خانه » همه » مذهبی » بررسی احکام بهائیت (1)

بررسی احکام بهائیت (1)

بررسی احکام بهائیت (1)

هدف از بعثت پیامبران، رشد انسان ها به وسیله احکام و قوانین دین و اصول زندگی است. انبیاء آمده اند تا شیوه تعهد و اطاعت بندگی را به مردم بیاموزند و سلسله ای از دستورهای الهی را در اختیار جامعه قرار دهند تا از این راه

0029290 - بررسی احکام بهائیت (1)
0029290 - بررسی احکام بهائیت (1)
نویسندگان: حمید فلاحتی، مهدی فاطمی نیا

 

هدف از بعثت پیامبران، رشد انسان ها به وسیله احکام و قوانین دین و اصول زندگی است. انبیاء آمده اند تا شیوه تعهد و اطاعت بندگی را به مردم بیاموزند و سلسله ای از دستورهای الهی را در اختیار جامعه قرار دهند تا از این راه مشکلات دینی، علمی، فرهنگی و اقتصادی مردم حل شود و در امور زندگی با مانعی روبه رو نشوند و از مسیر حق منحرف نگردند.
مهم ترین وظیفه انبیاء ایجاد نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد:
« لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»؛(1) همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.
احکام و قوانین دین مقدس اسلام که به وسیله حضرت محمد (ص) در اختیار بشر قرار گرفته، احکامی آسمانی و الهی است که حامل آن از هوای نفس سخن نمی گوید و سخنانش همه وحی الهی است «و ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی».(2)
احکام شریعت اسلام با توجه به علم جامع و احاطه کامل قانون گذار آن بر تمام جوانب حیات بشری، بر اساس مصالح و مفاسد و نیازمندی های همه جانبه او پایه ریزی شده است. امام رضا (ع) می فرماید:
انا وجدنا کل ما احل الله تبارک و تعالی فقیه صلاح العباد و بقائهم و لهم الیه الحاجه التی لایستعنون عنها و وجدنا المحرم من الاشیاء الاحاجه للعباد الیه و وجدنا مفسداً داعیاً الی الفناء و الهلاک؛(3) ما می بینیم که خدای متعال چیزهایی را حلال کرده است که مردم در زندگی و ادامه آن به آنها نیازمندند و برای آنان مصلحت و فایده ای دارد و چیزهایی را حرام کرده است که علاوه بر این که مورد نیاز بشر نیست، موجب فساد و فنا و نیستی اوست.
با این که احکام شرع، تابع مصالح و مفاسد است و هیچ حلالی بدون مصلحت و هیچ حرامی خالی از مفسده نیست، این مصالح و مفاسد محدود به امور دنیایی و جسمانی بشر نیست بلکه به سبب ابعاد مختلف وجود انسانی بسیاری از احکام برای مصالح اجتماعی، روحی و اخروی بشر وضع شده است، چرا که حکمت بالغه الهی ایجاب می کند احکامی را برای ابعاد روحانی و اجتماعی او با پشتوانه مصالح و مفاسد بفرستد. چه بسا این ابعاد اهمیت بیشتری داشته و احکامی که برای جسم انسانی وضع شده است در واقع برای تکامل و تقویت بعد روحی انسان ها باشد. فلسفه خلقت در روایتی این گونه بیان شده است:
خرج حسین بن علی (ع) اصحابه فقال ایها الناس ان الله جل ذکره ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ما سواه؛(4) حسین بن علی (ع) به اصحاب خود فرمود: ای مردم همانا خداوند که ذکر و یادش جلیل است بندگان را نیافرید مگر این که او را بشناسند پس هنگامی که او را شناختند به عبادت می پردازند و هنگامی که او را پرستیدند به وسیله این عبادت از بندگی برای غیر او بی نیاز می شوند.
حال که هدف آفرینش در رسیدن به توحید ناب و رد هر گونه شرک و پرستش آلهه های دیگر خلاصه می شود. باید احکام الهی در مسیر رسیدن انسان به کمال حقیقی وضع شده باشد و گرنه نقض غرض الهی پیش می آید.
انسانی که خود را مکلف به انجام احکام الهی می داند روح تعبد و بندگی در او زنده شده و در کنار رسیدن به اوج کمال انسانی به اصلاح امور جسمانی و اجتماعی خود می پردازد.
میرزا حسینعلی بهاء که ادعای پیغمبری داشت و مدعی بود شریعت جدیدی آورده است برای الهی جلوه دادن تعالیم خود ناگزیر به وضع احکام برای بهائیان و جامعه بهائی بود. زمانی که واضع احکام، بشری باشد که هیچ ارتباطی با علم ملکوت ندارد و در سایه ی ذهن و پرتو خیال های هوس آلود و مغرضانه خود بخواهد احکامی را برقرار نماید مسلم است که این احکام نه تنها از جامعیت لازم برخوردار نیست بلکه به گونه ای تنظیم می شود که در بردارنده ی هواهای نفسانی و منافع شخصی صاحب آن باشد.
با بررسی مسائلی که با عنوان احکام در آیین بهائی مطرح شده است می توان به این موضوع پی برد که بهائیت به جای تکیه بر خدا محوری و دعوت مردم به یکتاپرستی در پی مطرح کردن یک شخص و سوق دادن مردم بر اساس امیال و خواسته های خود است.
در این مجال به بررسی احکام بهائیت و اثبات مدعای خود در ضمن بحث از ایدئولوژی بهائیان پرداخته می شود.

یک. بهائیان و بلوغ پسران و دختران

میرزا حسینعلی نوری که در وضع احکام ایین جدیدش توجهی به خصوصیات فیزیولوژی پسران و دختران نداشته و فقط در پی اثبات شعار تساوی حقوق زن و مرد در آیین ساختگی خود بوده است سن بلوغ دختران و پسران را به صورت مساوی در 15 سال اعلام کرده است:
بلوغ در سن 15 سال است، نساء و رجال در آن یکسان است.(5)

تحلیل و بررسی

اسلام و بلوغ دختران و پسران

چنان که بیان شد احکام اسلام با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد جامعه و جنبه های جسمی و روحی انسان وضع شده است. در اسلام سن بلوغ دختران را چند سال قبل از پسران بیان کرده اند. شاید علت آن باشد که ساختار وجودی دختران به گونه ای است که پیش از پسران به مراحل رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) می رسند.
احکام شرعی متناسب با توانایی ها و قابلیت های انسان وضع شده است، چون دختران از نظر جسمی و عقلی رشد سریع تری دارند قابلیت تکلیف پذیری آنان نیز زودتر پدید می آید لذا تکلیف شرعی برای آنها قبل از پسران مقرر گردیده است.

دو. قبله

برخلاف آموزه های اسلامی که تمام توجه معطوف به خداوند متعال شده، میرزا حسینعلی نوری دل های بهائیان را در هنگام اعمال عبادیشان متوجه خود کرده و دستور می دهد که هنگام نماز متوجه او باشند نه خداوند یگانه:
و اذا اردتم الصلوه ولوا وجوهکم شطری الاقدس المقام المقدس الذی جعله الله مطاف الملا الاعلی؛(6) هنگامی که اراده خواندن نماز کردید صورت هایتان را به سوی مقام مقدس برگردان که خداوند آن را محل طواف ملا اعلی قرار داده است.
دستور بهاء بر این که در هنگام حیات و مرگش برای اعمال عبادی متوجه او باشند:
مادام که شمس، مشرق و لائح است توجه به او مقبول بوده و خواهد بود و از بعد هم قرار فرموده.(7)
بر خلاف روش انبیای الهی است که خود را بندگان درگاه الهی معرفی کرده و والایی مقام خود را در شدت بندگی دانسته اند. آن گونه که در تشهد نماز همه باید به بنده بودن آخرین فرستاده ی الهی اقرار کنند که: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله؛ شهادت می دهم که محمد عبد و رسول خداست» یعنی چون عبد حقیقی درگاه الهای بودند به مقام رسالت نایل آمدند. خداوند برای آن که دل های انسان ها در مواجهه با کمالات روحانی انبیاء بیش از حد متوجه آنها نگردد و آنها را از حد خود بالاتر نبرند ندای «بگو ای پیامبر همانا من بشری مانند شما هستم»(8) و فریاد یگانگی خداوند بلند مرتبه را سر دادند و دل ها را فقط متوجه حقیقت اصلی عالم امکان نمودند.اما پیامبران بهائیان بر خلاف این سیره و روش همه را به سوی خود می خواند و گاهی ندای خدایی سر می دهد و خود را قبله اهل بهاء قرار می دهد نه خدا را یعنی دیانت بهائی بر پایه ی مرکزیت و محوریت توحید نیست بلکه محور و مرکز در این آیین بشر ساخته شخص میرزا حسینعلی است. بر این اساس کعبه آنان مزار میرزای نوری یا محل اقامتش در بغداد می شود.

تحلیل و بررسی

قبله مسلمانان

با این که خداوند متعال دارای جهت یا مکانی نیست: «ولله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله»؛(9) مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید خدا آن جاست.
اما به مقتضای جسمانی بودن، انسان هنگام نماز ناچار است به یک جهت متوجه باشد. برنامه های عبادی اسلام که در جهت تکامل روحی و رسیدن به اوج کمال است از این مسأله برای توجه انسان به سوی یگانه معبود حقیقی بهره جسته و خانه کعبه را که قدیمی ترین مرکز توحید بوده و خانه ای است که به دست قهرمان توحید، ابراهیم خلیل (ع) تجدید بنا شده و مورد توجه تمام راهنمایان توحید و پیامبران الهی بوده است به عنوان قبله مسلمین برگزیده شده است و توجه به این مرکز توحید در واقع توجه به خداوند متعال است.
علاوه بر آن، توجه تمام مسلمانان جهان در هر شبانه روز پنج مرتبه به این مرکز مقدس، روح وحدت و یگانگی را در دل و جان آنها پرورش می دهد و به وحدت اسلامی و هماهنگی مسلمین جهان کمک می کند و اجتماعات مختلف اسلامی را از شرق و غرب عالم به هم مرتبط می سازد و شوکت و عظمت آنها را ظاهر می نماید. و بالاخره جوهر تعلیمات جهانی اسلام را به صورت «وحدت هدف و عقیده» به دنیا نشان می دهد.
«قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبله ترضاها فوق وجهک شطر المسجد الحرام»؛(10) نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم! اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن.

سه. وضو و تیمم

بهائیت بسیاری از احکام اسلامی را اقتباس کرده و تغییراتی در آن ایجاد کرده است. و آن را به عنوان احکام جدید آیین خود به مردم معرفی می کند؛ برای وضو به شستن دست و صورت اکتفا کرده در نحوه ی وضو می گویند:
قد کتب لمن دان بالله الدیان ان یغسل فی کل یوم یرید ثم وجهه… کذلک ترضاوا للصلوه؛(11) یعنی: واجب شده بر کسی که به خداوند دیان ایمان آورده است در هر روز دست و صورت خود را بشوید و به همین نحو برای نماز وضو بگیرد.
و در تیمم به خواندن ذکری بسنده می کنند و می گوید:
من لم یجد الماء یذکر خمس مرات بسم الله الاطهر الاطهر؛(12) یعنی: کسی که آب (برای وضو) نمی یابد پنج بار بگوید به نام خداوند پاکیزه ترین پاکیزگان.

تحلیل و بررسی

الف) وضو و تیمم در اسلام

خداوند متعال در شریعت جاودانه اسلام بندگان را امر فرموده تا برای اقامه نماز وضو بگیرند و شیوه خاصی برای انجام این عمل عبادی مقرر داشته است خداوند متعال می فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و امسحوا بروسکم و ارجلکم الی الکعبین»؛(13) ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که به نماز می ایستید، صورت و دست ها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل (بر آمدگی پشت پا) مسح کنید.
بنا بر دستور قرآن مجید وضو شامل شستن صورت و دو دست از آرنج تا نوک انگشتان دست است و مسح کردن سر و روی پاها است. و شرط اساسی آن داشتن قصد تقرب الهی است. در صورت نبودن آب و یا ضرر داشتن آن دستور فرموده مکلفین بر روی خاک پاک یا آنچه در حکم آن است و در رساله های عملیه به صورت گسترده مطرح شده تیمم کنند:
«و ان کنتم جنبا فاطهروا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا فامسحوا یوجوهکم و ایدیکم منه ما یرید الله لیجعل علیکم من خرج و لکن یرید لیطهرکم»؛(14) و اگر جنب باشید خود را بشویید و غسل کنید! و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یکی از شما از محل پستی آمده (قضای حاجت کرده) یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده اید) و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاک تیمم کنید و از آن بر صورت (پیشانی) و دست ها بکشید خداوند نمی خواهد برای شما مشکلی ایجاد کند بلکه می خواهد شما را پاک سازد.
اما دین سازان بهائی برای فریب مردم و نزدیک نشان دادن بافته های خود به احکام آسمانی اسلام، صورت وضو را به عملی که در شبانه روز هر انسانی برای رعایت بهداشت فردی خود باید بارها تکرار تنزل دادند.
تأکید اسلام، بر انجام تیمم، بر روی خاک به دلیل خواص ویژه ای است که در خاک وجود دارد.

ب) فواید تیمم بر خاک

یکی از فواید تیمم، فایده اخلاقی است. تیمم در زمره ی عبادت هاست و روح عبادت، که خضوع و تذلل در مقابل خداوند یگانه است، در این عمل عبادی منعکس می شود. چرا که انسان شریف ترین عضو بدن خود (پیشانی) را با دستی که بر خاک زده است لمس می کند تا تواضع و فروتنی خود را در پیشگاه احدیت آشکار سازد.(15)
تیمم برای جبران انجام ندادن وظیفه اصلی مکلف یعنی وضو یا غسل، صورت می گیرد.
فایده ی دیگر تیمم فایده ی بهداشتی است. امروزه ثابت شده خاک با وجود باکتری های فراوانی که در خود دارد می تواند آلودگی ها را از بین ببرد، این باکتری ها که تجزیه مواد آلی و از بین بردن انواع عفونت ها را انجام می دهند، معمولاً در سطح زمین و عمق های کم که از هوا و نور آفتاب بهتر می توانند استفاده کنند فراوانند به همین دلیل هنگامی که لاشه حیوانات و یا بدن انسان پس از مردن زیر خاک دفن می شود و در مدت نسبتاً کوتاهی تجزیه شده و بر اثر حمله باکتری ها کانون عفونت از هم متلاشی می گردد. اگر این خاصیت در خاک نبود کره ی زمین در مدت کوتاهی به کانون عفونت تبدیل می شد.(16)
لذا فرمان الهی در تیمم بر خاک های سطح زمین (صعید) که در معرض تابش اشعه خورشید است باعث برطرف شدن آلودگی است و مطابق با حکمت الهی است.

چهار. نماز

میرزا حسینعلی که در هر بخشی از احکام اسلام گوشه ای از آن را گرفته است برای آیین خود سه نماز به نام های صغیر، وسطا و کبیر قرار داده است و خواندن یکی از این نمازها را در شبانه روز کافی می دانند و در مورد زمان ادای این نمازها می نویسند:
هر شخصی باید در شبانه روز حداقل یکی از نمازهای سه گانه را ادا کند: نماز کوچک، باید بین ظهر و غروب تلاوت شود. نماز وسطی روزی سه بار تکرار می شود که زمان آن عبارت است از: هنگام طلوع آفتاب تا ظهر، از ظهر تا غروب آفتاب و بار سوم از غروب آفتاب تا دو ساعت پس از آن. نماز بزرگ را می توان در هر موقع از شبانه روز تلاوت کرد. روزی یک بار باید الله ابهی را 95 دفعه تکرار کرد. وضوی نماز را می توان برای گفتن الله ابهی محسوب کرد.(17)
بهائیان برای نماز صغیر خود گفتن یک عبارت عربی که مانند ذکر است را کافی دانسته و برای نماز وسطی می گویند: برای این نماز دست های خود را بشویید و همراه شستن دست ها ذکری را تلاوت کرده و بعد متوجه قبله خود عکا شوند و بگویند:
شهد الله انه لا اله الا هو اله الامر و له الخلق قد اظهر مشرق الظهور و مکلم الطورا الذی به… و مالک العرش و الثری.
سپس در حال رکوع ذکری را گفته و پس از نشستن ذکر دیگری می گوید. در آیین بهائی سجده بر همه چیز جایز است و همراه داشتن موی و استخوان حیوان حرام گوشت اشکالی ندارد.(18)

تحلیل و بررسی

الف) توجه به بهاء حقیقت عبادت بهائی

آن گونه که در بحث قبله مطرح شد احکامی که توسط میرزا حسینعلی نوری وضع شده است بیشتر برای معرفی خود و وادار کردن مردم به اطاعت بی چون و چرا از اوست. لذا دستور می دهد:
خلصوا انفسکم یا قوم ثم طهروها عن التوجه الی غیری و بذکری یطهر کل شی ان انتم من العارفین؛(19) یعنی: بدین معنا که؛ ای قوم خودتان را خالص کنید سپس خود را از توجه به غیر من پاک کرده و به واسطه ذکر من همه چیز طاهر می شود اگر از جمله عارفان هستید.
بهائیان برای توجیه پرستش میرزا حسینعلی می گویند: چون خدا قابل ادراک نیست باید در میرزا حسینعلی شمس الوهیت را مشاهده کنند:
اگر بخواهیم نماز کنیم باید به خدا توجه کنیم، اگر به خدا توجه خواهیم باید قلب را به یک نقطه ای متوجه سازیم. اگر شخصی بدون واسطه یعنی مظهر الهی بخواهد خدا را عبادت کند باید اول تصوری در فکر خود از حق متصور شود و آن تصور مخلوق فکر اوست…. پس خدا به این طریق ادراک نمی شود… آن خدایی که انسان برای خود تصور می کند اوهام است… اگر شخصی بخواهد خدا را بشناسد باید او را در مرآت کمال بیابد چه حضرت مسیح یا حضرت بهاء الله در هریک از این مرایا شمس الوهیت را متجلی مشاهده کند.(20)
بهائیان با این سخنان خدا را از تصور و دسترس خارج کرده و به این بهانه همه چیز را در بهاء خلاصه می کنند در حالی که خداوند متعال خود را از رگ گردن به بندگان نزدیک تر می داند و اجازه صحبت مستقیم و بدون واسطه را به بندگان داده است:
«وقال ربکم ادعونی استجب لکم»؛(21) و خدای شما فرمود (با خلوص دل) بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.
یعنی انسان به طور مستقیم می تواند با خدای متعال ارتباط برقرار کند و با چشم دل شاهد او باشد چرا که «نحن اقرب الیه من حبل الورید»؛(22) از رگ گردن به او نزدیک تریم.
و همه ی تلاش انبیا برای توجه مردم به خداوند متعال بوده نه توجه به خود؛ به گونه ای که خدا به فراموشی سپرده شود.

ب) نماز در اسلام

از ارکان مهم دین اسلام که تأکید زیادی در مورد آن صورت گرفته و روایت بسیاری از معصومین در اهمیت آن بیان شده است نماز است.
نماز عامل دوری انسان از گناه و زشتی هاست «ان الصلاه تنهی عن الفحشائ و المنکر(23)» و باعث بزرگ داشت یاد و نام خداوند متعال است: «ولذکر الله اکبر».(24)
توجه ویژه خداوند متعال در مورد نماز بیان گر جایگاه خاص و والای روحی و روانی و اثرات تربیتی آن است. در روایتی امام رضا (ع) در سر وجوب نماز فرموده اند:
علت و سر واجب شدن نماز، اموری است: اقرار به ربوبیت حق عزوجل و دور کردن شریک ها و شبیه ها از او، ایستادن در مقابل جبار جل جلاله با حالتی خوار و نیازمندانه، خضوع و اعتراف به گناه و درخواست بخشیدن گناهان، گذاردن صورت در هر روز پنج مرتبه بر روی خاک به خاطر تعظیم و بزرگداشت حق عزوجل، به یاد خدا بودن و فراموش نکردن او، خاشع و خاضع بودن در مقابل حضرتش و راغب و طالب بودن در زیادی دین و دنیا و انزجار از غیر خدا، مداومت در شب و روز تا بدین ترتیب بنده سید و سرور و مدبر و خالق خود را فراموش نکند تا به طغیان منتهی گردد و در این که بنده به یاد پروردگار خود باشد فایده ای است که از معاصی منزجر گردیده و باعث می شود از انواع فساد کناره بگیرد.(25)
تمام مسلمانان بر این مطلب اعتقاد دارند که تعداد رکعات نماز واجب در شبانه روز 17 رکعت است که دو رکعت آن در صبح و هشت رکعت در ظهر و عصر و هفت رکعت در مغرب و عشاء است. ده رکعت همان نماز فریضه ای است که خداوند عزوجل در قرآن مجید به مومنین دستور داده است.
خداوند متعال مراسم و تشریفات نماز را به پیامبرش محمد (ص) واگذار فرمود و پیامبر هفت رکعت بر این ده رکعت افزود. لذا این هفت رکعت به عنوان سنت تلقی می شود، این هفت رکعت قرائت قرآن ندارد و فقط با سبحان الله، لا اله الا الله، الله اکبر و نیایش و استغفار به پایان می رسد و اگر سهو و اشتباهی در آن رخ دهد قابل جبران و ترمیم خواهد بود. شش رکعت آن مخصوص کسانی است که در حال سفر نباشند؛ یعنی دو رکعت ظهر و دو رکعت عصر و دو رکعت عشاء، یک رکعت آن همگانی است که در حال حضور و در حال سفر باید ادا شود.(26)

پنج. روزه

خداوند متعال تعداد ماه های سال را در قرآن مجید دوازده ماه بیان فرموده و از میان دوازده ماه رمضان را برای روزه برگزیده است. بهائیان برخلاف این قانون الهی و رسم جوامع بشری تعداد ماه های خود را 19 ماه قرار داده اند: «ان عده الشهور عندالله تسعه عشر شهرا فی کتاب الله»(27) اولین ماه از سال بهائیان به نام «بهاء» که لقب میرزا حسینعلی نوری است موسوم است و آخرین ماه سال بهائیان «علاء» نامیده می شود که ماه روزه بهائیان است:
به نص مبارک… شهر العلاء ماه روزه است و آن ماه نوزدهم از شهر بهائی است.(28)
بهائیان در این نوزده روز موظفند از طلوع خورشید تا غروب از خوردن و آشامیدن پرهیز کنند:
کفوا انفسکم عن الاکل و الشرب من الطلوع الی الافول؛(29) از خوردن و آشامیدن خودداری کنید از طلوع خورشید تا غروب آن.
در حالی که بر اساس دستور صریح قرآن، روزه مختص ماه رمضان است و اجمال مسلمین بر آن است که باید از اذان صبح تا مغرب روزه داشت. این بدعت های تازه در دین، به اسم آیین جدید مخالفتی است با صریح کلام الهی و مشمول خشم و سخط قادر متعال.

تحلیل و بررسی

روزه و ماه صیام در اسلام

در تقویم های رایج دنیا هر سال از دوازده ماه تشکیل شده است، خداوند متعال بر این تقسیم صحه گذارده و می فرماید:
«ان عده الشهور عند الله اثنا عشر شهوا فی کتاب الله یوم خلق السماوات و الارض…»؛(30)تعداد ماه ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمان ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است.
خداوند متعال از بین ماه ها، رمضان را که ماه نزول قرآن است «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»؛(31) برای روز برگزید.
روزه از جمله عبادت هایی است که مختص به شریعت مقدس اسلام نبوده، بکله بر ادیان گذشته هم واجب بوده است« کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم»؛(32) روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد» تا انسان ها در سایه این عبادت الهی و تمرین بزرگ روحانی تقوا پیشه کنند: «لعلکم تتقون»؛(34) تا پرهیزکار شوند.

شش. احکام مردگان

در گنیجنه حدود و احکام که احکام آیین بهائی را بیان می کند درباره غسل میت مطلبی بیان نشده است و در دیگر احکام میت نیز مطالبی بر خلاف اسلام بیان شده است:

بهائیان تعداد لباس هایی که به عنوان کفن می پوشانند پنج لباس است. میرزا حسینعلی نوری می گوید:

ان تکفنوه فی خمسه ی اثواب من الحریر او القطن؛(34) یعنی: در پنج لباس از حریر یا پنبه.
درحالی که اسلام تعداد لباس های کفن را سه عدد بیان کرده و کفن حریر را جایز نمی داند.(35)

نماز میت بهائیان دارای 6 تکبیر است؛

قد نزلت فی صلوه المیت سست تکبیرات، یعنی : در نماز میت شش تکبیر نازل شده است.(36)
ولی اسلام برای نماز میت پنج تکبیر را واجب کرده است.(37)

از مسائل عجیبی که بهائیان عنوان می کنند آن است که باید اجساد مردگان شان درون صندوقی از جنس بلور، سنگ یا چوب دفن شود:
باید جسد در صندوق بلور و یا سنگی یا چوبی گذاشته شود.(38)

دفن میت در صندوق بلوری یا چوبی نه تنها نفعی به حال میت ندارد، بلکه آن هایی که از نظر مالی در سطح پایین تری هستند از انجام این عمل درمانده می شوند.
و چون بدن مرده درون خاک تجزیه نمی شود از نظر بهداشتی نیز کار صحیحی به نظر نمی رسد.

تحلیل و بررسی

احکام اموات در اسلام

اسلام بر مسلمانان واجب کرده که برای میت اعمالی را انجام دهند:
1. غسل میت؛ غسل میت مسلمان واجب است. امام صادق (ع) می فرماید:
غسل المیت واجب؛ غسل میت واجب است.(39)
و امام رضا (ع) علت واجب شدن غسل میت را پاکیزه شدن مردگان هنگام ملاقات پروردگار دانسته و می فرمایند:
مردگان را غسل دهید تا از مریضی ها و علت ها پاک و پاکیزه شوند، چرا که ملائک را ملاقات خواهند کرد و با اهل آخرت همنشینی خواهند داشت. پس مستحب است هنگامی که بر خداوند متعال وارد می شوند و طاهران و پاکیزگان را ملاقات می کنند… و علت دیگر آن است که از شخصی که در حال مرگ قرار می گیرد منی خارج می شود چنان که از منی خلق شده است لذا باید به خاطر آن (خروج منی) او را غسل داد.(40)
در اسلام مرده را با سه آب سدر، کافور و آب خالص غسل می دهند چنان که در کلام امام صادق (ع) وارد شده است:
مرده سه غسل داده می شود: یک بار با سدر یک بار با آب کافور و یک بار با آب خالص و سپس کفن تازه پوشانده می شود.(41)
2. کفن پوشاندن به میت: مسلمانان مکلفند تا مردگان خود را با سه قطعه کفن بپوشانند.(42) امام رضا (ع) می فرماید:
همانا امر شده میت کفن پوشانده شود تا پروردگارش را با جسمی طاهر ملاقات کند و عورتش بر کسانی که او را حمل می کنند آشکار نگردد و مردم از بعضی حالت او و زشتی منظرش مطلع نشوند… .(43)
هم چنین بر اساس احکام اسلامی کفن پوشیدن میت در حریر خالص جایز نیست.(44)
3. نماز میت: نماز میت شامل پنج تکبیر است که بعد از تکبیر اول شهادتین تلاوت می شود و بعد از تکبیر دوم بر محمد (ص) و اهل بیت او درود می فرستند و بعد از تکبیر سوم برای زنان و مردان مسلمان طلب مغفرت و آمرزش می شود و بعد از تکبیر چهارم برای میت دعا می کنند و با تکبیر پنجم نماز را پایان می دهند.(45)

پی نوشت ها :

1. حدید / 25.
2. نجم /3.
3. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 592.
4. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 9.
5. گنجینه حدود و احکام، ص 14.
6. میرزا حسینعلی نوری، اقدس، ص 3.
7. عبدالحمید اشراق خاوری، همان، ص 20.
8. کهف /110.
9. بقره / 115.
10. بقره /144.
11. گنجینه حدود و احکام، ص 14.
12. میراز حسینعلی نوری، اقدس، ص 5.
13. مائده / 6.
14. همان.
15. آیت الله مکارم شیرازی، پرسش و پاسخ، ص 400.
16. همان، ص 40.
17. داریوش و گریس شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ترجمه ی مینو ثابت، ص 34.
18. گنجینه حدود و احکام، ص 27 -24.
19. اسلمت، بهاء و عصر جدید، ترجمه ی بشیر الهی، ص 106.
20. همان.
21. غافر /60.
22. ق /16.
23. عنکبوت / 45.
24. همان.
25. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 48.
26. کلینی، الکافی، ح2، ص273.
27. گنیجینه حدود و احکام، ص 37.
28. همان، ص 36.
29. همان، ص 45.
30. توبه / 36.
31. بقره / 185.
32. بقره / 183.
33. همان.
34. گنجینه حدود و احکام، ص 135.
35. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، ج2، ص 62.
36. همان، ص 137.
37. طباطبایی، همان، ص 69.
38. همان، ص 141.
39. شیخ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص 477.
40. همان، ص 478.
41. همان، ص 481.
42. طباطبایی یزدی، همان، ص 62.
43. حرعاملی، همان، ج3، ص5.
44. همان، ص 46.
45. طباطبائی یزدی، همان، ج2، ص 96.

منبع: فلاحتی ـ فاطمی نیا، حمید ـ مهدی، (1390)، دیدار با تاریکی، تهران، عابد.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد