خانه » همه » مذهبی » براي اينكه انسان به كمال برسد و از نظر اعتقادي قوي و از نظر عملي اهل اعمال صالح شده و رذايل(مثل ترك دروغ و دل بستگي به دنيا) را ترك كند چه راهي وجود دارد؟

براي اينكه انسان به كمال برسد و از نظر اعتقادي قوي و از نظر عملي اهل اعمال صالح شده و رذايل(مثل ترك دروغ و دل بستگي به دنيا) را ترك كند چه راهي وجود دارد؟

اولين و مهمترين نكته‌اي كه لازم است به آن توجه نموده و هميشه آن را همراه خود داشته باشيم «نيروي عزم و ارادة» جدي براي پيمودن مسير است. تا زماني كه اين نيرو همراه انسان است، موفق خواهد بود و زماني كه آنرا از دست داد، اگر عالم و آدم هم دست به دست هم بدهند نمي‌توانند او را حركت دهند.
نكته‌اي ديگر كه در اين زمينه مهم است رعايت سه اصل مشارطه، مراقبه و محاسبه است. توجه به اين امور فرد را در رسيدن به آنچه كه مطلوبش است بسيار ياري خواهد كرد.

توضيح مختصر اين اصول:
الف: مشارطه: مشارطه عبارتست از شرط و تعهد انسان بر ترك معصيت و پايبندي به عهد و ميثاقي كه در اين خصوص بسته است. حضرت امام خميني ـ رحمت الله عليه ـ در مشارطه، گفتاري دارند كه بخشي از آن چنين است:« مشارطه آنست كه در اول روز مثلاً با خود شرط كند امروز بر خلاف فرموده حق تبارك و تعالي رفتار نكند و اين مطلب را تصميم بگيرد و معلوم است كه يك روز خلاف نكردن امري است خيلي سهل، و انسان به آساني مي تواند از عهده به در آيد …».[1]ب: مراقبه: مراقبه آنست كه در تمام مدتي كه شرط كرده است، خلاف نكند، مراقب خود باشد و بر عهد و پيمان خود باشد. حضرت امام مي‌گويد، «انسان بايد مثل طبيب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نمايد و مهار نفس سركش را از دست ندهد و …».[2]ج: محاسبه: محاسبه آنست كه انسان هر روز از خود حساب بگيرد كه چه طاعتي يا معصيتي مرتكب شده‌است، اگر طاعتي داشته بر آن بيفزايد و اگر گناهي مرتكب شده در جبران آن بكوشد و بداند كه خداوند از اعمال، و اسرار نهان او آگاه است و آنرا حسابرسي خواهد كرد. امام موسي كاظم ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «از ما نيست كسي كه هر روز نفس خود را محاسبه نكند و اگر عمل نيك انجام داده بر آن بيفزايد و اگر بد بوده از آن استغفار كند.[3]»
تفكر در آيات الهي، متذكر شدن عظمت خداوند و نعمت‌هاي او را ياد كردن، توجه داشتن به اين كه انسان در محضر خداست و بايد از گناه بپرهيزد و … همه و همه در سازندگي انسان و حتي در تقويت اعتقادات انساني مؤثر است. تفكر در طبيعت اطراف خود، تفكر در بدن و ميليون‌ها سلول زندة آن، مطالعة كتا‌ب‌هاي مفيد، معاشرت با انسان‌هاي معنوي و حضور در مكان‌هاي مذهبي از ديگر اموري است كه در تقويت اعتقاد آدمي مفيد است.

فرار از دلبستگي به دنيا
1. توجه به بي‌اعتباري دنيا: در حالات جعفر برمكي نوشته اند: دفتر دخل هارون را ورق مي زدم، در يكي از صفحات بهاي عطر و لباس اهدائي به جعفر برمكي را بالغ بر پنجاه هزار درهم نوشته بودند و در صفحات بعدي همين سال هزينة روغن چراغ او را چهل درهم و نيم دانگ ثبت كرده بودند!![4] آري اين است نتيجة كار، وقتي دنيا را اينگونه بي اعتبار دانستي به هيچ چيز آن دل نمي بندي.
2. ياد مرگ: اگر انسان به ياد مردن افتاده و سفر حتمي پيش رو را در نظر آورد، دل بستن به دنيا در او كم شده و يا از بين مي‌رود. و در عوض در دنيا به انجام كارهاي نيك اقدام مي‌كند و توشه‌اي براي سراي جاويد و زيباي ديگري مي‌فرستد.
3. توجه به آخرت و بهشت و دوزخ: عدم ايمان، اعتقاد و باور قلبي نسبت به قيامت، بهشت و دوزخ، و يا غفلت از آن باعث سرگرم شدن به دنيا و دل خوش كردن به حيات دنيوي مي گردد.
4. صدقه دادن: در بسياري از آيات و روايات صدقه و انفاق چنان با شدت و حرارت مورد تاكيد واقع شده كه گويا نزديك است به واجبات ملحق گردد. شايد يكي از حسنات انفاق علاوه بر آثار اجتماعي آن، عدم دنيا زدگي مسلمين باشد. تا از همان ابتدا جلوي رشد اين مارحبّ المال را گرفته تا به اژدهايي سيري ناپذير تبديل نشود.

تذكر:
استفاده مناسب از نعمت‌ها و اموال و تفريحات و لذائذ مشروع دنيايي نه تنها ناپسند نيست بلكه كمك و ياريگر بعد معنوي و رشد انسان است، اما آنچه مهم است اين است كه آنها را بايد به شكل ابزار براي رسيدن به آخرت به كار برد و به آنها دل نبست.

فرار از دروغگوئي
براي فرار از دروغگوئي نيز ساده ترين راه آن توجه به زيان هاي دروغگوئي است كه به بعضي از آنها تيتر وار اشاره مي كنيم:
زيان‌هاي اجتماعي: مثل: رسوائي انسان، بي آبروئي، بي ارزشي سخن، سلب اعتماد، بدبيني مردم، ذلت و خواري، روسياهي و … .
زيان‌هاي اقتصادي: مثل اينكه:دروغ روزي را از بين مي برد، دروغ فقر مي آورد، بركت را از مال مي گيرد، باعث بي اعتباري مي شود و … .
زيان‌هاي رواني: مثل اينكه: دروغ باعث فراموشي مي شود، باعث ايجاد نوميدي مي شود، پرده دري و بي شرمي را افزايش مي دهد و … .
زيان‌هاي معنوي: بالاتر از همه اين كه انسان دروغ گو، قدم در راه مخالفت با حق گذاشته است و با هر نافرماني يك گام از مقام بندگي خود فاصله مي گيرد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. روش خودسازي. فريده مصطفوي و ديگران، جلد 2. قم: انتشارات دفتر تبليغات، 1380.
2. آئين تزكيه. محمد حسن رحيميان و محمد تقي رهبر. جلد 1. قم: انتشارات دفتر تبليغات، 1380.
3. دروغ. سيد محمد رضا صدر. جلد 2. قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1378.
4. درسهائي از تربيت انساني، محمد اسدي گرمارودي. جلد 3 . تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء، 1373.

پي نوشت ها:
[1] . رحيميان، محمد حسن  و رهبر، محمد تقي، آئين تزكيه، قم: انتشارات دفتر تبليغات، 1380، ج1. ص198.
[2] . همان. ص198.
[3] . همان، ص199.
[4] . اسدي گرمارودي، محمد، درسهائي از تربيت انساني، تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء، 1373، ج3. ص245.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد