همانگونه که در متن سؤال مرقوم نموداید، روایت نقل شده [که باید صحت آن مورد بررسی قرار گیرد] و ترجمهی آن به شرح زیر میباشد:
«إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْکُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَیْهَا وَ نَوَاحِیهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا»
ترجمه: وقتی فتنه همه بلاد را در برگیرد، بر شما باد که به قم و اطرافش پناه برید که بلاء از آن به دور است.
اولین نکتهای که در این موارد در فضای مجازی به چشم میخورد، مطالعات طولانی و عمیق مخالفان اسلام میباشد که البته بیانگر یک کار تشکیلاتی است، نه مطالعات فردی! گاه برای القای یک شبهه و یا مستمسکی برای رد کردن یا حتی مسخره نمودن، یک آیه یا حدیثی را با تکیه بر یک کلمهی از آن، چنان مطرح میکنند که حتی آنان که با علوم قرآنی آشنایی دارند، اذعان میکنند که ما خودمان صدبار این آیه و تفاسیرش را خواندهایم، اما هیچگاه به ذهنمان خطور نکرد که میتوان با یک چرخش ظریف، چنین شبههای را ایجاد و القا نمود!
نکتهی دوم این است که این گروه، هیچ گاه به دنبال متن صحیح و پیام آن نمیروند و در استناد به روایات جهت منکوب و مسخره کردن نیز معمولاً به سراغ روایاتی میروند که به لحاظ “علم حدیث”، سند محکمی ندارند!
مگر هر حدیثی را که اولش “قال الصادق علیه السلام” بیاید و در آخرش سند زده باشد که بحارالانوار، ج… میتوان پذیرفت که یقیناً سخن معصوم میباشد؟! پس “علم حدیث” برای چیست؟!
“علم حدیث” ابتدا متن حدیث را به وحی و عقل ارجاع میدهد و اگر منافاتی نداشت، به سراغ ناقلین آن میرود؛ اگر تک به تک نقل کنندگان تا شخص معصوم مشخص باشند و همگی نیز موثق و سالم باشند، میشود آن را در زمرهی احادیث معتبر آورد و سپس تحقیق کرد که آیا متواتر است یا خبر واحد و یا ….؟!
روایت فوق، اگر چه در بحار الانوار درج شده، اما همه میدانند که علامه مجلسی رحمه الله علیه، در آن فرصتی که پس از چند قرن اختناق به دست آورده بود، ابتدا سعی نمود تا هر چه از اهل عصمت علیهم السلام نقل شده و میشود را جمعآوری نماید و نامش را “بحارالانوار” گذاشت، تا در فرصتهای مناسب بعدی، توسط خودش و سایر اهل علم، این روایات از هم تفکیک شوند، و صحت و سقم هر کدام مشخص گردد، اعتبارش به لحاظ حدیثی مورد مطالعه قرار گیرد و … .
این روایت در مورد قم، به لحاظ حدیثی، جزو احادیث “مرسل” شمرده میشود و مرسل به حدیث یا روایتی گفته میشود که نقل کننده از تابعین باشد، اما خودش آن را از معصوم نشنیده باشد و در ضمن واسطه های نقلش نیز معلوم نباشند. اگر حدیث و روایتی نقل شود که سند آن مخدوش باشد و یا تمامی یا تعدادی از راویان آن تا کسی که خودش آن را از شخص معصوم علیه السلام شنیده، حذف شده باشند، به آن “حدیث مرسل” میگویند.
علامه مجلسی (ره)، این روایت را به نقل از کتاب “تاریخ قم” آورده است و نه در آن کتاب سند موثقی داشته و نه خود علامه سندی آورده و تأیید کرده که این روایت محکم و معتبر میباشد. و جالب آن که بدانیم، کتاب “تاریخ قم”، به فارسی نوشته شده و سپس علامه یا دیگران، ترجمهی عربی آن را نوشتهاند. پس جملهی فوق، عین حدیث یا روایت نمیباشد.