خانه » همه » مذهبی » با وجود اين كه ما ادعاي اسلام مي‌كنيم پس چرا عقايد اکثر مردم با دين يكي نيست؟

با وجود اين كه ما ادعاي اسلام مي‌كنيم پس چرا عقايد اکثر مردم با دين يكي نيست؟

قبل از پاسخ به سؤال چند نكته را ياد آوري مي‌كنيم:
1. نبايد از اين نكته غفلت كرد كه ادعا غير از واقعيت است. ممكن است كسي ادعاهاي بزرگ و عجيبي هم داشته باشد اما به صرف ادعا كار تمام نمي شود و بايد آن ادعا را ثابت كرده و نشان داد. و بديهي است كه دين و دينداري از اين قاعده مستثني نيست. اصولاً براي پي بردن به درستي يا نادرستي ادعاها بايد به سراغ آثار و نشانه ها رفت. اگر كسي ادعاي اسلام داشته باشد بايد به سراغ عقائد و افكار و اعمال او برويم هر اندازه كه اين امور با اسلام منطبق باشد آن ادعا صحيح و هر اندازه كه منطبق نباشد، غلط و دروغ خواهد بود.
2. در بسياري از موارد عقائد مردم با دين سازگار و منطبق است مثلاً در توحيد و نبوت و امامت و عصمت و معاد و اعجاز و مرگ و قبر و قيامت و نيز احكامي مثل نماز و روزه و حجاب و خمس و جهاد و … عقائد مردم همان است كه اسلام مي گويد. بنابراين نمي توان بطور كلي همه عقائد مردمي را خلاف اسلام دانست.
3. عقيده داشتن به چيزي، با عمل كردن به آن فرق مي کند. عقيده و عمل گاهي با هم منطبقند و گاهي مخالف. اما به صرف اينكه عمل انسان با عقيده اش مخالف باشد نمي توان به طور حتمي نتيجه گرفت كه او اصلاً فلان عقيده را ندارد. چرا كه ممكن است عليرغم عقيده به چيزي، به دلايل مختلفي مثل غفلت و بي توجهي و يا گول خوردن و … انسان برخلاف عقيده اش عمل كند.
مثلاً كسي كه ربا مي خورد يا غيبت مي كند را نمي توان سريعاً متهم كرد كه تو اصلاً به حرمت ربا و غيبت معتقد نيستي زيرا ممكن است او معتقد باشد اما به دليل عدم استواري در عقيده و اراده و … با كوچكترين تحريكي، به اشتباه بيفتد. البته بايد توجه داشت كه عقيده و عمل در هم تأثير متقابل دارند. بنابراين اعمال صالح باعث تقويت ايمان و عقيده مي شوند و اعمال زشت و گناهان در اثر مداومت و تكرار باعث نابودي كامل ايمان و ورود به دايره كفر خواهد شد.
اما جواب سؤال:
همواره مشكلات يا به خود فرد برمي‌گردد و سبب آن مشكل خود فرد است يا به عواملي ديگر كه به نوعي با فرد مرتبط‌اند و بر فرد تأثير مستقيم يا غير مستقيم مي‌گذارند، ابتدا نقش خود فرد در به وجود آمدن مشكل را بررسي مي‌كنيم سپس به عوامل ديگري مي‌پردازيم.
فرد:
اگر همه شرايط براي افراد زيادي مهيا باشد و تقريباً همه در شرايط يكساني باشند ولي برخي از آنها معتقد به دين و عامل به دستورات آن باشند ولي بعضي ديگر چنين نباشند، قطعاً بايد علت آن را در خود فرد جستجو كرد يعني چه بسا در زمينه شناخت و باور و يا در عمل كردن به دستورات مشكلي وجود داشته باشد؛ پس اگر فردي نسبت به ضروري بودن دين براي زندگي و اين كه دين همانند آب و غذا براي زندگي لازم است، جهل و ناآگاهي داشته باشد؛ طبعاً به دنبال شناخت دين نمي‌رود و اگر هم شناختي اجمالي و اندك از دين و مسائل آن داشته باشد، چون ضرورت دين را درك نكرده به دنبال شناخت عميق‌تر نمي‌رود تا آن شناخت‌ها به باور تبديل شود چون بين دانستن و باور كردن هم تفاوت است؛ يعني ممكن است شخصي بگويد «خدا وجود دارد»، « خدا رازق است»، « خدا همه چيز را مي‌بيند» اما به اين شناخت‌ها باور نداشته باشد؛ چون باور انسان را به سوي عمل مي‌كشاند، عملي كه در جامعه نشان دهندة اسلامي بودن آن جامعه و فرد است پس نتيجه مي‌گيريم كه هر فردي ممكن است در شناخت عميق نسبت به دين و ضرورت آن و يا نسبت به باور به آن يا نسبت به عمل كردن به دين دچار كوتاهي و سستي شود كه به دنبال آن كمرنگ شدن دين و ارزشهاي ديني در فرد و جامعه را پي خواهد داشت.
عوامل مرتبط و تأثير گذار بر فرد:
هر چيزي كه به نوعي با فرد ارتباط دارد و به گونه‌اي در شناخت او نسبت به دين و باور به آن و عمل كردن به دستورات آن تأثير گذار است مربوط به اين بخش خواهد بود که بدان اشاره‌اي اجمالي خواهيم داشت.
اين عوامل عبارتند از:
1. خانواده.
2. مدرسه ( از مهد كودك تا دانشگاه).
3. جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كند.
4. وسائل ارتباط جمعي از قبيل: راديو، تلويزيون و اينترنت و … .
5. مساجد و حسينه‌ها و تكايا.
و …
اولين مركزي كه شخص در آن به فراگيري اشياء مي‌پردازد و در آن جا دوران ابتدائي زندگي خود را تجربه مي‌كند، خانواده است، نقش خانواده و مخصوصاً پدر و مادر در تعليم و تربيت فرزند بسيار مهم است؛ اين پدر و مادر است كه مي‌تواند انواع آگاهي‌ها و شناخت‌ها و باورها و به دنبال آن عمل كردن را به فرزند آموزش دهد؛ هر چقدر كه پدر و مادر تلاش بيشتري كنند ـ تا آن جا كه مربوط به آنها مي‌شودـ نتيجة بهتري خواهد داشت! البته فراموش نشود كه فرزند معمولاً تا سن جواني و كمي بالاتر تحت تأثير مستقيم خانواده است.
پس از كانون گرم خانواده معمولاً اولين جايي كه فرزندان ساعاتي از عمر خود را مي‌گذرانند مدرسه مي‌باشد كه مدرسه نقش مهمّي در شخصيّت دانش آموزان مي‌تواند داشته باشد كه در اين جا بايد به نقش درسهايي كه دربارة دين و كيفيت و كميّت آن دروس داده مي شود و نيز نقش معلم و افكار و روحيه معلّم نيز بسيار توجّه شود و اساساً مدرسه نبايد فقط جاي تعليم و شناخت باشد بلكه بايد محيطي براي تربيت و رشد فكري و معنوي دانش آموز نيز باشد.
معمولاً هر فردي متأثر از جامعه و فرهنگي كه آن جامعه دارد مي‌باشد و آداب و رسوم و باور‌هاي جامعه در ذهن و فكر و عمل فرد نفوذ مي‌كند؛ اگر جامعه‌اي داراي فرهنگي غني و آداب و رسوم عقلي و منطقي و از خرافات و رسوم غير منطقي به دور باشد، معمولاً افراد آن جامعه و فرهنگ هم همان گونه خواهند بود و اگر در جامعه‌اي دين و آموزه‌هاي ديني و ارزشهاي ديني كمرنگ باشد معمولاً افراد جامعه به دين و مسائل ديني رغبت نشان نمي‌دهند و متأسفانه چون اكثر افراد تابع جمع هستندافكار و عقايد يك جمع بسيار تأثير گذار خواهد بود و خواه ناخواه افراد زيادي را جذب مي‌كند.
يكي ديگر از عواملي كه به طور مستقيم بر روحيه و روان افراد تأثير مي‌گذارد وسائل ارتباط جمعي مانند راديو و تلويزيون و روزنامه و … است به علت اين كه دسترسي به اين وسائل آسان شده و بيشتر وقت افراد نيز صرف همين وسائل مي‌شود، نقش آن بسيار مهم است و در اين رابطه نبايد نقش رسانه‌هاي غربي و مبتذل را ناديده گرفت. متأسفانه با گسترش اينترنت و ماهواره و پخش فيلمها و … بسيار از جوانان و حتي بزرگسالان نسبت به دين و ارزشهاي ديني، رغبت نشان نمي‌دهند و واقعاً بايد نسبت به اين موارد حساس بود، تلويزيون و راديو و اينترنتي كه بايد در رشد و تكامل افراد مؤثر باشد و به قول امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ دانشگاه باشد؛ متأسفانه نقش تخريبي پيدا كرده و با فرهنگ دهي غلط و گاهي ضد ديني، موجب دور شدن مردم از دين و عقايد ديني مي‌شود، لازم است در اين جا به نقش روزنامه‌ها و مجلات و كتابها هم اشاره كنيم كه در فرهنگ دهي نقش مهمي دارند و در مقابل مي‌توانند با بيان مطالب ضد فرهنگي و ضد ديني موجب كمرنگ شدن عقايد و باورهاي ديني مردم شوند از عوامل مهمي كه تقريباً نقش آن تاكنون بسيار مثبت بوده مساجد و حسينيه‌ها و تكايا و مجالس مذهبي است كه به شناخت و باور و عمل به دين بسيار موفق بوده است و در واقع يكي از پايگاه‌ها شناخت دين و باور و عمل به دين است. اكنون از مطالب ذكر شده نتيجه مي‌گيريم كه نقش فرد و اراده و همت او در مسير شناخت دين و باور و عمل به دين بسيار مهم است كه البته ممكن است عواملي از قبيل خانواده، مدرسه و جامعه و … در فرد اثر مثبت يا منفي بگذارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد