با ديدن سؤال شما، سؤالاتي ديگر نيز به عنوان مقدمه به ذهن انسان خطور مي كند، كه با جواب دادن به اين سؤالات در مورد سؤال شما نيز به راحتي به جواب خواهيم رسيد.
جامعه چه تأثيري در شكل گيري شخصيت فرد و تغيير شخصيت فرد دارد؟
فرد در پيدايش و تغيير جامعه چه اندازه تأثير دارد؟
آيا جامعه غير از افراد آن است؟
آيا اصلاح فرد مقدم است يا اصلاح جامعه؟
تأثير جامعه بر فرد
عوامل متعددي وجود دارند كه در شكل گيري و تغيير و تحول شخصيت فرد مؤثرند. از جملة اين عوامل مي توان فطريات، وراثت، محيط اجتماعي و انساني، گذشت زمان، تربيت و اختيار و ارادة آزاد را برشمرد.
جامعه و محيط انساني، يكي از عوامل موثر در شكل گيري و تحول شخصيت فرد بشمار مي رود. و مي تواند شامل خانواده، آموزشگاه ها و مدارس، شغل و حرفه، باشگاه ها، انجمن ها، احزاب، محافل علمي و مذهبي، مطبوعات، سينما، راديو و تلويزيون و … گردد.تأثير و نفوذ محيط اجتماعي در شكل گيري و تغيير شخصيت فرد، در مورد اكثريت عظيمي از انسان ها بسيار عميق و همه جانبه است.[1]اغلب اوقات مي شنويم كه: رسم بر اين است كه چنين كنيم، يا جوّ جامعه مخالف اين رفتار است و يا جامعه اين را مي پذيرد يا نمي پذيرد. اينها حاكي از تأثيرات جامعه بر شخصيت افراد است؛ حال چه اين تأثيرات مثبت باشد يا منفي.
فرد انساني به ندرت برخلافِ جهتِ آب، شنا مي كند و جوّ اجتماعي حاكم و افكار عمومي را ناديده مي گيرد.[2] پس اين امر باعث اهميت قائل شدن ما نسبت به اصلاح جامعه مي گردد. و ما را به اصلاح جامعه برمي انگيزاند و به انديشة در اين زمينه وا مي دارد.
ميزان تأثير جامعه بر فرد
ولي بايد بدانيم كه محيط و جامعه و اوضاع اجتماعي، به طور جبر مطلق بر انسان حكمفرا نيست؛ يعني چنين نيست كه انسان نتواند در اين سيل، خودش براي خودش هيچ گونه تصميمي بگيرد، جايش راعوض كند و حتي مسير خود را برخلاف مسير آن انتخاب كند؛ بلكه مي تواند در اين آبي كه جاري است و خود به خود افراد را حركت مي دهد، سير را در خلاف جهت آب قرار دهد و حتي در سرنوشت اين سيل تأثير بگذارد و آن را در مسير ديگر بيندازد.
و تعليمات اسلامي بر اساس اين نظر است و الاّ مسئوليت، تكليف، امر به معروف و نهي از منكر، جهاد و امثال اينها، اصلاً معني نداشت. و حتي عقوبت كردن و پاداش دادن معني نداشت.
زيرا اگر بنا باشد هر فرد در مقابل جامعه، مجبور مطلق باشد و به كلي دست بسته باشد، نه تكليف معني دارد نه عقوبت و نه پاداش.[3]بنابراين فشارهاي اجتماعي اگر چه وجود دارند و بر رفتار و تربيت افراد هم تأثير مي گذارند، موجب رفع مسئوليت از فرد نمي گردد.[4]پس ميزان تأثير جامعه بر فرد به اندازه اي نيست كه موجب سلب ارادة فرد گردد و او را در مقابل تأثيرات خويش مجبور و بي اراده نمايد.
ضرورت اصلاح جامعه
حال كه پي برديم يكي از عوامل مهم شكل گيري و تغيير شخصيت انسان، شرايط محيطي است؛ پس بايد در ايجاد محيط تربيتي مساعد كوشا باشيم.
جامعه مي تواند زمينة رشد و فساد را براي انسان فراهم آورد. جامعة فاسد زمينة فساد را براي افراد ايجاد مي كند و جامعة سالم زمينة رشد و تعالي آن ها را.[5]قرآن نيز به تأثير پذيري انسان از محيط و شرايط مختلف اذعان دارد و او را نسبت به تأثيرات آنها هشدار مي دهد. در مورد فرزند نوح ـ عليه السّلام ـ خداوند صريحاً مي فرمايد او از اهل تو نيست زيرا به دليل متأثر شدن از عوامل محيطي ناصالح[6] از صلاح و درستي خارج شده است. و نيز جوانان اصحاب كهف را مي ستايد كه با هجرت از محيط فاسد، خود را از عوامل محيطي ناسالم دور ساختند و ايمان خويش را حفظ كردند.[7]پس ما مي توانيم با اصلاح محيط وسالم سازي فضاي جامعه، محيط تربيتي مساعد و مناسب ايجاد نمائيم و با اين كار موجب اصلاح و تغيير افراد گرديم.[8]
تأثير فرد بر جامعه
همانطور كه اشاره شد، عواملي مانند محيط اجتماعي، وراثت و …. در تغيير انسانها نقش دارند و اراده يكي از اين عوامل بشمار مي رود. در بين اين عوامل، اراده اصلي ترين نقش را ايفاء مي كند. و نقش عوامل ديگر به اندازه اي نيست كه اراده را از انسان سلب نمايد. پس در حقيقت آدميان، با آزادي و اختياري كه در جامعه دارند، مي توانند برخلافِ مسير جامعه حركت كنند و يا، از اين مهمتر، مسير جامعه را دگرگون سازند.[9]بله يك فرد مي تواند سرنوشت جديدي را براي جامعة خود رقم زند. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نمونة بارز اين ادعا مي باشد. آن حضرت با اتصال به خداوند تبارك، جامعه اي فاسد را اصلاح نمودند. و اين نمونه فقط مختص پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نمي باشد، زيرا كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ سرمشق و الگويي مطلق در همة ابعاد زندگي و براي همة جهانيان است«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[10]امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ نيز به پيروي از آن حضرت، جامعه اي را دگرگون ساختند و حتي در كل جهان تأثير و تغييري بوجود آوردند.
چگونگي تأثير فرد بر جامعه
فرد مي تواند به صورت الگو قرار گرفتن براي ديگران، در جامعه تأثير بگذارد. و ما مي توانيم براي اصلاح جامعه، الگوهاي مناسب و صالحي را براي جامعه معرفي نماييم.
اما اساسي ترين و مهم ترين، و وسيع ترين و عميق ترين، و پايدارترين و ماندگارترين تأثيري كه يك فرد مي تواند در جامعه اي داشته باشد و به وسيلة آن زندگي رواني و انساني افراد آن جامعه را متحول كند تأثير در جهان بيني و ارزشگذاري آن جامعه، يا به تعبيري ديگر تأثير در باور آن جامعه است. تأثير انبياء ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جامعه ها از اين نوع بوده است؛ و جانشينان و پيروان آنان نيز بايد فعاليتشان را متوجه به اين جهت و متمركز در اين كانون كنند.[11]آيا اول بايد جامعه را اصلاح كرد يا فرد را؟
جامعه يعني مجموع افراد با يك تركيب مخصوص. جامعه وجودي مستقل از افراد ندارد.[12] به عبارت دقيق تر «جامعه» وجودي حقيقي و شخصيتي مستقل از شخصيتهاي افراد خود ندارد.[13]فرد با همزيستي و همكاري با ديگر افراد، جامعه را پديد مي آورد و تبدلات و تحولات آن را، اعم از خوب و بد و مطلوب و نامطلوب پديد مي آورد.
بله جامعه را افراد آن مي سازند و چون هر فردي از ساير افراد، كما بيش، تأثير مي پذيرد به همين دليل مي توان از تأثير جامعه در فرد دم زد، پس تأثير جامعه در فرد فقط به معناي تأثير اكثريت افراد جامعه در فرد يا افراد خاص خواهد بود.[14]پس در اصلاح جامعه نيز ناگزير بايد افراد آن جامعه را اصلاح كرد. در ساختن يك جامعة سالم بايد افراد آن را ساخته، پرداخته نماييم زيرا كه افراد، جامعه را تشكيل مي دهند.[15] به عبارتي ديگر از ساختن انسان خوب، جامعة خوب شكل مي گيرد، جامعه جز مجموعه اي از افراد نيست و افراد جامعه، عناصر تشكيل دهندة جامعه اند.[16]در بسياري از احكام اسلامي مانند جلوگيري از روزه خواري علني، توجه شرع مقدس به جوّ جامعه مي باشد و هدف اسلام سالم سازي محيط اجتماعي و سالم ماندن جو حاكم بر جامعه مي باشد. و اين نشانگر توجه اسلام به تأثير جامعه بر روي فرد مي باشد . اما اگر در اين مطلب خوب بنگريم، تأثير منفي افراد است كه جو جامعه را آلوده مي كند، و عاقبت بايد افراد را اصلاح كنيم تا اين احكام را رعايت و اجرا نمايند.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در صدر اسلام، ابتدا در مكه به تربيت افراد پرداختند و پس از 13 سال به مدينه هجرت فرمودند؛ و توسط افرادي كه تربيت نموده بودند جامعة اسلامي مدينه را بنيان نهادند.
امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ نيز ابتدا در مكتب اهل بيت رشد يافتند و توسط اساتيدي همچون مرحوم شاه آبادي، تربيت يافتند، سپس با پشتوانة آن تربيتها و اتصال به پروردگار متعال، جامعه اي را اصلاح و دگرگون ساختند.[17]پس براي داشتن افراد سالم و جامعة سالم، بايد ابتدا افراد را تربيت و اصلاح نماييم. و سالم سازي جامعه نيز توسط افراد آن ميسر است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تعليم و تربيت در اسلام ـ شهيد مطهري.
2. جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن ـ محمد تقي مصباح يزدي.
3. اخلاق در قرآن ـ محمد تقي مصباح يزدي ـ ج 3.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1378، ص174، 177، 44.
[2] . جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، همان، ص 45.
[3] . مطهري، مرتضي، تعليم و تربيت در اسلام، انتشارات صدرا، 1378، ص 381.
[4] . ديلمي، احمد و آذربايجاني، مسعود، اخلاق اسلامي، دفتر نشر و پخش معارف، 1380، ص 53.
[5] . نصري، عبدالله، مباني انسان شناسي در قرآن، نشر بنياد انتقال به تعليم و تربيت اسلامي، 1361، ص322.
[6] . هود/42، 46، ر.ك: تفسيرالميزان، مؤسسة نشر اسلامي، ج10، ص228، تا ص270.
[7] . كهف/9، 26.
[8] . ديلمي، احمد و آذربايجاني، مسعود، اخلاق اسلامي، دفتر نشر و پخش معارف، 1380، ص226.
[9] . تقي مصباح يزدي، محمد تقي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1378، ص159.
[10] . احزاب/21.
[11] . جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، همان، ص242.
[12] . مطهري، مرتضي، فلسفه اخلاق، انتشارات صدرا، 1371، ص213.
[13] . جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، همان، ص42.
[14] . همان، ص174.
[15] . مطهري، مرتضي، فلسفه تاريخ، انتشارات صدرا، 1369، ص 142.
[16] . ملكاوي، فتحي حسن، گامي به سوي نظريه پردازي در تعليم و تربيت اسلامي. انتشارات مؤسسة امام خميني، 1380، ص90.
[17] . مختاري، رضا، سيماي فرزانگان، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1373، ص88.