خانه » همه » مذهبی » با توجه به مقام و منزلت و علمي که پيامبر اسلام داشتند چرا حضرت در سفر معراج سؤالاتي را از جبرئيل مي پرسيد؟

با توجه به مقام و منزلت و علمي که پيامبر اسلام داشتند چرا حضرت در سفر معراج سؤالاتي را از جبرئيل مي پرسيد؟

بي ترديد انسان كامل از فرشتگان برتر و از نظر معرفت و علم از آنها داناتر است، لذا در قرآن وقتي خلافت انسان كامل را مطرح مي كند و با پرسش فرشته ها رو به رو مي شود، مي فرمايد: خداوند همه معاني و نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست مي گوئيد از اسامي آنها به من خبر دهيد، فرشتگان به عجز خود اعتراف كردند، بعد خداوند به آدم فرمود: ايشان را از اسامي آنان خبر ده و آدم خبر داد آن گاه خداوند به فرشته ها فرمود من به شما نگفتم كه من چيزهايي را مي دانم كه شما نمي دانيد.[1] از آن جا كه مسأله خلافت و مسايل پيرامون آن اختصاص به حضرت آدم ندارد؛ بلكه انسانهاي كامل را عموماً شامل مي شود، از اين جريان به دست مي آيد كه انسان كامل بي ترديد از فرشته ها برتر و داناتر است.  
اما اين كه چرا انسان كامل در گرفتن وحي و مسايل نظير جريان معراج پيامبر اسلام از جبرئيل كمك گرفته است و به واسطه او حقايقي را دريافت كرده و از مسايل آگاهي يافته است.
اولاً بايد گفت: جبرئيل تنها در حد واسطه بودن و پيام رساندن نقش دارد و آوردن پيام از خداوند هرگز دليل بر دانايي بيشتر او بر انسان كامل نيست، چنانکه مثلاً‌ در امور عرفي پيام رسان هيچ گونه برتري بر كسي كه پيام براي او آورده شده ندارد.[2]ثانياً: در سفر معراج جبرئيل تنها در بخشي از راه همراه پيامبر بوده است و وقتي به مقام سدرة المنتهي كه مقام جبرئيل است رسيد جبرئيل از ادامه سفر محروم شد و گفت: لو دنوت انملة لاحترقت[3] اگر يك بند انگشت از اين فراتر بروم بالهايم مي سوزد.
ثالثاً: هر پرسش دليل بر آن نيست كه پرسشگر نسبت به شيء مورد سؤالش بي خبر و ناآگاه باشد، اين مثال تا حدودي مي تواند مطلب را به ذهن نزديك كند؛ مثلاً‌ دانشمند و عالم و مجتهدي در شهري وارد كتاب خانه اي مي شود مسئول آنجا به هر نحو كه شده سعي مي كند درباره كتابها و آثار گوناگون علمي كه در آن گنجينه موجود است براي او توضيح دهد و چه بسا آن مهمان دانشمند درباره برخي از مسايل سؤالاتي را از مسئول كتابخانه نمايد؛ در حالي كه ممكن است علم و آگاهي آن دانشمند نسبت به حقيقت و محتواي آن كتاب ها از آن مسؤول به مراتب بيشتر باشد. اما مسؤول كتابخانه براساس وظيفه و مسئوليت خود پيوسته درباره آثار آن جا توضيح مي دهد و آن دانشمند نيز گوش مي دهد و مطالب ديگري را از او در آن باره مي پرسد؛ پس سؤالات پيامبر از جبرئيل نيز شبيه اين گونه امور است و منشأ آن سؤالات را نمي توان استفهامي دانست.
رابعاً: ممكن است علّت اين پرسش آن باشد كه پيامبر براي بازگو نمودن جريان براي مؤمنين و انتقال آن به آيندگان پيوسته مسايل را از جبرئيل سؤال كرده و او توضيح داده تا وقتي بازگو كردن به مردم همين جريان را بدين شكل عنوان كند كه من از جبرئيل پرسيدم درباره فلان موضوع و او چنين گفت: چه اين که بسياري از سؤال هاي كه اميرمؤمنان از پيامبر اكرم داشته از همين سنخ بوده است؛ يعني براي آگاه كردن مردم از مسأله سؤال مطرح مي كرده است و حضرت براي مؤمنان توضيح مي داد با اين كه علي ـ عليه السلام ـ برخي چيزها را به خوبي مي دانست و ديگر نيازي به سؤال نبود؛ ولي او در عين حال سؤال مي كرد.[4]خامساً: براساس مباني عرفاني[5] جبرئيل جزء عقول مجرد است و شأني از شئون حقيقت محمدي است، همان طور كه چشم و گوش انسان، شأني از شؤن نفس اوست. پس اگر پيامبر از جبرئيل مي پرسيده در واقع مثل آن است كه انسان از طريق چشم و يا گوش خود چيزي را ببيند يا بشنود؛ بنابراين پيامبر در برخي از مراتب سفر معراجش به وسيله شؤون وجودي خود كه جبرئيل يکي از آنهاست، از حقايق ملكوت آگاه مي شد، بعد از آن مرحله وقتي كه اوج گرفت به طور مستقيم خودش بدون واسطه آنها با اذن الهي از آن حقايق آگاه مي شد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيت الله رفعي قزويني، مجموعه رسايل و مقالات (رساله معراج) ص 119، نشر الزهراء، 1367 ش.
2. آيت الله سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج 1، ص 378، نشر مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1363 ش.
3. محسن اديب بهروزي، معراج از ديدگاه قرآن و روايات، نشر سازمان تبليغات اسلامي، تهران 1374 ش.
4. حسن زاده آملي، هزار و يك نكته، نكته هاي: 4، 249، 284، 666، 855، 943.
 
پي نوشت ها:
[1] . بقره/ 30، 31، 32 و 33.
[2] . شعراني، ابوالحسن، مقدمه تفسير منهاج الصادقين، تهران، نشر كتابفروشي اسلاميه، بي تا، ج 1، ص 9.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر احياء تراث العربي، 1403 ق، ج 18، ص 365.
[4] . امام خميني، سيد روح الله، مصباح الهداية الي الخلافة و الولاية، تهران، نشر پيام آزادي، 1360 ش، ص 174.
[5] . حسن زاده آملي،حسن، يازده رساله (رساله نهج الولاية)، تهران، نشر مؤسسه مطالعاتي و تحقيقاتي فرهنگي، 1363 ش، ص 91.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد