خانه » همه » مذهبی » بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)

بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)

بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)

تردید خلیفه دوم در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در روز حدیبیه ، قطعی است ؛ تا جایی که خود خلیفه دوم بعد از آن در دوران حکومت خود بارها از آن یاد می کرد و حتی خودش اعتراف کرده است که بارها صدقه پرداخت کردم تا کفاره تشکیک خود در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باشد . احمد حنبل در مسندش با سند صحیح و ترمذی در نوادر الأصول و ابن کثیر در تفسیرش می‌نویسند :

3a809992 8513 47a6 a570 66cedbaa0532 - بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)
0002061 - بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)
بررسی آیه « بیعت رضوان» (2)

کفاره تشکیک در نبوت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) :

تردید خلیفه دوم در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در روز حدیبیه ، قطعی است ؛ تا جایی که خود خلیفه دوم بعد از آن در دوران حکومت خود بارها از آن یاد می کرد و حتی خودش اعتراف کرده است که بارها صدقه پرداخت کردم تا کفاره تشکیک خود در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باشد . احمد حنبل در مسندش با سند صحیح و ترمذی در نوادر الأصول و ابن کثیر در تفسیرش می‌نویسند :
حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ یَسَارٍ عَنِ الزُّهْرِیِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ عَنْ عُرْوَهَ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَهَ وَمَرْوَانَ بْنِ الْحَکَمِ قَالا … ثُمَّ قال عُمَرُ ما زِلْتُ أَصُومُ وَأَتَصَدَّقُ وَأُصَلِّى واعتق مِنَ الذی صَنَعْتُ مَخَافَهَ کلامی الذی تَکَلَّمْتُ بِهِ یَوْمَئِذٍ حتى رَجَوْتُ ان یَکُونَ خَیْراً …
از مسور بن مخرمه و مروان بن حکم نقل شده است که گفتند : … سپس عمر گفت : از ترس سخنی که آن روز گفتم ، آن قدر روزه گرفتم و صدقه دادم و نماز خواندم و بنده آزاد کردم که امیدوارم به خیر و خوبی تبدیل شود .
الشیبانی ، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای۲۴۱هـ) ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج ۴ ، ص ۳۲۵ ، ناشر : مؤسسه قرطبه – مصر .
الطبری ، محمد بن جریر (متوفای ۳۱۰هـ) ، تاریخ الطبری ، ج ۲ ، ص ۱۲۲ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت .
الترمذی ، محمد بن علی بن الحسن أبو عبد الله الحکیم (متوفای۳۶۰هـ) ، نوادر الأصول فی أحادیث الرسول صلى الله علیه وسلم ، ج ۱ ، ص ۳۱۹ ، تحقیق : عبد الرحمن عمیره ، ناشر : دار الجیل – بیروت – ۱۹۹۲م .
القرشی الدمشقی ، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ) ، تفسیر القرآن العظیم ، ج ۴ ، ص ۱۹۷ ، ناشر : دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۱هـ .
القرشی الدمشقی ، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ) السیره النبویه ، ج ۳ ، ص ۳۲۰ .
الدهلوی ، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفای۱۱۷۶هـ) ، حجه الله البالغه ، ج ۱ ، ص ۶۲۹ ، اسم المؤلف: تحقیق : سید سابق ، ناشر : دار الکتب الحدیثه – مکتبه المثنى – القاهره – بغداد
و ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می‌نویسد :
لقد أعتقت بسبب ذلک رقابا وصمت دهرا .
عمر گفت: به خاطر شک در نبوت ، بنده‌های زیادی را آزاد کردم و مدام روزه گرفتم .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج ۵ ، ص ۳۴۶ ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفه – بیروت .
العینی ، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای۸۵۵هـ) ، عمده القاری شرح صحیح البخاری ، ج ۱۴ ، ص ۱۴ ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
صالحی شامی نیز می‌نویسد :
کما فی الصحیح : واللّه ما شککت منذ اسلمت الا یومئذ ، وجعل یردّ على رسول اللّه ، صلى اللّه علیه وسلم ، الکلام فقال أبو عبیده بن الجراح ، رضی اللّه عنه ، : الا تسمع یا ابن الخطاب رسول اللّه ، صلى اللّه علیه وسلم ، یقول ما یقول ، تعوذ باللّه من الشیطان واتّهم رأیک ،
قال عمر : فجعلت أتعوّذ باللّه من الشیطان حیاء فما أصابنی شئ قطّ مثل ذلک الیوم وعملت بذلک أعمالاً ، أی صالحه ، لتکفر عنی ما مضى من التوقف فی امتثال الامر ابتداء کما عند ابن اسحاق وابن عمر الاسلمی . قال عمر : فما زلت اتصدق وأصوم وأصلّی وأعتق من الذی صنعت یومئذ مخافه کلامی الذی تکلّمت به حتی رجوت أن یکون خیراً.
در خبر صحیح آمده است که عمر گفت : به خدا سوگند هیچگاه در مسلمانی خودم شک نکردم مگر آن روز (حدیبیه) . بین عمر و رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سخنانی رد و بدل می شد ،‌ ابو عبیده جراح گفت : ای پسر خطاب مگر سخنان رسول خدا را نمی‌شنوی که چه می‌گوید ؟ از شیطان به خدا پناه ببر و در سخنانت شک کن .
عمر گفت : به خدا پناه می‌برم از شیطان ، در هیچ روزی مانند آن روز بر من سخت نگذشته بود و برای جبران ، اعمال خوب وفراوانی انجام دادم تا ننگ آن از بین برود .
ابن اسحاق و ابن عمر اسلمی هم گفته‌اند : عمر گفت : مدام صدقه می‌دادم ، روزه می‌گرفتم ، نماز می‌خواندم و بنده آزاد می‌کردم ، به جهت ترسی که از سخن آن روز گفته بودم و امیدوار بودم که آثار شومش از بین برود .
الصالحی الشامی ، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲هـ) ، سبل الهدى والرشاد فی سیره خیر العباد ، ج ۵ ، ص ۵۳ ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۴هـ .
رضایت خداوند محدود ومشروط است:
کلمه « اذ » در « إِذْ یُبَایِعُونَکَ » ظرفیه است ، ووقتی ظرفیه شد معنای آیه چنین می‌شود که خداوند از مؤمنین ، در همان ظرف زمانی ؛ یعنی در همان زمانی که بیعت کردند راضی بوده است ، نه این که به خاطر آن بیعت ، همواره از آن‌ها راضی خواهد ؛ پس قطعاً شامل آینده‌ همه افراد حاضر در آن واقعه نمی باشد. ابن هشام انصاری در باره کلمه «اذا» می‌گوید :
والجمهور على أن إذا لا تخرج عن الظرفیه .
ابن هشام الأنصاری ، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب ، ج ۱ ، ص ۱۲۹ ، تحقیق : د . مازن المبارک / محمد علی حمد الله ، ناشر : دار الفکر – دمشق ، الطبعه : السادسه ، ۱۹۸۵ .
و نیز طبق قواعد نحوی ، وقتی کلمه «اذ» بر فعل مضارع وارد شود ، معنای آن را به ماضی تغییر خواهد داد ؛ چنانچه رضی الدین استرآبادی می‌گوید :
و ( إذ ) إذا دخل على المضارع قلبه إلى الماضی کقوله تعالى : ( وإذ یمکر بک الذین کفروا ) و : ( إذ یقول ) ، ویلزمها الظرفیه .
الأسترآبادی ، رضی الدین محمد بن الحسن (متوفای۶۸۶هـ) ، شرح الرضی على الکافیه ، ج ۳ ، ص ۲۰۰ ، تحقیق : تصحیح وتعلیق : یوسف حسن عمر ، ناشر : مؤسسه الصادق – طهران ، ۱۳۹۵ – ۱۹۷۵ م .
از این رو ، این رضایت نمی‌تواند دائمی و ابدی باشد و یا عاقبت به خیر شدن تمامی کسانی که آن‌جا حضور داشته اند را تضمین نماید ؛ زیرا حداکثر چیزی که آیه ثابت می‌کند این است که خداوند در زمانی که مسلمانان بیعت کرده‌اند از آن‌ها راضی شده است وعلت رضایت نیز پیمانی است که در آن روز بسته‌اند .
رضایت خداوند تا زمانی است که بیعت شکسته نشود :
رضایت خداوند از بیعت کنندگان تا زمانی باقی خواهد بود که علت آن ؛ یعنی بیعت و عهد و پیمان نیز به حال خود باقی باشد و تغییر و تبدیلی در آن ایجاد نشود ؛ چرا که علت رضایت خداوند از بیعت کنندگان ، پیمانی است که با رسول خدا بسته‌اند و این معلول تا زمانی باقی می‌ماند که علت آن نیز باقی باشد ؛ زیرا وجود معلول بدون علت ، محال است .
به عبارت دیگر : رضایت خداوند از مردم ، فقط به خاطر عملی است که انجام می‌دهند و خود شخص بدون آن عمل مرضی خداوند نخواهد بود ؛ یعنی تا زمانی شخص مرضی خداوند خواهد بود که آن عمل نیز موجود باشد ؛ اما زمانی که شخص آن عمل را با گناهان خود از بین ببرد ، رضایت خداوند نیز سلب خواهد شد .
بهترین دلیل بر این مطلب ، این آیه است که خداوند می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلىَ‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفىَ‏ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا . الفتح / ۱۰
(کسانى که با تو بیعت مى‏کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مى‏نمایند ، دست خدا بالاى دست آن ها است ؛ پس هر کس پیمان‏شکنى کند ، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدى که با خدا بسته وفا کند ، به زودى پاداش بزرگی به او خواهد داد ).
در این آیه خداوند به صراحت می‌گوید که اگر کسی پیمانی را که با خداوند بسته است بشکند ، فقط به خودش ضرر زده است و خداوند پاداش این پیمان را به کسی خواهد داد که به آن وفادار مانده و خللی در آن ایجاد نکنند .
بنابراین ، آیه فقط شامل کسانی می‌شود که در آن روز بیعت کرده و تا آخر عمر بر عهد خود وفادار مانده باشند .
واگر قرار بود که این رضایت ابدی باشد ، چه نیاز بود که خداوند بفرماید : ” فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ ” ؟ آیا گفتن این جمله (العیاذ بالله) لغو و بی فایده نیست ؟
این مطلب از روایات بسیاری نیز قابل استفاده است ؛ چنانچه مالک بن أنس در المؤطأ ابن عبد البر در الإستذکار و ابن اثیر جزری در جامع الأصول می‌نویسند :
عَنْ أَبِی النَّضْرِ مَوْلَى عُمَرَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ أَنَّهُ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِشُهَدَاءِ أُحُدٍ هَؤُلاءِ أَشْهَدُ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ الصِّدِّیقُ أَلَسْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ بِإِخْوَانِهِمْ أَسْلَمْنَا کَمَا أَسْلَمُوا وَجَاهَدْنَا کَمَا جَاهَدُوا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَلَى وَلَکِنْ لا أَدْرِی مَا تُحْدِثُونَ بَعْدِی فَبَکَى أَبُو بَکْرٍ ثُمَّ بَکَى … .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با اشاره به شهدای احد فرمود : گواهی می‌دهم که اینان برادر من و مردان نیکی بودند ، ابوبکر گفت : مگر ما برادران آنان نبودیم ، ما هم آن گونه که آنان مسلمان شدند و در راه خدا جهاد کردند ، مسلمان شدیم و در راه خدا پیکار کردیم ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : آری ؛ ولی نمی‌دانم که شما بعد از من با دین خدا چه خواهید کرد ، ابوبکر با شنیدن این سخن گریه کرد .
مالک بن أنس أبو عبدالله الأصبحی (متوفای۱۷۹هـ) ، موطأ الإمام مالک ، ج ۲ ، ص ۴۶۱ ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – مصر .
النمری القرطبی ، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای ۴۶۳هـ) ، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار ، ج ۵ ، ص ۱۰۴ ، تحقیق : سالم محمد عطا – محمد علی معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۲۰۰۰م .
الجزری ، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای۵۴۴هـ) ، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول ، ج ۹ ، ص ۵۱۰ .
این حدیث صراحت دارد که حُسن عاقبت افرادی مثل ابوبکر مشروط به این است که در آینده بیعت خود را نشکنند و اعمالی انجام ندهند که غضب الهی جایگزین رضایتش شود .

اعتراف برخی از بیعت کنندگان به بدعت گذاری :

اعتراف برخی از بیعت کنندگان به بدعت گذاری و ندامت از کردارشان ، شاهدی محکم بر بطلان استدلال اهل سنت است ؛ چرا که ثابت می‌کند خود بیعت کنندگان استنباط دیگری ، غیر از آن چه اهل سنت دارند ، از این آیه داشته‌اند و رضایت دائمی خداوند از بیعت کنندگان افسانه‌ای است که بعدها و توسط دیگران ساخته شده است .
ما به نام سه تن از بزرگان صحابه که قطعاً‌ در بیعت رضوان حضور داشته‌اند ، اشاره می‌کنیم :

اعتراف براء بن عازب :

بخاری در صحیحش می‌نویسد :
عَنْ الْعَلاءِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ لَقِیتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَقُلْتُ طُوبَى لَکَ صَحِبْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَایَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّکَ لا تَدْرِی مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ.
علاء بن مسیب از پدرش نقل می‌کند که : براء بن عازب را ملاقات کردم و به او گفتم : خوشا به حالت که عصر پیامبر را درک کردی و با آن حضرت در زیر درخت بیعت کردی . براء بن عازب گفت : پسر براردم ! تو نمی‌دانی که ما چه بدعت‌هایی را بعد از پیامبر گذاشته‌ایم !
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۴ ، ص ۱۵۲۹ ، ح۳۹۳ ، کِتَاب الْمَغَازِی ، بَاب غَزْوَهِ الْحُدَیْبِیَهِ ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه – بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م . براء بن عازب که از بزرگان صحابه و از کسانی است که در بیعت شجره حضور داشته است ، شهادت می‌دهد که او و دیگرانی که در این واقعه حضور داشته‌اند ، بعد از پیامبر بدعت‌های بسیاری گذاشته‌اند که این خود بهترین شاهد است بر این که رضایت خداوند از بیعت کنندگان در حدیبیه ، ابدی و دائمی نبوده است .

اعتراف ابو سعید خدری :

مقدسی در ذخیره الحفاظ و ابن حجر عسقلانی در الإصابه می‌نویسند :
عن العلاء بن المسیب عن أبیه عن أبی سعید قلنا له هنیئا لک برؤیه رسول الله صلى الله علیه وسلم وصحبته قال إنک لا تدری ما أحدثنا بعده .
علاء بن مسیب از پدرش واو از أبو سعید نقل می‌کند که به او گفتم : خوشا به حالت که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیدی و صحابی او شدی! . ابو سعید گفت : تو نمی دانی که ما بعد از پیامبر چه بدعت‌هایی را گذاشتیم .
المقدسی ، محمد بن طاهر (متوفای۵۰۷ هـ) ، ذخیره الحفاظ ، ج ۵ ، ص ۲۵۸۳ ، رقم ۶۰۰۳ ، تحقیق : د.عبد الرحمن الفریوائی ، ناشر : دار السلف – الریاض ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۶ هـ -۱۹۹۶م
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، الإصابه فی تمییز الصحابه ، ج ۳ ، ص ۷۹ ، تحقیق : علی محمد البجاوی ، ناشر : دار الجیل – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۲هـ – ۱۹۹۲م

اعتراف عائشه :

محمد بن سعد در الطبقات الکبری و ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌نویسند :
عن قیس ، قال : قالت عائشه… إنی أحدثت بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم حدثا ، ادفنونی مع أزواجه . فدفنت بالبقیع رضی الله عنها .
قیس از عایشه نقل می کند که گفت : من بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بدعت‌های زیادی انجام داده‌ام ، مرا با همسران رسول خدا دفن کنید ، پس او را در بقیع دفن کردند .
الزهری ، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری (متوفای۲۳۰هـ) ، الطبقات الکبرى ، ج ۸ ، ص ۷۴ ، ناشر : دار صادر – بیروت .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، سیر أعلام النبلاء ، ج ۲ ، ص ۱۹۳ ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط ، محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ .
حاکم نیشابوری نیز این روایت را نقل و بعد از آن می‌گوید : هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه .
این حدیث بنا به شرط بخاری ومسلم صحیح است اگر چه آن را نیاورده اند.
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای۴۰۵ هـ) ، المستدرک على الصحیحین ، ج ۴ ، ص ۷ ، تحقیق مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م
و إبن أبی شیبه کوفی در کتاب المصنف می‌نویسد :
حدثنا أبو أُسَامَهَ حدثنا إسْمَاعِیلُ بن أبی خَالِدٍ عن قَیْسٍ قال قالت عَائِشَهُ لَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاهُ ادْفِنُونِی مع أَزْوَاجِ النبی صلى الله علیه وسلم فَإِنِّی کُنْت أُحْدِثُ بَعْدَهُ.
إبن أبی شیبه الکوفی ، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ) ، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار ، ج۳ ، ص۳۴ ، ح ۱۱۸۵۷ ، تحقیق : کمال یوسف الحوت ، ناشر : مکتبه الرشد – الریاض ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۹هـ .
این روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد و تمام روات از از روات بخاری ، مسلم و بقیه صحاح سته اهل سنت هستند .
آیا با این اعترافی که بزرگان صحابه بر بدعت‌گذاری بعد از آن حضرت کرده‌اند ، می‌توان با قاطعیت گفت که این آیه شامل تمامی صحابه شده و رضایت دائمی خداوند را از آن‌ها اعلام می‌دارد ؟
ادامه دارد …

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد