خانه » همه » مذهبی » بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)

بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)

بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)

گفته شده افرادي که حزب ارشاد اسلامي را تأسيس کردند، تعدادي از تحصيلکرده ها و فرهيختگان بودند. به چه علت علماي حوزه هاي علميه او را همراهي نکردند؟ مجموعه افرادي که کابيه تشکيلاتي شهيد بلخي را تشکيل مي دادند، افراد بسيار ورزيده، بسيار قوي و متشخص بودند. شما از اوضاع افغانستان اطلاع داريد. متأسفانه

b34e8303 c00b 4c86 b43a 8787073019cf - بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)

0023275 - بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)
بررسي نقش علامه بلخي در احياي فرهنگ اصيل اسلامي (2)

 

 

 

گفتگو با حجت الاسلام سيد حسين موحد بلخي مسئول مؤسسه فرهنگي و اجتماعي الثقلين
 

گفته شده افرادي که حزب ارشاد اسلامي را تأسيس کردند، تعدادي از تحصيلکرده ها و فرهيختگان بودند. به چه علت علماي حوزه هاي علميه او را همراهي نکردند؟
 

مجموعه افرادي که کابيه تشکيلاتي شهيد بلخي را تشکيل مي دادند، افراد بسيار ورزيده، بسيار قوي و متشخص بودند. شما از اوضاع افغانستان اطلاع داريد. متأسفانه افغانستان يک کشور قومي و قبيله اي است. هنوز معضله اقوام و طوايف و عشاير آنجا حل نشده است. اوايل قرن جاري، و به طور دقيق از سال 1300 شمسي به بعد را در نظر بگيريد، ملاحظه مي کنيد که يک نظام کلاملاً ظالم، تاريک، قوام گرا و وابسته به يک قبيله خاص در اين کشور حکومت مي کرد، و هيچ نوع آزادي براي هيچ کدام از اقوام و طوايف قايل نبود. اين حکومت 100 درصد ميراثي و استبدادي بود. در عين حال از نظر آموزشي و پرورشي، فرهنگ اجتماعي، اقتصادي، امنيتي و رفاه عمومي هيچ نوع پيشرفتي وجود نداشت. مردم در يک وضعيت ناگوار و اسفبار بسر مي بردند. لذا شهيد بلخي در چنين فضايي طرح براندازي را تدارک مي بيند. به عنوان يک فريادگر زخم خورده و معترض ناگزير مي شود که يک انديشه فراتر از وضع موجود بينديشد، و اين انديشه را پيگيري نمايد. در يک فکر اساسي تر باشد. بنابراين در نخستين گام نمايندگان چهار قوميت معروف افغانستان را بسيج کرد. اين چهار قوم که عبارتند از پشتون، تاجيک، ازبک و شيعيان هزاره هميشه در معادله داخلي کشور قرار دارند. اين چهار قوم که اکثريت آن را پشتون ها تشکيل مي دهند، چهار گروه اجتماعي عمده افغانستان هستند، و در هر حرکتي لازم است رضايت آن ها در نظر گرفته شود.
در طول تاريخ تأسيس افغانستان در حدود کمتر از سه قرن گذشته يک قوم که همانا قوم پشتون است در افغانستان حاکميت داشته است. البته همه قوم پشتون در حاکميت حضور نداشتند. بلکه تعدادي به نمايندگي از قوم پشتون و نام قوم پشتون بر همه مردم حکومت مي کردند. و به تعبير پشتون ها پدر همه را درآورده بودند، و به همه طوايف حتي بر حق پشتون ها هم ظلم کردند. لذا شهيد بلخي با توجه به بينش اسلامي که داشت ناگزير همه مسلمان ها را زير چتر فکري خود گرفت. از سوي ديگر مسائل افغانستان هم ايجاب مي کرد. که يک تشکيلات عمومي را رهبري کند. شخصيت هايي که اطراف شهيد بلخي جمع شدند و او را پذيرفتند از نخبگان اقوام پشتون، تاجيک، ازبک و هزاره بودند که به يکي از آنان اشاره کرديم.
ولي در پاسخ به پرسش شما که چرا روحانيت افغانستان شهيد بلخي را همراهي نکرد، به طور تأکيد بايد گفت که اگر به آن مرحله از تاريخ افغانستان نگاه کنيم، ملاحظه خواهيم کرد که ما صنفي يا مجموعه اي بنام صنف روحاني شيعي نداريم. اشخاص معدودي داريم که کاملاً در مظلوميت، در تقيه و در خفا زندگي مي کردند. نظام سياسي مستبد آن روز با سوء استفاده از مذهب جامعه روحانيت شيعه را محکوم مي دانستند. با ديد منفي به تشيع و پيروان مکتب شيعه نگاه مي کردند. البته اين ميکروب تا امروز هم در سطح تبليغات طالبان و ديگران وجود دارد. در آن زمان مجموعه اي به نام مجموعه روحاني شيعي در افغانستان نداشتيم. ولي امروز جامعه روحانيت شيعه داريم. امروز در حوزه علميه قم حدود شش هزار طلبه افغاني داريم. امروز مجموع طلاب علوم ديني افغاني در خارج از افغانستان حدود ده هزار نفر است.
در اوايل انقلاب اسلامي ايران در حوزه علميه قم حدود 50 طلبه افغاني تحصيل مي کردند. اگر به آن مرحله تاريک از تاريخ افغانستان نگاه کنيد، ملاحظه خواهيد کرد که در آن فضا تعداد انگشت شماري از مردم مراسم مذهبي خود را با ترس و دلهره در گوشه مسجد کوچکي يا تکيه اي انجام مي دادند. البته تعدادي از طلاب افغاني در حوزه علميه نجف اشرف تحصيل مي کردند، ولي تعدادشان انگشت شمار بود. لذا مجموعه روحاني يا صنف روحاني مانند آنچه که در جمهوري اسلامي در زمان حضرت امام يا در عراق در زمان شهيد صدر وجود داشت، در افغانستان نداشتيم. تا از نهضت شهيد بلخي حمايت کنند يا حمايت نکنند.
به طور مسلم راهي را که شهيد بلخي مي رفت خواسته دل همه افراد جامعه بود. البته علماي کابل که تعدادشان اندک بود تا جايي که من اطلاع دارم پيش از زنداني شدن شهيد بلخي، از او که يک عالم جوان بود حمايت کردند. و بلخي هم آن ها را به عنوان مراد و مرجع خود به رسميت مي شناخت. البته نبايد فراموش کرد که توطئه هاي فراوني در کار بود تا اينها را با يکديگر درگير کنند. شهيد بلخي با ظرافت و ذکاوت از آن روحانيون حمايت مي کرد و آن ها نيز متقابلاً از شهيد بلخي حمايت مي کردند. اما آن ها وظيفه نداشتند تا به صورت علني از اين نهضت حمايت کنند. زيرا شيعيان در کابل در آن زمان قدرت و حضور چشمگيري در صحنه نداشتند. و گرنه نظام استبدادي همه را از دم تيغ مي گذراند. لذا امکان نداشت که همه به طور علني از حرکت شهيد بلخي حمايت کنند. اما من مطمئن هستم که همه اقشار از قيام شهيد بلخي راضي بودند و حمايت کردند. در طول مدتي که شهيد بلخي زنداني بود، همين علماي انگشت شمار به شهيد بلخي و خانواده اش رسيدگي مي کردند. از آرمان هاي او دفاع مي کردند.
در سفري که چندي پيش به کابل داشتم، سندي از علامه شهيد سيد علي اصغر شعاع و آقاي بينش دو تن از ياران شهيد بلخي در دوران نهضت به دست آوردم. اين آقايان روحاني نبودند. ولي علامه شعاع در عين حالي که در يک خانواده روحاني و معنوي و مذهبي متولد شده بود، با هفت زبان خارجي آشنا بود. اسناد به دست آمده عبارت است از رسيدهاي (قبض) مالي که با امضاي آقاي شعاع مهر خرده است. اين قبض ها به اوايل آغاز بحران اشغال فلسطين مربوط مي شود. آقاي شعاع در همان ساالي که فلسطين اشغال مي شود، از مردم کابل کمک جمع آوري مي کرد و رسيد صادر مي کرد. اين رسيدها نشان مي دهد که حزب ارشاد اسلامي آقاي بلخي در سال هاي 1328-1329 با چه ظرافت خاصي پيشگام حمايت از مبارزات فلسطين بودند.

مردم افغانستان در طول سه دهه گذشته در برابر نظام هاي استبدادي و اشغالگري قيام کردند. بفرماييد که انديشه هاي شهيد بلخي تا چه اندازه راهکار مبارزات سازمان هاي جهادي بوده است؟
 

يکي از شاخص هاي مبارزات تاريخي آقاي بلخي اين بود که مبارزات او تا حدودي تلفيق شده با مبارزات حضرت امام (ره) بوده است. يعني طوري شد که جوش و خروش هاي انقلابي در ايران، عراق و افغانستان همزمان بوده است.

در دهه پنجاه شمسي جوش و خروش انقلابي سرتاسر منطقه را فراگرفته بود. به طور کل اين جوش و خروش انقلابي مرهون رهبري خردمندانه حضرت امام بود که ايشان جرقه مبارزه و انقلابي گري را در سرتاسر منطقه روشن کرد. البته شهيد بلخي در سال 1347 به رحمت خدا رفته بود. منتها ما شاگردان او در حوزه علميه قم شاهد بوديم که حيات واقعي شهيد بلخي پس از شهادت او شروع شد.
 

شهيد بلخي زماني که در زندان بسر مي برد، ارتباطش با دنيا قطع بود. امروز دنياي کنوني را يک دهکده ارتباطاتي توصيف مي کنند. در حالي که افغانستان آن روز مانند يک زندان بود، چه رسد به زندان دهمزنگ. از لحظه اي که به زندان افکنده شد، ارتباط او با خانواده اش هم قطع شد. از قلم و کاغذ هم محروم بود. شهيد بلخي پس از سال 1343 که از زندان آزاد شد، حدود سه سالي ميان مردم زندگي کرد. يک حرکت تبليغاتي وسيعي براه انداخت که در سرتاسر افغانستان، ايران، عراق، سوريه و مکه مکرمه بازتاب داشت. از کشورهاي منطقه بازديد به عمل آورد، و با شخصيت هاي مبارز و انقلابي جهان اسلام ديدار و تبادل نظر کرد. اما مجال قامت راست کردن پيدا نکرد. ولي پس از شهادت شهيد بلخي آثار و اشعار او دست به دست گشت و در بين مردم حماسه ايجاد کرد.
شهيد بلخي در زندان حدد 75 هزار بيت شعر تنظيم کرده بود که هر بيت شعر او به شعور و شعار انقلابي و حماسي تبديل شد. در همان شرايط آثار و ادبيات امام خميني (ره) از جمله درس هاي حکومت اسلامي که از سوي انتشارات «اسلام مکتب مبارز» از نجف اشرف به افغانستان مي رسد. يا در سطح دنيا پخش مي شود. آثار برخي از شخصيت هاي انقلابي از ايران و مصر و لبنان وارد افغانستان مي شود. اشعار شهيد بلخي مثل برگ هاي زرين و طلايي دست به دست مبارزان مي گردد. به ياد دارم که در همين حوزه علميه قم اشعار و ادبيات شهيد بلخي را فتوکپي و پلوگپي و تکثير مي کرديم و بين طلاب جوان توزيع مي کرديم.
پنج سال از شهادت شهيد بلخي نگذشته بود که نظام استبدادي ظاهر شاه با کودتاي نظامي داود خان در سال 1352 از بين رفت و داود خان تا هفتم ارديبهشت سال 1357 در افغانستان حکومت کرد. در اين تاريخ کمونيست ها روي کار آمدند، و از آن پس حلقه هاي نظام کمونيستي با حمايت شوروي، پي در پي عوض مي شدند. در آن مرحله سرنوشت ساز خوراک فکري جوانان مسلمان و انقلابي افغانستان به طور عمده اشعار و آثار و مقاومت شهيد بلخي بود. زيرا مهمترين اشعار شهيد بلخي، اشعاري است که در زندان تنظيم کرده بود. او 30 سال بيشتر نداشت که زنداني شد و بعد از 15 سال که آزاد گشت حدود سه سال زندگي کرد، و عمر شريف او 48 سال بود.

شهيد بلخي در چه قالبي شعر تنظيم مي کرد و آيا از اشعار او چيزي حفظ کرده ايد؟
 

همه اشعار شهيد بلخي حماسي و انقلابي است که در يکي از آن ها مي گويد:

 

مرا جام دل از اين ياد خون است
عروس وصل را داماد خون است

لب شيرين دهد بر کوه کن پند
که مزد تيشه فرهاد خون است

اگر خواهي همين رشد سياسي
طريق مرشد و ارشاد خون است

جوانا در قلم رنگ شفا نيست؟
دواي درد استبداد خون است

ز خون بنويس بر ديوار ظالم
که آخر سيل اين بنياد خون است

بزن بلخي تو هم در صف رندان
که آخر هرچه بادا باد خون است

اشعار شهيد بلخي از اين نوع است. اينها شعرهاي وحدت بخشي است که به منظور تحريک مسلمانان و ايجاد وحدت و همدلي ميان آنان تنظيم شده است. آرزوهاي بلندي در اين اشعار به کار رفته است. اشعار شهيد بلخي در دهه پنجاه و در دهه مقاومت و مبارزه، و تا امروز مورد احترام و به عنوان خوراک فکري، معنوي و ديني مبارزان افغاني بوده است. شايد شما تعجب کنيد که شهيد بلخي در افغانستان براي همه اقوام و همه مذاهب مورد احترام است و همه او را از خود مي دانند. حتي از اين بالاتر که طايفه اي به نام هنود، يعني هندي هاي قديم (سيک ها) در افغانستان زندگي مي کنند. اينها هم بلخي را دوست دارند و در تشيع جنازه شهيد بلخي شرکت کردند و مراسم يادبودي برگزار کردند. همه اقوام افغانستان مراسم برگزار کردند. همه اقوام او را دوست داشتند. به هر حال سخنراني ها و اشعاري که از او باقي مانده خاطراتي است که زبان به زبان به مردم منتقل مي شود. به نسبت به حضوري که در مرکز افغانستان داشته، امروزه به عنوان يک خط راهنماي مبارزاتي و ديني بين همه مردم افغانستان به خصوص نسل جوان مطرح است.
 

مرکز فرهنگي و اجتماعي الثقلين چه تلاشي به منظور گسترش ادبيات و آثار شهيد بلخي انجام داده؟
 

در حقيقت از تأسيس مؤسسه فرهنگي و خدماتي الثقلين به رياست جناب آقاي سجادي سه سال مي گذرد. بحمدالله نسبت به امکانات و توانمندي هايي که داريم کارهاي در خور توجه انجام داده ايم. فصلنامه اي داريم به نام «شفا» که در حال حاضر شماره نهم آن زير چاپ است. تاکنون دو يا سه جلد کتاب منتشر کرده ايم. از جمله ترجمه و نشر وصيتنامه سياسي الهي حضرت امام (ره) به زبان پشتون به متن دري و فارسي که در سالگرد امام در سراسر افغانستان پخش شد.

با چه تيراژي وصيتنامه امام خميني (ره) را منتشر کرديد؟
 

تيراژ وصيتنامه امام ده هزار نسخه بوده است. همچنين بنا داريم مجموعه اي از ديدگاه ها و آثار حضرت امام نسبت به تحولات افغانستان را جمع آوري و به زبان دوم افغانستان که زبان پشتون است ترجمه و منتشر کنيم. زبان پشتون بخشي از زبان مردم پاکستان هم هست. چون زبان ساکنان دو طرف مرز افغانستان و پاکستان پشتون است، و اکثريت آن ها از برادران اهل تسنن هستند و واقعاً به امام عشق مي ورزند. به پيام ها و نقطه نطرات امام علاقمند هستند.
در مورد آثار شهيد بلخي هم کارهايي انجام گرفته. در حال حاضر ادبيات و آثار شهيد بلخي در افغانستان بحمدالله خوب مطرح شده و کارهاي زيادي درباره او انجام گرفته است. مؤسسه الثقلين بنا بود در يک چارچوب مشخص، شخصيت هاي مظلوم و شهيد افغانستان به ويژه علماي شيعه و سني را معرفي کند. تاکنون در چند شماره از فصلنامه شفا زندگينامه و چکيده اي از احوالات و مبارزات آن ها چاپ شده است. مانند آيت الله شهيد بحر، آيت الله شهيد سلطان محمد ترکستاني، آيت الله سيد محمد رئيس يکاو و ديگران. در مورد شهيد بلخي ويژه نامه اي عاشورايي او در دست تهيه است که انشاءالله بزودي منتشر مي شود.
البته ما نسبت به شهيد بلخي و ساير شخصيت ها و علماي بزرگ افغانستان مديون هستيم، و اميدواريم که کارهاي بزرگ و اساسي ديگري انجام گيرد. منتها شخصيت هاي مظلوم تر از شهيد بلخي هم وجود دارند. مانند شهيد آيت الله سيد سرور واعظ که کتاب معروفي دارد به نام مصباح الاصول که در حال حاضر در حوزه هاي علميه به عنوان منبع و مرجع براي مجتهدين و مدرسين مطرح است.

تاکنون چه گام هايي براي نشر آثار و زندگي نامه شهداي روحانيت شيعه که توسط کمونيست ها ربوده و شهيد شدند برداشته شده است؟
 

آيت الله واعظ با تعداد زيادي از بزرگان علم در سال 1357 به دست همين کمونيست ها دستگير و شهيد شد. شخصيت هاي عظيمي از علماي شيعه افغانستان به همان شيوه استاليني شهيد شدند. کمونيست ها به علماي طراز اول شيعه و سني هجوم آوردند. دستگير کردند. و به تدريج به شهادت رساندند. همچنين مرحوم آيت الله حجت، مرحوم علامه بلبل و مرحوم شريعت را داريم که سه برادر بودند و پيش از شهيد بلخي مي زيسته اند. زماني که مرحوم آيت الله حجت در کابل مستقر مي شود، شيعيان کاملاً در تقيه زندگي مي کردند. وقتي که مراسم عزاداري سرور شهيدان برگزار مي کردند، افراد را مأمور مي کردند تا سر کوچه اي يا محله اي نگهباني دهند تا مزدورهاي دولت آگاه نشوند و عزاداران را دستگير کنند.
در حقيقت شيعيان افغانستان داستان هاي عجيبي از چگونگي برپايي مراسم عزاداري و مراسم مذهبي دارند. آيت الله سيد حيدر بلخي، علامه سيد اسماعيل بلخي و آيت الله حجت اولين انتقال دهندگان شيعيان افغانستان به کابل و ساير شهرها بوده اند. زماني که آن ها به کابل آمدند فقط سه تا چهار خانواده شيعه در کابل زندگي مي کردند. امروز بحمدالله نصف مردم کابل شيعه هستند. همه اين دستاوردها به برکت مبارزات مرحوم آيت الله سيد حيدر بلخي و آيت الله حجت است. بزرگان ديگري در کابل حضور داشتند و شهيد بلخي ادامه دهنده مبارزات آنان بوده است.
شهيد آيت الله بحر از آيات عظام مزار شريف بود که در حوزه علميه نجف اشرف تحصيل کرد و توسط کمونيست ها شهيد شد. کمونيست ها که در روز هفتم ارديبهشت سال 1357 در افغانستان دست به کودتا زدند تا اواسط سال 1358 اغلب علماي بزرگ شيعه و سني و سران اقوام و قبايل را به شهادت رساندند. فقط تعداد کمي از علما موفق به فرار شدند و مبارزات شان را ادامه دادند. براي نشر آثار و زندگي نامه آن ها گام هايي برداشته شده است. بزرگاني در داخل و خارج از افغانستان کتاب و مقالاتي منتشر کرده اند.

از شهيد بلخي چند فرزند مانده است؟
 

شهيد بلخي يک فرزند پسر و دو فرزند دختر داشت. فرزند پسر او سيد علي بلخي که يک شخصيت بسيار برازنده و فرازمند بود و در دانشگاه کابل تدرس مي کرد که کمونيست ها او را هم شهيد کردند. يکي از دختران شهيد بلخي در مشهد مقدس زندگي مي کند. دومين دختر او خانم صديقه بلخي است که در حال حاضر در مجلس اعيان افغانستان مي باشد. دختران شهيد بلخي چند سال پيش آرامگاه پدرشان را بازسازي کرده اند و اکنون اين آرامگاه به زيارتگاه علاقمندان تبديل شده است.

آيا نکته اي مانده که به آن اشاره نکرده ايد؟
 

نکته مهمي که حال حاضر در افغانستان مطرح مي باشد اين است که در دوره رياست جمهوري آقاي کرزاي، مجموعه اي از نخبه هاي شيعه و سني از جمله اساتيد دانشگاه ها در روز عيد قربان در کابل جمع مي شوند و سپس به زيارت مزار مير سيد غلام محمد غبار در گلزار شهداي صالحين مي روند. مرحوم غبار يکي از ياران شهيد بلخي و پدر تاريخ نويس هاي معاصر افغانستان است. نخبگان شيعه و سني سپس به اتفاق هم بر سر قبر شهيد بلخي در منطقه افشار کابل حاضر مي شوند. آرامگاه علامه شهيد بلخي در حسينيه اي قرار دارد که در زمان او ساخته شده است. همه اين افراد به صورت آزاد سخنراني مي کنند و از زنده ياد شهيد بلخي تجليل و قدرداني مي نمايند.

 

منبع:شاهد ياران شماره 64

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد