1. اینکه خداوند انسان را در بهترین جایگاه و یا «احسن تقویم» آفرید، بدین معنا است که او را از هر نظر، چه جسمی و چه روحی و عقلی، موزون و شایسته آفرید و استعدادهای لازم را در او قرار داد تا جایی که این توانایی را دارد تا به بالاترین مقام قرب الهی برسد.[1] و به حیاتى جاودان در جوار پروردگارش، و به سعادتى عاری از شقاوت نائل شود. این مسئله به این دلیل امکانپذیر است که خدا او را به وسیلهای مجهز کرده که مىتواند با آن علم مفید کسب کند. و ابزار و وسائل عمل صالح را هم به او عطا کرده است.[2]
2. اینکه فرمود: برخی انسانها مانند حیوان یا گمراهتر از حیوانات هستند؛ یعنی این افراد چیزی را که موجب تفاوت بین انسان و حیوان میشود از دست دادهاند و آن چیز عبارت است از قدرت تشخیص خیر از شرّ و تشخیص سود و زیانی که مربوط به زندگی انسانی میشود؛[3] و این افراد به جهت اینکه فقط به خواب و خور و شهوت جنسى مىپردازند، شایسته این توصیف شدهاند. همان طور که امام على(ع) مىفرماید: «مانند حیوانات پرواری که تنها به علف میاندیشند و یا حیوانات دیگرى که در چراگاهها رها شدهاند و از این طرف و آن طرف خرده علفى بر مىگیرند»،[4] به تعبیر دیگر؛ گروهى مرفهاند همچون گوسفندان پروارى، و گروهى نامرفه مانند گوسفندانى که در بیابانها به دنبال آب و علف مىگردند و هر دو گروه هدفشان جز شکم چیزى نیست! آنچه در بالا گفته شد ممکن است درباره یک فرد صادق باشد و یا درباره یک ملت، ملتهایى که اندیشههاى خود را از کار انداختهاند و به سرگرمیهاى ناسالم روى آوردهاند و در ریشههاى بدبختى خود نمیاندیشند و در عوامل ترقّى فکر نمىکنند، نه گوش شنوا دارند و نه چشم بینا.[5]
3. با اینکه خدای متعال انسان را به بهترین حالت آفرید، امّا همین انسان اگر از مسیر حق منحرف شود، چنان سقوط میکند که به مرحله «اسفل السافلین» کشیده میشود.[6] بله؛ همین انسان، اگر استعدادهای خود را به کار نگیرد و راه کمال را طی نکند، خود را از رحمت واسعه الهی محروم میسازد و از بهره بردن از نفحات الهی باز میدارد. او با استفاده نکردن از این استعدادها و از دست دادن خصائصی که انسان را از حیوانات متمایز میکند (مانند قدرت تشخیص حق از باطل)، خود را از مرتبه انسانیت تنزّل داده و در ردیف حیوانات قرار میدهد.
اما اینکه فرموده است: این افراد از حیوانات هم گمراهتر هستند به این دلیل است که این انسان دارای استعداد و قوه رسیدن به کمال مطلوب را دارد ولی در حد حیوانیت باقی ماند، در حالیکه حیوانات این امکان را نداشتند که بتوانند مرتبهای بالاتر از حیوانیت خود را کسب کنند. بلکه حیوانات در مسیری که خدا برایشان معیّن کرده حرکت میکنند و نسبت به خودشان در راه هدایت قرار دارند و در مقایسه با انسان است که میتوان آنها را گمراه نامید. ولی این گروه از انسانها با اینکه خداوند به آنها گوش و چشم و قلب داده بود، از آنها بهره نبرده و خود را از سعادت محروم کردند.[7]
2. اینکه فرمود: برخی انسانها مانند حیوان یا گمراهتر از حیوانات هستند؛ یعنی این افراد چیزی را که موجب تفاوت بین انسان و حیوان میشود از دست دادهاند و آن چیز عبارت است از قدرت تشخیص خیر از شرّ و تشخیص سود و زیانی که مربوط به زندگی انسانی میشود؛[3] و این افراد به جهت اینکه فقط به خواب و خور و شهوت جنسى مىپردازند، شایسته این توصیف شدهاند. همان طور که امام على(ع) مىفرماید: «مانند حیوانات پرواری که تنها به علف میاندیشند و یا حیوانات دیگرى که در چراگاهها رها شدهاند و از این طرف و آن طرف خرده علفى بر مىگیرند»،[4] به تعبیر دیگر؛ گروهى مرفهاند همچون گوسفندان پروارى، و گروهى نامرفه مانند گوسفندانى که در بیابانها به دنبال آب و علف مىگردند و هر دو گروه هدفشان جز شکم چیزى نیست! آنچه در بالا گفته شد ممکن است درباره یک فرد صادق باشد و یا درباره یک ملت، ملتهایى که اندیشههاى خود را از کار انداختهاند و به سرگرمیهاى ناسالم روى آوردهاند و در ریشههاى بدبختى خود نمیاندیشند و در عوامل ترقّى فکر نمىکنند، نه گوش شنوا دارند و نه چشم بینا.[5]
3. با اینکه خدای متعال انسان را به بهترین حالت آفرید، امّا همین انسان اگر از مسیر حق منحرف شود، چنان سقوط میکند که به مرحله «اسفل السافلین» کشیده میشود.[6] بله؛ همین انسان، اگر استعدادهای خود را به کار نگیرد و راه کمال را طی نکند، خود را از رحمت واسعه الهی محروم میسازد و از بهره بردن از نفحات الهی باز میدارد. او با استفاده نکردن از این استعدادها و از دست دادن خصائصی که انسان را از حیوانات متمایز میکند (مانند قدرت تشخیص حق از باطل)، خود را از مرتبه انسانیت تنزّل داده و در ردیف حیوانات قرار میدهد.
اما اینکه فرموده است: این افراد از حیوانات هم گمراهتر هستند به این دلیل است که این انسان دارای استعداد و قوه رسیدن به کمال مطلوب را دارد ولی در حد حیوانیت باقی ماند، در حالیکه حیوانات این امکان را نداشتند که بتوانند مرتبهای بالاتر از حیوانیت خود را کسب کنند. بلکه حیوانات در مسیری که خدا برایشان معیّن کرده حرکت میکنند و نسبت به خودشان در راه هدایت قرار دارند و در مقایسه با انسان است که میتوان آنها را گمراه نامید. ولی این گروه از انسانها با اینکه خداوند به آنها گوش و چشم و قلب داده بود، از آنها بهره نبرده و خود را از سعادت محروم کردند.[7]
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 144، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 319، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
.[3] همان، ج 8، ص 336.
[4]. «کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا»؛ سید رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص 418، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[5]. تفسیر نمونه، ج 7، ص 22.
[6]. همان، ج 27، ص 144.
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 336.