اين يك واقعيت است كه عقيده به مصلح كل، يك فكر و عقيده جهاني بوده و اختصاص به يك ملت و يا مذهب و دين خاصي ندارد. بلكه تمام اديان آسماني در اين عقيده مشتركاند. و پيروان همه اديان معتقدند كه در يك عصر تاريك و بحراني، كه جهان را فساد، بيديني و بيدادگري فرا گرفته، نجات دهندهاي بزرگ طلوع ميكند و به واسطه نيروي قوي فوق العادة غيبي، اوضاع آشفته جهان را اصلاح ميكند. و خداپرستي را بر بيديني غلبه ميدهد. و همه در انتظار چنين موعود نيرومند الهي به سر ميبرند. ولي در مصداق آن نظرهاي گوناگوني وجود داشته و هر ملتي آن رابه لقبي مخصوص ميشناسند. و همچنين بسياري از پيروان آئين هاي بشري به اميد روزي اند كه زمين توسط شخص صالحي پر از عدل و داد شود و جامعه بشري با صلح و صفا غرق در فضيلت و كمال شود.
اما اين اتفاق نظر اديان و ملل نه تنها دليل بر بشري بودن عقيده منجي گرايي نيست بلكه اين خود بهترين دليل است بر اينكه اميد به تحقق حكومت صالحان وعده بر حق خداوند است كه در نهاد بشري نهفته شده است. زيرا:
1. اگر اين انديشه ساخته و پرداخته ذهن بشر بود هيچ گاه بقاء و ثبات نداشت زيرا در اثر تحولات بشري و نقض و ابرامهاي انديشه ديگران بر آن، و زمينه رشد فكري بشر در عالم، خاصيت اوليه خود را از دست داده، كم كم رو به فراموشي سپرده ميشد يا دچار تحول و تغيير مي گرديد.
2. ايمان به ظهور مصلح ديني در عالم و برپا داشتن حكومت عدل الهي در تمام نقاط زمين، از اهداف همه انبياء گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقويت نمودهاند.[1] به علاوه وجود آيات دال بر ظهور منجي و حكومت صالحان بر كره زمين، در قرآن كريم كه كلام قطعي الهي است و نيز روايات متواتر از پيامبر اكرم(ص) و ائمه اهل بيت -عليهم السلام- بر بحث منجي و آينده روشن بشريت، احتمال بشري بودن اين عقيده را منتفي مي سازد.
3. اين اتفاق نظر اديان و ملل دلالت مي كند كه ايمان به مصلح موعود، خواسته فطري همه انسان هااست. و همه انسان ها فطرتاً قايل به كمال بوده و در جستجوي آن ميباشند. و همه انسان ها، فطرتاً عدالت خواه بوده و از ظلم و جور بيزارند و حاجتي بشري كه همان عدالت وكمال است، در نهاد هر انسان نهفته بوده و در زمان هاي گوناگون ابراز گرديده است. چنان كه در اين باره محققين ديني اينگونه ميگويند:
الف. آيت الله سيد محمد باقر صدر: «كمال و دوري از نقض و تنفر از زشتيها خواسته فطري همه انسان ها بوده است. و بر اساس فطرت انساني و وعده بر حق خداوند، كمال نهايي و برچيده شدن ظلم كامل به وجود مبارك امام مهدي (عج) تحقق خواهد يافت. لذا همه انسان ها اعم از موحد و غيرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادي به دنبال تحقق يك چنين انديشه بوده و در طول تاريخ بشري انتظار آن را كشيدهاند. و اين خواسته، خواسته نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهتدار ميگردد.»[2]ب. علامه طباطبايي (ره): … از روزي كه بشر در زمين سكني گزيده، پيوسته در آرزوي يك زندگي اجتماعي مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معني ميباشد. و به اميد رسيدن چنين روزي قدم بر ميدارد. و اين خواسته همان خواستن آدم تشنه است كه فطرتاً قايل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگي آن برطرف نميشد. و يا اگر فطرتاً تمايل به بقاي نسل بشر نبود، تمايل جنسي تصور نمي شد. از اين رو، به حكم ضرورت و فطرت، آينده جهان روزي را دربرخواهد داشت كه در آن روز جامعه بشري پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و هم زيستي، غرق در فضيلت و كمال شوند و استقرار چنين وضعي به دست خود انسان خواهد بود. و رهبري چنين جامعهاي منجي جهان بشري و به لسان روايات مهدي (عج) خواهد بود. كه موعود و منتظر همه اديان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. واز كسي كه نجات دهنده بشريت است، در ميان همه بشريت سخن به ميان آمده و عموماً ظهور او را نويد دادهاند. گر چند در تطبيق آن اختلاف دارند. ولي حديث متفق عليه در ميان امت اسلامي، قول رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه فرموده: «المهدي من ولدي».[3] (مهدي از نسل من است)
ج. آيت الله صافي گلپايگاني
حقيقت مهدويت،که منتهي شدن سير جوامع جهاني به سوي جامعه واحد، حكومت حق و عدل جهاني،به رهبري ابرمرد الهي كه موعود همه انبياء و اديان بوده و دوازدهمين وصي پيغمبر آخر الزمان تحقق مييابد،و اين مطلوب هر فطرت و خواسته هر وجدان انساني است. اجماع امم و ملل بر اين است كه پايان جهان، سعادت عمومي است و در دنبال آن تاريكي ها، روشنايي است، اين يك اصل فطري است كه با سنت جهان و حركت عالم و با بنياد جهان كه با حق استوار است موافق ميباشد. اين انديشه اختصاصي، مخصوص انسان است، كافر و مؤمن نميخواهد.[4] و اين مطلب كه حتي كساني كه پاي بندي به دين نداشته اند و گفتار انبياء را تكذيب مي كرده اند، انتظار ظهور چنين مصلحي را داشته اند و به اين عقيده اعتراف نموده اند[5] فطري بودن انديشه منجي گرايي را تائيد مي كند چنانكه «برتراندراسل» كه يك انسان غير ديني است مي گويد: «عالم در انتظار مصلحي است كه همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت يك پرچم و يك شعار فراخواند»[6]بنابراين، اگر انديشه مصلح كل و موعود امم و ملل، بر اساس حكمت الهي و وعده بر حق و بر مبناي فطرت استوار نبود، هيچ گاه انديشه بشري در تمام جوامع و ملل، اينگونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود.
حاصل آنكه انديشه مصلح موعود و يا مهدي منتظر، يك انديشه بشري و زاييدة ذهن ملل و جوامع نميباشد وچنين نيست كه اين انديشه زاييدة ذهن بوده و در اسلام نيز نفوذ كرده باشد. بلكه اين انديشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهي و حكمت حكيمانه او و بر مبناي فطرت بشري استوار بوده است. و اين انديشه فطري در زمان هاي گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همه انبياء گذشته و كتب آسماني از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده دادهاند و قرآن كريم كه كلام الهي و وحي منزل است، ريشههاي اين وعده الهي را بازگو نموده و با تأويل و تفسير روايات عترت ـ عليهم السّلام ـ تبيين گرديده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اديان و مهدويت، محمد بهشتي.
2. امامت و مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني.
3. مجلة الفكر الاسلامي، شماره 28 و 29، ربيع الثاني، 1418 ق.
4. اهل بيت در كتاب مقدس، احمد واسطي.
5. بشارات عهدين، شيخ محمد صادقي و…
پي نوشت ها:
[1] . احمد امين، مهدي و مهدويت، تهران، انتشارات مكتب الاسلام، ص13.
[2] . صدر، سيد محمد باقر، بحث حول المهدي، انتشارات جامعه مدرسين، ص 7 ـ 8.
[3] . طباطبايي، محمد حسين، شيعه در اسلام، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامي، همان، ص150، تفسير الميزان، بيروت، موسسة الاعلمي للمطبوعات، ج15، ص155.
[4] . صافي گلپايگاني، لطف الله، امامت و مهدويت، جامعه مدرسين، ج2، ص139.
[5]. صادقي، محمد، نصوص خاصه مهدي موعود از «بشارات عهدين»، ص270.
[6] . شهرستاني، عبدالرضا، مهدي موعود و دفع شبهات، بيروت، موسسه اعلمي، ص65.