براي دست يافتن به جواب، لازم است چند مقدمه ذكر شود.
مقدمة اول : در اسلام علاوه بر نماز، روزه، حج، خمس و … تفكر و تعليم و تعلم نيز عبادت به حساب ميآيد. به طوري كه نقل شده امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: « بالاترين عبادت، تفكر است.»[1] يافرمود: «هيچ عبادتي مانند تفكر نيست.»[2] وامام رضا ـ عليه السّلام ـ فرمود: «عبادت زيادبودن نماز و روزه نيست و بلکه عبادت تفکر کردن درامر الهي است.»[3]در تفكر ،گذشته از نتيجه اي كه انسان از فكر خود ميگيرد؛ فكر خود را رشد هم ميدهد. قرآن كريم هم در خيلي از موارد، دعوت به تفكر و تعقّل نموده است. « قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلا تَتَفَكَّرُونَ ؛[4] بگو: من نمىگويم خزاين خدا نزد من است؛ و من، [جز آنچه خدا به من بياموزد،] از غيب آگاه نيستم! و به شما نمىگويم من فرشتهام؛ تنها از آنچه به من وحى مىشود پيروى مىكنم.) بگو: آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا نمىانديشيد؟! »
مقدمه دوم :اسلام جامعهاي ميخواهد عزيز و مستقل و متكي به خود. اسلام نميپسندد كه يك ملّت مسلمان، زير دست يك ملّت غير مسلمان بوده باشد. «…وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا ؛[5] … و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است.» اسلام نميپسنددکه جامعه ي اسلامي، استقلال اقتصادي يا اجتماعي نداشته باشد. اسلام نميپسندد كه مسلمانان همين كه بيماري سختي پيدا كردند ،خودشان طبيب و وسايل كافي نداشته باشند و بيماران را بدوش بكشند و به سوي ملّت هاي غيرمسلمان بروند.[6]مقدمة سوّم : در دنيا تحولي به وجود آمده كه همة كارها بر پاشنة علم ميچرخد و چرخ زندگي بر محور علم قرار گرفته است. همة شئون حيات بشر، با علم، وابستگي پيدا كرده، به طوري كه هيچ كاري و هيچ شأني از شئون حيات بشر(مثل كشاورزي، صنعت، سياست، پزشكي) را جز با كليد علم نميتوان انجام داد.[7]مقدمة چهارم: در اسلام چقدر توصيه به يادگيري شده است. قرآن كريم در سورة زمر ميفرمايد: « أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الألْبَابِ[8]؛ [آيا چنين كسى با ارزش است] يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند!»
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و اله ـ ميفرمايند: « جستجو و تحصيل علم بر هر مسلماني (اعم از زن ومرد) واجب است.» [9] يا حديث « از گهواره تا گور، در جستجو و طلب علم باشيد»[10] و حديث « در طلب علم باشيد ولو در چين.»[11] يقيناً در آن زمان و زمان فعلي، چين مركزي، براي تبليغ اسلام و قرآن كريم نبوده و نيست. ولي توصيه ميشود كه حتّي دانشجواين راه طولاني را بپيمايد براي به دست آوردن علم، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: « حكمت و دانايي گمشدة مؤمن است پس آن را بگيرد ولو از منافق».[12]با اين بيان، اينطور ميتوان نظر اسلام را بيان كرد:
1. آن علمي كه دانستن آن فايده برساند و ندانستن آن ضرر بزند آن علم را اسلام توصيه ميكند؛
2. هر علمي كه به منظوري از كارهاي فردي و اجتماعي اسلام كمك كند و ندانستن آن موجب به زمين خوردن ميشود مورد تشويق اسلام ميباشد.[13]البته علماي اسلام، علم تفسير ، علم فقه ، علم كلام و علم اخلاق را به عنوان علمي كه يادگيري آن واجب است، مطرح كردهاند. ولي نتيجة آن همان ميشود كه بيان شد. علمي كه به حال مسلمين نافع و سودمند باشد و ندانستن آن موجب ضرر و زيان باشد، مورد تشويق اسلام ميباشد. مثلاً شناخت خدا، شناخت پيامبران بخصوص پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و اله ـ شناخت قرآن كريم و معاد از ضرورياتي است كه مسلمان بايد آن را فرا گيرد و مثل توحيد، نبوت و معاد از اصول دين است كه واجب است مسلمان آن را تحقيق كند (بدون تقليد از ديگري) و اگر ياد نگيرد،به ضرر او تمام ميشود.
يا در پزشكي اگر به اندازة كافي پزشك متخصص چه براي مردان و چه براي زنان نباشد، مسلمانان محتاج به بيگانگان و كافران ميشوند و اين همان مطلب است كه اسلام آن را نميخواهد. يا در زمينة قواي نظامي كه قرآن كريم ميفرمايد: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ؛[14] هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازيد! و [همچنين] اسب هاى ورزيده [براى ميدان نبرد]، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و [همچنين] گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمىشناسيد و خدا آنها را مىشناسد! و هر چه در راه خدا [و تقويت بنيه دفاعى اسلام] انفاق كنيد، بطور كامل به شما بازگردانده مىشود، و به شما ستم نخواهد شد! »
تهيه قواي نظامي پيشرفته و آماده بودن در برابر تهاجم دشمن، نياز به علم روز دارد كه اگر مسلمين مجهّز به اين علم نشوند، محتاج به كفّار ميگردند و حال آن كه (محتاج شدن به كفّار) را اسلام اجازه نميدهد.[15]
منطق قرآن كريم
گذشته از همة اينها، منطق خود قرآن كريم دربارة علم، به شكلي است كه قابل تخصيص و اختصاص نميباشد. قرآن كريم علم را نور و جهل را ظلمت ميداند. مطلقاً نور بر ظلمت ترجيح دارد. قرآن كريم صريحاً مسائلي را به عنوان موضوع مطالعه و تفكر عرضه ميكند. اين موضوعات همان ها است كه نتيجة مطالعة آنها همين علوم طبيعي،رياضي، زيستي، تاريخي و غيره است كه امروزه در دنيا وجود دارد. در سورة بقره وارد شده: « إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ؛[16] در آفرينش آسمان ها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتي هايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و -همچنين- در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايى است -از ذات پاك خدا و يگانگى او- براى مردمى كه عقل دارند و مىانديشند! » يعني همة اينها قوانين و نظاماتي دارند و شناختن اين نظامات شما را به توحيد نزديك ميكند، قرآن كريم صريحاً مردم را به مطالعه در اين امور توصيه ميكند؛ مطالعة همين هاست كه منجر به علم ستارهشناسي، زمينشناسي، درياشناسي و… شده است. قرآن كريم كتابي است كه سخن خود را با «خواندن، علم وكتابت»[17] آغاز كرده و وحي قرآن كريم با ذکر اينها آغاز گشت.[18]از اين بحث نتيجه ميگيريم در هر زماني بر مسليمن واجب است همة علومي را كه مقدمة رسيدن به هدف هاي اسلامي است فرا گيرند و كوتاهي نكنند.[19]به هر حال جامعه ي پيشرفته، در عرصه هاي گوناگون بايد رشد کند و لازمه ي پيشرفت جامعه ي اسلامي آن است که در عرصه هاي گوناگون متخصص متعهد تربيت نمايد؛ در عرصه ي عرفان، در عرصه ي اخلاق، در عرصه ي پزشکي، در عرصه ي نظامي، در عرصه ي صنايع، در عرصه ي انرژي هسته اي و عرصه هاي گوناگون ديگر بايد رشد کند و دست يافتن بر تمام آن ها بر مسلمانان لازم است.
امروزه دست يافتن به تمام علوم و فنون در عرصه هاي گوناگون بر مسلمانان واجب و لازم است. جامعه ي عقب مانده نمي تواند در دنياي پيشرفته عرض اندامي نمايد، حرف جامعه ي عقب مانده خريدار ندارد.
امروزه از اقتصاد گرفته تا به عرفان و تربيت انسان ها متخصص و متهد، از جمله ي علوم ضروري است.
اگر جامعه ي اسلامي در عرصه هاي خوب جلوه گري نکند،او را هم با ديده ي تحقير آميز نگاه مي کنند.
شايد توليد علم و نظريه پردازي، در عرصه هاي گوناگون از اهم وظايف سردمداران نظام اسلامي، دانشمندان و نخبگان و بلکه وظايف عمومي باشد. به هر تقدير فراگيري همه ي علوم براي رشد و پيشرفت جامعه ي اسلامي همانند فراگيري احکام ديني لازم و واجب است. منتهي بايد در عرصه هاي گوناگون متخصص متعهدتربيت کرد.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. ـ وسايل ارتباط جمعي، کاظم معتمد زاده.