بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (1)
بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (1)
درآمد
مردان بزرگ و نابغه را نمي توان در قالب يک کشور يا قومي گنجاند. زيرا وسعت ملک آنان به اندازه وسعت نظرشان است. بلکه بهترين صفت و تعبيري که مي توان بر آن ها نهاد اين است که آن ها را فرزندان بزرگ تاريخ ناميد. گذر زمان امکان دارد همه چيز را به فراموشي بسپارد. اما کارنامه فکري و عملي بزرگ مردان نامداري همچون علامه سيد اسماعيل بلخي هرگز فراموش ناشدني است. او زاده بلخ باستان، خطه دانش پرور و مهد پرورش رجال نامي همچون حضرت مولاناست. آقاي سيد حسين موحد بلخي مدير مسئول فصلنامه «شفاء» در اين گفت و گو فرجام مبارزات همه جانبه علامه بلخي را بازگو مي کند:
شهيد بلخي کيست و چه جايگاهي در بين مردم افغانستان دارد؟
بسم الله الرحمن الرحيم: علامه سيد مير اسماعيل بلخي يکي از معدود شخصيت هاي فکري، انديشه اي و مبارز معاصر افغانستان است. او در يک خانواده معزز روحاني در يکي از ولايات شمالي افغانستان پا به عرصه وجود گذاشت، و از آنجايي که از استعدادهاي عالي برخوردار بود در همان دوران کودکي و با درک و درايت مرحوم پدر محترم شان آقا سيد محمد بلخابي راهي مشهد شد، تا در جوار مرقد مطهر امام هشتم علي بن موسي رضا (ع) آن قريحه ذاتي و آن استعداد را در راه تعليم و تعلم به کار بيندازد. اتفاقاً همين طور هم شد.
شهيد بلخي در دوران نوجواني و با اين استعداد شورانگيز با حادثه معروف کشف حجاب رضا خاني مواجه مي شود. اين حادثه با تحريک مرحوم آيت الله بهلول و برخي از علماي برجسته در مسجد گوهرشاد روي مي دهد. شهيد بلخي در آن زمان که شايد بيش از 15 سال نداشت به طور جدي وارد آن نهضت مي شود، و در کنار مرحوم شيخ محمد تقي بهلول سخنراني و اعتراض مي کند. او پس از اين حادثه تحت تعقيب قرار مي گيرد و به خارج از ايران آواره و متواري مي شود. سپس به هرات باز مي گردد، و در آنجا علامه بر مبارزات سياسي و فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي به تحصيل علوم ديني ادامه مي دهد.
زندگي شهيد بلخي در آن مرحله آميخته با آموزش علوم و معارف اسلامي و با تجربيات مبارزاتي ملت مسلمان ايران عجين شده است. زيرا کشورهاي منطقه در آن روز بستر حوادث و تحولات بسيار گسترده مبارزاتي بوده است. و در حقيقت ابعاد شخصيت شهيد بلخي در بستر پر فراز و نشيب و تحولات عميق شکل مي گيرد. و با همه اين مسائل آشنا مي شود. اين سيد بزرگوار سرانجام با احساس درد و درک عميق از اوضاع سياسي افغانستان و اوضاع بسيار ناگواري جهان اسلام و منطقه، تحصيلات خود را ناتمام مي گذارد، يا به تعبيري بهتر در يک فراز بالاتر، يعني آموزش و روشنگري مردم روي مي آورد. و به مبارزات خود ابعاد تازه اي مي بخشد.
شهيد بلخي با تشکيلاتي که از سران مذاهب و اقوام مختلف افغانستان ايجاد کرده بود، حزب سياسي ارشاد اسلامي تأسيس مي کند، ولي متأسفانه در اثر خبر چيني يکي از عوامل نفوذي، اين طرح لو مي رود و خنثي مي شود، و بلخي مبارز و ياران او زنداني مي شود. او به مدت 15 سال از عمر پر برکت خود را در زندان دهمزنگ کابل سپري مي کند. ناگفته نماند که شهيد بلخي خواسته هاي کلان زيادي داشت که طرح سرنگوني نظام حاکم استبدادي يکي از آن ها بود. آزادي مذهب تشيع، مشارکت سياسي مردم در حق تعيين سرنوشت، ايجاد قانون اساسي و گام نهادن در مسير آزادي ملي برخي از خواسته هاي عدالت طلبانه آقاي بلخي را تشکيل مي داد. که او در نتيجه مبارزات پيگير موفق شد به تعدادي از خواسته ها و اهداف خود برسد. يعني پس از گذراندن حدود 15 سال زندان و آزادي از زندان، رژيم حاکم مجبور شد تعدادي از خواسته هاي شهيد بلخي را برآورده سازد. مي توان گفت که به موجب قانون اساسي جديد شهيد بلخي از زندان آزاد شد، و شيعيان هم از خفا و کتمان بيرون آمدند و براي نخستين بار در صحنه سياسي افغانستان مطرح شدند.
به طور خلاصه مي توان گفت که شهيد بلخي يک شخصيت جهادي، علمي، داراي انديشه سياسي و داراي نقشه مبارزاتي دقيق با برخورداري از جهان بيني توحيدي و مرد عمل و حاضر هميشه در صحنه مبارزات بوده است. شهيد بلخي در تاريخ معاصر نهضت هاي اسلامي افغانستان جايگاه خاص و منحصر به فرد دارد. شخصيت او متعلق به يک مذهب و يک قوم و قبيله نيست. درست است که يک عالم ديني شيعي بود، ولي براي همه مردم افغانستان مبارزه مي کرد، و امروز هم مردم افغانستان به خصوص انديشوران، دانشمندان و مبارزان از هر قوم و قبيله اي و از هر مذهبي به او علاقمند هستند. شهيد بلخي را به عنوان بنيانگذار نهضت اسلامي افغانستان مي شناسند، و ارادت خاصي به او دارند. مي توان گفت که علامه بلخي يک شخصيت کليدي و محوري و مطرح در صحنه ملي افغانستان بود. به تعبيري ديگر محور وحدت ملي و ديني مردم افغانستان بوده و هست. افکار شهيد بلخي امروزه همچنان راه گشاست. در عين حالي که او اسلامي مي انديشيد. درباره کل امت اسلامي انديشه هاي راهبردي داشت. درباره نجات مستضعفان راهکارهايي فکري و عملي ارائه کرد.
جهان اسلام در چند دهه اخير شاهد شکوفايي شخصيت هاي بزرگي همچون آيت الله امام خميني (ره)، شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر، آيت الله مطهري و ديگران بوده است. بفرماييد که شهيد بلخي را از کدام دسته و صنف ارزيابي مي کنيد؟
بدون شک اگر بخواهيم جايگاه تاريخي براي شخصيت علامه شهيد بلخي پيدا کنيم، شايد او پشت سر امام خميني (ره) قرار مي گيرد. اين دسته بندي درباره ساير شخصيت هاي اسلامي مصداق پيدا مي کند. بدون شک امام خميني (ره) پيشگام نهضت و انقلاب بين الملل اسلامي بود. شخصيت جامعي بود. شايد نسل هاي آينده بهتر بتوانند عمق اين شخصيت را درک کنند. يک شخصيت سطح بالاي علمي، مبارزاتي، سياسي، اجتهادي، فقهي، ادبي و بالاخره مرد يکه تاز و تکاور در صحنه بود، که گوشه اي از چهره درخشان شخصيت امام خميني (ره) در طول مبارزات ايشان و در دوران انقلاب آشکار گرديد. حضرت امام ابعاد مختلفي داشت. در همين جهت است که مجموع شخصيت هاي محوري و کليدي همزمان با امام يا بعد از امام را مي توان به شخصيت فقهي، کلامي، مبارزاتي و عرفاني امام معطوف کرد. به هر صورت امام شخصيت جامع داشت.
به طور کل اگر بخواهيم نمايه اي از شخصيت علامه شهيد بلخي ارائه دهيم، بي ترديد او به ترتيب پشت سر امام و در خط امام قرار مي گيرد. يعني همان حساسيت هايي که امام (ره) از دوران جواني بر عليه استعمار و بر عليه استبداد و ساير قضاياي جهان اسلام داشت. و حساسيت هايي که نسبت به اسلام و لزوم تصويب و اجراي قوانين اسلامي داشت، همان حساسيت ها را نيز شهيد بلخي در افغانستان داشت. همانگونه که امام بر لزوم اتحاد امت اسلامي اصرار مي ورزيد، و نسبت به معظل فلسطين، الجزاير و ساير کشورهايي که تا چند سال پيش از پيکر امت اسلامي جدا شده بودند. اسير اژدهاي کمونيسم شده بودند، تأکيد مي کرد، شهيد بلخي هم در همين افق نگاه داشت و عمل مي کرد.
هنگامي که آثار شهيد بلخي را مطالعه مي کنيد، ملاحظه خواهيد کرد که او همواره از درد و رنج ملت هاي اصيل که گرفتار سوساليسم و کمونيسم شدند و از اشغال الجزاير و بحران فلسطين سخن مي گفت و حساسيت نشان مي داد. او در بعد مبارزاتي شبيه امام مي انديشيد و مثل امام عمل مي کرد، و اسناد تاريخي هم در اين زمينه وجود دارد. شهيد بلخي در سال 1329 که وارد زندان مي شود قصيده اي مي سرايد به نام «شب ديجور» که در آن قصيده بسيار بلند مي گويد: «نشد چاره از اين شاهي و دمکراسي، مشترک از خط خود جمهوري اعلان مي شود». لذا شهيد بلخي طرح جمهوريت اسلامي را در همان زندان پايه گذاري مي کند. او بنيانگذار نخستين تشکيلات اسلامي در افغانستان بوده است.
گرچه مبارزات شهيد بلخي از لحاظ تاريخي پيش از دهه سوم قرن شمسي جاري آغاز شده منتها پس از آزادي از زندان با مرحوم امام خميني (ره) در نجف اشرف ملاقات هاي ويژه و ارتباطات عميق داشت. با امام تبادل نظر کرده و مشروعيت مبارزاتي خود را از مراجع نجف به خصوص از حضرت امام گرفته بود. امام مبارزات او را بسيار تحسين کرده بود. اين دو بزرگوار نشست هايي با هم داشتند. در اين باره داستان ها و خاطرات زيادي وجود دارد. در مجموع شاکله حرکت و نهضت شهيد بلخي شبيه حرکت حضرت امام (ره) و در راستاي همين خطي است که امام ترسيم کرده بود. گرچه اين حرکت فراز و فرودهايي داشته ولي بالاخره شهيد بلخي با همين اهداف و انگيزه ها، زودتر و از منطقه ديگري قيام خود را شروع کرد.
چه تفاوتي بين مبارزات امام خميني (ره) و مبارزات شهيد بلخي وجود داشت؟
همانگونه که مي دانيد مبارزات حضرت امام (ره) مبارزات سيستماتيک بود. ملاحظه کرده ايد که در يک مرحله امام در حالي که جواني بيش نبود صرفاً به عنوان يک مدرس بسيار قوي و فرازمند، در حوزه هاي علمي مطرح مي شود. با بنيادهاي فکري خود به حوزه هاي علميه پويايي و نوآوري مي بخشد. به طور مثال در ابعاد فلسفي، عرفاني و حکمت متعاليه کتاب هاي قوي و قيومي مانند شرح هايي بر فصول الحکم، درس هاي اسفار، درس هاي حکمي، فلسفي، اخلاقي، عرفاني و امثال اينها مي نويسد. در يک مرحله مبارزات علمي و زيربنايي دارد. حضرت امام در مرحله بالاتر در بحث بيداري روحانيون و به موج کشاندن اين نيروي ذخيره الهي زحمت مي کشد و حوزه ها را از لحاظ مبارزاتي آماده مي کند. در مراحل ديگر ابعاد مبارزات خود را به ميان مردم و بازار و بيرون از حوزه ها مي کشاند. سرانجام کاري مي کند که در تاريخ بيسابقه بوده است.
شهيد بلخي در چنين شرايطي درس و آموزش و حوزه را ترک مي کند. ميدان عملي را که حضرت امام داشت شهيد بلخي نداشت. مي خواست کاري کند تا مردم را با سرعت از اين وضع نجات دهند.
به استثناي امام خميني (ره) آيا با مبارزان ايراني ديگري همچون شهيد نواب صفوي يا آيت الله کاشاني هم ارتباط داشت؟
زماني که حادثه سال 1314 مسجد گوهرشاد مشهد روي داد، شهيد بلخي 15 ساله بود. در آن سن تحت تعقيب قرار گرفت و به هرات بازگشت، و پس از گذشت چند سال ازدواج کرد و چند سالي هم درس خواند. ولي عمده تلاش هاي او در مبارزات سياسي متمرکز مي شود. در اين زمان است که با شهيد نواب صفوي رهبر فدائيان اسلام آشنا مي شود. در همين زمان است که بحران فلسطين هم اوج مي گيرد. شهيد نواب صفوي در ابعاد مبارزاتي در آن مرحله بسيار پيشگام بود. او در کنفرانس هاي منطقه اي، به ويژه در بيت المقدس سخنراني کرد. داستان هاي معروفي از نواب صفوي وجود دارد. شهيد بلخي تا جايي که از افراد موثق شنيده ام با مرحوم نواب صفوي و ديگر رهبران جنبش مؤتلفه اسلامي در ارتباط بوده است. با بزرگاني همچون شهيد اندرزگو ارتباط داشته و از شخصيت هايي همچون آيت الله کاشاني، آيت الله امام خميني و آيت الله ميلاني رهنمون مي گرفته است.
انديشه تأسيس حزب ارشاد اسلامي توسط شهيد بلخي از کجا و چگونه نشأت گرفت؟
پس از حادثه مسجد گوهرشاد مشهد، شهيد بلخي به هرات باز مي گردد. در آن زمان علماي بزرگي در هرات حضور داشتند، و حوزه علمي و معرفتي هميشه در آنجا مطرح بوده است. شهيد بلخي در عين حالي که در زمينه هاي فلسفي، عرفاني و ساير درس هاي حوزوي در محضر شخصيت هاي آن زمان تحصيل مي کرد. در عين حال براي اولين بار با سياسيون آنجا آشنا مي شود. با همکاري همان دوستاني که در آنجا بودند، هسته مرکزي حزب ارشاد اسلامي را تشکيل مي دهند. شهيد بلخي در سال 1319 از راه فارياب در شمال افغانستان به مزار شريف سفر مي کند و با تعدادي از اراکين ناراضي دولتي تماس برقرار مي کند. از جمله با آقاي خواجه نعيم فرمانده امنيتي منطقه. سپس خواجه نعيم مسئوليت نظامي طرح براندازي شهيد بلخي را بر عهده مي گيرد. او از اقوام محروم ترکمن و ازبک و تاجيک و پشتون دوستاني پيدا مي کند و سرانجام يک هسته سياسي به وجود مي آورد و کارش را از هرات تا کابل آغاز مي کند. در اين حرکت افراد مختلف مسلمان و ناراضي و ملي گرا به او مي پيوندند. و هسته مبارزاتي خود را شکل مي دهد و اهداف و راهکار خود را مشخص مي نمايد. و شهيد بلخي شخصاً نام اين حزب را حزب ارشاد اسلامي نامگذاري مي کند.
منبع: شاهد ياران شماره 64
/ج