ابتدا معناي حسن و قبح يا همان «خوب و بد» را ذكر ميكنيم، سپس ملاك و معيار خوبي و بدي اعمال را مطرح ميكنيم و در انتها ثابت ميكنيم كه عقل انسان توانايي درك خوبي و بدي همة كارها و تكاليف آدمي را ندارد.
معناي حسن و قبح (خوب و بد)
در كتابهاي كلامي و اصولي[1] براي حسن و قبح معاني مختلفي ذكر شده است اما آنچه كه در اينجا مقصود است آن است كه «خوب يا حسن» يعني كاري كه مورد مدح و ستايش همة عقلاي عالم قرار گرفته و فاعل آن استحقاق ثواب اخروي را دارد و «بد يا قبح» يعني كاري كه مورد مذمت و نكوهش عقلا بوده و فاعل آن مستحق عقاب اخروي است.[2]و اما ملاك خوبي بعضي افعال، تناسب و تلايم ميان آنها و هدف مطلوب انساني است و معيار بدي پارهاي ديگر از كارهاي آدمي، عدم تناسب و ناسازگاري آنها با كمال مطلوب او است.[3]به عبارت ديگر، وقتي ما هر يك از افعال اختياري خود را با كمال مطلوب انسان ميسنجيم، از نظر عقلي سه حالت ممكن است پديد آيد: نخست آن كه ميان آنها رابطهاي مثبت برقرار باشد؛ يعني انجام آن كارها ما را در وصول به كمال نهايي مدد رساند، كه در اين صورت آنها را «خوب» ميدانيم. دوم آن كه ميان آنها رابطهاي منفي باشد؛ يعني انجام آن اعمال ما را از دستيابي به كمال مطلوب باز دارد كه چنين كارهايي را متصف به صفت «بد» ميكنيم. و بالاخره حالت سوم اين كه ميان فعل اختياري انسان و كمال مطلوب او هيچ رابطهي اعم از مثبت يا منفي نباشد، كه در اين صورت چنين كارهايي اگر اصولاً وجود داشته باشند، نه خوبند و نه بد و به اصطلاح در مقايسه با كمال مطلوب آدمي داراي ارزش خنثي هستند.
با توجه به اين نكته بسيار مهم, بايد بگوييم بدون شك عقل آدميان به تنهايي در بسياري از مسايل، توانايي كشف رابطة ميان افعال اختياري و نتايج و پيامدهاي آنها را دارد و به همين دليل است كه در اصول اخلاقيات شاهد اختلافات كمتري در ميان جوامع بشري هستيم. اما موارد فراواني هم وجود دارد كه عقل به تنهايي چنين توانايي و قدرتي در خود نمييابد و درك آنها از حدود تواناييهاي عقول آدميان بيرون است. مانند اكثر قريب به اتفاق مسايل تعبدي مثلاً تعداد ركعات نماز، كيفيت اجراي نماز و روزه، يا اوقات خاص عبادات، استحباب روزة ماه رجب و ماه شعبان و برخي ايام خاصّ و وجوب روزة ماه رمضان و حرمت روزة عيد فطر و قربان و.. و نيز جزئيات مسايل اعتقادي و بسياري از مسايل معاد و رستاخيز، همگي از امور فراعقلي و خردگريزي هستند كه عقل آدمي از درك خوبي و بدي آنها ناتوان و عاجز است. براي شناخت حسن يا قيح اين اعمال راهي جز استمداد از راهنماييهاي وحي الهي نيست. شرع مقدس با تبييني كه از روابط ميان چنين كارهايي با كمال مطلوب ارايه ميدهد دست عقل را گرفته و او را در كشف آن روابط پنهان و نهفته ياري ميرساند. بنابراين در اين موارد، عقل با تكيه بر شرع، خوبي يا بدي افعال را ميپذيرد. و اين لطف خداوند است به بندگان خود و چه زيبا گفتهاند كه: «الواجبات الشرعيه الطاف في الواجبات العقليه».
و شاهدي ديگر بر اينکه عقل ما به تنهايي نمي تواند خوبي و بدي همه افعال را درک کند، اختلافاتي است كه ميان ملل و جوامع مختلف دربارة خوبي و بدي برخي افعال وجود دارد. توضيح آن كه، بعضي از كارها در نزد برخي جوامع، خوب دانسته ميشوند و در نزد برخي ديگر بد. مثال مشهور آن، زشتي و قبح ذبح حيوانات در نزد برخي اقوام هندوستان است و يا خوبي شرابخواري و خوردن گوشت خوك در نزد غربيان و بدي و زشتي اين اعمال در نزد مسلمانان.
بنابراين عقل به تنهايي از درك تمامي ابعاد راه سعادت و نماياندن انواع چاههاي شقاوت و هم چنين از شناخت روابط علي و معلولي ميان افعال آدمي و نتايج اخروي آنها ناتوان است. و همين امر يكي از علل اصلي نيازمندي بشريت به پيام الهي و دستگيريهاي پيامبران است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اخلاق در قرآن، محمد تقي مصباح يزدي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
2ـ فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي، تقرير احمد حسين شريفي، قم، مؤسسه امام خميني (ره).
3ـ اخلاق و مذهب، محمد تقي جعفري، قم، انتشارات تشيع.
4ـ سکولاريسم يا عرفي شدن دين، جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام (ع).
پي نوشت ها:
[1] . لاهيجي، عبدالرزاق، سرمايه ايمان، بيجا، الزهرا، چاپ دوم، 1364، ص60ـ61؛ و مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1368، ج1، ص200ـ202؛ و علاء الدين علي بن محمد القوشجي، شرح تجريد الاعتقاد، بيجا، رضي، بيدار و عزيزي؛ بيتا، ص327ـ338.
[2] . سرماية ايمان، همان، ص59.
[3] . مصباح يزدي، محمد تقي، فلسفة اخلاق، تهران، شركت چاپ و نشر بينالملل، 1380، ص81.