اماميه يا شيعه اثنا عشري در اصطلاح به کساني گفته مي شود که گذشته از اعتقاد به امامت و خلافت بلافصل علي ـ عليه السلام ـ ، پس از آن حضرت، حسن بن علي و حسين بن علي و نه فرزند معصوم امام حسين ـ عليهم السلام ـ را که آخرين آنان حضرت ولي عصر مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه) و امام قائم و غائب از ديده هاست، به امامت مي پذيرند.[1]از پيامبر اکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «جانشينان و اوصياي من و حجت هاي خدا بر خلق، پس از من دوازده تن هستند که نخستين آن ها برادر من است و آخرين ايشان فرزند من» گفته شد: يا رسول الله برادر تو کيست؟ فرمود: «علي بن ابي طالب» گفتند: فرزندت کيست؟ فرمود: «مهدي که زمين را همان گونه که از جور و ستم آکنده شده است، از داد و عدل پرخواهد کرد».[2]احاديثي که دلالت دارد بر اين که امامان اهل بيت، همان جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و دوازده نفرند، بسيار فراوان اند. ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمّي مي گويد:
اخبار صحيح با سندهاي خدشه ناپذير حاکي از آن است که پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به امر خداوند، علي بن ابي طالب را وصي قرار داد و علي بن ابي طالب، حسن و حسين را و حسين علي بن الحسين را و علي بن الحسين محمد بن علي را و محمد بن علي جعفر بن محمدالصادق را و جعفر بن محمد موسي بن جعفر را، و موسي بن جعفر پسرش علي بن موسي الرضا را و علي بن موسي الرضا پسرش محمد بن علي را و محمد بن علي پسرش علي بن محمد را و علي بن محمد پسرش حسن بن علي را و حسن بن علي پسرش حجة الله القائم بالحق را که اگر از دنيا يک روز بيشتر باقي نمانده باشد، خداوند اين روز را آن قدر طولاني گرداند تا او خروج کند و زمين را همان گونه که از ظلم و ستم آکنده شده، از عدل و داد پر کند. درود خداوند بر او و پدران پاکش.[3]بنابراين شيعه اثنا عشري و اماميه که بر اساس ادله معتبر همان پيروان حقيقي و اصلي اسلام و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستند، اعتقاد به دوازده امام معصوم دارند؛ و انکار هر کدام حتي يکي از ائمه دوازده گانه به منزله انکار همه آنان محسوب مي شود و کسي که اعتقاد به همه آنان نداشته باشد شيعه واقعي و اصطلاحاً داخل در جرگه اماميه نيست.
اينکه در سئوال مورد نظر مطرح شده که: «اگر کسي تا امام هشتم ـ عليه السلام ـ را اعتقاد داشته باشد، در بقيه امامان از نظر اعتقادي مشکلي نداشته و دوازده امامي محسوب مي شود» در برخي کتب عالم جليل القدر، شيخ مفيد قدس سره، مطرح شده،[4] و معناي آن اين نيست که هر کس اعتقاد به امامت هشت تن از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ تا امام رضا دارد و منکر امامت بقيه ائمه يعني چهار تن از امامان بزرگوار بعد از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ باشد باز هم دوازده امامي محسوب مي شود؛ بلکه معناي اين سخن اين است که افرادي که تا امام هشتم ـ عليه السلام ـ معتقد به امامت ائمه بوده بعد از آن حضرت گرفتار انحراف و انشعاب نگرديده و به امامان چهارگانه بعد از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ نيز معتقد شده اند و دوازده امامي شده و باقي مانده اند.
بنابراين اعتقاد به برخي از امامان دوازده گانه و انکار بعضي ديگر، چنانچه فرقه ها و گروه هايي که از شيعه منشعب گرديده مانند: زيديه، اسماعيليه و امثال آنان، اعتقاد دارند، انحراف از دين محسوب شده و مانند ديگر مذاهب اسلامي (حنفي، مالکي، شافعي…) خارج از دائره اماميه و مذهب حق اثنا عشري مي باشند.
از امام صادق ـ عليه السلام ـ از پدرانش ـ عليهم السلام ـ از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «هر کس قائم (امام دوازدهم) از فرزندان مرا انکار کند، به راستي که مرا انکار کرده است».[5]و نيز از آن حضرت نقل شده که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «هر کس قائم از فرزندان مرا انکار کند در زمان غيبت او، به مرگ جاهليت مرده است».[6]با توجه به آن چه توضيح داده شد، روشن گرديد که شيعه اثنا عشري که اصطلاحا به آن ها اماميه گفته مي شود، اعتقاد به دوازده امام معصوم و معرفت آنان را واجب مي دانند، به گونه اي که انکار يکي از آن ها انکار رسالت پيغمبر اکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و انکار ولايت همه ائمه ـ عليهم السلام ـ مي باشد؛ و شواهد تاريخي نشان مي دهد که شيعه اماميه بعد از امام هشتم ـ عليه السلام ـ تا امام دوازدهم ـ عليه السلام ـ گرفتار و دچار انشعاب نگرديده اند و بعد از شهادت امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ و در دوران غيبت امام عصر ـ عليه السلام ـ به ويژه در عصر غيبت کبري، شيعه اثنا عشري و اماميه تنها مکتب اصيل و پيروان واقعي و حقيقي اهل بيت و اسلام ناب مي باشند که اعتقاد راسخ به امامت ـ ائمه دوازده گانه معصوم داشته و غيبت امام زمان ـ عليه السلام ـ در نزد آنان از مسلّمات است و لذا ادعاي مدعيان مهدويت و باب هاي دروغين و فرصت طلبان شيّاد هيچگونه خلل و انشعاب قابل توجهي در اين مکتب الهي نتوانسته به وجود بياورد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اهل بيت در قرآن و حديث، ج1 و 2، محمدي ري شهري.
2ـ موعود اديان، آيت الله منتظري.
پي نوشت ها:
[1]. شيخ مفيد(ره)، اوائل المقالات، بيروت، دارالمفيد، 1414ق، ص41.
[2]. شيخ صدوق(ره)، کمال الدين و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، قم، دارالحديث، 1383ش، ج1، ص483 ـ 487.
[3]. شيخ صدوق(ره)، من لا يحضره الفقيه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1410ق، ج4، ص130.
[4]. شيخ مفيد(ره)، اوائل المقالات، بيروت، دارالمفيد، 1414ق، ص39.
[5]. صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، قم، موسسة السيدة المعصومة(س)، 1419ق، ص625.
[6]. همان.