بررسی آیه « محمد رسول الله… » و تبرئه خلفاء (1)
خداوند ، در قرآن کریم میفرماید که اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کسانی هستند که با یکدیگر مهربان هستند :
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ
بررسی آیه « محمد رسول الله… » و تبرئه خلفاء (1)
بررسی آیه «محمد رسول الله…» و تبرئه خلفاء از حمله به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
خداوند ، در قرآن کریم میفرماید که اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کسانی هستند که با یکدیگر مهربان هستند :
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً . الفتح۲۹ .
محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید ، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامىدارد این براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند ، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است .
این آیه شامل تمامی یاران رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و از جمله خلفای سه گانه میشود و ثابت میکند که آنها در برابر مشرکان سخت گیر و با مسلمانان مهربان بودهاند ؛ حال چگونه میتوان پذیرفت که حق علی بن أبی طالب را غصب کرده باشند ، به خانه او هجوم آورده و حتی دختر رسول خدا را کتک زده باشند ؛ تا جایی که فرزندش محسن سقط شود ؟!
آیا این اتهماتی که به خلفا میزنید ، مخالف نص صریح قرآن کریم نیست ؟
نقد و بررسی :
این آیه شامل همه صحابه نمیشود :
از جمله آیاتی که اهل سنت برای اثبات عدالت تمام صحابه و به ویژه خلفای سه گانه استناد میکنند ، آیه فوق است و مدعی هستند که خداوند تمامی اصحاب رسول خدا را «اشداء علی الکفار» ، «رحماء بینهم» و … توصیف و به همه آنها وعده آمرزش و پاداش عظیم داده است .
در جواب میگوییم : این آیه هرگز عدالت تمامی صحابه را ثابت نخواهد کرد ؛ زیرا منظور از «معیت» در « وَالَّذینَ مَعَهُ» فقط به معنای معیت و همراهی جسمانی نیست ؛ بلکه مراد معیت روحی و ایمانی و منظور کسانی هستند که از اوصاف یاد شده در آیه برخوردار بودهاند . خداوند در این آیه برای همراهان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم صفات و ویژگیهای را میشمارد که با بررسی زندگی صحابه ، درمییابیم که برخی از صحابه از این ویژگیها برخوردار نبودهاند ؛ بنابراین آیه شامل همه آنها نمیشود و فقط شامل کسانی میشود که این ویژگیها را دارا بودهاند :
همه صحابه «اشداء علی الکفار» نبودهاند :
از جمله ویژگیهایی که خداوند برای همراهان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم میشمارد ، «اشداء علی الکفار ؛ در برابر کفّار سرسخت و شدید » است .
تاریخ زندگی صحابه و فرارهای آنها در جنگهای صدر اسلام این واقعیت را به اثبات میرساند که برخی از صحابه دارای این ویژگی نبودهاند . فرار در جنگ احد ، خیبر و حنین و تنها ماندن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به همراه عدهای کمی از صحابه ، بهترین شاهد و گواه بر این مطلب است .
خداوند در قرآن کریم در باره فرار صحابه در جنگ احد میفرماید :
إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الجَْمْعَانِ إِنَّمَا اسْتزََلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنهُْمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیم . آل عمران / ۱۵۵ .
کسانى که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است .
و در آیه ۲۵ سوره توبه میفرماید :
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرین . التوبه / ۲۵ .
خداوند شما را در جاهاى زیادى یارى کرد (و بر دشمن پیروز شدید) و در روز حنین (نیز یارى نمود) در آن هنگام که فزونى جمعیّتتان شما را مغرور ساخت ، ولى (این فزونى جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!
این دو آیه ثابت میکنند که صحابه در جنگ احد و حنین فرار کردهاند . در جنگ حنین بیش از دوازده هزار نفر به همراه رسول خدا در این جنگ شرکت کرده بودند ؛ اما در هنگام نبرد ـ جز عده کمی ـ همگی فرار کرده و رسول خدا را در میان لشکر دشمن تنها گذاشتند .
حال چگونه میتوان ادعا کرد که تمامی صحابه «اشداء علی الکفار» بودهاند ؟
بنابراین ، آیه شامل تمامی صحابه نمیشود و بلکه فقط شامل کسانی میشود که در نبردها حقیقتاً بر کفار سختگیر بوده و در برابر آنها ایستادگی کردهاند .
همه صحابه «رحماء بینهم» نبودهاند :
صفت دومی که خداوند برای همراهان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم میشمارد ، این است که آنها با یکدیگر مهربان بودهاند . با بررسی تاریخ صدر اسلام ، میبنیم که این صفت نیز در همه صحابه وجود نداشته است ؛ زیرا در صدر اسلام میان صحابه جنگها و خونریزیهایی اتفاق افتاده است که کاملاً عکس این مسأله را به اثبات میرساند . جمع شدن صحابه از اطراف و اکناف ممالک اسلامی و کشتن عثمان بن عفان ، جنگهای جمل ، صفین و نهروان که در همه آنها صحابه نقش اصلی را در دو طرف داشتهاند ، بهترین شاهد و دلیل برای اثبات این مطلب است .
ما در مقاله «بررسی آیه السابقون الأولون» به صورت کامل این مطلب را بررسی و نام کسانی از صحابه را که در قضیه کشتن عثمان شرکت داشتهاند آوردهایم که نیاز به تکرار آن نیست .
آیا خلفاء «اشداء علی الکفار» بودند ؟
از آن جایی که هدف اصلی اهل سنت از استناد به این آیه ، تبرئه خلفای سه گانه و انکار هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن حضرت است ، در این جا به بررسی سیره و زندگی خلفای سه گانه میپردازیم تا ببینیم که آیا خلفای سه گانه دارای چنین ویژگیهای بودهاند تا آیه شامل حال آنها شود ، یا خیر ؟
قبل از ورود به اصل بحث مطالبی به صورت مختصر در باره حکم فرار از جنگ میآوریم .
حکم فرار از جنگ :
بی تردید فرار از میدان نبرد ، یکی از گناهان کبیره محسوب میشود که هم از نظر عقل و هم از نظر شرع عملی است ناپسند ؛ زیرا ثابت میکند که شخص فرار کننده از جنگ ، به خداوند و وعدههایی که داده است بی توجه بوده و حاضر نیست جان خود را در راه خداوند و دین اسلام فدا کند .
و اگر این فرار سبب شود که رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان مشرکین تنها مانده و افرادی که از آن حضرت در مقابل حملات دشمنان دفاع نماید نداشته باشد ، حکم شدیدتری پیدا می کند .
خداوند کریم در باره فرار از جنگ میفرماید :
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیزًِّا إِلىَ فِئَهٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِیر . الأنفال / ۱۵ و ۱۶.
اى کسانى که ایمان آوردهاید ! هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد رو برو شدید ، به آن ها پشت نکنید (و فرار ننمایید) !.
و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند ، مگر آن که هدفش کنارهگیرى از میدان براى حمله مجدد ، و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد ، (چنین کسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنم ، و چه بد جایگاهى است ! .
روایات بسیاری نیز در منابع روایی اهل سنت در حرمت فرار از جنگ وارد شده است که به یک روایت اشاره میکنیم . محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد :
عن أبی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه عن النبی صلى الله علیه وسلم قال اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ قالوا یا رَسُولَ اللَّهِ وما هُنَّ قال الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ التی حَرَّمَ الله إلا بِالْحَقِّ وَأَکْلُ الرِّبَا وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ وَالتَّوَلِّی یوم الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلاتِ .
ابوهریره از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل میکند فرمود : از هفت چیز که سبب ورود و بقاء در آتش میشود بپرهیزید . سؤال شد این هفت چیز کدامند ؟ فرمود : شرک به خداوند ، کشتن انسانی که خداوند ریختن خونش را حرام کرده است ؛ مگر در صورت جرم موجب قتل ، خوردن ربا و مال یتیم ، فرار از جبهه جنگ و تهمت به زنان مؤمن که دامن آنان از آلودگی پاک است .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۳ ، ص ۱۰۱۷ ، ح ۲۶۱۵ ، کتاب الوصایا، ب ۲۳ ، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ … و ج ۶ ، ص ۲۵۱۵ ، ح ۶۴۶۵ ، کتاب الحدود ، ب ۴۴ ، باب رَمْىِ الُْمحْصَنَاتِ ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه – بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ .
النیسابوری ، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ) ، صحیح مسلم ، ج ۱ ص ۹۲ ، ح۸۹ ، کتاب الإیمان ، بَاب بَیَانِ الْکَبَائِرِ وَأَکْبَرِهَا ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
شوکانی در ذیل این حدیث میگوید :
(وفی الحدیث) دَلِیلٌ على أَنَّ هذه السَّبْعَ الْمَذْکُورَهَ من کَبَائِرِ الذُّنُوبِ وَالْمَقْصُودُ من إیرَادِ الحدیث ها هنا هو قَوْلُهُ فیه وَالتَّوَلِّی یوم الزَّحْفِ فإن ذلک یَدُلُّ على أَنَّ الْفِرَارَ من الْکَبَائِرِ الْمُحَرَّمَهِ وقد ذَهَبَ جَمَاعَهٌ من أَهْلِ الْعِلْمِ إلَى أَنَّ الْفِرَارَ من مُوجِبَاتِ الْفِسْقِ .
هفت مورد ذکر شده در این حدیث از گناهان بزرگ هستد که مقصود ما از نقل این حدیث مورد ششم آن ، فرار از جنگ است که در این حدیث از گناهان کبیره شمرده شده است و بعضی از دانشمندان آن را موجب فسق دانستهاند .
الشوکانی ، محمد بن علی بن محمد (متوفای ۱۲۵۵هـ) ، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقى الأخبار ، ج ۸ ، ص ۷۸ – ۸۰ ، ناشر : دار الجیل ، بیروت – ۱۹۷۳ .
ابن حزم اندلسی در باره حکم فرار از جنگ میگوید :
مسأله ، ولا یحل لمسلم أن یفرّ عن مشرک ولاعن مشرکین ولو کثر عددهم أصلاً لکن ینوى فی رجوعه التحیز إلى جماعه المسلمین ان رجا البلوغ ، إلیهم أو ینوى الکر إلى القتال فإن لمن ینو الا تولیه دبره هاربا فهو فاسق ما لم یتب ، قال الله عز وجل : (یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیزًِّا إِلىَ فِئَهٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ ) .
برای مسلمان جایز و حلال نیست که از مشرک و یا از مشرکین فرار کند ؛ هر چند که زیاد باشند و اگر قصد عقب نشینی هم داشته باشد باید به این نیت باشد که با پیوستن به دیگر مسلمانان جنگ با آنان را ادامه دهد ، در غیر این صورت فاسق خواهد بود ؛ مگر توبه کند . خداوند میفرماید : «ای اهل ایمان ! هرگاه با تهاجم کافران در میدان کارزار روبرو شدید ، مبادا از بیم آنان پشت به دشمن کرده و از جنگ بگریزید . هر کس در روز جنگ به آنها پشت نمود و فرار کرد ، به طرف غضب و خشم خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود » .
إبن حزم الظاهری ، علی بن أحمد بن سعید أبو محمد (متوفای۴۵۶هـ) ، المحلى ، ج ۷ ، ص ۲۹۲ ، المسأله ۹۲۳ لا یحل لمسلم ان یفر عن مشرک ولا عن مشرکین ولو کثر عددهم أصلا … ، تحقیق : لجنه إحیاء التراث العربی ، ناشر : دار الآفاق الجدیده – بیروت .
خلیفه اول و دوم ، مخالف جنگ با مشرکین :
جنگ بدر ، از مهمترین جنگهای تاریخ صدر اسلام است ؛ زیرا نقشی اساسی در برقراری حکومت اسلامی در مدینه داشت . پیامبر اسلام قبل از شروع جنگ با یاران خود مشورت کرد که با قریش بجنگند یا این که به مدینه برگردند . علمای اهل سنت تصریح کردهاند که وقتی پیامبر این مطلب را با ابوبکر و عمر در میان گذاشتند ، آنها مخالفت خود را با جنگ اعلام کردند و برگشتن به مدینه را ترجیح دادند .
عَنْ أَنَس، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم شَاوَرَ حِینَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِی سُفْیَانَ قَالَ فَتَکَلَّمَ أَبُو بَکْر فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَکَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَقَامَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَهَ فَقَالَ إِیَّانَا تُرِیدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نُخِیضَهَا الْبَحْرَ لأَخَضْنَاهَا وَلَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَضْرِبَ أَکْبَادَهَا إِلَى بَرْکِ الْغِمَادِ لَفَعَلْنَا – قَالَ – فَنَدَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم النَّاسَ فَانْطَلَقُوا حَتَّى نَزَلُوا بَدْرًا
أنس میگوید : خبر بازگشت ابوسفیان به مدینه رسید ، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با یکایک اصحاب و یارانش به گفتگو و مشورت نشست ، ابوبکر سخن گفت ؛ اما رسول خدا از وی روی برگرداند سپس عمر سخن گفت ، رسول خدا از وی نیز روی برگرداند .
سعد بن عباده به پاخواست و گفت : آیا نظر و رأی ما را میخواهی ای رسول خدا؟ قسم به آن که جانم در دست او است ، اگر فرمانت صادر شود که آنان را در دریا غرق کنیم، چنین خواهیم کرد و اگر بگویی با غلاف شمشیر پهلوهای آنان را نوازش دهیم ، چنین خواهیم کرد . پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از این سخنان مردم را برای جنگیدن فراخواند تا آن که در سرزمین بدر فرود آمدند .
النیسابوری ، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ) ، صحیح مسلم ، ج ۵ ، ص ۱۷۰ ، ح۴۵۱۳ ، کتاب الجهاد والسیر (المغازى)، باب غَزْوَهِ بَدْر ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
اعراض و روی گردانی رسول اکرم از سخنان ابوبکر و عمر به خاطر این بود که آن دو سخنانی به زبان آوردند که نشانگر عزت و شوکت قریش بود و موجب تضعیف روحیه مسلمانان گردید ؛ همان گونه که در مصادر مهم دیگر اهل سنت به مضمون سخنان خلیفه اول و دوم اشاره شده است :
فقال عمر بن الخطاب : یا رسول الله إنها قریش وعزها ، والله ما ذلت منذ عزت ولا آمنت منذ کفرت … .
عمر بن الخطاب گفت : ای رسول خدا ! قریش عزیز است ، به خدا سوگند از روزی که عزیز شده ، ذلت ندیده و از زمانی که کافر شده ایمان نیاورده است … .
البیهقی ، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای۴۵۸هـ) ، دلائل النبوه ج ۳ ، ص ۱۰۷ .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج ۲ ، ص ۱۰۶ ، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م .
السیوطی ، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای۹۱۱هـ) ، الدر المنثور ، ج ۴ ، ص ۲۰ ، ناشر : دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳ .
الصالحی الشامی ، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲هـ) ، سبل الهدى والرشاد فی سیره خیر العباد ، ج ۴ ، ص ۲۶ ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۴هـ .
الحلبی ، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴هـ) ، السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون ، ج ۲ ، ص ۳۸۶ ، ناشر : دار المعرفه – بیروت – ۱۴۰۰ .
سؤال اساسی این است که آیا کسی که این چنین روحیه نسبت به کفار داشته باشد ، جمله «اشداء علی الکفار» در این آیه شریفه ، شامل حال او می شود یا خیر ؟
فرار ابوبکر در جنگ احد :
تردیدی نیست که جمله «اشداء علی الکفار» با فرار از میدان نبرد ، سازگار نیست و به کسی که در جنگها فرار کرده است ، نمیتوان گفت که «اشداء علی الکفار» بوده . و خلفای سه گانه در جنگهای زیادی ؛ از جمله جنگ احد ، خیبر و حنین فرار کردهاند .
یکی از دلائل فرار ابوبکر در جنگ احد ، اعتراف خود او است . بسیاری از بزرگان اهل سنت به نقل از عائشه نوشتهاند:
کان أبو بکر رضی الله عنه إذا ذکر یوم أحد بکى ثم قال ذاک کله یوم طلحه ثم أنشأ یحدث قال کنت أول من فاء یوم أحد فرأیت رجلا یقاتل مع رسول الله صلى الله علیه وسلم دونه وأراه قال یحمیه قال فقلت کن طلحه حیث فاتنی ما فاتنی فقلت یکون رجلا من قومی أحب إلی وبینی وبین المشرق رجل لا أعرفه وأنا أقرب إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم منه وهو یخطف المشی خطفا لا أخطفه فإذا هو أبو عبیده بن الجراح فانتهینا إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم وقد کسرت رباعیته وشج فی وجهه وقد دخل فی وجنته حلقتان من حلق المغفر .
عائشه میگوید : ابوبکر هر گاه یاد روز اُحُد میافتاد ، گریه میکرد و میگفت : آن روز ، روز طلحه بود . سپس گفت : نخستین کسی که در آن روز (بعد از فرار) بازگشت ، من بودم ، رسول خدا را دیدم که با یکی از کفار میجنگید ، به طلحه گفتم : همان جایی که هستی باش که من چیزهایی را از دست دادهام ، مردی از خویشان من است که عزیزتر است از تمام آن چه بین مشرق و مغرب است . و من به رسول خدا نزدیکتر بودم ، کسی را که نمیشناختم به طرف رسول خدا آمد ، وقتی که نزدیک شد دیدم ابوعبیده جراح است ، خودمان را به پیامبر رساندیم ، دیدم دندانهای جلوی آن حضرت شکسته شده و صورتش شکافته و دو حلقه از حلقههای زره در صورتش فرو رفته بود .
الطیالسی البصری ، سلیمان بن داود أبو داود الفارسی (متوفای۲۰۴هـ) ، مسند أبی داود الطیالسی ، ج ۱ ، ص ۳ ، ناشر : دار المعرفه – بیروت .
الشیبانی ، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفای۲۴۱هـ) ، فضائل الصحابه ، ج ۱ ، ص ۲۲۲ ، تحقیق د. وصی الله محمد عباس ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م .
الأصبهانی ، أبو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفای۴۳۰هـ) ، حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء ، ج ۱ ، ص ۸۷ ، ناشر : دار الکتاب العربی – بیروت ، الطبعه : الرابعه ، ۱۴۰۵هـ .
المزی ، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفای۷۴۲هـ) ، تهذیب الکمال ، ج ۱۳ ، ص ۴۱۷ ، تحقیق : د. بشار عواد معروف ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۰هـ – ۱۹۸۰م .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج ۲ ، ص ۱۹۱ ، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م .
الصفدی ، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ) ، الوافی بالوفیات ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۳ ، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى ، ناشر : دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م .
القرشی الدمشقی ، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ) ، البدایه والنهایه ، ج ۴ ، ص ۲۹ ، ، ناشر : مکتبه المعارف – بیروت .
حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت میگوید :
هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه .
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای۴۰۵ هـ) ، المستدرک على الصحیحین ج ۳ ، ص ۲۹۸ ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م .
ادامه دارد….
/خ