عوامل آرامش روحي و رواني متعددند که چند مورد آن بيان مي شود:
1.مهمترين عامل آرامش انسان ذکر است به شرطي که معرف اصيل در ذرون انسان نهادينه شده باشند خداوند متعال در اين باره ميفرمايد: «… الا بذكرالله تطمئنّ القلوب[1]» يعني «آگاه شويد كه تنها ياد خدا آرام بخش دلهاست» «ذكر» همانگونه كه راغب در «مفردات» گفته است گاهي به معناي حفظ مطالب و معارف آمده است. با اين تفاوت كه كلمه «حفظ» به آغاز آن گفته ميشود و كلمة «ذكر» به ادامة آن، و گاهي به معني يادآوري چيزي به زبان يا به قلب است، لذا گفتهاند ذكر دوگونه است: «ذكر قلبي» و «ذكر زباني» در آية فوق مراد از ذكر خدا كه ماية آرامش دلهاست تنها اين نيست كه نام او را بر زبان آورد و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گويد، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد، و ميان او و گناه سدّ مستحكمي ايجاد كند،[2] اين است حقيقت «ذكر» كه آثار و بركات زيادي در روايات براي آن بيان شده است. در حديث ميخوانيم كه از وصايائي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به عليـعليه السّلامـ فرمود اين بود: «اي علي ـ عليه السّلام ـ سه كار است كه اين امت طاقت آن را ندارد (و از همه كس ساخته نيست) مواسات با برادران ديني در مال، و حق مردم را از خويشتندادن، و ياد خدا در هر حال، ولي ياد خدا (تنها) سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر نيست، بلكه ياد خدا آن است كه هنگامي كه انسان در برابر حرامي قرار ميگيرد از خدا بترسد و آن را ترك گويد[3]».
نماز بهترين وسيلة ياد خداست و در اين باره خداوند ميفرمايد: «أقم الصلواة لذكري»[4] يعني نماز را به خاطر ياد من بپادار. جالب اينكه اين آيه ميگويد: نماز را برپادار تا به ياد من باشي، امّا در آية 29 سورة رعد ميگويد ذكر خدا ماية اطمينان و آرامش دلهاست. و در آية 27 تا 30 سورة فجر ميفرمايد: «اي نفس مطمئنّه به سوي پروردگارت باز گرد، در حالي كه تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود، در زمرة بندگانم درآي، و در بهشتم گام بگذار»! از قرار دادن اين سه آيه در كنار هم به خوبي ميفهميم نماز انسان را به ياد خدا مياندازد، ياد خدا نفس مطمئنّه به او ميدهد، و نفس مطمئنّه او را به مقام بندگان خاص و بهشت جاويدان ميرساند.[5] گفته شد كه ذكر دو گونه است «ذكر قلبي» كه توضيح داده شد و «ذكر زباني»؛ گرچه ذكر قلبي ارزش بسيار زيادي در پيشگاه الهي دارد و اين بدين معني نيست كه ذكر زباني خالي از لطف باشد. ما ميبينيم در قرآن حضرت يونس ـ عليه السّلام ـ به وسيلة همين ذكر زباني از هم و غم نجات پيدا ميكنند. آنجايي كه خداوند در سورة انبياء آية 86 در اين باره ميفرمايد: «بعد از اينكه (حضرت يونس ـ عليه السّلام ـ) از ميان قوم خود غضبناك بيرون رفت و چنين پنداشت كه ما هرگز او را در مضيقه و سختي نميافكنيم. امّا وقتي به ظلمات دريا و شكم ماهي در شب تار گرفتار شد، آنگاه در ان ظلمتها فرياد كرد كه، الهي! خدائي به جز ذات يكتاي تو نيست تو از شريك و هر عيب و آلايش، پاك و منزّهي و من از ستمكارانم، كه بر نفس خود ستم كردم، به حالم ترحم فرما. پس ما دعاي او را مستجاب كرديم و او را از گرداب غم نجات داديم و اهل ايمان را هم اينگونه نجات ميدهيم». و لذا اين ذكر به ذكر يونسيه معروف است و از بهترين ذكرها براي رفع هم و غم است.
2. عامل ديگري كه ميتوان بوسيلة آن دل را از غم و غصه خالي كرد، دعا كردن است. خداوند در اين باره ميفرمايد: «امّن يجيب المضطرّ اذا دعاه و يكشف السوء[6]» يعني «آن كيست كه دعاي بيچارگان مضطر را به اجابت ميرساند، و رنج و غم آنان را بر طرف ميسازد». اين آيه نشان دهندة اين است كه: اولاً (غير خداوند كس ديگري نميتواند دعاي بيچارگان مضطر را اجابت نمايد. و رنج و غم آنان را برطرف سازد). و ثانياً (گر چه خداوند دعاي همه را هرگاه شرايطش جمع باشد اجابت ميكند ولي در آية فوق مخصوصاً روي عنوان «مضطر» تكيه شده است، به اين دليل كه يكي از شرايط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب به كلي برگيرد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشكلي را به دست او ببيند، و اين درك و ديد در حال اضطرار دست ميدهد. آري اگر انسان به اين مرحله برسد مهمترين شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است[7]».
3. يكي ديگر از عوامل زدودن غم و غصه از دل، توسل به معصومين –عليهم السلام- و اولياي الهي است. معصومين –عليهم السلام- واسطه فيض الهي هستند، به همين جهت سفارش شده است كه در هنگام سختي و مشكلات به ايشان توسل بجوئيم و از طريق بر قراري ارتباط معنوي با اين بزرگواران بر مشكلات فائق شويم، در اين صورت دل از غم و غصه خالي مي شود.
4. عامل ديگري كه ميتواند انسان را از غم و غصه نجات دهد، تقواي الهي است كه خداوند در اين باره در قرآن ميفرمايد: «و من يتق الله يجعل له مخرجاً[8]» يعني «هركس تقواي الهي پيشه كند خداوند راه نجاتي براي او فراهم ميكند». و در حديثي از ابوذر غفاري نقل شده كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «من آيهاي را ميشناسم كه اگر تمام انسانها دست به دامن آن زنند براي حل مشكلات آنها كافي است، سپس آية «و من يتق الله» را تلاوت فرمودند و بارها آن را تكرار كرد».[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اخلاق اسلامي، احمد ديلمي و مسعود آذربايجاني، نشر و پخش صدف.
2. پندهاي امام صادق –عليه السلام- محمدتقي مصباح يزدي، موسسه آموزش و پژوهشي امام خميني.
پي نوشت ها:
[1] . رعد/29.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ دهم، 1370، ج10، ص215.
[3] . قمي، عباس، سفينة البحار، ج1، ص484، (به نقل از تفسير نمونه، ذيل همين آيه).
[4] . طه/14.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلامية، چاپ دهم، 1370، ج13، ص175.
[6] . نمل/62.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلامية، چاپ دهم، 1370، ج15، ص520 و 521.
[8] . طلاق/2.
[9] . طبرسي، مجمعالبيان، ج 10، ص 306. (به نقل از تفسير نمونه ذيل همين آيه).