنچه آیا او شریک می گردانند. یا آن کس که خلق را آغاز می کند و سپس آن را باز می آورد، و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزی می دهد؟ آیا معبودی با خداست ؟ بگو: «اگر راست می گویید، برهان خویش را بیاورید».
 
چنان که در این آیات ملاحظه می‌شود، خدا هم بهتر از دیگران و هم منشا هر خیر و خوبی است که انسان از آن بهره مند می‌شود. بر این اساس، خدا برای انسان جون بنیادین مطرح خواهد بود، زیرا او و تنها اوست که هر آنچه را مطلوب انسان است، برای وی فراهم می آورد؛ شامل امنیت در زندگی بر روی زمین، رزق و روزی، فائق شدن درماندگی و نظیر آن. همچنین در این آیات پس از روشن نمودن این که خدا بهتر و ارزشمند تر است، او چون معبود و یگانه معبود معرفی می‌شود. به عبارت دیگر، ارزش برین چون غایت و هدف در نظر گرفته می‌شود. هدف همواره امری ارزشی است و این ارزش برین است که باید هدف غایی تلاش‌های انسان را تشکیل دهد. این نکته که نشانگر تأثیر مبانی ارزش شناختی در تعیین هدف.
 
هنگامی که خداوند، خیر بنیادین باشد، بنیاد هر خیری نیز خواهد بود. از این رو نکات زیر در قرآن مورد توجه قرار گرفته است:
 
– خیر تنها از طریق خدا به کسی می رسد: «… همه خوبی‌ها به دست توست…»

–  آنچه در نزد او ست، خیر است: «… و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است».
 
– آنچه او در اختیار آدمی می گذارد، خیر است: «و به کسانی که تقوا پیشه کردند، گفته شود: «پروردگارتان چه نازل کرد؟» می گویند: «خوبی برای کسانی که در این دنیا نیکی کردند پاداش نیکویی است و قطعا سرای آخرت بهتر است و چه نیکوست سرای پرهیزگاران» .
 
– آنچه او معین می کند، خیر است: «او ای قوم من، پیمانه و ترازو را به داد، تمام دهید حقوق مردم را کم ماهید و در زمین به فساد سر بر مدارید. اگر مؤمن باشید باقی مانده (حلال) خدا برای شما بهتر است…»
 
– و آنچه با او مرتبط است، خیر است: «و با زنان مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعا گنیز با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است، هر چند زیبایی او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند، قطعا برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد.».
 
با نظر به آنچه نقل شاد، آشکار می‌شود که در دیدگاه اسلام، خداوند هم خیر بنیادین و هم بنیاد هر خیر است.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص 84-82، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد