وحدت اسلامی
بدعت و وظیفه از بین بردن آن توسط عالمان
بدعت گزاری در جامعه، یکی از آفت های بسیار خطرناکی است که گاهی جامعه چنان بدان دچار می شود که باید آن را با جدیث تمام از بین برد؛ چنانکه اگر بدن دچار آفت شد، و عفونت کرد، باید آن را از بین برد و در صورت حادتر، جراحی نمود.
جامعه نیز این گونه است؛ جامعه ای که دچار آفت شود، باید آفت زدایی گردد؛ و در صورت حادتر شدن مسئله باید جراحی گردد؛ بدعت، آفتی است که به وجود آورندگان شان بدترین مردم بشمار می آیند؛ چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أهلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلقِ و الخلیقةِ.»[1] «بدعت گذاران، بدترین مردم و موجودات هستند.»
معنای بدترین بودن
اینکه بدعت گزاران بدترین مردم اند، شاید به معنای آن است که این بدعتگزاران در دنیا همان سگان در دوزخ و آخرت باشند؛ چنانکه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث دیگری می فرمایند: «أهلُ البدعِ کِلابُ أهلِ النّارِ»[2]«بدعت گذاران، سگهاى اهل دوزخ هستند»
معنای بدعت و بدعتگزار
اما اینکه بدعت گزار کیست؟ باید گفت: بدعتگزار کسی است که دیگران را به طرف خود دعوت کند، در حالی که بهتر و عالم تر و متخصص تر از او وجود دارد، چنین فردی بدعتگزارِ گمراه است.[3]
دعوت بدعتگزار
بدعتگزار دیگران را به سوی خود دعوت می کند، یعنی هر کس دیگران را به جای آن که به خوبی ها و افراد بهتر از خود دعوت کند و هدفش دعوت به سمت خدا باشد، به سمت خویش دعوت کند، چنین متکبری گمراه و بدعتگزار است؛ چرا که چنین فردی با فرمان خدا و کتابش و پیامبرش به مخالفت برخاسته است؛[4]
مستند قرآن مخالفت بدعتگزار با فرمان خدا
علت آنکه بدعت گزار با فرمان خدا مخالف کرده است کاملاً مستند قرآنی دارد؛ چون خداوند در سوره مبارکه احزاب می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا»[5]«ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده! و تو را دعوتکننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنیبخش!»
نکته مهم آیه
در این آیه یکی از وظایف مهم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دعوت به سوی خدا که البته با اذن خود خداست؛ حال اگر کس حتی با توسل به دین، دیگران را به سمت خود دعوت کند، نه خدا، و اگر به سمت خدا هم دعوت کند، اما هدفش الهی نباشد، یعنی اجازه ای نداشته باشد، چنین کند، در راه و مسیر گمراهی قدم گذاشته است.
رابطه بدعت و ویران شدن دین
حال، اگر بدعت گزاری در دین بدعت بنهد، هیچ چیزی مانند بدعت نمی تواند دین را فاسد و ویران کند؛ چنانکه امیرمومنان علی علیه السلام می فرمایند: «ما هَدمَ الدِّینَ مثلُ البِدعِ»[6] «چیزى مانند بدعتها دین را ویران نکرده است.»
چگونگی ویران شدن دین با بدعت
اما چگونه بدعت باعث از بین رفتن و منهدم شدن دین می گردد، آن است که با ایجاد بدعت سنتی از جامعه ترک می شود؛ چنانکه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «ما اُحْدِثَتْ بِدعةٌ إلاّ تُرِکَ بها سُنّةٌ.» [7]«هیچ بدعتى نهاده نشد مگر آن که بدان سبب سنّتى ترک شد»
خشوع و خضوع بدعتگزار
در شرایطی که بدعت در دین ایجاد شده باشد، و سنتی از بین برود، عمل کنندگان به آن بدعت ممکن است دیندار باشند و حتی خشوع و خضوع در عبادت هم داشته باشند؛ اما ریشه این خصوع و خشوع، شیطنت است و ایجاد کننده ی این خضوع و خشوع، خود شیطاناست چون عبادتی که از روی بدعت باشد، خضوعش نیز شیطانی است؛ چنانکه پیامبر فرمودند: «مَن عمِلَ فی بِدعةٍ خَلاّهُ الشّیطانُ و العِبادةَ، و ألْقى علیهِ الخُشوعَ و البُکاءَ»[8] «هر کس به بدعتى عمل کند، شیطان او را با عبادت تنها مى گذارد و حالت خشوع و گریه بر او مى افکند»
عمل زیاد یا کم؟
آنچه که در دینداری اهمیت دارد، عمل همراه با اخلاص و عمل به سنت های ماثور و تعیین شده از سوی خداوند و پیامبر و امام است؛ اگرچه عمل کم باشد؛ اما عملی که زیاد باشد امام بر اساس موازین و سنت نباشد، محکوم به بطلان است؛ چون پیامبر اکرم فرمودند: «عَملٌ قلیلٌ فی سُنّةٍ خیرٌ مِن عملٍ کثیرٍ فی بِدعةٍ.»[9] «عمل اندک مطابق با سنّت، بهتر است از عمل بسیار که با بدعت همراه باشد»
توبه بدعتگزار
بدعتگزاری چنان عمل قبیحی است که خداوند هر گناهی را جز شرک را می بخشد، اما توبه بدعت گزار را نمی پذیرد؛ مستند این مطلب حدیث تکان دهنده ای که از نبی مکرم اسلام نقل شده که فرمودند: «أبَى اللّهُ لصاحِبِ البدعةِ بالتّوبةِ»[10] «خداوند توبه بدعت گذار را نمى پذیرد»
وظیفه رفع بدعتها
اما جلوگیری از بدعت گزاری ها و بدعت ها وظیفه ی کیست؟ بدعت آفت است و مقابله با آفت، هم وظیفه ی عوام است و هم وظیفه ی خواص، اما در این میان وظیفه ی خواص مهم تر و کارساز تر و برّنده تر است؛ مقابله با آفت، نیاز به جراحی دارد؛ و جراح هر علمی مخصوص خودش است؛ جراح بدن، جراح روح، جراح آفت های اجتماعی، جراع بدعت ها؛ همه جراح اند اما حیطه ی کاری شان مختلف اند.
آفتی که به دین برسد، باید دیندار عالم و بابصیرت آنرا جراحی کند، و آنرا از بین ببرد؛ و وسیله ی جراحی آنها نیز علم است؛ یعنی بوسیله ی علم، آفت از بین می رود؛ و باید روشنگری و افشاگری نماید؛ برای همین نبی اکرم فرمودند: «إذا ظَهَرتِ البِدعُ فی اُمّتی فلْیُظهِرِ العالِمُ علمَهُ، فمَن لَم یَفعلْ فعَلَیهِ لَعنةُ اللّه.»[11]
«هرگاه بدعتها در میان امّتم پدیدار شوند بر عالِم است که علم خود را آشکار سازد هر کس چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.»
دو نکته کلیدی حدیث
دو نکته در این حدیث بسیار کلیدی است؛ اول: وظیفه عالمان، آفت زدایی بوسیله ی علم است؛ و دوم: عدم اعمال وظیفه توسط عالم و متخصص، دوری از رحمت الهی و شامل شدن لعنت خداوند است؛
حکمت لعنت خدا بر عالمان بی تفاوت در بدعت
شاید این بدین معنا باشد که حالا که جامعه دچار آفت زدگی شده است، چرا نباید جراح و متخصص آن را از بین ببرد با وجود آنکه خداوند علم آفت زدایی را به وی داده است؛ اگر آن را به کار نگیرد، معلوم می شود که او نعمت الهی را در جای خودش صرف نکرده و کسی که نعمت را در جایی که حیاتی و اساسی و اصلی خودش صرف نکند، قطعاً شکر عملی نعمت را بجا نیاورده است و کسی که شکر عملی نعمت را بجا نیاورد قطعاً از رحمت الهی دور خواهد ماند؛ چون قطعاً کفران نعمت و ناسپاسی، آفتی برای خود نعمت است که توسط عالمان و متخصصان آفت زدایی از جامعه بوجود آمده است.
پی نوشت: