خانه » همه » مذهبی » با داشتن چه ويژگي هايي مي توان از هدايت قرآن كريم بهره مند شد؟ توضيح دهيد؟

با داشتن چه ويژگي هايي مي توان از هدايت قرآن كريم بهره مند شد؟ توضيح دهيد؟

نخست واژه ي هدايت مورد دقّت قرار مي گيرد: هدايت در لغت، به معناي دلالت و راهنمايي كردن از روي لطف مي باشد.[1] واژه ي‌ هدايت داراي مصاديق گونه گون مي باشد. ريشه ي اين واژه به دو معني بازگشت مي كند.
1. هدايت تكويني: هدايت تكويني در تمام موجودات جهان وجود دارد. منظور از هدايت تكويني، رهبري موجودات توسط پروردگار است كه زير پوشش نظام آفرينش و قانونمندي هاي حساب شده جهان هستي مي باشد. مانند آيه ي « قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[2] ؛ پروردگار ما همان كسي است كه همه چيز را آفريد سپس هدايت كرد.»
2. هدايت تشريعي: هدايت تشريعي كه توسط پيامبران و كتا ب هاي آسماني انجام مي گيرد و  انسان ها با تعليم و تربيت آنان، در مسير تكامل پيش مي روند. شاهد آن نيز در قرآن کريم فراوان است. مانند: « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[3]؛ به حقيقت راه حق و باطل را به انسان نموديم حال خواهد هدايت بپذيرد، شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند.» و هم چنين فرموده است: « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا …[4]، آن ها را راهنماياني قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت مي كنند.»
حال با توجّه به معناي هدايت، چه كسي مشمول اين هدايت تشريعي قرآن کريم مي شود؟ آيا هر كسي كه به قرآن کريم  رجوع كند و آيات آن را بخواند و يا درباره ي قرآن کريم تحقيق و جستجو كند و حقيقت مطلب را هم به دست بياورد. مشمول هدايت مي شود؟ اگر چنين است چرا آن مسيحاني كه در قرآن کريم تفكّر كردند و به حقانيّت قرآن کريم هم يقين دارند، هم چنان مسيحي باقي ماندند؟ و يا آن مفسّراني كه قرآن کريم را تفسير كردند و تا اندازه اي هم مقصود قرآن کريم را فهميدند، چرا بر تعصّبات و اعتقادات مذهبي خود باقي ماندند و آيات قرآن کريم را ناديده گرفتن؟
جواب آن واضح و روشن است و آن اين كه: اگر چه قرآن كريم براي هدايت جهانيان نازل شده است[5] ولي از هدايت آن فقط پرهيزگاران بهره مند مي شوند.[6]  شاهد بر اين مطلب، آيه ي دوّم از سوره ي‌ بقره است كه مي فرمايد‌ (هدي للمتقين) يعني اين كتاب هدايتي است براي متّقين و پرهيزگاران. و علّت آن اين است كه تا مرحله اي از تقوا در وجود انسان نباشد و تا مرحله ي تسليم در مقابل حقّ و پذيرش آن چه هماهنگ با عقل و فطرت است، در انسان نباشد، بسيار سنگين است كه انسان از هدايت كتاب هاي آسماني بهره بگيرد؛ زيرا هيچ گاه حاضر نمي شود در برابر حقّ سرتسليم فرود آورد. در حقيقت افراد فاقد ايمان دو دسته هستند:
 1. گروهي كه در جستجوي حقّ هستند و اين مقدار از تقوا در دل آن ها وجود دارد كه هر جا حقّ را ببينند پذيرا شوند.
2. گروه دوّم افراد لجوج و متعصب و هواپرستي هستند كه تنها در جستجوي حقّ نيستند بلكه براي خاموش كردن حقّ تلاش مي كنند. به طور مسلّم قرآن کريم براي گروه اوّل مفيد بوده و هست و گروه دوّم از هدايت آن بهره اي نخواهند گرفت. يعني هدايتگري قرآن کريم لازم است ولي كافي نيست؛ بلكه انسان هم بايد شرايط هدايت شدن را داشته باشد و تا سرزمين وجود انسان از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدايت را نمي پذيرد. لذا خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: قرآن کريم هداي و راهنماي متّقيان است.[7]اكنون كه شرط اساسي بهره مندي از هدايت قرآن كريم را بيان شد، راه هاي به دست آوردن آن مورد بررسي قرار مي گيرد. درباره ي تقوا، كتاب هاي زيادي نوشته شده و در تفسيرهاي قرآن کريم هم به آن اشاره شده است.
تقوا در لغت به معناي محافظت يك چيزي از هر چه به او زيان مي رساند است.[8] و در اصطلاح تقواي ديني و الهي يعني اين كه انسان خود را از آن چه از منظر دين و اصولي كه دين در زندگي معيّن كرده و خطا و گناه و پليدي و زشتي شناخته شده، حفظ و صيانت كند و مرتكب آن نشود.[9] و به عبارت ديگر حفظ و صيانت خود از گناه را تقوا گويند. بنابراين در آغاز راه، براي پذيرش حقّ، يك تقواي كلّي لازم است كه زمينه ساز پذيرش هدايت قرآني گردد و از آن ثمره ي ايمان و عمل صالح بارور گردد. شيعه ايمان و عمل صالح رسيدن به مقصد اعلاء است كه خداوند از آن به فلاح و رستگاري تعبير نموده است.[10]قرآن كريم براي هدايت همه ي مردم است، ولي در مقام عمل تنها افراد لايق و پرهيزگار از هدايت قرآن كريم بهره مند مي شوند. و اين افراد پرهيزگار صفاتي دارند كه خداوند تبارك و تعالي در آيه ي 3 و 4 سوره ي بقره به آن ها اشاره مي كند و براي آن ها پنج صفت معرفي مي كند. يعني پرهيزگاران داراي پنج صفت هستند: 1. ايمان به غيب دارند. يعني آن چه پنهان است ايمان دارند. ( در تفاسير آمده است: مراد از غيب خداوند تبارك و تعالي، فرشتگان، معاد، و حضرت مهدي ـ عليه‎ السلام ـ مي باشد.)[11] 2. نماز  را به پا مي دارند. 3. از تمام نعمت ها و مواهبي كه خدا به آن ها روزي داده است انفاق مي كنند. 4. متّقين به آن چه كه بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و آن چه بر پيغمبران قبل از ايشان نازل گرديده است، ايمان مي آورند. 5. و به روز رستاخيز يقين دارند و در ادامه ي مي فرمايد: «اولئك علي هدي من ربهم و اولئك هم المفلحون[12]؛ آنان را خداوند هدايت كرده و آن ها رستگارانند.» و به عبارت دقيق تر، متّقين و پرهيزگاران چون فطرتي پاك و سالم دارند، خود را از آلودگي ها و زشتي ها حفظ مي كنند و چون خود را حفظ مي كنند خداوند تبارك و تعالي آن ها را هدايت مي كند كه در اين صورت متّصف به پنج صفت متّقين مي شوند و چون به آن صفات ذكر شده متّصف شدند. خداوند تبارك و تعالي به عنوان پاداش و جزاي آن تقوا، هدايت دوّمي را به آن ها كرامت و عنايت مي كند كه به وسيله ي آن راه هاي سلامتي را ببينند و بواسطه ي آن به فلاح و رستگاري برسند و اين همان هدايت قرآن كريم است و به تعبير ديگر فطرت سالم زمينه ي هدايت را براي شخص فراهم مي كند تا خداوند به دارندگان چنين فطرتي وعده بدهد كه بزودي بوسيله ي قرآن كريم ايشان را  هدايت مي كند. كه معناي آن اين است كه شخص پرهيزگار داراي دو هدايت است يكي بواسطه ي فطرت پاك و سالم، خداوند او را هدايت مي كند و متّصف به پنج صفت پرهيزگاران مي شود و چون از آن صفات برخوردار شد، خداوند تبارك و تعالي به عنوان پاداش، هدايت دوّمي را كه همان هدايت قرآني است به او كرامت و عنايت مي فرمايد كه عدّه اي از علماء از آن به هدايت عنائي تعبير كرده اند يعني عنايتي از طرف خداوند مي شود تا راه هاي سلامتي و رستگاري را به يقين و باور دل ببيند.
 با اين بيان، دانسته شد كه شرط بهره مندي از هدايت قرآن كريم، پرهيزكاري و طهارت از هر نوع پليدي و گناه است و خداوند تبارك وتعالي مردم را تشويق به تحصيل طهارت فرموده اند: « … إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (222)[13]»  علاوه بر تشويق، راه هاي دستيابي به طهارت را هم بيان فرمودند كه عبارتند است از:
1. انفاق در راه خداوند سبحان: « خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا …[14]، اي رسول مااز مومنان صفات را دريافت دار تا بدان صدقات نفوس آن ها را پاك و پاكيزه سازي.»
2. رعايت حجاب و عفاف: « … وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ …[15]، هرگاه از زنان رسول متاعي مي طلبيد از پس پرده طلبيد كه حجاب براي آن كه دل هاي شما و آن ها پاك و پاكيزه بماند بهتر است.»
3. وضو و تيمم براي اعمالي كه مشروط به طهارت است. « … وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ … فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ …[16].» مراد از طهارت در اين آيه تنها نظافت و پاكيزگي ظاهري نيست، زيرا از سويي در اين نوع از طهارت، قصد قربت شرط است و از سوي ديگر، نظافت به وسيله ي‌ خاك در تيمم حاصل نمي شود چون خاك مالي كردن صورت و دو دست نظافت نيست، پس منظور از آيه، طهارت از آلودگي خواهش هاي نفساني و نيز پاكيزگي از پليدي غرور و مانند آن است. گر چه در بعضي از اين موارد به نوعي از نظافت ظاهري هم مي انجامد.
4. يكي ديگر از راه هاي تحصيل طهارت رفت و آمد در مساجدي است كه بر اساس تقوا براي برپايي نماز و مانند آن بنيان نهاده شده است، سزاوار تر است: « … فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ[17]، در آن مسجد [قبا] مردان پاكي كه مشتاق تهذيب نفوس خودند درآيند و خدا مردان پاك مهذّب را دوست مي دارد.» و نيز آيات ديگري كه اساس طهارت را عبادت و بندگي خداوند سبحان در خصوص اوامر و نواهي او نام مي برد. از اين رو هر كس عابدترين و مطيع ترين انسان ها در پيشگاه خداوند باشد، مطهرترين و نيكوترين آنان است و نصيب و بهره ي ‌او نيز از صحف مطهره فراوان تر است.[18]و در پايان بايد گفت: كسي دنيا او را فريفته است و بهره ي خود را به فرومايگي و پستي فروخته است و آخرت خويش را به بهاي اندك خريده و سركشي كرده است و در هواي نفس خود فرو رفته است، چيزي از كتاب كريم را به ارث نمي برد، گر چه آن را تلاوت كند و ببوسد و بعض اوقات آن را بر سر نهد. راز مطلب همان  است كه به آن اشاره شد.[19]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير تسنيم، ج2، اثر استاد جوادي آملي.
2. هزار و يک نکته از قرآن کريم، اثر اکبر دهقان.

پي نوشت ها:
[1] . مفردات راغب، انتشارات ذوي القربي، چاپ دوم، سال 1423، ص 835.
[2] .سوره ي طه: 20/50.
[3] . سوره ي انسان:76/3.
[4] .سوره ي انبياء: 21/73.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7]  . همان.
[8] . همان، ص881.
[9]  . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 7.
[10]  . قرائتي، محسن، تفسير نور، موسسه در راه حق، چاپ سوم، 1377، ج 1، ص 41.
[11]  . همان منبع، ص 43.
 [12] . سوره ي بقره:2/5.
[13] . سوره ي بقره:2/222.
[14] . سوره ي توبه:9/103.
[15] . سوره ي احزاب:33/53.
[16] . سوره ي مائده: 5/6.
[17] . سوره ي توبه:9/108.
[18]  . جوادي آملي، عبدالله، قرآن کريم از منظر امام رضا ـ عليه‎ السلام ـقم: انتشارات اسراء، چاپ اول، سال 1382، ص 81.
[19] . همان، ص 87.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد