۱۳۹۳/۰۴/۰۷
–
۱۲۷ بازدید
باسلام اگرپدری قداست وپاکدامنی دخترش را زیرسوال ببرد تکلیف چیست؟
با سلام به شما دختر مؤمن و خوبم؛دوست عزیز؛ بررسی سخنان و سیره پیامبران و اولیاء دین (علیهم السلام) بیانگر آنست که انسان از لحاظ اخلاقی موظف است به هنگام متوجه شدن شایعات و تهمتها از خود دفاع نموده و نسبت به مواردیکه مطرح می شود رفع اتهام نماید.در اینجا برای اطلاع بیشتر شما دوست گرامی نمونه هایی از موضع گیری پیامبران و اولیاء دین (علیهم السلام) در برابر تهمت هایی که به ایشان نسبت داده بودند ارائه می نمائیم.
نمونه اول: در داستان حضرت یوسف علیه السلام هنگامیکه زلیخا حضرت یوسف را در اتاق شخصیش حبس نمود تا با او خلوت کند، آنحضرت بسوی درها پا به فرار گذاشت که ناگهان عزیز مصر در پشت در ظاهر شد؛ زلیخا پیشدستى کرد و به عزیز مصر گفت: یوسف (علیه السلام) متعرض من شده و باید او را مجازات کنى، ….
حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) در برابر این تهمت از خود دفاع نمود و برای رفع اتهام به عزیز مصر فرمودند: هِیَ راوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی (یوسف / 26) من او را به سوء قصد نکردم بلکه او این کار زشت را مى خواست و به همین منظور قصد سوء مرا کرد.
و از سویی دیگر به معجره الهی کودکی به سخن آمده و گفت: اگر پیراهن یوسف از جلو دریده شده زلیخا راست مى گوید و یوسف از دروغگویان است، چراکه پاره شدن پیراهن یوسف از جلو دلیل بر این بود که او و زلیخا روبروى هم مشاجره کرده اند، و قهرا تقصیر به گردن یوسف مى بود، ولى اگر پیراهن وى از پشت سر پاره شده باشد قهرا زلیخا او را تعقیب کرده و او در حال فرار بوده، و او خواسته وى را به سوى خود بکشد، پیراهن او را دریده، پس تقصیر به گردن زلیخا مى افتد، و این خود خیلى روشن است.
با ارائه این دلیل غیر قابل انکار بود که حضرت یوسف توانست از این تهمت نجات پیدا کند (1) (ترجمه المیزان، ج 11، ص: 157 )
نمونه دوم: در خصوص حضرت مریم سلام الله علیها می باشد که پس از اینکه حضرت عیسی (علیه السلام) را با معجره الهی بدنیا آورد، گروهی از مردم این بانوی پاکدامن را را متهم به زنا نمودند. حضرت مریم نیز برای دفع این تهمت، آنها را به حضرت عیسی که در گهواره بود حواله داد و حضرت عیسی نیز با معجره الهی به سخن در آمده و به تهمتها پایان داد.
همانطور که گفتیم این موارد گویای آنست که انسان برای حفظ آبرو و شخصیت خود در مواقع بروز شایعات و تهمتها باید نسبت به دفع آنها اقدام نماید، چه در موضع پیشگیری و چه در موضع رفع و دفع تهمت.
نکتهی مهم این است که شما با این مشکل پیش آمده، بتوانید بر صبر و بردباری خویش بیافزایید؛ خداوند در آیه ی شریفه 34 سوره فصلت می فرماید: ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم؛ بدی را با نیکی دفع کن, تا دشمنان سر سخت, همچون دوستان گرم و صمیمی شوند.
در تفسیر نمونه, ضمن تفسیر این آیه آمده است: بوسیله ی حق, باطل را دفع کن, و با حلم و مدارا, جهل و خشونت را با عفو وگذشت به مقابله با کینه ورزی بر خیز؛ هرگز بدی را با بدی وزشتی را با زشتی پاسخ مگوی, که این روش انتقام جویانه است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می گردد.
روش و سیره پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام نیز چنین بوده و حتی در اکثر موارد , با کفار و دشمنان اسلام – در خارج از میدان جنگ و جهاد – مهر عطوفت نشان می دادند .
داستان کافری که هر روزبر سر راه پیامبر (ص) می رفت و بر سر مبارک ایشان شکمبه گوسفند و خاکستر می ریخت, زبانزد دوستان و دشمنان اسلام قرار گرفت.
قضیه امام حسن مجتبی (ع) با عربی که به ایشان ناسزا گفت و پس از سکوتش حضرت به او فرمود (مضمون کلام حضرت این بود که): اگر گرسنه ای, برهنه ای, جا و مکان نداری و…ما به تو غذا و پوشاک و مسکن می دهیم و… آن عرب فحاش به دست و پای امام افتاد و….
به هر حال این تهمت رفتار زشت و بدی است که به شما اصابت کرده است و شما به عنوان یک مسلمان که کتاب راهنمایش قرآن شریف و الگوی رفتاریش سیره اهل بیت عصمت و طهارت است وظیفه ای دارید, آنهم دفع بدی با خوبی است؛ بویژه شخصی که پاکدامنی شما را زیر سؤال برده، پدر شماست؛ و شما میدانید که والدین از حقوق سنگینی برخوردارند.
البته منظور ما این نیست که پدر شما بابت گناهی که کرده، از جانب خداوند مؤاخذه نخواهد شد! بلکه مقصود این است که شما نسبت به ایشان وظیفهی خود را انجام دهید.
پس شما پرسشگر عزیز بهتر است اولین کاری که می کنید این باشد که, زشتی عمل پدرتان را به رویش نیاورید بلکه با تعریف از او نزد دیگران, محبت خویش را به او برسانید و در عوض تهمتی که به شما زده, محاسنش را نزد دیگران بیان واز او تعریف کنید.
به احتمال زیاد, وقتی شما به این کار خود ادامه دهید و با او رفتار مهربانانه و دوستانه داشته باشید, او از کار خویش شرمگین شده و در نحوه رفتار با شما تجدید نظر خواهد کرد.
در صورتی که این روش, موثر واقع نشد – که بسیار کم اتفاق میافتد – بهتر است به صورت چهره به چهره, حتی با گرفتن دست او در دستانتان و نیز با آرامش و مهربانی از او سوال کنید که دلیل ایشان نسبت به اتهامی که میزنند چیست؟ سپس دلایل خود را در کمال صبر و متانت و احترام بیان کرده، از خودتان رفع اتهام کنید.
اگر به همین صورت که عرض شد رفتار کنید به احتمال زیاد, او شرمنده خواهد شد و از شما عذرخواهی خواهد کرد, یا نهایتا به توجیه می پردازد, که همین نیز نشانه پشیمانی است. درغیراین صورت به فردی مومن و فهیم مراجعه کرده تا پا درمیانی کند و از شما رفع اتهام شود.
باز تکرار می کنم که حفظ خونسردی و رفتار اسلامی از شما در این مساله, بسیار مهم است و ثمرات خوبی به بار خواهد آورد.
بدانیم که ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها (سوره اسرا / 7) اگر نیکی کنید به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز به خودتان می کنید.
پس اگر کسی به ما تهمت زده, به خود بدی کرده و آخرت خود را خراب نموده است و اگر ما اهل عفو و گذشت و حلم و بردباری شویم, در حق خودمان نیکی کرده ایم (دقت کنید).
موفق و پیرز باشید.
نمونه اول: در داستان حضرت یوسف علیه السلام هنگامیکه زلیخا حضرت یوسف را در اتاق شخصیش حبس نمود تا با او خلوت کند، آنحضرت بسوی درها پا به فرار گذاشت که ناگهان عزیز مصر در پشت در ظاهر شد؛ زلیخا پیشدستى کرد و به عزیز مصر گفت: یوسف (علیه السلام) متعرض من شده و باید او را مجازات کنى، ….
حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) در برابر این تهمت از خود دفاع نمود و برای رفع اتهام به عزیز مصر فرمودند: هِیَ راوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی (یوسف / 26) من او را به سوء قصد نکردم بلکه او این کار زشت را مى خواست و به همین منظور قصد سوء مرا کرد.
و از سویی دیگر به معجره الهی کودکی به سخن آمده و گفت: اگر پیراهن یوسف از جلو دریده شده زلیخا راست مى گوید و یوسف از دروغگویان است، چراکه پاره شدن پیراهن یوسف از جلو دلیل بر این بود که او و زلیخا روبروى هم مشاجره کرده اند، و قهرا تقصیر به گردن یوسف مى بود، ولى اگر پیراهن وى از پشت سر پاره شده باشد قهرا زلیخا او را تعقیب کرده و او در حال فرار بوده، و او خواسته وى را به سوى خود بکشد، پیراهن او را دریده، پس تقصیر به گردن زلیخا مى افتد، و این خود خیلى روشن است.
با ارائه این دلیل غیر قابل انکار بود که حضرت یوسف توانست از این تهمت نجات پیدا کند (1) (ترجمه المیزان، ج 11، ص: 157 )
نمونه دوم: در خصوص حضرت مریم سلام الله علیها می باشد که پس از اینکه حضرت عیسی (علیه السلام) را با معجره الهی بدنیا آورد، گروهی از مردم این بانوی پاکدامن را را متهم به زنا نمودند. حضرت مریم نیز برای دفع این تهمت، آنها را به حضرت عیسی که در گهواره بود حواله داد و حضرت عیسی نیز با معجره الهی به سخن در آمده و به تهمتها پایان داد.
همانطور که گفتیم این موارد گویای آنست که انسان برای حفظ آبرو و شخصیت خود در مواقع بروز شایعات و تهمتها باید نسبت به دفع آنها اقدام نماید، چه در موضع پیشگیری و چه در موضع رفع و دفع تهمت.
نکتهی مهم این است که شما با این مشکل پیش آمده، بتوانید بر صبر و بردباری خویش بیافزایید؛ خداوند در آیه ی شریفه 34 سوره فصلت می فرماید: ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم؛ بدی را با نیکی دفع کن, تا دشمنان سر سخت, همچون دوستان گرم و صمیمی شوند.
در تفسیر نمونه, ضمن تفسیر این آیه آمده است: بوسیله ی حق, باطل را دفع کن, و با حلم و مدارا, جهل و خشونت را با عفو وگذشت به مقابله با کینه ورزی بر خیز؛ هرگز بدی را با بدی وزشتی را با زشتی پاسخ مگوی, که این روش انتقام جویانه است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می گردد.
روش و سیره پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام نیز چنین بوده و حتی در اکثر موارد , با کفار و دشمنان اسلام – در خارج از میدان جنگ و جهاد – مهر عطوفت نشان می دادند .
داستان کافری که هر روزبر سر راه پیامبر (ص) می رفت و بر سر مبارک ایشان شکمبه گوسفند و خاکستر می ریخت, زبانزد دوستان و دشمنان اسلام قرار گرفت.
قضیه امام حسن مجتبی (ع) با عربی که به ایشان ناسزا گفت و پس از سکوتش حضرت به او فرمود (مضمون کلام حضرت این بود که): اگر گرسنه ای, برهنه ای, جا و مکان نداری و…ما به تو غذا و پوشاک و مسکن می دهیم و… آن عرب فحاش به دست و پای امام افتاد و….
به هر حال این تهمت رفتار زشت و بدی است که به شما اصابت کرده است و شما به عنوان یک مسلمان که کتاب راهنمایش قرآن شریف و الگوی رفتاریش سیره اهل بیت عصمت و طهارت است وظیفه ای دارید, آنهم دفع بدی با خوبی است؛ بویژه شخصی که پاکدامنی شما را زیر سؤال برده، پدر شماست؛ و شما میدانید که والدین از حقوق سنگینی برخوردارند.
البته منظور ما این نیست که پدر شما بابت گناهی که کرده، از جانب خداوند مؤاخذه نخواهد شد! بلکه مقصود این است که شما نسبت به ایشان وظیفهی خود را انجام دهید.
پس شما پرسشگر عزیز بهتر است اولین کاری که می کنید این باشد که, زشتی عمل پدرتان را به رویش نیاورید بلکه با تعریف از او نزد دیگران, محبت خویش را به او برسانید و در عوض تهمتی که به شما زده, محاسنش را نزد دیگران بیان واز او تعریف کنید.
به احتمال زیاد, وقتی شما به این کار خود ادامه دهید و با او رفتار مهربانانه و دوستانه داشته باشید, او از کار خویش شرمگین شده و در نحوه رفتار با شما تجدید نظر خواهد کرد.
در صورتی که این روش, موثر واقع نشد – که بسیار کم اتفاق میافتد – بهتر است به صورت چهره به چهره, حتی با گرفتن دست او در دستانتان و نیز با آرامش و مهربانی از او سوال کنید که دلیل ایشان نسبت به اتهامی که میزنند چیست؟ سپس دلایل خود را در کمال صبر و متانت و احترام بیان کرده، از خودتان رفع اتهام کنید.
اگر به همین صورت که عرض شد رفتار کنید به احتمال زیاد, او شرمنده خواهد شد و از شما عذرخواهی خواهد کرد, یا نهایتا به توجیه می پردازد, که همین نیز نشانه پشیمانی است. درغیراین صورت به فردی مومن و فهیم مراجعه کرده تا پا درمیانی کند و از شما رفع اتهام شود.
باز تکرار می کنم که حفظ خونسردی و رفتار اسلامی از شما در این مساله, بسیار مهم است و ثمرات خوبی به بار خواهد آورد.
بدانیم که ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها (سوره اسرا / 7) اگر نیکی کنید به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز به خودتان می کنید.
پس اگر کسی به ما تهمت زده, به خود بدی کرده و آخرت خود را خراب نموده است و اگر ما اهل عفو و گذشت و حلم و بردباری شویم, در حق خودمان نیکی کرده ایم (دقت کنید).
موفق و پیرز باشید.