در اينكه آيا اهل كتاب بعد از ظهور امام زمان ـ عليه السلام ـ و پس از تشكيل و استقرار حكومت جهاني مهدوي باقي مي ماند ولي از عقايد انحرافي دست برداشته و موحد و خداپرست مي شوند و بر اساس كتب آسماني شان كه عاري از تحريف است و توسط امام زمان ـ عليه السلام ـ، بر اساس برخي روايات از غاري در انطاكيه بيرون آورده مي شود، عمل نموده و در حمايت حكومت اسلامي،به زندگي خويش ادامه مي دهند؟ يا اينكه پس از تشكيل و تحكيم حكومت اسلامي توسط وليعصر ـ عليه السلام ـ كسي جز مسلمان روي زمين باقي نمي ماند و آن حضرت دين اسلام را بر يهود و نصارا عرضه مي دارد، هر كس پذيرفت نجات مي يابد و هركس امتناع ورزيد كشته خواهند شد؟ اختلاف نظر وجود دارد.
رواياتي كه بيان گر وضعيت آنان است به دو دسته مختلف تقسيم مي شوند: يك دسته از روايات بيان گر اين است كه اهل كتاب در زمان حكومت اسلامي در آخرالزمان باقي مي مانند ولي استقلال و حاكميتي ندارند بلكه تحت الحماية حكومت اسلامي به زندگي شان ادامه مي دهند. ابوبصير مي گويد: به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض كردم: صاحب الامر با اهل ذمه (يهود و نصارا) چه مي كند؟ فرمود: مانند پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با آنان مصالحه مي كند، آنها نيز با كمال ذلّت، جزيه مي دهند.[1]و نيز از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: صاحب الامر مهدي ناميده شده براي اينكه تورات و ساير كتاب هاي آسماني را از غاري كه در انطاكيه واقع شده، استخراج مي كند، بين اهل تورات با تورات و بين اهل انجيل با انجيل و بين اهل زبور با زبور و بين اهل قرآن با قرآن، داوري خواهد كرد.[2]دسته ديگر از روايات بيان گر اين است كه در عصر دولت مهدي ـ عليه السلام ـ كسي جز مسلمان روي زمين باقي نمي مانند. آن حضرت دين اسلام را بر يهود و نصارا عرضه مي دارد، هر كس مسلمان شد زنده مي ماند و هر كس امتناع ورزيد كشته خواهد شد. براي نمونه:
ابن بكير مي گويد: تفسير آيه: «و له اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون»
را از حضرت ابوالحسن ـ عليه السلام ـ پرسيدم. فرمود: اين آيه در شأن قائم نازل شده است. وقتي آن جناب ظاهر شد، دين اسلام را بر يهود و نصارا و صابئين و كفار شرق و غرب، عرضه مي دارد پس هر كس با ميل و اختيار، اسلام بياورد، به نماز و زكات و ساير واجبات امرش مي كند و هر كس از قبول اسلام خودداري ورزد، گردنش را مي زند، تا اينكه در شرق و غرب زمين كسي جز خدا پرست باقي نماند.
ابن بكير مي گويد: به آن حضرت عرض كردم: فدايت شوم، مردم جهان زيادتر از آن اند، كه كشته شوند؟ فرمود: هرگاه خداكاري را اراده كند، زياد را كم و كم را زياد مي گرداند.[3]و نيز از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: خدا شرق وغرب جهان را براي صاحب الامر مفتوح مي سازد آن قدر مي جنگد تا غير از دين محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ديني باقي نماند.[4]به نظر مي رسد نكته تعيين كننده در انتخاب وگزينش اين دو دسته از روايات، دقّت و تامل در ظواهر برخي آيات قرآن كريم مي باشد كه دلالت مي كنند كيش يهود و نصارا،تا قيامت باقي خواهد ماند: خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «ما از كساني كه ادعاي نصرانيت داشتند، پيمان گرفتيم، پس قسمتي از پندهاي ما را فراموش كردند، ما هم دشمني و كينه را تا قيامت در بين شان انداختيم»[5]و «يهودان گفتند: دست خدا بسته است، دست خودشان بسته باد و به سزاي اين ناروا كه به خدا نسبت دادند، ملعون شوند، بلكه دست رحمت او گشوده است و هر چه بخواهد انفاق مي كند. قرآني كه بر تو نازل شده، سركشي و كفر بسياري از آنها را افزون مي كند و تا قيامت در ميان شان دشمني و كينه انداختيم.[6]همان گونه كه ملاحظه شد، دسته اول روايات، موافق قرآن و دسته دوم مخالف آن است. و بر اهل فن و تحقيق پوشيده نيست كه روايات موافق قرآن، بر روايات مخالف آن مقدم اند و آنها را از اعتبار ساقط مي كنند. بنابراين يهود و نصارا در عصر دولت مهدوي باقي خواهند ماند، ولي از عقيده تثليث و شرك دست برداشته، خداپرست مي شوند. و در حمايت دولت اسلامي به زندگي خويش ادامه مي دهند. در عين حال دولت هاي باطل سقوط مي كنند و قدرت جهان در دست مسلمانان و مومنين شايسته قرار مي گيرد.[7] و بقاء اهل كتاب در سايه حكومت جهاني مهدوي، هيچگونه منافات و تضادي با سيطره و حاكميت و جهاني بودن حكومت اسلامي به رهبري وليعصر ـ عليه السلام ـ ندارد.
زيرا مراد از يكپارچگي و تحقق حقانيت شيعه در آخر الزمان، مي تواند يكپارچگي قدرت و حاكميت اسلام و سيطره تام آن بر عالم باشد ولو اينكه برخي از اديان و اقشار پيرو آن به عنوان محكوم و رعيت و تابع وجود داشته باشند اما هيچگونه دخالت و سهمي در قدرت و حاكميت ندارند. البته حقيقت امر در نزد خداست. ظاهر روايات نشان مي دهند كه در زمان ظهور و قبل از استقرار حكومت مهدوي امام ـ عليه السلام ـ فرصتي براي تسويه حساب با اهل اديان ندارد و آنچه در روايات آمده كه حضرت با اهل كتاب به شريعت خودشان رفتار مي كند به نظر مي رسد كه مربوط به دوران استقرار حكومت جهاني آن حضرت باشد به اين معنا که آن حضرت به تدريج از آغاز حركت خودش اقدام به ريشه كني كفر و ارتداد مي كند و اين امر سالها طول مي كشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دادگستر جهان، آيت الله اميني.
2ـ در محضر علامه طباطبائي، محمد حسين رخشاد.
پي نوشت ها:
[1]. بحار الانوار، ج52، ص381.
[2]. الغيبة، نعماني، ص237، ح26.
[3]. تفسير عياشي، ج1، ص183؛ بحار الانوار. ج52، ص340.
[4]. بحار الانوار، ج52، ص390.
[5]. مائده / 14.
[6]. مائده / 64.
[7]. دادگستر جهان، آيت الله ابراهيم اميني، ص295؛ در محضر علامه طباطبائي، محمد حسين رخشاد، ص188.