در مورد کیفیت دمیده شدن روح در کالبد انسان دو نوع فرض وجود دارد.
1. این که خداوند جزیی از وجود خود جدا نموده و در وجود انسان قرار داده باشد.
2. این که خداوند چیز با ارزشی را که مخلوق خودش است به نام روح، در انسان دمیده باشد نه این که جزیی از وجود او باشد و دلیل منسوب کردن آن به خودش هم به جهت اهمیت و عظمت آن باشد؛ مثل این که می گوییم خانه خدا.
معنای اول ضرورتاً باطل است؛ زیرا همان طور که روشن است و شما نیز در پرسش به آن اشاره نمودید خداوند سبحان بسیط بوده و هیچ گونه ترکیبی در او راه ندارد و معنای پذیرش سخن اول این است که خداوند از اجزایی تشکیل و ترکیب شده باشد تا جدا نمودن مقداری از آن و قرار دادنش در انسان ممکن باشد و با توجه به بسیط بودن و عدم ترکیب در وجود خدا، پس این فرض بالضروره باطل است.
با توجه به برهان سبر و تقسیم باید معنای دوم صحیح باشد، اما دلیل این که خداوند “روح” را به خود نسبت داده و فرموده: “فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ” این به دلیل عظمت و اهمیت آن است.