بررسی اندیشهها و رفتارهای گروه تکفیری بوکوحرام
چکیده:
بیش از یک دهه است که مردم و دولت نیجریه با گروهی اسلام گرا دست و پنجه نرم میکنند که موسوم به بوکوحرام است. این گروه در زمره سلفیان مسلمان قرار میگیرد و در ابتدای حضورش گرایشهای فکری و فرهنگی داشت و مناسبتهای خود را بدون فعالیتهای خشونت آمیز و رعب آور پیگیری میکرد، اما از پنج سال گذشته با تغییر تاکتیک به رفتارهای خشونت بار و نظامی روی آورد و دغدغهای تلخ و پیچیده برای مردم و دولت غرب گرای نیجریه و به تبع آن هم پیمانان غربیاش، مثل فرانسه و … شد. این پژوهش ضمن معرفی شخصیتهای مؤثر این گروه و رفتارهای تکفیری بوکوحرام، با بررسی مبانی رفتاری آنها، از نگاهی ویژه و فضایی نزدیک تر، اسلام ستیزی و تکفیر را در این گروه بررسی کرده است.
کلید واژه : بوکوحرام، نیجریه، مبانی فکری، اسلام گرایی، سلفی گری، تکفیر.
مقدمه
نیجریه یکی از بزرگترین کشورهای آفریقایی و پرجمعیتترین کشور قاره آفریقا و به طور بالقوه یکی از ثروتمندترین آنهاست. جمعیت این کشور طبق آخرین آمار بیش از 160 میلیون نفر تخمین زده شده که 50 درصد از این ترکیب جمعیتی مسلمان در شمال و غرب نیجریه پراکنده شده اند و نیمی دیگر مسیحی هستند که در مرکز و جنوب نیجریه ساکناند که بیش از 60 درصد به شغل کشاورزی مشغولاند. (2) این کشور در 1960 استقلال خود را به دست آورد و پس از استقلال، این کشور همواره با عنادهای قومی- منطقهای و وجود تضاد میان قوانین نظامی و غیرنظامی همراه بوده است.
عزل دولت به دست ارتش (نظامیان) در 1966، جنگ داخلی از 1967 تا 1979 و به اجرا در آمدن قوانین دولت نظامی در سالهای 1970 تا 1979 همگی از جمله عواملی محسوب میشود که باعث به اجرا درنیامدن قوانین غیرنظامی و ایجاد آزادی در این کشور شده است. تنوعات قومی و نژادی، به معنای واقعی آن، در کشور نیجریه وجود دارد، چرا که در این کشور بالغ بر 250 گروه قومی تمرکز یافته است. رئیس جمهور فعلی نیجریه شخصی مسیحی به نام جونتان گودلاک است.
امروزه آفریقا یکی از متشنج ترین مرزهای میان اسلام و جهان غیراسلامی را تشکیل میدهد. ضروری است که بدانیم اسلام همچنان در کشمکشهای محلی بر سر قدرت بسیار مؤثر است. نیجریه، که به مناطق مسلمان و مسیحی تقسیم شده، نیز در چنین جنگی درگیر است. بسیاری از اسلامگرایان نیجریه درصدد تبدیل این کشور به یک کشور اسلامی هستند. (3)
با توجه به اینکه ورود اسلام به آفریقا نه از طریق غلبه و سلطه جویی، بلکه از طریق گرایشهای دینی، برادری و بازرگانی بوده است، کشور پرجمعیت نیجریه در غرب آفریقا به لحاظ وجود روحیات و خواستههای قوی اسلامی توام با آگاهیهای سیاسی میتواند رهبری بالقوه حرکت اسلامی را داشته باشد، کما اینکه در تاریخ گذشته این سرزمین نیز چنین تجربهای را با یکصد سال حکومت اسلامی رقم زده است. در واقع، تاریخ تحولات دینی این کشور تغییرات ادواری احیاگری اسلامی را نشان میدهد. ابراهیم ای. گامباری، نویسنده مسلمان نیجریهای، معتقد است قومیت چند مذهبی در این جامعه شباهتی به جامعه مصر دارد که دولتی غیرمذهبی را در کنار بنیادگرایی اسلامی در بردارد.
تحولات معاصر اسلام گرایی در نیجریه
– جنبش میتاتسین به رهبری میتاتسین با فعالیتهای خشونت آمیز و تلفات و خسارات مالی فراوان در مناطق شمالی کشور در دهه 1980 (احیاگری اسلامی با الهامگیری از انقلاب اسلامی ایران)
– مباحث شریعت در مجلس مؤسسان سال 1978 و سالهای 1988-89 با وظیفه تدارک قانون اساسی برای بازگشت به حاکمیت غیرنظامیان در جمهوری دوم و سوم (دادگاه شریعت و مناقشه و درگیریهای میان مسلمانان و مسیحیان).
– مجادلات عضویت نیجریه در سازمان کنفرانس اسلامی و برخوردهای شدید میان مسلمانان و مسیحیان ایالت کادونا در 1987 و در نتیجه ایجاد بحران برای دولت و جامعه (شورشهای دینی در کادونا در دهة 80).
– تحرکات و جنبشهای اسلامی برگرفته از انقلابها و دگرگونیهای سیاسی، دینی، اقتصادی و اجتماعی جهان با توجه به بافت جوان جمعیت نیجریه با عنایت به شرایط خاصی مذهبی، اقتصادی و اجتماعی در مناطق مسلمان نشین شمال کشور (کانو).
– احیای گرایشهای نهفته اصلاحات اسلامی در نیجریه پس از انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات آن. (4)
– از زمان استقلال نیجریه در 1963 مسلمانان و مسیحیان در کنار هم زندگی کرده، مشکل خاصی نداشتند، اما دیرزمانی نگذشت که شکنندگی روابط بر هر دو جناح دینی کشور غلبه یافت. مسلمانان، که اکثریت جمعیت را شامل میشوند، در شمال و مسیحیان در جنوب اقامت داشتهاند. دلایل مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای درگیریهای طرفداران دو دین الاهی ذکر کردهاند، اما از میان آنها میتوان به چند مورد بارز اشاره کرد:
* تناقضات فرهنگی، دینی و نژادی (حادثه کشته شدن 100 نفر در درگیری کفنچان در می2000)
* اختلاف بر سر حاکمیت قانون شریعت اسلامی و گنجانده شدن آن در قانون اساسی
* اختلاف بر سر نحوه عضویت نیجریه در سازمان کنفرانس اسلامی
* انتخاب رئیس جمهور مسیحی در کشور نیجریه (5)
شیعه در نیجریه
جمعیت شیعیان نیجریه بالغ بر هفت میلیون نفر گزارش شده است. برخی منابع، جمعیت آنها را تا ده میلیون نفر هم اعلام کردهاند. نیجریه با این وصف در رتبه سومین کشور شیعه نشین دنیا بعد از ایران و عراق قرار گرفته است. شیعیان همه دوازده امامی بوده، بیشتر در شمال نیجریه سکونت دارند. در گزارشی که اخیراً بنگاه خبری وزارت خارجه انگلیس، بی. بی. سی.، در هشدار نسبت به وضعیت شیعیان نیجریه منتشر کرده، آمده است:
درست در زمانی که جنبش اسلامی سنّی «بوکوحرام»، در رأس عناوین خبرها در نیجریه قرار دارد، گروهی از شیعیان نیز در این کشور وجود دارند که توجهها را به خود جلب کردهاند. شهر «کادونا» مهمترین شهر شیعه نشین نیجریه است. در این شهر میتوان آثار و بناهای قدیمی مربوط به قرن 19 میلادی، یعنی زمان ورود اسلام به نیجریه، را مشاهده کرد. این شهر مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفته، زیرا میزبان دفاتر اسلامی بسیاری از جنبشهای اسلامی شیعی نیجریه است.
جنبش شیعیان در نیجریه از 20 سال پیش تاکنون به طور روزانه، روزنامه منتشر کرده و به زودی شبکههای تلویزیونی و رادیوی اینترنتی راه اندازی میکنند. همچنین بسیاری از فیلمهای مستند درباره ویژگیهای مثبت شیعیان و سران آنها به زبان سواحیلی محلی دوبله و به صورت دی وی دی در مکانهای پرتردد این شهر در معرض فروش قرار دارد. در گذشته، این جنبش، کوچک و محدود بود، اما هم اکنون گسترش یافته، افراد بسیاری عضو آن شده اند و به جنبش بزرگی تبدیل شده است. این در حالی است که همه نگاهها متوجه جنبش بوکوحرام، یک جنبش اسلامی سنّی است که برای ایجاد دولت اسلامی در نیجریه میجنگد. با این حال، برخی در نیجریه، از رشد جنبش شیعیان در این کشور بدون وجود نظارت حکومت مرکزی ابراز نگرانی میکنند.
بنا به نقل این خبرگزاری، آمار قابل اتکایی برای تعیین تعداد شیعیان این کشور وجود ندارد، ولی برآوردها حاکی از آن است که نیجریه حدود سه تا هفت میلیون شیعه دارد. گفته میشود 95 درصد شیعیان کنونی، پیش تر مذهب یا دین دیگری داشتند ولی در سه دهه اخیر به تشیع گرویدهاند. (6)
آشنایی با بوکوحرام
الف. بنیانگذار و رهبران بوکوحرام
1. محمد یوسف
در اواسط دهه 90 میلادی (دهه 70 شمس)، گروهی از جوانان مسلمان نیجریه در گروهی که «الشباب» نام داشت و رهبری آن بر عهده «ملام لاوال» بود، عضویت داشتند. این گروه، تحت رهبری لاوال به مطالعات دینی میپرداخت. پس از اینکه لاوال گروه را ترک کرد تا به ادامه تحصیلاتش در حوزه دین بپردازد، رهبری گروه به «محمد یوسف» رسید که جوانی تأثیرگذار بود. (7) به صراحت میتوان گفت بنیان گذار و معمار فرقه تکفیری بوکوحرام، محمد یوسف است. او که هنگام دستگیری حدود سی سال سن داشت، تحصیلات خود را در عربستان آغاز کرد و در آنجا با تفکرات تکفیری ابن تیمیه آشنا شد. او ریشه همه مشکلات نیجریه را در «آموزش غربی» میدانست و به بهانههای مختلف با علوم غربی مخالفت میکرد.
محمد یوسف به صراحت اعتقاد داشت الگوی آموزشی غرب، که در نیجریه جریان دارد، ریشه تمام مشکلات کشور است. وی عنوان «بوکوحرام» را برای مجموعه تحت اختیار خود برگزید، تا بدین وسیله بیان کند که از نظر اسلام، آموزش و پرورش با شیوه غربی ممنوع است. انکار تکامل داروینی و نفی کروی بودن زمین و مقابله با واکسن سراسری فلج اطفال و حرمت استفاده از ابزارهای غربی و حتی کلاه ایمنی برای موتورسواران از جمله موارد مقابله محمد یوسف با نظام آموزشی غرب است. (8)
او روحانی کاریزماتیکی است که خواستار حکومت ناب اسلامی در نیجریه بود، با اینکه در 2002 سه استان قانون شریعت را اجرا میکردند، اما بهره آنها از نظام مترقی اسلام فقط به قوانین جزایی و کیفری اسلام محدود میشد و دغدغهای برای تحقق قوانین مدنی اسلام نداشتند. (9)
پس از حوادث 11 سپتامبر 2001، محمد یوسف سی ساله، یک گروه مذهبی را در مایدوگری، مرکز استان بونو در شمال نیجریه، تأسیس کرد. او برای گروه خود عنوان «جماعة اهل السنة الدعوة والجهاد» را انتخاب کرد، اما بعدها نامش به بوکوحرام (القاعده غرب آفریقا) تغییر کرد که به زبان محلی میشود: آموزش غربی گناه است.
این گروه شروع به یارگیری از میان مسلمانان کرد و یک مسجد همراه یک مدرسه علوم دینی به پایگاه اصلی آنها تبدیل شد. علوم اسلامی، سنتهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دستورهای قرآنی و انکار آموزههای غربی از جمله موضوعاتی بود که این افراد فرا میگرفتند. به تدریج تعداد این مدارس افزایش یافت و خاستگاه دانشجویانی شد که موفق به ورود به دانشگاههای دولتی نمیشدند.
سی و یکم دسامبر 2003 آغاز مخالفت علنی بوکوحرام با دولت نیجریه بود. اعضای این گروه سعی در کنترل بیشتر مدارس و مراکز عمومی داشتند و دولت عمر یارادوا، رئیس جمهور وقت نیجریه به مقابله با آنها میپرداخت. تا سال 2006، مناطق شمالی نیجریه شاهد مقابله نیروهای دولتی با بوکوحرام بود.
تا ده سال پیش بوکوحرام در واقع فرقهای وهابی بود که در آن زمان محمد یوسف آن را رهبری میکرد. این فرقه در آن دوران هیچ خطر جدیای ایجاد نمیکرد و فقط در خصوص سیستم آموزشی و تحصیل دختران حساسیت نشان میداد و از والدین میخواست که فرزندان خود را از رفتن به مدرسه منع کنند. محمد یوسف کار کردن برای دولتی که آن را کافر میخواند، ممنوع کرد و همه نیروهای امنیتی، اعضای پارلمان و رؤسای دولتی را کافر خواند. (10)
بر اساس باورهای بوکوحرامیها، هر کس که از ایدئولوژی سخت گیرانه آنها پیروی نکند کافرشمرده میشود، خواه آن فرد مسیحی باشد یا مسلمان. (11) شخص یوسف نیز واعظی بود که در یکی از مساجد شهر میداقوری به تبلیغ وهابیت میپرداخت و مدتی نیز به اتهام وعظ بدون مجوز به زندان افتاد. پس از آن بود که یوسف اقدام به تشکیل گروهی با شرکت هوادارانش کرد و تا زمانی که فتوای وی مبنی بر حرام بودن واکسن فلج اطفال صادر نشده بود، هنوز هم مقامات نیجریه به خطر بالقوه بوکوحرام پی نبرده بودند. در ژوئن 2009 نیروهای امنیتی نیجریه صدها نفر از افراد بوکوحرام و رهبر آنها محمد یوسف را در یک حمله غافلگیرانه به هلاکت رساندند. (12)
2. ابوبکر شیکاو
درباره شخصیت و افکار و روش زندگی رهبر فعلی بوکوحرام اطلاعات کافی وجود ندارد. تنها منبعی که شخصیت او را تا حدودی از ابهام خارج کرده و اطلاعات اجمالی به محققان میدهد، گزارشی از سعید احمد، گزارشگر شبکه تلویزیونی سی. ان. ان. است که صحت و سقم آن در هالهای از ابهام است. در این گزارش آمده است که او رهبری بی رحم با ایدئولوژی ای منحرف، و معمار آزارگر جنبشی است که نتیجه اش خشونت و فلاکت است. با وجود این، هنوز آنچه درباره ابوبکر شیکاو، رهبر بوکوحرام، میدانیم بسیار اندک است. او اقداماتش را در سایه انجام میدهد، و اجرای دستورهای تنفرآورش را به زیردستانش میسپارد. هر از چندی از طریق پیامهای ویدئویی چهره نشان میدهد تا ناتوانی ارتش نیجریه را به تمسخر بگیرد. او دین خود را وسیلهای کرده تا افراد اثرپذیر و آسیب پذیر را به سمت اهداف خود جذب کند.
محل تولد او در شیکاو، روستایی در مجاورت مرز نیجر، است. او تحت نظارت یک عالم دینی درس خواند و پس از آن برای ادامه مطالعات اسلامی، به دانشکده مطالعات حقوقی و اسلامی بورنو استیت رفت. به همین دلیل او را به نام دارالتوحید نیز میشناسند، که به معنای متخصص در یگانگی خداوند است. وی به چند زبان مختلف به روانی تکلم میکند: هوسه، فولانی، کنوری، و عربی؛ اما به انگلیسی حرف نمیزند. گذشته از همه چیز، او گروهی را رهبری میکند که هر چیز غربی را نفی میکند.
از نکات مهم این است که حتی سن او مشخص نیست؛ سن او را بین 38 و 49 تخمین زدهاند. وزارت خارجه آمریکا تاریخ تولد شیکاو را 1965، 1969 و 1975 اعلام کرده است. تحلیل گران، شیکاو را فردی منزوی و استاد تغییر چهره وصف میکنند. او مستقیماً با اعضای گروه خود حرف نمیزند، و ترجیح میدهد از طریق چند فرد رازدار و برگزیده ارتباط برقرار کند. او از چندین اسم مستعار استفاده میکند، از جمله ابوبکر سکیکوا، امام ابوبکر شیکو، و ابومحمد ابوبکر بن محمد الشکوی المسلمیبیشکو.
پس از ترور محمد یوسف به همراه 700 نفر از پیروانش در یک حمله امنیتی پلیس نیجریه در 2009، شیکاو مسئول بوکوحرام شد. او پیمان بست کهاین حمله را پاسخ دهد، و تأکید کرد که گروهش هیچ کس را از قلم نینداخته است: کارمندان دولتی، افسران پلیس، روزنامه نگاران، روستاییان، دانشجویان و اعضای کلیسا. سازمان دیده بان حقوق بشر تخمین میزند که در پنج سال گذشته، بیش از سه هزار نفر به دست بوکوحرام کشته شدهاند. (13) ارتش نیجریه بارها مرگ شیکاو را اعلام کرد و اندکی بعد که او زنده و سرحال در ویدئوهای تبلیغاتی ظاهر شد، ارتش مجبور به پس گرفتن ادعای خود شد. طبق گزارش گروه بین المللی بحران، ارتش در سپتامبر 2012 فاصله چندانی تا دستگیری او نداشت. در آن موقع به خانه شیکاو حمله شد که او برای اجرای مراسم نام گذاری فرزند شش روزهاش پنهانی به آنجا رفته بود. او موفق شد علی رغم زخم گلوله در پایش فرار کند؛ همسر و سه فرزندش به اسارت ارتش درآمدند.
او از اسلام برای جذب و افراطی سازی افراد بهره میگیرد. شمال شرق نیجریه، که بیشترین فعالیت بوکوحرام در آن بخش است، از لحاظ اقتصادی در مضیقه است و دارای پایینترین سطح تحصیلات در بین مناطق نیجریه است. او ساکنان این منطقه را به خوبی قانع کرده است که مسئولان حاکم در ابوجا (پایتخت نیجریه) فاسد هستند و نظام بهتر دولتی با اجرای اکید قوانین شریعت اسلام در نیجریه ایجاد خواهد شد. وعده او، که همراهش یک اسلحه و مجوزی برای چپاول هم اعطا میشود، صدها مرد جوان را فریفته است.
در اجرای تهدیدهای بی رحمانهاش موفق بوده است و ماه مه 2013 بود که شیکاو برای اولین بار در ویدئویی اعلام کرد که بوکوحرام اقدام به ربایش دختران خواهد کرد. او گفت که گروگانگیریها در پاسخ به اقدام نیروهای امنیتی نیجریه است که زنان و کودکان اعضای گروه را ربودهاند. هولناک ترین نمونه، مربوط به ماه گذشته میشود که 276 دختر از یک مدرسه دخترانه ربوده شدند. شیکاو در ویدئویی که چندی پیش منتشر شد با لبخندی ترس آور گفت: «من دختران شما را ربودم، بازاری برای فروش انسانها وجود دارد. خدا میگوید که من باید آنها را بفروشم. او به من دستور میدهد که بفروشم». (14)
در گزارشی از اشپیگل آمده است که یکی از بازجویان پلیس نیجریه، که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید: «شیکاو دیوانه ترین فرمانده تروریستها به حساب میآید. او فکر میکند این حق را دارد که هر کسی را که فکر دیگری دارد از بین ببرد». در عین حال شیکاو در مواردی بسیار حرفهای عمل میکند. او با بدنه گروه خود ارتباط دارد و البته به راحتی مخفی میشود. شیکاو بیش از همه از درس و مدرسه نفرت دارد و همواره در سخنرانیهایش این جملات را تکرار میکند:
آیا این معلمها همان کسانی نیستند که تربیت غربی را اشاعه میدهند؟ پس ما آنان را خواهیم کشت! ما آنها را در برابر دیدگان دانش آموزانشان خواهیم کشت و اعلام میکنیم که از این پس فقط باید قرآن بخوانند.
رهبر بوکوحرام معتقد است از سوی خداوند برای از بین بردن دشمنان خدا مأموریت دارد. (15)
ب. اقدامات تکفیری بوکوحرام
در اوایل 2010 چندین انفجار و حمله به مراکز پلیس، پایگاههای نظامی و مراکز امنیتی صورت گرفت که گروه بوکوحرام مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت. در بیانیه منتشر شده این گروه اعلام شده است که این حملات به انتقام کشته شدن محمد یوسف بوده است. آنها خواستار محاکمه عاملان کشتار افراد گروه بوکوحرام، آزادی بازداشت شدگان، بازسازی مساجد این گروه و دریافت خسارت برای بازماندگان کشته شدگان شدند. میتوان گفت گروه بوکوحرام از سال 2010 روند حرکتی خود را تغییر داده، اقدام به درگیری مسلحانه با دولت نیجریه کرده است. (16)
در تفکر جدید این گروه، دیگر فقط مراکز امنیتی و پلیس آماج حملات نیست، بلکه ترور مسئولان دولتی، سیاستمداران، عالمان مسلمان و مسیحی و رهبران مذهبی نیز در طراحی جدید محل توجه قرار گرفته است. (17) انفجار بازار ابوجا در پایتخت نیجریه در دسامبر 2010، انفجار ایستگاه پلیس مادیگوری در ژانویه 2011، انفجار دفتر ملی انتخابات محلی در مادیگوری در آوریل 2011، و نیز انفجار مقر سازمان ملل در ابوجا در اوت 2011 از مهم ترین حملات بوکوحرام پس از تغییر رویکرد خود بود. (18) همچنین:
– حمله به یک زندان و آزاد کردن اعضای دستگیرشده خود در 2010
– قتل عام حدود80 مسیحی در آستانه سال نوی میلادی 2011
– حمله به مرکز پلیس در ژوئیه 2011
– حمله به دفتر سازمان ملل متحد در 2011
– گروگان گرفتن غربیها در 2013
– و اخیراً نیز حمله به مدارس و خوابگاهها و گروگان گرفتن حدود 300 نفر از دخترانی که به زعم آنها به شیوه غربی آموزش میبینند. (19)
در گزارشی دیگر از اقدامات تروریستی بوکوحرام آمده است:
ابوبکر شیکاو در پیامی اعلام کرده این گروه آمادگی دارد منافع غرب را در نیجریه هدف حملات خود قرار دهد. این گروه در ماه دسامبر 2010 مسئولیت بمب گذاری در مناطق مرکزی نیجریه و حمله به کلیساها را در شمال شرق این کشور به عهده گرفت. در این حملات دست کم هشتاد و شش نفر کشته شدند. در تاریخ شانزدهم ژوئن 2011، یک خودروی بمب گذاری شده در پارکینگ محوطه مقر پلیس نیجریه در ابوجا منفجر شد که در این حادثه دست کم دو نفر کشته شدند. بوکوحرام روز بعد مسئولیت این انفجار را به عهده گرفت.
در تاریخ بیست و ششم ژوئن 2011، انفجار چند بمب در یک رستوران در بخش «دالا» شهر «مایدوگوری» به کشته شدن بیست و پنج نفر منتهی شد. شاهدان عینی اعلام کردند اعضای بوکوحرام، بمبها را به درون رستوران پرتاب کردند. به گفته گروههای مدافع حقوق بشر، حملات گروه بوکوحرام از ماه ژوئیه 2010 به بعد دست کم دویست و پنجاه قربانی گرفته است. در تاریخ بیست و پنجم ماه اوت، اعضای بوکوحرام به یک پاسگاه پلیس در شهر «گومبی» در شمال شرق این کشور حمله کردند. در جریان این حمله چهار افسر پلیس و یک سرباز کشته شدند. مهاجمان سپس به بانکهای فرست بانک و یونیون بانک در این شهر حمله کردند و پس از کشتن هفت کارمند این بانکها، مقدار نامعلومی پول به سرقت بردند. در اقدامی دیگر در تاریخ بیست و ششم ماه اوت یک بمبگذار انتحاری به ساختمان سازمان ملل متحد در ابوجا حمله کرد. در این حمله دست کم بیست و سه نفر کشته و هفتاد و شش نفر زخمی شدند. انفجار بمب باعث شد طبقه همکف ساختمان سازمان ملل ویران شود و تقریباً تمام شیشههای این ساختمان فرو بریزد. بوکوحرام در تاریخ بیست و نهم ماه اوت مسئولیت این حمله را پذیرفت و درخواست کرد تا زندانیان این گروه آزاد شوند. این گروه همچنین خواستار لغو تدابیر امنیتی شد که با هدف پیشگیری از وقوع انفجارهای بیشتر به اجرا گذاشته شده بود. این انفجار نخستین انفجار انتحاری در نیجریه شمرده میشد. (20)
در آخرین اقدام این گروه حدود 276 تن از دختران مدارس غربی را، که تا فارغ التحصیلی فاصله کمی داشتند، ربود و شرط آزادی آنها را مسلمان شدن یا آموزش قرآن و دوری از آموزشهای غربی اعلام کرد. (21)
ج. بنیانهای فکری بوکوحرام
اساس فکری و اندیشههای این گروه، بر پایه چند اصل بنیادین استوار است. مهمترین این اصول تأسیس حکومت اسلامی در نیجریه با قدرت نظامی و سپس اجرای قوانین اسلامی در تمامی استانهای این کشور است. این در حالی است که قوانین اسلامی در 12 استان شمالی نیجریه حاکم بوده، ولی به طور دقیق اجرا نمیشود و در دستگاههای دولتی نیز خبری از اجرای قوانین اسلامی نیست. فعالیتهای اولیه این گروه را تعدادی از جوانان هم فکر با محمد یوسف در مسجد مرکزی شهر مادیگوری در ایالت بورنو آغاز کردند. (22)
محمد یوسف در ابتدای فعالیت چندان به سمت کارهای خشن گرایش نداشت و انتقاداتی را به دولت مرکزی مطرح میکرد. وی در این راه با چند تن از فرمانداران نیجریه نیز ارتباطات نزدیکی
داشت که چندین بار دستگیری او به دست همین افراد منجر به آزادی وی شد. وی در 2003 در جریان یکی از این درگیریها به عربستان سعودی فرار کرد و به ظاهر اعلام داشت که برای ادامه یادگیری دروس اسلامی به این کشور رفته است. محمد یوسف در این مدت با معاون فرماندار ایالت بورنو دائماً ملاقات داشت که نهایتاً با وساطت این فرد در 2004 به نیجریه مراجعت کرد. پس از چند سال تنش و حوادث جزئی، در ژوئیه 2009 اتفاقی افتاد که منجر به افزایش درگیری این گروه با پلیس و نیروهای دولتی شد.
د. ویژگیهای بوکوحرام
1. تکفیر
بوکوحرام نیجریه، همانند بیشتر سلفیان، تکفیر را فصل الخطاب و مهمترین رفتار عملی در مقابل سایر تفکرات قرار دادهاند. بررسی اقدامات بوکوحرام در زمان ریاست محمد یوسف (2009) و پس از او نشان دهنده تأثیر رفتارهای تکفیری سلفیون در میان آنهاست. هرچند در زمان محمد یوسف اقدامات علمی چاشنی این تکفیر میشد، ولی در زمان ریاست ابوبکر شیکاو تکفیر بسیار پررنگ تر شد. این نکته در سابقه تحصیل محمد یوسف در عربستان و آشنایی او با تفکرات ابن تیمیه و تأثیرپذیری از سلفیان خود را بروز داد و در زمان رهبری این قوم به منصه ظهور رسید. (23)
در زمان رهبری ابوبکر شیکاو، سیاست اصلی بوکوحرام، تغییر برای تکفیر، بسیار قویتر میشود. لذا اقدامات تکفیری آنها، از جمله حمله به دانشگاه علوم کشاورزی، حمله به مدارس نیجریه، ربایش دختران بی گناه، حمله به محل سازمان ملل و گروگان گرفتن غربیها، و حمله به کلیساها به همین منظور انجام شد. مقابله تکفیر محورانه و زورگویانه با مدارس آموزشی غربی در نیجریه و فقدان ارزیابی آموزهها در محیط سالم علمی و پژوهشی حاکی از هیمنه تکفیر در رفتارهای رهبر این گروه است.
دامنه این جنگها و خون ریزیها فقط به دو طرف جهان غرب با گروههای مسلح اسلامی ختم نمیشود. اصل و اساس تفکر گروهای تکفیری بر همان قضیه تکفیر استوار است که در صورت تشخیص کافر بودن شخص، عقیده یا پدیدهای بلافاصله جنگیدن با او تا نابودیاش یک تکلیف میشود. بهتر آنکه در راه انجام دادن این تکلیف جان نیز بدهی، پس باید بمبی به خود بست و به کافران کوبید. اما دایره مفهوم «کافر» وسعت پیدا میکند، به نحوی که پیروان سایر مذاهب اسلامی نیز ممکن است کافر تلقی شوند. حتی در مواردی گروههای تندرو با یکدیگر به جدال خونین پرداختهاند که نمونه آن را این روزها میشود در سوریه و شمال نیجریه دید.
2. عقلگریزی
به دلیل آشنا نبودن محمد یوسف، معمار بوکوحرام، با آموزههای عقل محور اسلام و آموختن تفکرات ضد عقلی سلفی در عربستان این سبک تفکر حدیثگرایی در نهاد این گروه ریشه دوانده است. به علاوه، فقه مالکی، که جهت گیری ضد عقلی بر آن حاکم است، در شمال و غرب آفریقا طرفدارانی دارد. محمد یوسف در ابتدا مشکلات اصلی نیجریه را در آموزش غربی معرفی میکند. (24) همچنین، در نقلی که به او منتسب است کروی بودن زمین را انکار میکند. (25)
بدیهی است این سخن سخیف، در دورانی که ابزارهای مدرن ماهوارهای از زمین مخابره میکنند، ناشی از مخالفت با علوم تجربی و حاکمیت فکر رنسانسی بر بوکوحرام است. این مسئله زمانی دچار انحطاط بیشتری میشود که کروی نبودن را به قرآن، که کتابی است عقل محور، استناد میدهند.
روی دیگر مبارزه عقلگریزانه محمد یوسف در تقابل او با واکسن فلج اطفال در نیجریه و فتوای حرمت استفاده از آن آشکار شد که درگیری سختی برای او در همان زمان به وجود آورد. (26) آشنا نبودن وی با مقتضیات زمان و برخوردهای مسلحانه با مسیحیان و نپذیرفتن زندگی مسالمت آمیز با مسیحیان نیجریه و صراحت شیکاو در کنیز خواندن دختران گروگان و تن دادن به نزاعهای دینی، ناشی از ناآگاهی از آموزههای عقل محورانه اسلام است. تأکید بر غربی بودن آموزش ناصحیح است، چرا که علم و دانش بشری در غرب و شرق عالم تعلیم داده میشود و اختصاص به جغرافیای خاصی ندارد. علم مرز ناشناس است. تحریم تعلیمات به مثابه تحریم دانش بشری است. غرب به کسی آموزشهای دینی نمیدهد و کاری به تعلیمات دینی هیچ آیینی ندارد. تعلیماتی که بوکوحرام تحریم کرده و به بهانه آن دختران مردم را دزدیده، علوم، تکنولوژی، ریاضیات، فیزیک و … است. از همین جاست که مخالفت بوکوحرام با دموکراسی و مردم سالاری در اندیشههای عقل ستیزشان سر بر میآورد.
اقدامات و تفکرات گروه بوکوحرام کاملاً در تعارض با آیین اسلام است. زیرا اگرچه در چند دهه گذشته در غرب حق تحصیل و آموزش جزء ابتداییترین و بدیهیترین حق بشری شناخته شده، اما 14 قرن پیش اسلام تحصیل را برای زنان و مردان فریضه دانست. در دین اسلام تحصیل علم و کسب دانش از تعالیمی است که در آن، میان زن و مرد تفاوتی نیست و این دین آسمانی هرگز جنسیت را مانعی در راه دانش اندوزی نمیداند. اسلام «علم» را نور و بینایی و «جهل» را ظلمت و نابینایی میداند. در قرآن سوره زمر آیه 9 آمده است: «بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکساناند، فقط خردمنداناند که پندپذیرند». همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمودهاند: «تحصیل علم برای تمام مردان و زنان مسلمان واجب است». (27) پس اسلام برای پیکار با جهل و بی سوادی، دانستن و علم آموختن را برای همگان نه تنها آزاد دانسته، بلکه آن را «فریضه» شمرده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبارزه با بی سوادی را از خانه خود آغاز کرد. هنگام ظهور اسلام در مکه فقط هفده نفر باسواد بودند که یکی از آنها زنی به نام «شفا» بود. این زن به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حفصه، همسر ایشان، نوشتن آموخت. این عمل پیامبر برای آموختن به دختران و زنان الگو و نمونه شد. دیری نپایید که در مدینه افراد باسواد رو به فزونی نهادند و آمار باسوادها به طور چشمگیری بالا رفت. در میان زنان و دختران هم کسانی پیدا شدند که خواندن و نوشتن را فرا گرفتند. شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بخشی از اوقات خود را به آموزش زنان در مسائل دینی اختصاص داده بود. به برکت تعالیم اسلام و دستور پیامبر خیراندیش اسلام بود که زنان همدوش مردان به دانش آموزی روی آوردند. این شیوه نوین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انقلاب عظیم فرهنگی بود که جهان اسلام را فرا گرفت. زنان در صدر اسلام نه تنها از حق تحصیل دانش برخوردار بودند بلکه این حق را هم داشتند که به تعلیم و نشر دانش به زنان و مردان بپردازند و در بین آنها معلمان و استادانی در بخشهای مختلف علوم اسلامی وجود داشتند؛ به ویژه در زمینه علم حدیث که زنان میتوانستند در آن رشته به درجه استادی نائل شوند و در این باره با محدثان و حافظان بزرگ به رقابت برخیزند.
3. تمسک افراطی به خشونت و ترور
با بررسی و واکاوی اقدامات یک دهه حضور بوکوحرام در نیجریه، میتوان خشونت را یکی از مهمترین مؤلفههای اصلی این گروه افراطی برشمرد. برخورد قهری با مؤلفههای جدید دنیای معاصر از طریق خشونت و رفتارهای مسلحانه از جمله سیاستهای آنهاست. ترس و رعب حاکم بر والدین دانش آموزان و دانشجویان نیجریهای ناشی از این سیاست رعب است و تهدید برای تعطیلی کل مدارس نیجریه از اهداف خشونت طلبانه آنهاست. (28)
4. غارت اموال مردم به نام اسلام
از دیگر بنیانهای رفتاری بوکوحرام، که مخصوصاً از 2009 به بعد بسیار پررنگ شده، دزدی و چپاول اموال مردم تحت سایه سلفی گری و توحش است. در گام نخست، حمله به اموال مردم و در آخرین مرحله فروش دختران مسیحی به دوازده دلار- آن هم به فرمان خدا- بخشی از غارت اموال مردم را در این فرقه نوظهور نشان میدهد.
متیو گیدر، استاد دانشگاه، اسلام شناسی، نویسنده و کارشناسی مسائل ژئوپولیتیک جهان عرب و اسلام، در این زمینه میگوید:
در واقع، هر غارتی واقعیت دارد. به این دلیل که حمله به مدارس و دانشگاهها بخشی از مارک تجاری بوکوحرام است. تحول بسیار جالب این است که شکائو (29) و بوکوحرام وارد یک منطق قرون وسطایی شدهاند و ایدئولوژی سلفی را بین اعضای گروه ترویج میکنند. این گروه گرویدن به سلفی گری را به بخشی از دختران ربوده شده پیشنهاد خواهند کرد. آنهایی که بپذیرند، از مرگ نجات مییابند، اما در عین حال مجبورند در گروه بمانند و با اعضای بوکوحرام ازدواج کنند. با به کار گرفتن همین تفکر، دیگر دختران ربوده شده به شبکههای مختلفی فروخته میشوند. به این ترتیب گروه، منابع مالی متفاوتی دارد. امروز دیگر، منبع تأمین پول محدود به گروگانگیری، راهزنی و قاچاق اسلحه و مواد مخدر نیست. باید راه اندازی باندهای روسپیگری را هم به این فهرست افزود. (30)
هـ- علل و عوامل پیدایش بوکوحرام
درباره علل شکل گیری و نضج و پیشرفت بوکوحرام در نیجریه دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است از جمله:
گروه نخست معتقد است بوکوحرام زاییده افراطگرایی اواخر قرن بیستم میلادی است که شاید بتوان گروه طالبان افغانستان را نخستین تجربه آن تلقی کرد. بر اساس این دیدگاه، تفکرات خطرناک «دگرمذهب ستیزی» ابن تیمیه در شبه قاره هند، (شامل هند، پاکستان و افغانستان و حتی بنگلادش)، به زایش طالبان و القاعده منجر شد که در نهایت بعد از 11 سپتامبر دامنه آن به خاورمیانه و آفریقا کشیده شد.
معتقدان به این دیدگاه میگویند حمایتهای مالی برخی کشورهای ثروتمند عرب از جریانهای تندرو که به دنبال رهبری جهان اسلام بودند، این گروهها را که عمدتاً از طیفهای فقیر و آسیب پذیر یارگیری میکنند، پر و بال داد و قدرتمند کرد. این نکته هنگامی تقویت میشود که بدانیم بخش عمدهای از تحصیلات محمد یوسف در مکه و مدینه تحت آموزههای ابن تیمیه شکل گرفته است. (31)
گروه دوم معتقدند نگرانیهای مسلمانان از رشد مسیحیت و تبلیغات گسترده مسیحیت و سایر مذاهب موجب پدید آمدن گروههای تکفیری است. آنها معتقدند گروههای سلفی به فراخور وضعیت قومی و مذهبی، فعالیتهای خود را سازماندهی کردهاند. در سوریه کوشیدند جنگ شیعه و سنی راه بیندازند و در بخشهایی از آفریقا هم جنگ اسلام و مسیحیت را ساماندهی کردند. کشتار توریستهای غربی و گروگان گرفتن دختران مسیحی و طیف 50 درصدی مسیحیان در جنوب و شرق نیجریه شاهدی از این دیدگاه است. (32)
گروه سوم هم به این باور رسیدهاند که این گروهها ساخته و پرداخته آمریکا و قدرتهای جهانی (33) است که قصد دارند با ایجاد این گروهها، حضور خود را برای غارت منابع این منطقه توجیه کنند و از طرفی چهرهای منفور از دین اسلام در جهان نمایش دهند. لذا این گروهها همچنان تحت کنترل سرویسهای امنیتی غربی هستند. (34)
دیدگاه دیگری هم درباره این گروهها وجود دارد؛ و آن اینکه این گروهها تحت تبلیغات فرقههای انحرافی از جمله وهابیت و نحلههایی از سلفی گری و با حمایت برخی دولتهای ثروتمند عرب پا گرفتند و در رشد آنها قدرتهای غربی هم نقش داشتهاند. (35)
برخیها نیز معتقدند مدیریت ضعیف، فساد، مشکلات اقتصادی پایدار و افزایش نابرابریها باعث رشد گروههای افراطگرا شده است، به طوری که یکی از اسقفهای نیجریه میگوید گروه بوکوحرام بیش از آنکه گروهی اسلامگرا باشد، جنبش مقاومتی است که در مقابل حکومت ضعیف و ناتوان نیجریه شکل گرفته است. (36)
جاکوب زن، تحلیلگر مسائل آفریقا در بنیاد جیمزتاون، نیز میگوید: «بسیاری از سربازان این گروه تروریستی از میان جوانان فقیر و بدون هر گونه تحصیلات دینی جذب شدهاند». طرفداران این گروه، به توافق نامه همکاری ضدتروریستی امضا شده در ده سال پیش اشاره دارند که دو سوی منطقه نفت خیز صحرا را به هم متصل کرد و بعدها عنوان آن به «ابتکار عمل ضدتروریستی فراصحرا» تغییر یافت.
به گفته جرمیکینان، کارشناسی ارشد الجزایری در دانشکده مطالعات شرق و آفریقا، رشد و گسترش شاخه القاعده در مغرب در سراسر شمال آفریقا بر مناطق نفت خیز، به ویژه الجزایر، دلتای نیجر، نیجریه، و چاد متمرکز شده است. (37) او استدلال میکند که طمع سیری ناپذیر غرب در زمینه نفت و گاز باعث شده است دولتهای غربی چشمها را به روی نقش دولتهای دارای نفت، همچون الجزایر، در بال و پر دادن به تروریسم منطقهای ببندند و به جای آن از هرج و مرج ایجاد شده برای مشروعیت بخشیدن به تلاشهایشان برای افزایش دسترسی به باقی مانده ذخایر انرژی قاره آفریقا استفاده کنند.
واقعیت دیگری که نمیتوان نادیده گرفت این است که برخی جریانهای تکفیری و تروریستی منطقه، بعد از حمله غربیها به لیبی و ساقط کردن رژیم قذافی، جان گرفتند، به ویژه بعد از آنکه القاعده توانست با ایجاد بزرگ ترین پایگاه خود در کشورهای اسلامی بر بن غازی و بخشهایی از شرق نفت خیز لیبی مسلط شود و به طور مستقل اقدام به فروش نفت کند. (38) اکنون نیز نگرانیهایی در این خصوص وجود دارد که اگر بوکوحرام بتواند بر مناطق نفتخیز نیجریه دست یابد، ریشه دین را نیز خواهد خشکاند. (39)
نتیجه
گروه تکفیری (بوکوحرام) در یک دهه اقدامات تکفیری خود و در پی تشدید قدرت سکولارها در حاکمیت نیجریه و افزایش ضریب نفوذ شیعه در میان توده مردم نیجریه و در اثر ناآشنایی با مبانی عقلگرایی تفکر اسلامی احیای اسلام را از طریق خشونت و ارعاب پیگیری میکند. بوکوحرام با تمسک به حربه تکفیر و فراموش کردن شیوههای تبلیغی مصلحانه، که در رأس آنها (ادعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالحِكمَة وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ) است، و تمسک به اولین و ساده ترین شیوه، که تکفیر و تسلیح است، بهترین خوراک را برای امپراتوری رسانهای غرب فراهم کرده، به موج اسلامستیزی دامن میزند و بهترین منبع برای معرفی اسلام تکفیری است. مقابله بی مبنای آنها با «آموزشهای علوم غربی» و هر محصولی از تمدن غرب دستاویزی برای بزرگ ترین «دختر ربایی» جهان امروز شده و کنیز خواندن آنها و فروش دختران مسلمان و مسیحی لکه ننگین جدیدی بر دامن اسلام تکفیری نشانده است.
پینوشتها:
1. دانشجوی دکتری مذاهب اسلامیدانشگاه ادیان و مذاهب قم.
2. نیجریه، کتاب سبز، ص259.
3. Nehemia Levtzion &Randall L. Pouwels (eds.), The History of Islam in Africa.
4. http://iranbazgoo.persianblog.ir/post/381.
5. محمد حسن ایپکچی، برگرفته از مقاله «بیداری اسلامی زیر صحرای آفریقا»، در:
http://iranbazgoo.persianblog.ir/page/6.
6. جانین دوجیووانی، «دختران ربوده شده … در بند شیکائو»، ترجمه در: نشریه پنجره، ش 198، ص 35؛ www.mouood.org.
7. سید امین هاشمی، «تحصیل ممنوع»، در: donya-e-eqtesad.com/news/803785.
8. «بوکوحرامیسم، علیه دین»، به نقل از سایت شفقنا؛ و نیز http://www.jamesamonline.ir/newspreview/1543577432674328010.
9. «حرم حرام بوکوحرام»، ترجمه: پرناز طالبی، نشریه پنجره، س 6، ش198، ص33.
10. «مرگ رهبر طالبان نیجریه؛ پایان درگیریها یا آغاز موج جدید نزاع خونین» در: avapress.com.
11. «تجارت دختران 12 دلاری» در: afghanirca.com.
12. «معمای حل نشدهی بوکوحرام)، ترجمه: محمدعلی فیروز آبادی، به نقل از سایت شفقنا.
13. «حرم حرام بوکوحرام»، ترجمه: پرناز طالبی، نشریه پنجره، س6، ش198، ص34.
14. http://www.shafaqna.com/persian/articels/item/73496.
15. اشپیگل، ترجمه: محمدعلی فیروز آبادی، به نقل از سایت شفقنا.
16. «بوکوحرام رعب و وحشت را در نیجریه حاکم کرده است»، در: persian.euronews.com.
17. سی. ان. ان.، «بوکوحرام، شورشی خونین، چالشی بزرگ»، ترجمه: فرهاد فرجاد، به نقل از سایت شفقنا.
18. trackingterrorism.org/article/danger at home”book haram.
19. «بوکوحرام رعب و وحشت را در نیجریه حاکم کرده است»، در: persian.euronews.com.
20. «با بوکوحرام آشنا شویم»،khabaronline.ir/service/Politics.
21. اشپیگل، ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی، به نقل از سایت شفقنا.
22. The Rise of Boko Haram in Nigeria, Sep 26, 2011, Author: David Cook www.ctc.usma.edu.
23. http://www.aljazeera.com/news/africa/2010/02/2010298114949112.html.
24. http://www.jameiamonline.ir/newspreview/1543577432674328010.
25. http://www.shafaqna.com/persian/other-services/other news/item/73652-
%D8%A8%D9%.88%DA%A9%D9%88%D8%AD D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C9% D8%B3%DB%8C9%D9%85 D8%B9%D9%84%DB%8C9%D9%87%D8%AF%DB%8C9%D9%86.html.
26. http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1543577432674328010.
27. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص172.
28. «بوکوحرامیسم علیه دین»، به نقل از سایت شفقنا.
29. یا شیکاوه.
30. «بوکو حرام؛ جهاد با طعم تجارت»، در: euronews.com.
31. http://www.jameiamonline.ir/newspreview/1543577432674328010.
32. «با بوکوحرام آشنا شویم»، در: khabaronline.ir/service/Politics.
33. سید محمد فضل الله، «پدیده تکفیر و خطرات آن برای جامعه اسلامی»، در:
http://www.bayynat.ir/index/?state=article&id=1110.
«بوکوحرام دست نشانده رژیم صهیونیستی»، در: http://www.adyannet.com/news/12574.
34. محمدرضا بدیعی، «جایگاه بوکوحرام در تاکتیک و استراتژی غرب»، در: http://alefir/vtpejb2295h8.ib.html.
35. «بوکوحرام؛ یک تیر و چند نشان سفارت آمریکا در قلب آفریقا»، در: .www.mashreghnews.ir.
36. «بوکوحرامیها چهرهای منفور از دین در جهان به نمایش گذاشتهاند»، در:
http://dornews.com/News.Details.aspx News=2333516.
37. به نقل از اسلام تایمز، به آدرس:http://www.islamtimes.org/prob5fbsorhbw9p.uiur.html.
38. به نقل از اسلام تایمز، به آدرس: ..http://www.islamtimes.org/prob5fbf?rhbw9p.uiur.html.
39. «بوکوحرامیسم علیه دین»، در: http://www.shafaqna.com/persian/other-services/other.
منابع تحقیق :
1. نیجریه، کتاب سبز 259، چاپ اول، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1388.
2. دوجیووانی، جانین، «دختران ربوده شده … در بند شیکائو»، نشریه پنجره، ش198.
3. «حرم حرام بوکوحرام»، ترجمه: پرناز طالبی، نشریه پنجره، س6، ش198.
4. Nehemia Levtzion & Randall L. Pouwels (eds.), The History Of Islam in Africa, Ohio University Press, U.S.A, 2000.
5. adyannet.com.
6. afghanirca.com.
7. alef.ir.
8. aljazeera.com.
9. avapress.com.
10. bayynat.ir.
11. donya-e-eqtesad.com.
12. dornews.com.
13. euronews.com. 14.iranbazgoo.persianblog.ir.
15. islamtimes.org .
16. jamesamonline.ir.
17. khabaronline.ir.
18. khabaronline.ir.
19. mashreghnews.ir.
20. shafaqna.com.
21. trackingterrorism.org.
22. cte.usma.edu.
23. mouood.org.
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالإعلام لمدسة اهل بیت (علیه السلام) ، چاپ اول