اختیار شیطان:
شیطان از جنس جن مى باشد(1) و مانند انسان موجودى مختار است(2) و هر موجود مختارى مى تواند راه هاى خوب و بدى برگزیند(3) و نتیجه آن را نیز دریافت کند(4). خداوند جن و انس را اساسا براى سعادت و رسیدن به کمال آفریده(5) و آن دو را به راه سعادت هدایت فرموده است. لیکن برخى از انسان ها و جنى ها راه هدایت را پذیرفته(6) و برخى آن را رها ساخته و خود ودیگران را به بدى ها دعوت مى کنند(7). شیطان نیز یکى از همین ها است و در قرآن مجید هر انسان یا جن بدکار و دعوت کننده به بدى ها را شیطان نامیده است و یکى از این شیاطین همان «ابلیس» است که از سجده بر آدم سر برتافت و راه انحراف و دعوت به انحراف را پیش گرفت(8). لیکن او بر هیچ کس سلطه ندارد و فقط وسوسه گر مى باشد(9) و خداوند خطر وسوسه گرى هاى او را گوشزد کرده و به مقاومت در برابر آن پاداش بسیارى مى دهد(10). بر اساس بعضی از آِیات قرآن جن مانند انسان موجودى مختار، انتخابگر و صاحب اراده است و هنگامى که بر سر دو راهى قرار مى گیرد. یکى را برمى گزیند مانند : ذاریات، آیه 56 ؛ انعام، آیه 130 ؛جن، 15، 14 و 11؛ بقره، آیه 24؛ تحریم، آیه 6؛ اعراف، آیه 38 بنابراین، شیطان از آنجا که جن بوده است، موجودى انتخابگر و صاحب اراده بوده و توان سرپیچى از فرمان خداوند را داشته است. بله در اثر کثرت عبادات، شیطان در ردیف ملائکه به شمار می آمد، ولی اصالتا از جنیان بود ودر مقابل انسان که از خاک خلق شده است، شیطان مانند سایر جنیان از آتش خلق شده است(11). پی نوشت ها: 1. کهف، 50. 2. رحمن، 39 – انعام، -30، اعراف، 328 – احقاف، 18 – جن، 17. 3. سبأ، 12 – فصلت، 25 و 29 – احقاف 29. 4. اعراف 179 – جن، 15 و 16. 5. ذاریات، 56. 6. جن، 2 و 11 و 13 و 14. 7. ناس، 6 – 4 – جن، 4 و 7 و 11 و 14. 8. انعام، 112 – کهف، 50. 9. ناس، 6. 10. 11. حجر، 33 و 27 – رحمن، 15 – اعراف، 12 – ص، 76.
در این باره دو نظر وجود دارد:
1- از آنجایى که ملائکه «مقام معلوم» دارند، داراى اختیار نمى باشند.
2- به استناد بعضى روایات به دست مى آید که ملائکه یا حداقل برخى از آنان تا حدودى داراى اختیار مى باشند.
در ادامه پاسخ به نکات ذیل نیز اشاره می شود:
اول. درست است که فرشتگان بر اساس متون اسلامى و آیات قرآن، نمى توانند برخلاف وظیفه اى که دارند اقدام کنند. بنابراین اختیار به معنای مصطلح در بین ما انسان ها، در آنها مطرح نیست؛ چون انسان مخیر است؛ یعنى، مى تواند انجام دهد و مى تواند انجام ندهد.
ولی از طرفى جبر نیز به معناى سلب اختیار از موجودى است که شأن اختیار را داشته باشد؛ مثلاً اگر انسانى را وادار کنند که کارى را برخلاف میل خودش انجام دهد، او را مجبور ساخته اند. بنابراین در فرشتگان جبر هم مطرح نیست.
البته براى اختیار معناى دیگرى نیز هست که فرشتگان را هم شامل مى شود و آن این که کارى را که انجام مى دهند، از روى میل و رغبت است؛ بدون آن که از سوى عامل دیگرى تحت فشار قرار بگیرند. بنابراین تسبیح و تقدیس فرشتگان اختیارى است و آنچه را مى کنند، در کمال میل و رغبت انجام مى دهند.