بررسی تاریخی جریانهای تکفیری تروریستی
چکیده
جریانهای تکفیری تروریستی، به عنوان مهمترین چالش جهان اسلام، تقریباً از سال چهلم هجری آغاز شد. پدیده تکفیر و تروریسم مذهبی به شکل نظام مند را نخستین بار گروه تندروی خوارج در برابر امام علی (علیه السلام) به وجود آورد. گروههای رادیکال دیگری نیز در جهان اسلام، مشی فکری و سلوک عملی خوارج را تعقیب کردهاند. فداییان اسماعیلیه، القاعده، طالبان و داعش، از جملهی مهمترین جریانهای تکفیری تروریستی است که به پدیده تکفیر و دهشت افکنی اقدام، و راه خوارج را طی کردهاند. گروههای تکفیری تروریستی، از آغاز پیدایش تاکنون عناصر و شاخصههای مشترکی داشتهاند. تکفیر، خشونت، غُلُوّ، تعصب مذهبی، فساد، نفاق و نسلکشی، از مهمترین آنها به شمار میرود. گفتمان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، مبنای فکری همه این گروههای جهادی تکفیری را تشکیل میدهد. این گفتمان، بر ظاهرگرایی، عقل گریزی، تحجّر، خشونت، تکفیر مخالفان، و دگماتیسم مذهبی تأکید میورزد.
کلید واژه : تکفیر، خشونت، فساد، نفاق، غُلُوّ، تروریسم مذهبی، خوارج، القاعده، طالبان، داعش.
مقدمه
این نوشتار در صدد تحلیل و بررسی جریانهای تکفیری تروریستی جهان اسلام است. پدیده تکفیر و تروریسم مذهبی، جهان اسلام را با چالش بزرگی مواجه کرده است. تکفیر و تروریسم مذهبی، اختلافات و جنگهای داخلی، مذهبی، قومی و منطقهای، و سرانجام تجزیه بلاد اسلامی را به همراه خواهد داشت. از این رو، مقابله و مبارزه با این نوع جریانهای تکفیری تروریستی، بر تمام اندیشمندان و آگاهان امت اسلامی واجب است. شناخت دقیق و تبیین درست آموزهها و معارف اسلامی برای جوانان و مردم مسلمان، نخستین گام مؤثر در مقابله با جریان تروریسم مذهبی به شمار میرود.
تروریسم مذهبی، شایعترین نوع تروریسم است که امروزه از آن به تروریسم بین المللی (2) یاد میشود. تروریستهای مذهبی با استفاده از خشونت، به گمان خود در پی پیشبرد اهداف مذهبی هستند و عمدتاً اعضای فرقههای افراطی کوچک و بزرگاند. این نوع تروریسم در حال حاضر، به سرعت در حال رشد و گسترش است. حدود نیمی از 56 گروه تروریستی بین المللی که سازمانهای جهانی مختلف آنها را شناسایی کرده و فهرست شان را عرضه کردهاند، انگیزههای مذهبی دارند. (3)
مهمترین تمایز تروریسم مذهبی از غیرش (سکولار) در نوع نگاه جریان تکفیر و تروریسم مذهبی به عمل ترور است. تروریستهای مقدس معتقدند اهداف و روشهای آنها بر اساس اراده و فرمان الاهی است و هیچ انسانی حق تغییر آن را ندارد. اما تروریستهای سکولار به اهداف الاهی و اراده خدا اعتقادی ندارند. تروریستهای مذهبی و مقدس به گذشته چشم دوختهاند، به رسوم و سنن خاصی که در معنویترین دوران ادیان، یعنی دوره آغازین آنها بنا شده است. به اعتقاد آنها، در آن زمان رابطه مردم با خدا به نزدیکترین حد خود میرسید و نیز احکام و قوانین اصلی ادیان در همان زمان شکل گرفته است. (4) نام گذاری جریانهای تکفیری مذهبی به بنیادگرایی (اسلامی، مسیحی و …) از سوی غربیها نیز به همین دلیل است. زیرا گروههای دینی و مذهبی، اعمال و کردار خود را بر پایه اراده الاهی و سیره و سنت اصحاب و دوره آغازین ادیان توجیه میکنند. این مقاله، در دو بخش تنظیم شده است؛ بخش نخست، به شاخصههای مشترک جریانهای تروریستی اختصاص یافته، و بخش دوم، جریانهای تکفیری تروریستی جهان اسلام را بررسی میکند.
1. خصایص و شاخصههای مشترک جریانهای تکفیری تروریستی
1.1. تکفیر و بدگویی
نخستین و مهمترین ویژگی مشترک تمام جریانهای تروریستی تکفیری که اقدام به ترور و کشتار مخالفان میکنند، تکفیر (5) گروههای مخالف و رقیب است. در واقع تکفیر، حربه مهم و مجوز اصلی قتل و جنایت این نوع گروههاست.
قرآن و مسئله تکفیر و تفسیق
آیه کریمهای که مؤمنان و مسلمانان را از تمسخر و استهزا، و در نتیجه از تفسیق و تکفیر جامعه دینی و ایمانی، برحذر میدارد، آیه 11 سوره مبارکه حجرات است. خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یكُونُوا خَیرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یكُنَّ خَیرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ) ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند. (6)
از عبارت آخر این آیه شریفه، به خوبی استفاده میشود که مؤمنان از طعن و عیبجویی و به کار بردن القاب زشت و ناپسند، و مهمتر از همه، تکفیر و تفسیق همدیگر، که منجر به خشونت و درگیری در جامعهاسلامی میشود، منع شدهاند. به سخن دیگر، قرآن مجید به صراحت تمام جامعه ایمانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از تکفیر و تفسیق یکدیگر باز داشتهاست؛ زیرا، این عمل غیر اخلاقی و غیر اسلامی افراد و گروهها، باعث عداوت، کینه، درگیری و خشونت اقوام و گروههای اسلامی میشود که سرانجامش زوال نعمت مهم امنیت، اتحاد و اخوّت جامعه اسلامی است.
پرهیز از بدگویی و فحاشی
یکی از چیزهای دیگری که در شرع مقدس و آموزههای اسلامی به صراحت منع شده است، سب و فحش دادن به کفار و مشرکان است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَینَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ) ؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند (میپرستند) دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد) . (7)
ملاحظه میشود که منطق قرآن در مواجهه با دشمنان، حتی مشرکان، نهی از فحاشی و بدگویی است؛ از روایات متعدد استفاده میشود که جمعی از مسلمانان و مؤمنان به دلیل ناراحتی شدیدی که از بت پرستان داشتند، گاهی اوثان (بتهای) مشرکان را به باد ناسزا میگرفتند و به آنها دشنام میدادند. آنها نیز مقابله به مثل میکردند. خداوند در قرآن کریم به صراحت مؤمنان را از این کار نهی کرد. برای اینکه آنها قومی جاهل و ناداناند و به آفریدگار مهربان عالم فحش میدهند، و این، برای موحد و مسلمان تحمل پذیر نیست. (8)
قرآن به ما میآموزد که رعایت اصول ادب و عفت در بیان و کلام، حتی در برابر خرافیترین و بدترین آیینها نیز لازم است؛ زیرا با ناسزا گفتن نمیتوان کسی را از اعتقادات و مسیر غلط انحرافیاش بازداشت. حال، اگر دقت کنیم متوجه میشویم که قرآن کریم در این آیه شریفه، منطق و ادبیات گفت و گو و تعامل با غیرمسلمانان را به مؤمنان و پیروان خود میآموزد، و آن عفتِ در کلام و سخن گفتن است. منطق اسلام این است که در مواجهه با دشمنان اسلام نیز باید از ناسزاگویی پرهیز و از ادبیات درست و نیکو استفاده کنیم. سب و دشنام به مؤمنان و مذاهب اسلامی که از که یک قرآن پیروی میکنند و به سمت یک قبله (کعبه) نماز میخوانند، چه دلیلی دارد؟! ترور و کشتن مسلمانان به بهانههای واهی و با توجیهات نادرست چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
بنابراین، از این آیه کریمه، به وضوح اجتناب از خشونتهای سیاسی و اقدامات زورگویانه و تروریستی، اصطیاد میشود. زیرا، به یقین اعمال تروریستی و انتحاری ناشی از تکفیر، که امروزه در گوشه و کنار جهان اسلام انجام میشود، برخلاف مصالح علیای اسلام است که در پی جلب آن هستیم. ضمن اینکه مفاسد زیادی هم دارد که هر مسلمانی باید در پی دفع آن از جامعه اسلامی باشد! چه مفسدهای بالاتر از این که امروزه در بسیاری از نقاط جهان، از اسلام عزیز که سراسر رأفت و رحمت است، به عنوان ایدئولوژی تروریسم، و از فرد مسلمان به عنوان تروریست یاد میشود! ارائه تصویر و چهره خشن از اسلام و مسلمانان قطعاً برخلاف مصالح امت اسلامیاست. متأسفانه، القای این تصویر زشت از اسلام را، امروزه تروریستهایی انجام میدهند که به نام اسلام و دفاع از اسلام و با حربه تکفیر دیگران، به عملیات تروریستی و انتحاری مبادرت میکنند.
2.1. خشونت و سلاح کشی
خشونت و سلاح کشیدن در روایات اسلامی
روایات صادره از ناحیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جوامع روایی شیعی و سنی در این زمینه فراوان است. از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده، و المؤمن من أمنه الناس علی دمائهم و اموالهم؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند؛ و مؤمن کسی است که جان و مال مردم از وی در امان باشد». (9) روایات وارده از ناحیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در این خصوص به ما رسیده، فراوان است. در این بخش، به مهمترین آنها، اشاره میکنیم. این احادیث، حاکی از آن است که جامعه ایمان گرای اسلامی، مانند جسد واحدی است که اعضایش کاملاً در درد و رنج همدیگر شریکاند. در صحیح مسلم روایتی از نعمان بن بشیر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که حضرت فرمود:
«مثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم، کالجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالحمّى والسهر». (10)
همچنین در این موضوع، روایاتی داریم که حمل سلاح و سلاح کشیدن بر روی مردم، و آزار و اذیت مردم را به شدت نکوهش کردهاست. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لیس منّا من جزد السلاح، و لیس منّا من غشّنا»؛ (11) از ما نیست کسی که بر روی مردم سلاح بکشد؛ و از ما نیست کسی که با ما (مردم مسلمان) با خدعه و نیرنگ رفتار کند. در جای دیگری میفرمایند: «من حمل علینا السلاح فلیس منّا» (12) کسی که علیه ما (بر روی مردم مسلمان) سلاح بکشد، از ما نیست (مسلمان نیست) . روایات دیگری نیز از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که به مضامین ترحّم، رِفق، مدارا، شفقت و مهربانی در جامعه اسلامی، سفارش میکند: «من لایرحم لایرحمهالله عزّ و جل»؛ (13) کسی که ترحّم نداشته باشد، مورد ترحّم و رحمت خداوند قرار نمیگیرد؛ و «من یحرم الرِّفق یحرم الخیر کُلّه»؛ (14) کسی که از رِفق و مدارا بی بهره باشد، از تمام خیرات محروم خواهد بود.
بدیهی است که مضمون این دسته از روایات، دعوت به زندگی مسالمت آمیز، ترحّم، مدارا و محبت در جامعه اسلامی است. اساساً جامعه اسلامی و ایمانی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) باید سرشار از محبت، صلح، صفا و صمیمیت باشد. به همین دلیل، هر گونه خشونتی که به صلح، آرامش، و أخوّت اسلامی این جامعه ایمانی آسیب وارد کند، از نظر دین مقدس اسلام مردود و مطرود است.
پس در مجموع میتوان گفت، دین مقدس اسلام، برای تمام پیروان و کسانی که به این آیین مقدس تمسک کردهاند، سراسر رحمت و خیر و سعادت است. (15) به تعبیر یکی از نویسندگان عرب،«فهو (دین اسلام) رحمة فی السِّلم والحرب، ورحمة فى الشّدّة والرّخاء، ورحمة فى الوسع والضیق، و رحمة فى الاثابة والعقوبة، و رحمة فى الحكم والتنفیذ، و رحمة فى كل الأحوال»؛ (16) یعنى، این آیین مقدس در تمام ساحات، جنگ و صلح، سختی و آسانی، وسع و ضیق، پاداش و عقوبت، حکم و تنفیذ، و در هر حال، سراسر رحمت و رأفت است.
اساساً در اسلام، اصل بر رفق و مدارا است، و خشونت، امری ثانوی است. آنجا که نظام، آرامش و امنیت مردم و جامعه در معرض تهدید و آسیب قرار میگیرد، قوه قاهره و خشونت دولت اسلامی به صحنه میآید.
3.1. غُلُوّ و تعصب مذهبی
دومین خصیصه مشترک گروههای تکفیری جهادی که به ترور و کشتار مخالفان فکری و مذهبی اقدام میکنند، غُلُوّ و تعصب مذهبی است. ریشه بسیاری از تکفیر و تفسیقها در حوزه مسائل دینی و اعتقادی، افراط و تعصّب بی جا در مباحث دینی و مذهبی است. اصولاً زیادهروی و خروج از حد اعتدال و میانه، باعث انحراف از مسیر حق و حمله بر عقاید دیگران است. گاهی قرآن کریم به عنوان اصل و منبع مشترک همه مذاهب اسلامی، به دلیل غُلُوّ و تعصب مذهبی به حاشیه میرود و از حجیت باز میماند. گفته یکی از نویسندگان عرب در این زمینه جالب است:
العُلُوّ المتطرّف فى التعضب المذهبى، طبع بدوره جانباً آخر من ثقافتنا، مثالهابن عابدین من أئمة الأحناف الذى یقول فى حاشیته: إن أفتى أصحابنا بما یخالف كتاب الله، أخذنا بما أفتى بهاصحابنا. و مثاله ما نراه الیوم سائداً من تكفیر بعضنا بعضاً، منطلقین من أنّ كل من لایقول بما نقول فهو كافر؛ (17) غُلُوّ افراطی و بیش از حد در تعصب مذهبی، طرف (بخش) دیگری از فرهنگ ما را به وجود آورده است. نمونهاش ابن عابدین، از علمای احناف، است که در حاشیهاش گفته: اگر اصحاب (علمای) ما به آنچه مخالف کتاب خداست فتوا دهند، ما به فتوای اصحاب (فقهای) خودمان عمل میکنیم، هرچند مخالف قرآن باشد. نمونه دیگرش اندیشه تکفیری است که بر ما چیره و حکمفرما شده است. به این معنا که بعضی از ما بعضی دیگر را تکفیر میکنند و این تفکر به سرعت به این سمت به پیش میرود که هر کس نظری بر خلاف نظر ما داشته باشد، او کافر است.
آنچه از این مطلب به دست میآید، این است که جناب ابن عابدین حنفی، آشکارا نظر اصحاب (فقهای) خود را بر قرآن کریم ترجیح میدهد. این نوع نگاه تعصب گرایانه و دگماتیسمی، جز افراط و خروج از حد اعتدال (میانهروی) که قرآن کریم به آن دعوت میکند، (18) معنایی ندارد. بدتر از این حالت این است که افراد عقیده و باور خویش را ملاک حق قلمداد کنند و بر اساس هوا و هوس خود، دیگران را کافر بدانند.
4.1. فساد و تبهکاری
دیگر خصیصه مشترک گروههای تکفیری تروریستی، پدیده فساد و تبهکاری در جامعه است. منظور از فساد در اصطلاح و ادبیات دینی، همان «فساد فی الارض» است. یعنی اظهار معصیت خدای تعالی و انحراف از هدایت او، که معمولاً ضرر جانی و مالی و احیاناً ضرر به عِرض و کرامت دیگران را به همراه دارد. (19) با وجود شرایع آسمانی در میان مردم، و تمسک و عمل مردم به ادیان الاهی، انسانها با هم دشمنی و عداوت نخواهند داشت و هر کس شأن و جایگاه خود را حفظ خواهد کرد. در این فرض، خون مردم محفوظ خواهد ماند و فتنه و آشوب از جامعه دینی برچیده خواهد شد. در چنین شرایطی است که جهان و مردم آن، از نعمت (صلاح و امنیت) برخوردارند؛ ولی زمانی که تمسک و اعتنا به شرایع الاهی و قوانین ترک، و از آن غفلت شود و هر کس طبق هوا و هوس خود عمل کند، آنگاه هرج و مرج (آنارشیسم) ، اضطراب، ناامنی، خشونت و فساد، که ضد صلاح است، به وجود میآید. (20)
در اینجاست که قرآن مجید با صراحت تمام انسانها را مخاطب خویش قرار داده، میفرماید: (وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ) ؛و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید؛ (بیم از مسؤلیتها، و امید به رحمتش و نیکی کنید) ؛ زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. (21) به این ترتیب، فساد یا فساد فی الارض در شریعت اسلام، از بزرگترین معاصی و حرام است. ادلّه فراوانی در قرآن کریم و روایات نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که بر نهی و حرام بودن فساد و اذیت و آزار مسلمانان و غیر مسلمانان دلالت دارد. (22)
بدیهی است که قتل، انسان کشی، کشتار و ترور انسانهای مظلوم و بی گناه در کوچه و بازار و اماکن عمومی، از مصادیق اصلی فساد و تبهکاری است.
5.1. نفاق و دورویی
از عملکرد چند ساله گروههای تکفیری- تروریستی چون القاعده، طالبان و داعش، به دست میآید که میتوان گروههای یاد شده را در زمره جریان «نفاق» یا «منافقان» نیز قرار داد. اگر نتوان آنها را رسماً در فهرست گروه «منافقان» قرار داد، دست کم یکی از ویژگیهای بارز آنها پدیده نفاق است. لذا میتوان از آنها به «منافقان مدرن» تعبیر کرد. توجیه این مدعا، عملکرد گروه طالبان در افغانستان است. امروزه طالبان، از یک سو، با آمریکاییها و ناتو میجنگند و آنها را کافر میخوانند و لذا جهاد با آنها را واجب میدانند؛ از سوی دیگر، آشکارا از آمریکاییها و انگلیسیها سلاح و امکانات نظامی دریافت میکنند. این موضوع، صداقت آنها را در مبارزه علیه آمریکا و ناتو محل تردید قرار میدهد. اتحاد داعش مذهبی با بعثیهای سکولار در عراق نیز مصداقی از همین مسئله است که به آن اشاره خواهیم کرد.
بدین سان، از فساد و تبهکاری گروههای تکفیری به این نتیجه میرسیم که این گروهها، به جریان نفاق و التقاط نیز نزدیک هستند. زیرا یکی از عوامل فساد و خرابکاری در جامعه، عنصر «نفاق» در افراد است. این نفاق (دورویی) و التقاط است که افراد را به فساد و تبهکاری سوق میدهد. قرابت جریان «تکفیر» و «نفاق» میتواند بدترین خطرها و آسیبها را به جامعه اسلامی وارد کند؛ چنانچه امروزه در گروههای تکفیری موجود مشاهده میکنیم.
نفاق از جمله واژههایی است که قرآن مجید تأکید فراوانی بر آن دارد. در یک تقسیم بندی میتوان نفاق را بر دو نوع دانست؛ یکی نفاق اعتقادی، و دیگری نفاق عملی یا سلوکی. (23) هر دو گونهی آن، طبق نص قرآن کریم و سنت نبوی، حرام است. بسیاری از اقدامات تروریستی گروههای تکفیری که امروزه در نقاط مختلف جهان اسلام صورت میگیرد، تحت همین عنوان، یعنی نفاق (عقیدتی و عملی) ، و به دست گروههای تروریست تکفیری به ظاهر مسلمان و در واقع منافقِ دورو، صورت میگیرد. منافقان کسانی هستند که در واقع، اسلام را قبول ندارند اما به دلایلی تظاهر به اسلام و ایمان میکنند؛ نزد مؤمنان اظهار ایمان و در خلوتشان اظهار کفر میکنند. (24)
از همان صدر اسلام تاکنون کسانی بودهاند که تحت همین عنوان «منافق»، فساد و کارهای جنایتکارانه داشتهاند، و اغلب خیانتها و اقدامات تخریبی شان را به قصد ضربه زدن به اصل دین و نظام اسلامی انجام میدادند. به تعبیر قرآن، افرادی که با این عنوان دست به فساد و خرابکاری میزنند، دچار نوعی بیماری هستند که خداوند بر بیماری آنها میافزاید. (25) اینها کسانی هستند که دست به فساد و جنایت میزنند، اما فساد و تبهکاریشان را «اصلاح» مینامند. لذا وقتی به این جنایتکاران مفسد گفته میشود در زمین فساد نکنید، میگویند ما اصلاحگریم. قرآن کریم با قاطعیت تمام، چهره واقعی آنها را به مؤمنان و مسلمانان معرفی کرده، میفرماید: آگاه باشید که آنها حقیقتاً مفسداناند، اما فاقد شعور و درکاند. (26)
جالب اینکه، مفسدانی که تحت لوای نفاق و دورویی، جنایت و اعمال تروریستی انجام میدهند، خود را مصلح و اصلاحگر (رفورمیست) ، و کارشان را اصلاح طلبی (رفورمیسم) قلمداد میکنند. یعنی از واژههای مثبت و مقدسی «اصلاح» و «مُصلح» که در برابر «فساد» و «مفسد» است، استفاده میکنند. چنانچه متأسفانه تعدادی از جوانان مسلمان که به دست افراد و گروههای قشری و ظاهرگرای اسلامی یا عمّال بیگانه اغفال میشوند، به اسم «جهاد و اصلاح جامعه اسلامی» دست به ترور و عملیات انتحاری میزنند. افراد و گروههایی مثل اسامه بن لادن و ملا عمر که روزی با آمریکاییها در ارتباط بودند، امروزه که منافع شخصیشان آنها را در برابر یکدیگر قرار داده است، از جوانان مسلمان عرب و غیرعرب برای انتقام از آنها و شهروندان مسلمان عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، و …، سوء استفاده کرده، مردم بی گناه این کشورها را قتل عام میکنند. این جنایت کاران فاسد، با شست وشوی مغزی این جوانان مسلمان و اینکه بهشتِ برینِ الاهی در انتظارشان است، آنها را با عملیات انتحاری به کام مرگ میفرستند. چه جنایت و فسادی از این بالاتر که افراد و جوانان بی تجربه و کم سواد را که درک درست از دین و اسلام ندارند گمراه و اغفال کرده، آنها را به خودکِشی و دیگرکِشی ترغیب کنیم؟! فریب و اغفال این گونه افراد، خود بزرگترین جنایت علیه بشریت است که نباید حاکمان، سیاست مداران و اندیشمندان امت اسلامی از آن غفلت کنند.
هماهنگی و ائتلاف جریان «تکفیر» و «نفاق» در پدیده تروریسم مذهبی
با تأمل در مطالب گذشته و مرور اجمالی تاریخ جهان اسلام در مییابیم که قتلها و ترورهایی که در گذشتهی امت اسلام اتفاق افتاده، عمدتاً به دست دو گروه صورت گرفته است:
1. گروه اول منافقان و کسانی که در لباس نفاق دست به قتل، تخریب و جنایت میزنند. از آنجایی که این گروه معمولاً در بین جامعه اسلامی زندگی میکنند و در ظاهر با مسلمانان فرقی ندارند، ضربههای فراوانی به مسلمانان و جامعه اسلامی وارد کردهاند. امروزه نیز جهان اسلام و کشورهای اسلامی از آسیب و گزند این گروهها و جریانهای نفاق افکن در امان نیست. خطر جدیتر این است که متأسفانه، جریان نفاق و حتی جریانهای لائیک و سکولار مختلف امروزه با جریانهای مذهبی و تکفیری هماهنگ شده، تروریسم مذهبی را به وجود آوردهاند. نمونه این قرابت در افغانستان، هماهنگی طالبان با کمونیستهای شکست خورده رژیم سابق بود. در عراق نیز، هماهنگی داعش مذهبی با بعثیهای سکولار به وضوح مشاهده میشود.
2. گروهها و سازمانهای تکفیری، قشری و واپس گرای متحّجر، که در اثر کج فهمی و دگم اندیشی، به ظواهر آیات و روایات بسنده کرده، تأمّلات عقلانی و تفکر و تدبر در محتوای قرآن و روایات را کنار گذاشتهاند. جمود، قشری گری، عقل گریزی و رفتار دگماتیسمیِ این افراد و گروهها که ظاهرگرایی در متون دینی را به دنبال دارد، از همان آغاز صدر اسلام تا کنون، مصیبتها و چالشهای فراوانی را به وجود آورده است. این افراد، چه در گذشته و چه امروز، با تمسک به ظواهر نصوص دینی (آیات و روایات) ، قتلهای خونینی را به وجود آوردهاند. در اثر ساده لوحی، کوته فکری و کج اندیشی این افراد و گروهها، تاکنون انسانهای فراوانی به کام مرگ رفتهاند. همان گونه که اشاره شد، امروزه جریان تکفیری و دگماتیسم مذهبیِ مدرن در خاورمیانه، با جریانهای لائیک و اهل نفاق هماهنگ شده است. (27)
بنابراین، نتیجه میگیریم که، پدیده تروریسم در دو چهرهی «نفاق» و «تکفیر»، جهان اسلام را با چالشهای فراوانی مواجه کردهاست. این مسئله، روشنگری علما و اندیشمندان متعهد و آگاه امت اسلامی را میطلبد. اگر اندیشمندان آگاه و متعهد جوامع اسلامی دست به کار نشوند، به زودی دنیای اسلام به دست گروههای متحجر تکفیری و خون آشام، با چالش عظیم اختلاف، تجزیه و کشتارهای خونین بیشتر، مواجه خواهد شد.
2. بررسی جریانهای تکفیری- تروریستی جهان اسلام
1.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری خوارج
جریان تکفیری خوارج، از آغاز شکل گیریاش، فتنهها و اقدامات تروریستی فراوانی را مرتکب شد. اعمال ارهابی و جنایات هولناک و تروریستی آنها، این گروه قشری و لجوج را در برابر امام علی (علیه السلام) قرار داد، که جنگ نهروان در نتیجه آن پدید آمد. برای مثال، کشتن عبدالله بن خبّاب و همسرش به جرم اینکه صرفاً به حکمیت حکمین راضی بودند، همچنین کشتن یک زن بی گناه دیگر به نام اُمّ سنان صیداوی، ناامن کردن راهها و کشتن افراد بی گناه و کشتن قاصد و گزارشگر امام على (علیه السلام) ، حارث بن مُرّه فقعسی، از جمله جنایات و اقدامات کور گروه تکفیری خوارج به شمار میرود. (28)
طبق نقل محققان تاریخ، زمانی که حضرت علی (علیه السلام) آماده حرکت به سوی شام شد، به او خبر رسید که خوارج علیه مردم شوریدهاند. آنها عبدالله بن خباب بن ارت، یکی از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، را کشته، شکم زن باردارش را دریده بودند و سه زن دیگر از قبیله طی و نیز بانوی دیگری به نام ام سنان صیداوی را به قتل رسانده بودند. حضرت علی (علیه السلام) حارث بن مره عبدی را نزد خوارج فرستاد تا درباره این اخبار تحقیق کند و به او گزارش دهد. وقتی حارث به خوارج رسید و در این بار از آنها پرسید، او را گرفتند و کشتند. هنگامیکه خبر قتل حارث در اردوگاه نخیله به حضرت علی (علیه السلام) رسید، حضرت دستور حرکت سپاه به سوی اردوگاه خوارج را صادر فرمود. (29)
نکتهی شایان توجه این است که، خوارج عبدالله و همسرش را (مانند تروریستهای امروزیِ داعش و القاعده) کنار رودخانه بردند و عبدالله را همچون گوسفند سر بریدند و خونش را در آب ریختند، آنگاه سراغ زن او رفتند و شکمش را دریدند. همچنین آنها در راهها، جلوی مردم را میگرفتند، اموال، چارپایان و سلاحهای آنها را به یغما میبردند. خوارج برای عملی کردن مقاصد خود وارد روستاها میشدند و همچنان به این اقدامات خویش ادامه میدادند تا به نهروان رسیدند. (30)
امام علی (علیه السلام) در واکنش به این اعمال هنجارشکنانه و جنایتکارانه، به مردم خبر داد که حدیث مارقین (31) بر این قوم منطبق است. حضرت پس از بیان این حدیث فرمود: «به خدا سوگند، امیدوارم که آنان، همین مردم باشند. آنان خونهای محترم را به زمین ریختهاند و مردمان را آماج قتل و غارت قرار دادهاند و همه این اعمال را به نام خدا مرتکب شدهاند». (32) به راستی آیا جنایات هولناک گروه خوارج، در چهارده قرن پیش، غیر از اعمال تروریستی تروریستهای امروزی است؟ بدون شک، خارجیان زمان امام علی (علیه السلام) مصداق بارز تروریستهای امروز (داعش و القاعده) است. خوارج نهروان، علاوه بر قتل، جنایت و ایجاد وحشت در راهها، عملاً به محاربه با امام زمان «علی (علیه السلام) » و رهبر عادل کشور اسلامی خویش، پرداختند. بنابراین، محاربه و بغی (شورش) بر ضد علی (علیه السلام) بر جرم آنها میافزاید که این موضوع، در جایی دیگر باید بررسی شود. برخی از نویسندگان غربی نیز معتقدند خوارج نهروان نخستین گروه تروریستی اسلامی است که اندکی پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ظاهر شدند. (33)
نکته جالب توجه شباهتهای جریان تکفیری خوارج با جریانهای تکفیری امروز (داعش، القاعده و طالبان) ، در ظاهر، عقیده و عملکرد است. شباهتهای ظاهری، اعتقادی و عملی جریان تکفیری داعش، القاعده و طالبان با جریان تکفیری خوارج به قدری واضح است که بی نیاز از استدلال است. زیرا این موضوع، در رسانهها و فضای مجازی به وضوح انعکاس یافته است.
2.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری فداییان اسماعیلیه
در تاریخ ایران و شرق اسلامی، گروه دیگری که از ترور و دهشت افکنی به صورت یک روش دائمی استفاده میکردند، اسماعیلیان یا پیروان حسن صباح هستند که ترورهای آنها چنان وحشتی در دل همگان، از جمله مسیحیان صلیبی، افکنده بود که هنوز در زبانهای اروپایی به نام «اساسین» (Assassin) ، (34) یعنی قاتل، معروف اند. (35) بدین سان، یکی از گروههایی که به راستی در جهان اسلام متهم به ترور و تروریسم مذهبی است، فداییان اسماعیلیه (حشاشین یا باطنیها) است. در اینکه این گروه، واقعاً حشیش خور (36) (تریاکی) بودهاند یا نه، اختلاف است. برخی معتقدند این گروهها به سبب عملگراییشان در سیاست و جنگ، از سوى مخالفان به «حشاشین» معروف شدند. این افراد، هر چند در گذشته تندروی و خشونت داشتهاند، اما در حال حاضر افراطگرایی یا رادیکالیسم اولیه خود را کنار نهادهاند. (37)
در هر صورت، حشاشین یا باطنیها (1090-1275م.) ، از جمله گروههایی هستند که در سیاستها و برنامههایشان، اعمال و جرایم تروریستی وجود داشته است. فرقه حشیشیه و قرامطه، که از شاخهها و فرقههای اسماعیلیه یا هفت امامی تشیع است، به شخصی بهاسم عبدالله بن میمون (261 ه.ق.) و حسن صباح (518 ه. ق.) ، که هر دو ایرانی الاصل بودند، برمیگردند. بانیان این فرقهها، با تشکیل گروهها و تشکیلات سرّی، سازمانهای تروریستی به وجود آوردند. جان بایر ناس، مورخ و محقق شهیر دین شناسی، در تاریخ جامع ادیان مینویسد: «ایشان (فرقه حشیشیه) ، مظهر تبلیغات نوینی بودند که در آن، عملِ قتلِ خفیّه، یعنی ترور به منتهای شدّت رواج یافت». (38) همچنین در جای دیگری مینویسد: «شهرت و شأن، در نزد آنان همانا بسته به مسئله قتل نفوس و قصد جان اشخاص بوده است». (39)
بدین ترتیب از گزارش مورخان به دست میآید که، دست کم گروههایی از اسماعیلیه، ترور میکردند و در این مسئله، تردیدی وجود ندارد.
بنابراین، میتوان گفت، یکی از معروف ترین گروههای تروریست مذهبی در گذشته، فرقهی اسماعیلیه مشهور به حشاشین یا باطنیها (1090-1275 م) است که در گذشته مخالفان خود را مخفیانه و به انگیزه دفاع از مذهب و ایدئولوژی، ترور میکردند. (40)
اکنون باید دید ترورهای این گروه، متوجه چه کسانی بوده است؟ به سخن دیگر، قربانیان سازمان تروریستی باطنیها، چه افرادی بودهاند؟
دیوید راپاپورت در مقاله «ترور مقدس» معتقد است، قربانیان حشاشین شخصیتهای برجستهای بودند که مسئول نرسیدن تعالیم جدید باطنیه به مردم شناخته میشدند، و اخطارهای مکرر ایشان برای تغییر در رفتارشان را نادیده میگرفتند. آنها موعظه و اخطار را برای کسانی که مرتد میدانستند، لازم میشمردند. این تروریستها برای به حداکثر رساندن تبعات روانی اقدامات خود و تأکید بر درماندگی قربانیان عملیات ترور را در مقابل دیدگان مردم و در اماکن با حرمتی چون مساجد به انجام میرساندند، اماکنی که قداست آنها باعث حس امنیت و مصونیت میشد؛ گاهی هم محلهای به شدت محافظت شده را برای عملیات انتخاب میکردند، محلهایی که فرد قربانی چون نگینی از سوی حامیان وفادارش در میان گرفته شده بود. (41)
یکی از ویژگیهای تغییرناپذیر تاکتیکهای حشاشین، اعلام و هشدار قبلی است. ویژگی اعلام و هشدار قبلی، از مهمترین شاخصههای تروریسم است. (42) حشاشین یا باطنیها به قربانیان احتمالی هشدار میدادند که فقط زمانی به آنها حمله میشود که مانع از فعالیتهای مبلغان مذهبی باطنی شوند. (43) آن گونه که اشاره شد، فداییان اسماعیلیه در گذشته متهم به ترور بودهاند، اما امروزه ترور را کنار گذاشتهاند و از آن دوری جستهاند.
3.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری القاعده و طالبان
در میان گروههای تروریستی مذهبی جهان، شبکهالقاعده به رهبری اسامه بن لادن، در صدر قرار دارد. جریانهای تکفیری تروریستی داعشی، النصره، طالبان و بوکو حرام همه به نحوی، از شاخههای محلی و انشعابی این گروه بزرگ تروریستی بین المللی است.
القاعده، که حیات رسمیآن از سال 1988 م. آغاز شده، در واقع شبکهای جهانی است که نشانههای حضور آن تاکنون علاوه بر افغانستان در کشورهای الجزایر، مصر، مغرب، ترکیه، تاجیکستان، ازبکستان، سوریه، چین (منطقه سین کیانگ) ، پاکستان، بنگلادش، مالزی، میانمار، اندونزی، فیلیپین، (میندانائو) ، لبنان، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، یمن، لیبی، تونس، بوسنی، کوزوو، چچن، داغستان، کشمیر، سودان، سومالی، کنیا، تانزانیا، جمهوری آذربایجان، اریتره، اوگاندا، اتیوپی، و سرزمینهای اشغالی فلسطین دیده شده است. (44)
بن لادن با جذب نیروهای گستردهی عرب و غیرعرب، از نژادها و ملیتهای مختلف، شبکهی تروریستی مذهبی بین المللی را به وجود آورده است. ریشه و اساس افکار گروههای بنیادگرایی چون القاعده، داعش و طالبان، سلفیه یا سلفیگری است. (45)
به تعبیر دیگر، آنچه عربها و سایر اعضای شبکه القاعده را از نقاط مختلف جهان، به هم پیوند داده است، تفکر سلفیگری است. شخصیتهایی چون بن لادن، سفر الحوالی و عبدالله عزام، در صدد برپایی نوعی رژیم ناب وهّابی بودند که از این حیث با دولت سعودی اختلاف پیدا کردند. (46) این افراد و گروهها، سلفیگری یا رجعت به قرآن و سنت (47) را مبنای ایدئولوژی مبارزاتی خود قرار دادهاند و هر گونه اعمال خشونت آمیز را در این جهت مجاز میدانند. سلفیه یا همان ظاهرگرایان، دین شناسی مخصوص خود را دارند. پایه و اساس نگرش دینی آنها، در واقع، به اندیشههای احمد بن حنبل (پیشوای حنبلیان) برمیگردد. به عقیده برخی از محققان غربی، ابن حنبل به عنوان نخستین قهرمان راست دینی (اسلام ارتودکسی) ، مهمترین پیشرو و منادی بنیادگرایی سنّی کنونی است. (48)
احمد بن حنبل و پیروانش، اهل حدیث و ظاهرگرا هستند، در مقابل احناف، که در فقه مشرب عقلگرایی دارند. ابن تیمیه ظاهرگرایی سلفیها را در قرن هفتم احیا کرد. از قرن هفتم تا قرن دوازدهم این تفکر بی رونق ماند تا اینکه در قرن دوازدهم محمد ابن عبدالوهّاب دوباره این نحله مذهبی را احیا کرد. جریان دین شناسی سلفیگری برای عقل و تأملات عقلانی ارزشی قائل نیست، ولی میراث گذشته را بسیار ارزشمند میداند؛ از این رو، به شدت ظاهرگرا است. به همین دلیل، سلفیها به عنصر جهاد خیلی معتقدند و هر کس را که کافر بدانند، فوراً فتوا به جهاد میدهند. ضمن اینکه برای دنیای جدید و مدرنیته نیز فکری ندارند، یعنی عقب ماندگی جهان اسلام و مواجهه درست با پدیدههای دنیای جدید هم مسئله اساسی آنها نیست. بر این اساس، ایدئولوژی جهادی سلفیگری بر اندیشه پیروان القاعده، طالبانیسم و داعشیسم غالب است. گرایش سلفیگری در قرن بیستم (1920 م.) در قالب دو جنبش، که از نظر فکری نزدیک به هم، ولی از نظر جغرافیایی از هم دور بودند، پا به عرصه وجود گذاشت. اخوان المسلمین، که حسن البنا در مصر بنا نهاد و در سراسر دنیای عرب پراکنده شد، و جماعت اسلامی، که در شبه قاره هند به وجود آمد. جماعات اسلامی بر اساس نوشتههای ابوالعلا مودودی و شاگرد تندروی او سید قطب است. (49)
نکته قابل توجه این است که، سلفیون تمام اقدامات تروریستیشان را مستند به قرآن و سنت کرده، آن را جهاد مقدس علیه دشمنان میدانند. در حالی که بسیاری از فعالیتهای تروریستی آنها علیه مسلمانان است، و قربانیان اصلی تروریستهای القاعده، داعش و طالبان مردم مسلمان اند.
افزون بر این، اعمال تروریستی را جهاد نامیدن، باعث بدنام شدن اسلام در عرصهی بین المللی شدهاست. چنانچه همین رفتار نابخردانه و جنایتکارانه موجب تخریب چهره اسلام در دنیای غرب شدهاست، به نحوی که امروزه در کشورهای غربی، فرد مسلمان، تروریست تلقی میشود. هرچند این برداشت عمومیت ندارد و در غرب نیز کسانی هستند که بین اسلام و تروریسم، تفکیک قائل میشوند، و تروریسم را جریان انحرافی اسلام در نظر میگیرند. چنانچه در هر دین و آیینی، تفکرات و جریانهای انحرافی وجود دارد. در بخشی از گزارش نهایی کمیسیون 11 سپتامبر آمدهاست: «دشمن ما اسلام، این دین بزرگ جهانی، نیست، بلکه دشمن ما گونه تحریف شدهی اسلام میباشد». (50) منظور از گونه تحریف شده اسلام در این کمیسیون، القاعده، طالبان و گروههای امثال داعش است که بذر تروریسم را در خاورمیانه و سایر نقاط جهان پاشیدهاند.
اندیشه تکفیر و ترور در گروه تکفیری طالبان
اشاره شد که اندیشه تکفیر از خصایص مشترک جریانهای تکفیری است. این تفکر در گروه طالبان نیز مشاهده میشود. طالبان با ورود به شهر مزار شریف و تسلط بر این شهر، نخستین اقدامشان این بود که مخالفان مذهبی را تکفیر کردند. طالبان با تکفیر شیعیان افغانستان، به آنها اولتیماتوم دادند که از سه چیز، یکی را باید بالاجبار انتخاب کنند: 1. تغییر مذهب (مسلمان شوند) 2. اخراج از کشور؛ 3. در صورت نپذیرفتن گزینههای یک و دو، باید گزینه کشته شدن را انتخاب کنند.
احمد رشید پاکستانی در مهمترین اثرش (طالبان) نوشتهاست:
هدف طالبان این بود که شمال افغانستان را از وجود شیعهها پاک کند. ملا نیازی، فرماندهای که دستور قتل نجیب الله (رئیس جمهور سابق) را داد، به عنوان فرماندار مزار شریف منصوب شد. در عرض چند ساعت پس از تسخیر شهر، ملاهای طالبان از مساجد شهر اعلام کردند که شیعههای شهر، سه راه پیش روی دارند؛ مذهب خود را از شیعه به سنی تغییر دهند، به ایران بروند، یا با مرگ روبه رو شوند. تمام مراسمی که شیعهها در مساجد رهبری میکردند ممنوع شد. ملا نیازی از مسجد مرکزی مزار اعلام کرد که: هزارهها مسلمان نیستند و ما باید آنها را بکشیم. یا شما قبول کنید که مسلمان شوید یا افغانستان را ترک کنید. هر کجا که بروید ما شما را دستگیر خواهیم کرد. اگر بالا بروید، با پاهایتان شما را پایین میآوریم. اگر در زمین پنهان شوید شما را با موهایتان بالا میکشیم. (51)
امارت اسلامی طالبان
ملا عمر، رهبر طالبان، یکی از کم سوادترین ملاهای گروه طالبان است. وی، در زمان تسلط طالبان بر بخش اعظم افغانستان، مهمترین اقدامش اعلام عنوان «امیرالمؤمنین» در افغانستان بود. وی با پوشیدن عبای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین خواندن خود، جسارت بزرگی کرد. احمد رشید میگوید: «برای بسیاری از افغانها و مسلمانان در جاهای دیگر، این یک توهین جدی به آداب و رسوم بود که یک مُلا از روستایی فقیر، بدون هیچ آموزش عالمانه، هیچ شجره نامهی قومی یا ارتباطی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، تا این حد جسارت به خرج بدهد». (52)
طالبان با سلطه بر بخش اعظم افغانستان، امارات اسلامی را به وجود آوردند. نظام ریاست جمهوری را به امارت اسلامی تبدیل کردند و رهبر طالبان را امیرالمؤمنین جهان اسلام خواندند. داعش نیز امروزه با تسلط بر یک بخش از عراق، اعلام امارت یا خلافت اسلامیکرده، رهبر خود، ابوبکر البغدادی، را امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمانان خوانده است.
گروه تکفیری طالبان و نسلکشی مردم افغانستان
با ورود طالبان به مزار شریف، کشتار وحشیانهای کهاز نوع نسلکشی بود آغاز شد. گزارش احمد رشید از کشتار شیعیان هزاره و مخالفان دیگر (تاجیکها و ازبکها) ، به دست طالبان خواندنی است. به نقل از رشید، یکی از فرماندهان طالبان بعداً گفته بود که ملا عمر به آنها اجازه داده بوده به مدت دو ساعت بکشند اما آنها به مدت دو روز کشتار کرده بودند. یک مرد تاجیکی که توانسته بود از قتل عام فرار کند بعداً این گونه توضیح داد:
طالبان کشتار جنون آمیزی را ادامه دادند، ماشینهای داتسون pick up خود را در خیابانهای تنگ مزارشریف بالا و پایین میبردند و به چپ و راست تیراندازی میکردند و هر جنبندهای را که حرکت میکرد میکشتند. آنها صاحبان مغازهها، گاری چیان، زنان و کودکان را که در حال خرید بودند و حتی بزها و الاغها را میکشتند. برخلاف تمام دستورات اسلام که دستور دفن سریع جسدها را داده است، جسدها برای فاسد شدن در خیابانها رها شده بود. آنها بدون هشدار و بی استثنا بین زنان و مردان و کودکان، به هر کسی که به طور اتفاقی در خیابانها بود، تیراندازی میکردند. به زودی خیابانها پر از جسد و خون شد. تا 6 روز اول هیچ کس اجازه نداشت اجساد را دفن کند. سگها گوشتهای انسان را میخوردند و دیوانه میشدند و به زودی بو، غیر قابل تحمل شد. (53)
احمد رشید در ادامه گزارش خود آورده است:
زمانی که مردم به خانههای خود پناه میبردند، سربازان طالبان به زور داخل میشدند و تمام خانوادههای هزارهای را قتل عام میکردند. مردم از سه نقطه هدف گلوله قرار میگرفتند. یک گلوله در سر، یک گلوله در سینه و یک گلوله در قسمت تناسلی، مردم مردگان خود را در باغهای خود دفن میکردند. زنان مورد تجاوز واقع میشدند. (54)
4.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری تروریستی داعش
گروه تروریستی تکفیری داعش، از بزرگترین و ثروتمندترین گروههای تروریستی مذهبی جهان در خاورمیانه است. داعش، شاخه القاعده در عراق است که از سازمان بزرگ تروریستی القاعده جدا شده، در سوریه و عراق به کشتار و جنایت مشغول است.
دولت اسلامی (به عربی: الدولة الاسلامیة) که قبلاً خود را دولت اسلامی عراق و شام (به عربى: الدولة الاسلامیة فى العراق و الشام) نامیده بود، و بیشتر با نام اختصاری «داعش» شناخته میشود، گروه شورشی فعالی است که در عراق و سوریه حضور فعال دارد و خود را کشوری مستقل دانسته، بخشهایی از شمال سوریه و عراق را در تصرف خود دارد. این گروه به رهبری «ابوبکر البغدادی» از جنگجویان سلفی جدا شده از شبکه القاعده تأسیس شده، و با دولتهای عراق و سوریه و گروههای مخالف دولت سوریه وارد جنگ شده است. (55)
داعش با دیگر گروههای القاعده، از جمله «جبهة النصرة»، میجنگد و القاعده نسبتِ داعش به خود را رد کرده است. (56) داعش در پی تشکیل حکومتی اسلامی در سراسر سرزمینهای اسلامی منطقه و حتی فراتر است.
آغاز فعالیتهای نظامی
فعالیت نظامی داعش نخست در سوریه آغاز شد. داعش، که از گروههای تندرو جدا شده بود، موفق شد بخشهایی از شمال سوریه را تصرف کند و تقریباً سراسر استان «رقه» را تصاحب کرد. سپس هم زمان با اقدام نظامی در سوریه، به عراق حمله کرد و موفق شد «رمادی» و «فلوجه» مرکز استان «الانبار» را در عراق بگیرد. در 2014 داعش با گسترش اقدام نظامی خویش توانست «موصل»، دومین شهر عراق، را تصرف کند و بخش بزرگی از خاک عراق، از جمله «تکریت» را نیز به دست آورد. سپس در سوریه نیز پیشروی کرد و منطقههایی را که دست دیگر مخالفان نظام سوریه در استانهای «دیرالزور» و «حسکه» بود به دست آورد. تا تیرماه، حدود یک سوم خاک سوریه در تصرف داعش بود و بخشهای زیادی از عراق را نیز در دست داشت. بیشتر بخشهای نفت خیز سوریه و بسیاری از بخشهای نفت خیز عراق را داعش در اختیار دارد. البته فعالیتهای داعش فقط به سوریه و عراق محدود نمیشود و فعالیتهایی از داعش در اردن نیز گزارش شده است. همچنین با دولت لبنان نیز اعلان جنگ کرده است.
داعش، پس از گرفتن موصل، بیانیه تشکیل خلافت اسلامی با خلیفگی ابوبکر البغدادی را صادر کرد و فعالیتهای حکومتی خود را که از پیش بیشتر در سوریه آغاز شده بود گسترش داد. چاپ اسکناس با واحد دینار داعش، صدور گذرنامه، تشکیل شبکه پلیس، صدور نفت و راهاندازی شبکه تلویزیونی از جمله اقدامات این گروه است. پس از این فعالیتها نام خود را از «دولت اسلامی عراق و شام» به «دولت اسلامی» تغییر داد. داعشیها، که سمتهای حکومتی مختلفی (نخست وزیر، استاندار و …) برای خود تعریف کردهاند، قانونهای سخت گیرانه و مجازاتهای سنگینی وضع کردهاند. (57)
سران سابق حزب بعث عراق و سازمان شبه نظامی بوکوحرام (58) هم از فعالیتهای داعش حمایت کردهاند. (59)
افکار و عقاید
داعش در واقع ادامه تشکیلات یک گروه از سنیهای وهابی جهادی در عراق به رهبری «ابومصعب زرقاوی» است. گروه زرقاوی، جزء القاعده بود. وی در 2006 در عراق کشته شد. او در اعلامیههای خود همواره به فتواهای «ابن تیمیه» استناد میکرد. خلیفه موصل (بغدادی) نیز خود را دنباله روی ابن تیمیه میداند. ابن تیمیه پدر معنوی و فکری همه گروهای جهادیِ سلفی تکفیری است. افکار او روشن و صریح است. او با اندیشه و عقل به کلی مخالف است، مگر اینکه آن فکر و اندیشه در تأیید نقل و احادیث باشد. وی هر گونه تعامل با کفار و مشرکان را حرام میداند. همچنین، تفکرات اسلامی شیعیان را نیز مردود و آنها را کافر میداند. داعش به دلیل تفسیر و قرائت خشم وهابیت از اسلام (60) و خشونت وحشیانهاش بر ضد شیعه و مسیحیان معروف است؛ و به قدری تندرو و سخت گیر است که با دیگر گروههای اسلامگرای سلفی، از جمله جبهة النصرة، شاخه رسمیالقاعده در سوریه، نیز درگیر جنگ شده است. در فوریه 2014 ایمن الظواهری، رهبر القاعده، به طور رسمی هر گونه انتساب این گروه به القاعده را رد کرد. (61) داعش در سوریه متحمل شکستهایی در مقابل جبهة النصرة شد، اما در ژوئن 2014 موصل، دومین شهر بزرگ عراق را به تصرف خود درآورد. داعش با هدف تشکیل دولت اسلامی عراق و شام، علاوه بر موصل، مناطق تکریت، دهلاویه و یثرب را نیز به تصرف خود درآورد. داعش صریحاً میگوید که هدفش تشکیل دولت اسلامی است. با کنترل مردم و تشکیل نوعی حکومت مطلقه، داعش میتواند از خود تصویر یک دولت در سایه و نوظهور را ترسیم کند و طبیعتاً در صدد گسترش آن به سوریه است که هم اکنون هم بسیاری از بخشهای آن، از جمله شهر رقه، را به تصرف درآورده است. این شهر را اکنون «قلب تپنده» گروه داعش میدانند. شهر رقه پایتخت خلافت اسلامی داعش نامیده شده. (62)
کشتار و جنایت در عراق
داعش در نیمه دوم 2013 نزدیک به 1400 خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. در این حملات، 1996 نفر کشته و 3021 نفر زخمی شدند. (63) عناصر گروهک تروریستی داعش، پنج شنبه شب 8 خردادماه 1393، 150 دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی کُرد، ساکن منطقه عین العرب، را که برای شرکت در امتحان نهایی عازم حلب بودند ربودند. عناصر داعش، در همان روز، 193 تن از شهروندان کُرد را نیز که 17 تا 70 سال سن داشتند در منطقه قباسین واقع در حومه شهر الباب در استان حلب ربودند و به جست و جوی خانه به خانه این منطقه پرداختند. (64)
قوانین سختگیرانه و طالبانی داعش
داعش، پس از تسلط بر «رقه»، قوانینی را وضع کرد که عدول از آنها مستوجب مجازات سنگین است. فهرست این قوانین ممنوعه، که یادآور قوانین خشک طالبان است، به شرح زیر است:
1. منع زنان از پوشیدن شلوار جین و کفش پاشنه بلند؛
2. منع مردان کمر باریک از پوشیدن شلوار جین؛
3. منع مردان از کوتاه کردن مو؛
4. ممنوعیت نمایش لباسهای زنانه در ویترین و کار کردن مردان در فروشگاههای لباس زنانه؛
5. ممنوعیت ورود مردان به مغازههای خیاطی لباس زنانه؛
6. ممنوعیت تبلیغ آرایشگاههای زنانه؛
7. ممنوعیت استفادهاز واژه «داعش»؛
8. منع زنان از مراجعه به دکتر زنان و زایمان؛
9. منع مردان از شانه کردن موی سر و صورت؛
10. ممنوعیت کشیدن سیگار و قلیان؛
11. منع زنان از نشستن بر صندلی؛
12. ممنوعیت خرید و فروش الکل و مواد مخدر؛
13. ممنوعیت استفاده زنان از عبای (چادر عربی) گلدوزی شده، حاشیه دوزی شده یا براق؛ همچنین زنان نباید چادرهای خود را باز بگذارند تا دیگر لباسهای آنها مشخص شود.
14. الزام زنان به پوشیدن نقاب یا (برقع) تا چهره شان، به ویژه چشمهایشان، مشخص نباشد.
15. الزام در پوشیدن البسه به سنت پاکستانی؛
16. اجبار دختران به جهاد نکاح برای اعضای داعش؛
17. الزام ختنه زنان؛
18. ضرورت نابودی آرامگاهها؛ بر اساس این قانون، آرامگاه پیامبران، از جمله یونس (علیه السلام) ، شیث (علیه السلام) و … را تخریب کردند و کلیسای مریم عذرا را به آتش کشیدند.
مردم «رقه» نیز برای اینکه این مجازاتها گریبانشان را نگیرد، به جز در موارد ضروری، از خانه خارج نمیشوند. (65) داعش در شهر رقه سوریه قوانین سفت و سخت مبتنی بر شریعت را اجرا میکند. داستان دزدها در ملا عام قطع میشود، هر روز اعدامهای گروهی در خیابان رخ میدهد و زنها حتی اجازه مراجعه به پزشک هم ندارند. داعش در سوریه بلافاصله دفاتری با عنوان «حصبه» راهاندازی کرد تا بر اجرای شریعت اسلام نظارت کند. دفاتر دیگری هم با نام «دعوا» راهاندازی شد تا ایدئولوژی داعش (داعشیسم) را تبیین و تبلیغ کند. نیروهای این گروه اسلام گرای تندرو عکسی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند که نشان میداد داعش افرادی را که در مناطق تحت کنترل آنها در سوریه روزه خواری کردند، در ملا عام شلاق میزد. نیروهای این گروه اسلام گرای تندرو هر گونه تجارت ساکنان شهرهای تحت کنترل خود به دور از اجازه و کنترل داعش را ممنوع اعلام کردند. بنا به دستور خلافت اسلامی داعش، عناصر داعش به مغازهداران و کسبه موصل و اطراف این شهر دستور دادند به سر و صورت مانکنهای بیرون مغازه خود روبنده بزنند. (66)
همچنین این گروه پس از وضع مقررات برای نحوه حجاب و لباس، زنان موصل را تهدید کرد که در صورت عدم رعایت حجاب کامل و نپوشاندن تمام صورت خود، به شدت مجازات خواهند شد. داعش در بیانیهای اعلام کرده است که شروطی که برای لباس و زینت زنان وضع کرده، فقط برای جلوگیری از فساد و خودنمایی آنهاست، و این محدودیت برای آزادی آنها محسوب نمیشود، بلکه از ابتذال ممانعت میکند. در این بیانیه همچنین آمده است هر کس این مقررات را رعایت نکند و باعث فتنه و فساد شود، بازخواست و به شدت مجازات میشود تا جامعه مسلمانان و دین حفظ شود. (67)
ائتلاف جریانهای داعشیسم و به بعثیستم
نکته قابل توجه دیگر، ارتباط و پیوند نزدیک داعشیهای تندروی مذهبی با بعثیهای سکولار است؛ چنانچه ارتباط طالبان مذهبی با کمونیستهای لائیک افغانستان قابل توجه است. این ارتباط، نفاق و التقاط فکری و عقیدتی این گروههای تکفیری و تروریستی را آشکار و صداقت آنها را در اسلام خواهی و مبارزه علیه دشمنان اسلام محل تردید قرار میدهد. یکی از فرماندهان بعثیِ تکریتی، که در روزهای اخیر در شمال سامرا دستگیر شده، اعترافات تکان دهندهای درباره «تروریستهای بعثی» بر زبان آورده است. وی گفته است افرادی که به داعش موسوم هستند، هم اکنون نقش فداییان صدام را برای فرماندهان لشکرهای سابق صدام بازی میکنند. (68) بدیهی است که اسلام اجازه نمیدهد برای رسیدن به هدف، افراد و گروهها، از هر وسیلهای استفاده کنند، یا به هر شیوه ناپسند و مذمومی متوسل شوند.
خلافت داعش و تخریب اماکن مقدس
گروه تکفیری داعش پس از اشغال شهر تاریخی موصل در شمال عراق، اماکن مقدس، به ویژه مساجد و آرامگاههای مقدس شیعیان، را تخریب کرد. دست کم چهار آرامگاه مقدسِ اعراب سنی و صوفی با بولدوزر تخریب شد. همچنین شش مسجد شیعی را هم منفجر و تخریب کردند. (69 و 70)
علاوه بر این، داعشیها در اعلامیهای از آغاز دوران نوین جهاد جهانی خبر دادهاند. (71) به نظر میرسد، باید ادعای جهاد جهانی داعش را با دیده تردید نگریست، زیرا روزهایی که «غزه» با شدت تمام از طریق زمین و دریا و هوا با وحشیانهترین حملات رژیم صهیونیستی مواجه بود، داعش، نه تنها جهاد و دفاع از مسلمانان غزه را اعلام نکرد، بلکه پرچم فلسطین را زیر پا انداخت و در عوض پرچم داعش را برافراشت. در حالی که بیشتر مسلمانان جهان، و حتی کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین در حمایت از مقاومت مظلومانه مردم غزه تظاهرات کردند و جنایات اسرائیل را محکوم کردند، داعشیها، عکس العملی در برابر تجاوز اسرائیل از خود نشان ندادند. بنابراین، گفتمان جهاد جهانی داعشیها نیز جز فریب مردم مسلمان و سربازان اغفال شده داعش، چیزی دیگری نمیتواند باشد.
نتیجه
در جمع بندی این نوشتار به اختصار سه نکته را بررسی میکنیم:
1. جریان تکفیر و تروریسم مذهبی در جهان اسلام، ریشه در گروه تکفیری خوارج دارد. سابقه تکفیر و ترور مذهبی به جریان خوارج در قرن اول هجری میرسد. ویژگی مشترک تمام جریانهای تندروی اسلامی، تکفیر و ترور مخالفان است. خوارج، باطنیها، القاعده، طالبان و داعشی، همه در این جهت مشترکاند.
2. نکته دوم، شباهتهای ظاهری، عقیدتی، و عملی گروههای تکفیری امروز با جریان خوارج است. عملکرد چند ساله گروههای تکفیری القاعده، طالبان و داعش در افغانستان، پاکستان، سوریه و عراق، با آنچه خوارج نهروان انجام میدادند، کاملاً مطابقت دارد. قیافهها، طرز پوشیدن لباس، باورهای اعتقادی، رفتار و سلوک عملی و اجتماعی، نحوه حکومتداری و قوانین، خشونت و قساوت قلب این گروهها، از ویژگیهای مشترک همه جریانهای تکفیری به شمار میرود.
3. مبانی فکری جریانهای تکفیری، نظیر القاعده، طالبان، داعش، النصره و…، اندیشههای دگماتیسمی ابن تیمیه است. تأثیر و نفوذ گفتمان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، بر رهبران گروههای جهادی تکفیری، قابل کتمان نیست.
پینوشتها:
1. کارشناسی ارشد فلسفه از مؤسسه امام خمینی (ره) ، دانش پژوه سطح 4 حوزه علمیه قم.
2. international terrorism.
3. نک.: حمید حمزه زاده، بیوتروریسم؛ سلاح خاموش، ص27.
4. دیوید راپاپورت، «ترور مقدس»، در: والتر رایش، ریشههای تروریسم، ص236.
5. تکفیر به معنای نسبت دادن کفر و زندقه به کسی است؛ محمد جعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج2، ص1402.
6. سوره حجرات (49) ، آیه 11.
7. سورهانعام (6) ، آیه 108.
8. نک.: ابی جعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان عن تاویل آی القرآن المعروف (به) «تفسیر الطبری »، ص360-361.
9. ابی عیسی محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ص 737.
10. أبی الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، کتاب 45، باب 23، حدیث 74.
11. همان، ج 2، کتاب الأیمان، باب 43، حدیث 164، ص 93.
12. همان، ج 2، کتاب 1، باب 42، حدیث 161، ص 92.
13. همان، کتاب 43، باب 14، حدیث 66، ص12.
14. همان، کتاب 45، باب 23، حدیث، 74.
15. ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است، و درمانی برای آنچه در سینههاست (درمانی برای دلهای شما) ، و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان؛ بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این از تمام آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است»؛ سوره یونس (10) ، آیات 57-58.
16. هشام مصطفی عبدالعزیز، بأیِ ذنبٍ قتلت (الموقف الشرعی الصحیح من عملیات العنف) ، ص13.
17. محمد شحرور، تجفیف منابع الارهاب، ص 250.
18. قرآن کریم امت اسلامی را امت وسط (معتدل و میانه) معرفی کردهاست: (وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیكُونَ الرَّسُولُ عَلَیكُمْ شَهِیدًا) ؛ سوره بقره (2) ، آیه 143.
19. وهبة زحیلی، قضایا الفقه والفکر المعاصر، الجزء الاول، ص 343.
20. اقتباس از وهبه زحیلی، قضایا الفقه والفکر المعاصر، الجزء الاول، ص 344.
21. سورهاعراف (7) ، آیه 56. این آیه شریفه دلالت صریح بر تحریم فساد دارد. زیرا، نهی است و نهی اقتضای حرمت دارد.
22. برای آشنای بیشتر، نک.: وهبه زحیلی، قضایا الفقه والفکر المعاصر، ص347-349. زحیلی در چهار صفحه آیات و روایات خوبی را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حرمت و مذمت فساد و افساد فی الارض، و حرمت خون انسانها و اذیت و آزار آنها آورده و به اختصار بحث مهمی را طرح کرده است.
23. تقسیم نفاق بهاعتقادی و سلوکی را از استاد وهبة زحیلی اقتباس کردهام.
24. قرآن کریم به زیبایی افراد منافق را تعریف کرده و میفرماید: «آنان کسانیاند که هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات میکنند، میگویند ما ایمان آوردهایم، (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند ما با شماییم؛ ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم»؛ سوره بقره (2) ، آیه 14.
25. سوره بقره (2) ، آیه 10.
26. سوره بقره (2) ، آیات 11-12؛ آیات 10-12 سوره مبارکه بقره به نفاق اعتقادی انسان اشاره دارد؛ زیرا نفاق را مرض قلبی و اعتقادی دانسته که عذاب دردناک را در پی دارد، در اثر دروغی که این افراد میگویند.
27. اعلام حمایت گروهک تروریستی حزب مجاهدین خلق ایران از حمله داعش و کشتار مردم عراق هم سو با همین ائتلاف است.
28. احمد بن داوود دینوری (ابوحنیفه) ، اخبار الطوال، ص252.
29. علی اکبر رشاد، «مارقین»، در: دانش نامه امام علی، ج 9، ص 243.
30. همان، ص 245؛ همچنین نک،: محسن حیدری، الارهاب والعنف فی ضوء القرآن والسنة و التاریخ و الفقه المقارن، ج 1، س82-85.
31. حدیث مارقین از پیامبر عظیم الشأن اسلام است که حضرت به علی (علیه السلام) فرمود: یکی از گروههایی که با تو میجنگد، مارقین است؛ یعنی از دین خارج شدگان. در حدیث است که حضرت علی به فرمود: «اُمِرتُ بقتال المارقین» یعنی الخوارج. نک.: مبارک بن محمد شیبانی جزری (ابن اثیر) ، النّهایه فی غریب الحدیث والأثر، ج4، ص1311.
32. علی اکبر رشاد، «مارقین»، در: دانش نامه امام علی، ج 9، ص 246.
33. دیوید راپاپورت، «ترور مقدس»، در: والتر رایش، ریشههای تروریسم، ص 240.
34. گویا دگرگون شده حشّاشین است.
35. محمدرضا تاجیک، بررسی ساختار و تشکیلات گروههای تروریستی، ص12.
36. بعضی معتقدند حشاشین به معنای کسانی است که از خاصیت گیاهان به خوبی آگاه بودند، یعنی عطّار بودند و در مداوای افراد از آن استفاده میکردند. برخلاف عقیده برخی از نویسندگان، حشاشین به معنای حشیش خور نبوده است. اما در بیان برخی از نویسندگان دیگر، حشاشین به معنای حشیش خور آمده است. جان بایرناس، مورخ ادیان، میگوید: «اینکه این جماعت را حشیشیه، یعنی استعمال کننده حشیش، نامیدهاند و در السنه اروپایی به شکل و تلفظ (اساسن) «assassin» در آمده است، از حکایتی مستفاد میشود که مارکوپولوی ونیزی، سیاح معروف، در ذیل سفرنامه خود به ایران در سال 1271 تا 1272 میلادی در سفرش ذکر کرده است»؛ این حکایت خواندنی است، نک.: جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 779.
37. جان آر. هینلز، فرهنگ ادیان جهان، ص37-38.
38. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 778.
39. همان، ص779.
40. دیوید راپاپورت، «ترور مقدسی»، در: والتر رایش، ریشههای تروریسم، ص238.
41. همان، ص240-241.
42. محمد حنیف طاهری، «بررسی مفهوم و شاخصههای تروریسم»، مقاله زیر نشر، در پیام امت، ش 32-33.
43. دیوید راپاپورت، «ترور مقدس»، در: والتر رایش، ریشههای تروریسم، ص 243.
44. یوسف وصالی مزین، عربهای افغان، ص 86.
45. سلفیه و سلفیگری، اصطلاحاً دو معنا دارد: 1. منظور نهضت فکری و احیای فکر اسلامی است که در قرن بیستم، به دست سید جمال الدین افغانی، محمد عبده، اقبال لاهوری و مودودی، در مواجهه با پدیده استعمار، پایه ریزی شد؛2. مقصود از سلفیگری، رجوع به دین سلف از مسلمین (صحابه، تابعین و تابعین تابعین است، یعنی رجوع به سه تا پنج قرن اول هجری) است. مبنای فکری این تعریف، حدیثی است که در صحیحین مسلم و بخاری، عبدالله بن مسعود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که حضرت فرمودهاند: «خیر الناس قرنی، ثمّ الذین یلونهم ثمّ الذین یلونهم، ثمّ یجیء أقوام تسبق شهادة أحدهم یمینه و یمینه شهادته». مراد از سلفیگری در این تحقیق، معنای دوم است. دعوت به سلفیگری در معنای دوم، در سه مرحله زمانی مطرح شده است. اول: در قرن چهارم هجری؛ پرچمدار این مرحله متکلم و فقیه حنبلی، محمد بن حسن بن علیّ بربهاری (متوفی 329 ه.ق.) است. دوم: در قرن هفتم هجری که پرچمدار این مقطع ابن تیمیه (661-728 ه.ق.) است. سوم: از قرن دوازدهم هجری به بعد، که پرچمدارش محمد بن عبدالوهاب (1115-1206 ه.ق.) است. نک.: محسن حیدری، الارهاب و العنف فی ضوء القرآن والسنة و التاریخ و الفقه المقارن، ص 104-105. همچنین برای آگاهی بیشتر از جنبش اصلاح اسلامی (سلفیه) ، نک.: هرایر دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ص49.
46. یوسف وصالی مزین، عربهای افغان، ص 74.
47. رجوع به قرآن و سنت، اگر همراه با تدبر، تعقل و تفکّر باشد، یعنی تفسیر قرآن به قرآن، (ارجاع متشابهات به محکمات) ، عین صواب و مورد پذیرش است. همچنین سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز اگر همراه با قرآن بررسی شود، مطلوب است و جای شک و تردید نیست. اما اکتفا به ظواهر قرآن و پرهیز از تدبر و تأمل در آن، و طرح سنت بدون قرآن، پذیرفتنی نیست.
48. هرایر دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ص 78.
49. یوسف وصالی مزین، عربهای افغان، ص30-31.
50. محمود یزدان فام (ویراستار) ، آمریکای پس از 11 سپتامبر، سیاست داخلی و خارجی، ص 135.
51. احمد رشید، طالبان ؛ زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ص 161.
52. همان، ص98.
53. همان، ص 159.
54. همان، ص160.
55. همنشین بهار: عراق داعش زده و «أبی محمد العدنانی».
56. Sly, Liz”Al-Qaeda disavows any ties with radical Islamist ISIS group in Syria, Iraq.”The Washington Post.Retrieved 2014-06-14, تاریخ مراجعه، 93/5/13.
57. تاریخ مراجعه: 93/5/13: http://fa.wikipedia.org.
58. بوکوحرام یک گروه تروریستیِ بنیادگرا در نیجریه است.
59. «جانشین پیشین صدام حسین و رهبر بوکوحرام از داعش حمایت کردند»؛ بخش فارسی دویچه وله، بازبینی شده در 25 ژوئن 2014.
60. Bulos, Nabih, “Islamic State of Iraq and Syria aims to recruit Westerners with video”, Los Angeles Times, Retrieved, 23 June 2014.
61. “Al-Qaeda Disavows any Ties with Radical Islamist ISIS Group in Syria, Iraq”, Washington post
62. تاریخ مراجعه، 93/5/14. http://fa.wikipedia.org/wiki.
63. «گزارشی تکان دهنده از عملیات تروریستی داعش»، خبرآنلاین، 26 آذر 1392 (بازبینی شده در 17 دسامبر 2013) .
64. http://fa.wikipedia.org/wiki.
65. «ویدیوی به صلیب کشیدن یک جوان در شهر الرقه سوریه به دست داعش»؛ العربیه، 23 مارس 2014؛ بازبینی شده در 25 مارس 2014.
66. http://khordadnews.ir/news/.
67. تایخ مراجعه، 93/5/13.http://www.entekhabir/fa/news/.
68. «اعترافات تکان دهنده فرمانده بعثی در سامرا»، تابناک، بازبینی شده در 16ژوئن2014.
69. ISIS jihadists demolish mosques, shrines in northern Iraq (PHOTOS) rt.com تاریخ مراجعه 93/5/14.
70. ISIS jihadists demolish mosques, shrines in northern Iraq (PHOTOS) rt.com.
71. ایندیپندنت، دویچه وله، و مدورلد نیوز.
منابع تحقیق :
1. قرآن کریم.
2. حمزه زاده، حمید، بیوتروریسم؛ سلاح خاموش، نشر (آجا) ارتش جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384.
3. راپاپورت، دیوید، «ترور مقدس»، در: والتر رایش، ریشههای تروریسم، ترجمه: حسین محمدی نجم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی جنگ، تهران، 1381.
4. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، چاپ چهارم، کتاب خانه گنج دانش، تهران، 1388.
5. طبری، ابی جعفر محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن المعروف (به) «تفسیر الطبری»، ضبط و تعلیق: محمود شاکر، چاپ اول، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1421/2001.
6. ترمذی، ابی عیسی محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق و تخریج: احمد زهوه و احمد عنایه، چاپ اول، دار الكتاب العربی، بیروت، 1426/2005.
7. قشیری نیسابوری، أبی الحسین مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، شرح النووی، چاپ اول، دار الكتب العلمیه، بیروت، 1415.
8. عبد العزیز، هشام مصطفی، بأیِ ذنبٍ قتلت (الموقف الشرعی الصحیح من عملیات العنف) ، دار الهدی للكتاب، اسکندریه، 2007.
9. شحرور، محمد، تجفیف منابع الارهاب، چاپ اول، مؤسسه الدراسات الفکریه المعاصره، بیروت، 2008. 10. زحیلی، وهبة، قضایا الفقه و الفکر المعاصر، الجزء الاول، دارالفکر، دمشق، 2006.
11. دینوری (ابوحنیفه) ، احمد بن داوود، اخبار الطوال، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، چاپ چهارم، نشر نی، تهران، 1371.
12. رشاد، علی اکبر، «مارقین»، دانشنامهامام علی، (تاریخ) ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهاسلامی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380، (سید جعفر مرتضی عاملی) .
13. حیدری، محسن، الارهاب والعنف فی ضوء القرآن و السنة و التاریخ و الفقه المقارن، چاپ اول، دار الولاء، بیروت، 2010.
14. شیبانی جزری (ابن اثیر) ، مبارک ابن محمد، النّهایة فی غریب الحدیث والأثر، چاپ اول، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1422/2001.
15. تاجیک، محمدرضا، بررسی ساختار و تشکیلات گروههای تروریستی، مرکز تحقیقات استراتژیک، تهران، 1388.
16. ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: علی اصغر حکمت، چاپ پانزدهم، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1384.
17. هینلز، جان آر.، فرهنگ ادیان جهان، ترجمه: گروه مترجمان، چاپ اول، مرکز مطالعات و سیاست ادیان و مذاهب، قم، 1386.
18. طاهری، محمد حنیف، «بررسی مفهوم و شاخصههای تروریسم» (در دست چاپ) ، در: پیام ش 32-33.
19. مزین، یوسف وصالی، عربهای افغان، ترجمه: مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، اندیشه سازان نور، تهران، 1386.
20. دکمجیان، هرایر، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه: حمید احمدی، چاپ ششم، شرکت انتشارات کیهان تهران، 1390.
21. یزدان فام، محمود (ویراستار) ، آمریکای پس از 11 سپتامبر؛ سیاست داخلی و خارجی (مجموعه مقالات) ، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1384.
22. رشید، احمد، طالبان؛ زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ترجمه: نجله خندق، چاپ اول، نشر بقعه، تهران، 1381.
23. Sly, Liz, “Al-Qaeda disavows any ties with radical Islamist ISIS
group in Syria Iraq” The Washington Post, 3 February, 2014, at: http://www.washingtonpost.com/world/middle-east/al-qaeda disavows-any-ties-with-radical-islamist-isis-group-in-syria iraq/2014/02/03/2c%afc3a–8cef-11e398ab fe5228217bd1_story.html.
24. wikipedia.org.
25. www.dw.de.
26.Bulos, Nabih, “Islamic State of Iraq and Syria aims to recruit Westerners”, 20 June 2014, with video, Los Angeles Times, at http://www.latimes.com/world/middleeast/la-fg isis-video-20140620-story.html – farsi.alarabiya.net.
27. khabaronline.ir.
28. khordadnews.ir.
29. entekhab.ir.
30. tabnak.ir.
31. rt. com.
32. independent.co.uk.
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالإعلام لمدسة اهل بیت (علیه السلام) ، چاپ اول