طلسمات

خانه » همه » مذهبی » برترين و بدترين

برترين و بدترين

برترين و بدترين

حضرت لقمان كه معاصر حضرت داود بود، در ابتداي كارش بنده يكي از مماليك بني اسرائيل بود. روزي مالكش آن جناب رابه ذبح گوسفندي امر فرمود و گفت: بهترين اعضايش را برايم بياور.
لقمان گوسفندي كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد. پس ‍ از چند روز ديگر خواجه اش گفت: گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور.

a9d6ea74 011a 49b8 aa55 e08949695a26 - برترين و بدترين
dmkd11 - برترين و بدترين
برترين و بدترين

نويسنده: سيد علي اکبر صداقت
حضرت لقمان كه معاصر حضرت داود بود، در ابتداي كارش بنده يكي از مماليك بني اسرائيل بود. روزي مالكش آن جناب رابه ذبح گوسفندي امر فرمود و گفت: بهترين اعضايش را برايم بياور.
لقمان گوسفندي كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد. پس ‍ از چند روز ديگر خواجه اش گفت: گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور.
لقمان گوسفند كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد. پس از چند روز ديگر خواجه اش گفت: گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور.
لقمان گوسفندي كشت و باز زبان و دل آنرا براي خواجه آورد. خواجه گفت: به حسب ظاهر اين دو نقيض يكديگرند!! لقمان فرمود: اگر دل و زبان با يكديگر موافقت كنند بهترين اعضأ هستند، اگر مخالفت كنند بدترين اجزاست. خواجه را از اين سخن پسنديده افتاد و او را از بندگي آزاد كرد.
منبع:يکصد موضوع 500 داستان

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد