خانه » همه » مذهبی » با توجه به اين حديث که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده هر کس بميرد و امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است خواهش مي کنم که درباره حضرت مهدي با من سخن بگوئيد که مشمول اين آيه نشوم؟

با توجه به اين حديث که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده هر کس بميرد و امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است خواهش مي کنم که درباره حضرت مهدي با من سخن بگوئيد که مشمول اين آيه نشوم؟

حديثي که در سوال مورد نظر به آن اشاره گرديده از احاديث معروف و معتبري است که شيعه و سني آن را نقل کرده اند. اين حديث در کتب شيعه زياد آمده و با اصول شيعه هم صد در صد قابل انطباق است. اين حديث را شيعيان اغلب به عبارت: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه»[1] هر کس بميرد و پيشواي زمان خودش را نشناسد مرده است از نوع مردن زمان جاهليت. و در کتب اهل سنت در روايتي به اين عبارت نقل کرده اند: «من مات بغير امام مات ميتة جاهليه»[2] و نيز در روايتي چنين نقل کرده اند: «من مات و ليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية» کسي که بميرد و در گردن او بيعت يک امام نباشد به مرگ جاهليت مرده است. و به عبارتي که هم شيعه نقل مي کند و سني ها هم زياد نقل کرده اند اين است: «من مات و لا امام له مات ميتة جاهلية» هر کس بميرد و امامي نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده است. اين عبارات خيلي زياد است و نشان دهنده اهتمام زياد پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به مسأله امامت است.[3]پيرامون اين حديث شريف توجه به سه نکته لازم است:
الف: حديث دلالت روشن بر وجوب اعتقاد و ايمان به وجود امام و معرفت او در همه اعصار و زمان ها دارد و هيچ گونه قيدي به زماني و مکاني خاص نشده است، يعني همان گونه که اعتقاد به امام ـ عليه السلام ـ به عنوان خليفه و جانشين پيامبر در زمان حضور ائمه ـ عليهم السلام ـ واجب و لازم است در زمان غيبت هم ايمان به وجود او و معرفت و شناخت نسبت به آن بزرگوار واجب است.
ب: معرفت و شناخت اعم است از شناخت حقيقي و شخصيتي و شناخت حقوقي و شخصيتي، به اين معنا که گاهي ممکن است انسان کسي را از نظر ظاهر و شخصاً و حقيقتا بشناسد ولي از نظر شخصيت، مقام و حقوق منکر او بوده و هيچ گونه معرفتي نسبت به او نداشته باشد چنان چه خيلي اتفاق مي افتد و در تاريخ نمونه هاي زيادي داريم مثلا در حادثه عاشورا اکثريت قريب به اتفاق مردم و سپاه ابن زياد مي دانستند امام حسين ـ عليه السلام ـ فرزند امير مومنين و فاطمه زهرا ـ عليهما السلام ـ است و نواده عزيز پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و هم چنين بقيه اهل بيت و ياران حضرت را مي شناختند ولي با وجود اين منکر مقام و منزلت و امامت آن بزرگوار بودند و هيچ گونه معرفتي نسبت به مقام آن حضرت نداشتند، چنان چه گاهي ممکن است انسان کسي را از نظر شخصيت و مقام و حقوق بشناسد ولي او را نديده و هيچ گونه آشنائي و معرفت ظاهري و شخصي نسبت به او نداشته باشد حتي ممکن است وقتي مي بيند او را نشناسد چنان چه در زندگي انسان هاي بزرگ در جوامع انساني نظاير زيادي دارد خصوصا در زمان هاي قديم که وسائل ارتباطي نبوده و يا خيلي اندک و ناچيز بوده است به عنوان مثال در زمان حيات و حضور ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ خيلي از شيعيان و پيروان آن بزگواران با اين که اعتقاد و ايمان به امامت و ولايت آن بزرگواران داشتند و نسبت به شأن و مقام و جايگاه آن ها معرفت داشتند و واجب الاطاعه مي دانستند ولي توفيق حضور و شناخت شخصي از نزديک را نداشتند.
ج: آن چه در بحث شناخت و معرفت امام ـ عليه السلام ـ اهميت دارد و اساس رابطه امام با شيعيان و پيروان او محسوب مي شود و روايت مورد نظر بر آن دلالت دارد شناخت و معرفت حق امام و ايمان به مقام و شخصيت امام است ولو از نظر ظاهر به او دسترسي نداشته و او را نشناسد چنان چه در زمان غيبت کبري و زمان ما فعلا چنين است و رابطه شيعيان و دوستان امام زمان ـ عليه السلام ـ يک رابطه معنوي و بر اساس اعتقاد و ايمان به امام زمان ـ عليه السلام ـ و امامت آن حضرت و ولايت او استوار مي باشد و لو از نظر ظاهر به آن حضرت دست رسي نداريم و شخص آن بزرگوار را نمي شناسيم و البته اين هيچ گونه آسيبي به ايمان و  اعتقاد ما به ولايت و امامت آن يگانه ي دوران نخواهد زد چه آن که امير المومنين علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ فرمود: «… من مات منکم علي فراشه و هو علي معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بيته مات شهيداً و وقع اجره علي الله»[4] يعني کسي از شما که در رخت خواب خود بميرد در حالي که عارف به حق خدا و رسولش و  اهل بيت پيامبر است شهيد از دنيا رفته و اجر او بر خدا است. و نيز امام زين العابدين فرمود: «من ثبت علي موالاتنا في غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجر الف شهيد من شهداء بدر و احد»[5] يعني کسي که در زمان غيبت حضرت قائم امام زمان ـ عليه السلام ـ بر دوستي و ولايت اهل بيت ثابت قدم بماند خداي عزوجل به او اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد که در رکاب پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به شهادت رسيده اند عطا مي فرمايد.
پس آن چه نسبت به معرفت و شناخت امام زمان ـ عليه السلام ـ مهم است معرفت به مقام و منزلت و شخصيت و حق آن بزرگوار است و البته معرفت اگر حقيقي باشد باعث مي شود انسان نسبت به انجام و تکاليف خود نسبت به آن حضرت در زمان غيبت اهتمام بورزد که به اختصار به آن اشاره مي کنيم و از خداوند عاجزانه مي خواهيم که ما را  از شيعيان و سربازان آن حضرت قرار دهد.
«در کتاب شريف مکيال المکارم در باب هشتم از تکاليف بندگان خدا و شيعيان نسبت به امام زمان ـ عليه السلام ـ مطالب ارزشمندي ذکر گرديده که ما عيناً ترجمه آن را ذکر مي کنيم و براي تفصيل بيشتر به آن کتاب شريف مراجعه شود.
1. تحصيل معرفت و شناخت نسبت به صفات و آداب و خصايص شخصيت آن بزرگوار و علامات قطعي ظهورش از روايات و کتب معتبر تاريخي.
 2. رعايت ادب هنگام ياد کردن از آن حضرت به اين معنا که از آن حضرت به القاب شريفه ياد کنند مانند حجت و قايم و مهدي و صاحب الزمان و صاحب الامر.
 3. آن حضرت را دوست داشته باشد و با کارهاي خوب خود او را در نزد مردم محبوب گرداند.
 4. هميشه منتظر ظهور آن بزرگوار بوده و در مجالس و محافل فضايل و مناقب آن حضرت را ذکر نمايد و از فراق­اش محزون و غمگين باشد.
 5. سعي کند در مجالس و محافل که يادي از آن بزرگوار مي شود و ذکر فضايل و مناقب او در آن مي گردد شرکت نمايد و حتي الامکان خودش چنين مجالس و محافلي را تشکيل بدهد.
 6. در فراق آن حضرت شعر بگويد و براي ديگران بخواند.
 7. در فراق آن حضرت بگريد و ديگران را بگرياند.
 8. در غم دوري و فراق و محروميت از تشرف به خدمت آن عزيز صبر کند و تسليم رضاي خداوند متعال باشد.
 9. به نيابت آن بزرگوار صدقه بدهد براي سلامتي وجود مقدس و نازنين او و از طرف او زيارت کعبه و پيامبر و امامان ـ عليهم السلام ـ حتي الامکان انجام بدهد.
10. بعد از هر نماز واجب و يا حد اقل هر روز جمعه دعاي عهد را که از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده بخواند. 11. با دوستان و شيعيان آن حضرت مهربان باشد و به آن ها کمک کند چون اين کار باعث سرور و رضايت قلب امام زمان مي گردد. 12. زيارت آن حضرت نمايد و بر او سلام کند و به آن بزرگوار هميشه توسل بجويد و حاجات و خواسته هاي خود را بر آن حضرت عرضه نمايد.[6] و بالاخره در کارها و اعمال هميشه رضايت او را که رضايت خداي متعال است در نظر بگيرد چون بر اساس روايات زيادي اعمال ما هر جمعه بر آن حضرت عرضه مي گردد و آن بزرگوار از اعمال خوب ما خوشحال و از کرده هاي بد ما ناراحت مي گردد. بهر حال تمام تلاش خود را در برقراري ارتباط معنوي بيشتر و جلب رضايت آن ولي اعظم الهي بکنيم تا شايد: (آنان که خاک را به يک نظر کيميا کنند) شايد از سر لطف (يک نظري به ما کنند)

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
به کتاب شريف (امامت و رهبري) شهيد علامه مطهري و کتاب شريف (کمال الدين و تمام النعمه) مرحوم شيخ صدوق، ج2،
2. کتاب ارزشمند (الامامة و التبصره) تأليف ابن بابويه القمي رجوع شود.
 
پي نوشت ها:
[1]. دلايل الصدوق صفحات: 19 – 13.
[2]. مسند احمد حنبل، ج4، ص 96.
[3]. اين مطالب از کتاب امامت و رهبري شهيد مطهري نقل گرديده و آدرس منابع ياد شده هم در آن موجود است. ناشر: انتشارات صدرا، چاپ چهارم.
[4]. منتخب الاثر، ص 650، تأليف آيت الله صافي گلپايگاني.
[5]. منتخب الاثر، ص 649، تأليف آيه الله صافي گلپايگاني. کمال الدين و تمام النعمه، ج2، (نوادر الکتاب) تأليف شيخ صدوق (ره).
[6]. مکيال المکارم، ميرزا محمد تقي اصفهاني، ج2، ص 95 ، ص 123، باب هشتم از تکاليف عباد، منتخب الاثر، ص 636 و 637، تأليف آية الله صافي گلپايگاني.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد