راههايي كه انسان ميتواند خدا را بشناسد و به مقصد برسد زياد است. برخي از آن راهها، راه عقل و استدلال است، در اين راه، انسان با منطق و استدلال ثابت ميكند كه اين جهان آفرينندهاي حكيم، دانا و توانا دارد، دليلهاي عقلي متنوع و گوناگون هستند.
برهان نظم
يكي از آنها برهان نظم است. وقتي ما به اين جهان پهناور و بزرگ نگاه ميكنيم مي بينيم كه در همة پديدهها از كوچكترين ذرّه يعني اتم گرفته تا بزرگترين آفريدهها يعني كهكشانها، يك نظم و دقت بسيار بالايي به كار رفته و همه چيز حساب شده است؛ نيز ميدانيم كه هيچ نظمي وجود ندارد مگر اين كه كسي آن را برقرار كرده باشد. هيچ نظمي امكان ندارد به خودي خود به وجود آمده باشد و يا موجودِ بيعقل و شعوري آن را ايجاد كرده باشد.
يك راه ديگر و بسيار آسان براي بهتر شناختن خداوند اين است كه انسان به موجوداتي كه آفريده است بيشتر فكر كند، مثلاً در خلقت خودش فكر كند، همان طور كه ميدانيم آغاز آفرينش انسان از خاك است؛ با اين توضيح كه گياهان مولكولهاي مورد نياز خود را از خاك گرفته و در خود جذب ميكند آنگاه حيوانات گياهان را ميخورند و سپس انسان از گوشت حيوانات و نيز از گياهان استفاده ميكند، همين مواد در بدن انسان تبديل به نطفه ميگردد و بعد خداوند آن را تبديل به خون و گوشت و استخوان ميكند. وقتي آفرينش او كامل شد خداوند از روح خود در او ميدمد و انسان به دنيا ميآيد. از سوي ديگر وقتي ما در بدن خود دقّت ميكنيم ميبينيم هر چيز براي هدفي معيّن آفريده شده است، حتّي گودي كف پاي انسان براي كاري ساخته شده است و در همة اجزاي بدن نظم و دقّت و هدف وجود دارد، حال چطور ممكن است اين همه نظم و محاسبه بيهدف بوده، خالقي نداشته و براي كاري و هدفي ساخته نشده باشد؟!
قرآن در آيات بسياري به ما سفارش ميكند كه دربارة جهان خلقت بينديشيم تا به وجود خدا بيشتر پي ببريم و خدا را بهتر بشناسيم تا علاقهمان نسبت به او بيشتر شود، مانند آيهاي كه ميفرمايد: «در خلقت زمين و آسمان و به وجود آمدن شب و روز بينديشيد و در اين كه ميبينيد كشتيها (با اين عظمت و سنگيني) در روي آبها به حركت در ميآيند و اين كه خداوند از آسمان باران را فرود ميآورد و زمين مرده را زنده ميكند و حيوانات زيادي در زمين خلق نموده است فكر كنيد، همة اينها نشانة وجود خداوند است.[1] اگر عقل را به كار اندازيم و چشم دل را باز كنيم به وجود خداوند پي ميبريم و عظمت او را بهتر درك ميكنيم و از نعمتهاي فراوان و بيشماري كه به ما داده است خشنود شده و شكرگذار او ميشويم.
برهان فطرت
راه ديگر براي شناخت خداوند راه فطرت است. انسان وقتي به قلب و دلِ خود مراجعه ميكند ميبيند كه نميتواند وجود خدا را انكار كند و خواهي نخواهي خدا را باور دارد و دلش به وجود او گواهي ميدهد، مانند آن شخص كافري كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال كرد: خدا را چگونه باور كنم؟ امام ـ عليه السلام ـ در جواب فرمود: آيا تا به حال سوار كشتي شدهاي؟ مرد گفت: آري. امام فرمودند: آيا شده است كه كشتي دچار طوفان شود و در حال غرق شدن باشد؟ عرض كرد آري. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: در آن لحظه كه دستت از همه جا كوتاه بود چه حالي داشتي؟ گفت: در ته دلم احساس ميكردم كه يك قدرتي هست كه بالاتر از هر قدرتي است و يك كسي هست كه بتواند دستم را بگيرد و مرا نجات دهد و در دلم به آن نيرو اميد داشتم.
امام ـ عليه السلام ـ فرمود: همان قدرت و نيرويي كه در دلت به آن اميد داشتي كه ميتواند همه كار بكند خداوند است. قرآن نيز به گونهاي زيبا همين حقيقت را به تصوير ميكشد: «هنگامي كه سوار بر كشتي شوند، خدا را با اخلاص ميخوانند (و غير او را فراموش ميكنند)؛ امّا هنگامي كه خدا آنان را به خشكي رساند و نجات داد، باز مشرك ميشوند.[2] سعادت دنيا و آخرت انسان در گرو آن است كه انسان خدا را بشناسد و با شناختن يا نشناختن خدا مسير زندگي انسان كلّاً عوض ميشود، جا دارد كه بيشتر بحث شود و مطالعة بيشتر و عميقتري صورت گيرد و براي همين جهت كتاب چيز جالب و شيرين و ساده براي مطالعه معرفي ميگردد.
1ـ آفريدگار جهان. آيت الله مكارم شيرازي.
2ـ خدا را چگونه بشناسيم، آيت الله مكارم شيرازي.
3ـ راه خداشناسي، آيت الله جعفر سبحاني.
4ـ بهترين راه شناخت خدا، محمد محمدي ريشهري.
پي نوشت ها:
[1]ـ بقره/ 164.
[2]- عنكبوت/ 65.