بررسی تطبیقی نیایش در آیین های ایرانی با نیایش در اسلام (1)
چکیده
بی تردید مقوله ی نیایش امری است که پیشینه ی آن همزاد آفرینش آدمی است و ریشه در ژرفای جان و فطرت بشر دارد و به تصریح آیات محکم قرآن کریم هدف آفرینش چیزی جز شناخت، معرفت و عبادت آفریدگار نیست. نقش نیایش و فلسفه ی این پدیده ی والا برقراری ارتباط و کاهش فاصله ی آفریده ای کوچک در برابر بی نهایت بزرگ است. آنچه در این مقاله آمده نتیجه ی اجمالی طرحی پژوهشی است که هسته ی اصلی آن، جستاری در فلسفه، انگیزه ها و آداب نیایش در دین مبین اسلام و آیین های ایران پیش از اسلام بویژه مزدیسناست.
واژه های کلیدی:
نیایش، پروردگار، اسلام، مزدیسنا و اهورا
مقدمه
بشر به اعتبار سرشت حقیقت جویی و فطرت معرفت طلبی، از همان سپیده دم وجود به این نیاز پی برده و برای سیراب کردن آن در جستجوی عروة وثقی و ابزاری استوار بوده تا با چنگ زدن بدان، روح تشنه ی خود را سیراب و در برابر فراق از معشوق ازلی و نیز در مشکلات چرخه ی زندگی از فشار آلام روحی و جسمی خود بکاهد. نیایش و عرض «نیاز» به بارگاه کبریایی حضرت باری از مصادیق آشکار این پناه جویی و یاری طلبی است. حقیقتی که با تمسّک بدان می توان پیوندی پایدار و استوار میان جان و جانان برقرار کرد.
تعریف و فلسفه ی نیایش
نیایش عبارت است از «آن حالت روحی که میان انسان و معبودش رابطه ی انس ایجاد نموده و کشش برقرار می سازد». (1) الکسیس کارل می گوید: «نیایش اصولاً کشش روح است به سوی کانون غیرمادی جهان. به طور معمول نیایش عبارت است از تضرع، ناله ی مضطربانه و طلب یاری و استعانت و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم همه ی محسوسات». (2)
هوگو معتقد است که «نیایش، نیاز یک بین نهایت کوچک در برابر بی نهایت بزرگ است». (3)
اقبال لاهوری در این باره چنین می گوید: «نیایش به وسیله ی اشراق نفسانی، عملی حیاتی و متعارف است که با آن جزیره ی کوچک شخصیّت ما وضع خود را در کل بزرگتر از حیات، اکتشاف می کند». (4)
در فلسفه ی نیایش باید گفت همه ی موجودات هستی و به طریق اولی اشرف مخلوقات و خلیفه ی خلف الهی (انسان) از سپیده دم آفرینش و امضای پیمان نامه ی الهی و ذکر «قالوا بلی» خود را در جایگاه نیاز در برابر محبوب راستین و رب العالمین دیدند.
آنچه مسلّم است فراق آدمی پس از هبوط به کنج محنت آباد و دیار غربت دنیا و احساس نیاز بشر به آفریدگار موجب شد تا آدمی برای جبران بخشی از این جدایی و عرض نیازهای متعدد خود دست نیایش به سوی آستان کبریایی حق برآورده، چه «احساس جدایی انسان را به جایی می کشاند که به شوق و انگیزه ی نالیدن و عشق ورزیدن و فریاد زدن و درددل کردن، وی را به راز و نیاز و نیایش وا می دارد». (5)
بنابراین به عبارتی فلسفه ی نیایش «تلاش انسان برای برقراری ارتباط و اتصال به یک روح بزرگ، به کانون حیات بزرگ کائنات تلاش برای تعالی، ترقی، حرکت و گریز از وضع موجود به مطلوب و کاهش فاصله میان آنچه هست با آنچه باید باشد».
انگیزه های نیایش در اسلام
به همان نسبت که دلبستگی و فرو رفتن در امور مادی انسان را از خود جدا و با خود بیگانه می سازد، عبادت و نیایش به آستان حضرت باری، جلَّ و علا، آدمی را به خویش باز می گرداند؛ پرستش و نیایش، بیدارگر و هوشیار کننده ی آدمی است. (6)
بنابراین بدیهی است که نیایش عاشق نیازمند به عنوان یکی از مهمترین و والاترین جریان و پدیده های فطری بشر، محصول و ره آورد محرکه هایی مقدّس و انگیزه هایی ارزشمند است. پهنه ی انگیزه های نیایش در اسلام همانند مصادیق آن ادعیه و نیایش ها، گسترده و چشمگیر است که در ادامه به مواردی از آنها اشاره می شود:
1- برقراری ارتباط و ابراز انس به معشوق
عده ای از گروه تکامل یافته ی انسانها نیایش را فقط برای برقراری رابطه میان خود و پروردگارشان به جای می آورند و بر این باورند که: «همین دعاهاست که رابطه ی معنوی میان خالق و مخلوق، و رشته ی پیوند میان عاشق و معشوق است و وسیله ای است بر در آمدن به درون قلعه ای محکم و چنگ زدن به آن دستاویز استوار و ریسمان پرتوان». (7)
نیایش هایی که نمونه ی اعلای آن را در ادعیه ی مأثوره از رسول اکرم و امام حسین و امام علی بن حسین (ع) می بینیم اغلب برای نوعی ارتباط و بروز علاقه و انس به محبوب است و با عنایت به همین انگیزه ی متعالی است که نیایشگران اهل معرفت را طمع بهشت و ترس از دوزخ به نیایش وا نمی دارد بلکه مقتضای بندگی و عظمت الهی و خدایی خداوند و علاقه و انس به محبوب موجب این ارتباط می شود؛ چنانکه در سؤال پروردگار از موسی (ع) که «ما تلک بیَمینِک یا موسی» و پاسخ موسی (ع) که: «قالَ هِیَ عَصای اَتَوَکّو عَلَیها و اهشُّ بها عَلی غَنمی وَلی فیها مآ ربُ اُخری» از نظر بلاغی ناظر به همین نکته است.
2- تقرب به حق
تقرب به حضرت الهیت از انگیزه های بارز و متداول در نیایش های اسلامی است. نوشانوشی گواراست تشنگان مشاهده ی سراپرده ی الهی را.
در نیایش روز پنجم ماه مبارک رمضان می خواهیم که «اللّهمَ اجعَلنی فیه مِن اَولیائکَ المُقَرَبین یا اَرحَمَ الرّاحمینَ» خدایا در این روز مرا در زمره ی اولیا و دوستان مقرب درگاه و نزدیکان به بارگاه کبریایت قرار ده. با مطالعه و بررسی نیایش های و ادعیه ی مأثوره ی بزرگان دین اسلام، بازتاب این انگیزه چشمگیر است. حضرت امام سجاد (ع) نیز در فرازی چنین عرض نیاز می کند که: «وَ وِفقنا اَن نَتَقَرَّبَ اِلیکَ فیهِ». و به ما توفیق ده که در این ماه به سوی تو تقرب جوییم. (8)
3- جایگاهی برای شکر و سپاس پروردگار
بنده ی اهل معرفت با برخورداری از روزیهای مادی و معنوی مترصد فرصتی است تا بتواند به نحوی از نعمتهای خداوند قدردانی کند. امام علی بن الحسین (ع) فرازی از نیایشهای خود گویند: «وَ الحَمدُ للهِ علی ما عَرَفنا مِن نَفسِهِ و الهَمنا مِن شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنا مِن ابوابِ العِلمِ بِربُوبیّةِ وَ دَلَّنا عَلَیهِ مِن الاِخلاصِ لَهُ فی تَوحیدِهِ وَ جَنَبنَا مِن الاِلحادِ و الشّکِّ فی اَمرِهِ». و ستایش مخصوص خداست بهره ای از معرفت خود به ما ارزانی فرمود و از نعمت شکر خویش به ما الهام فرمود و برخی از درهای نامتناهی علم به ربوبیتش را به سوی ما گشود و ما را به مرتبه ی اخلاص در توحید خویش راهنمایی نمود و از شائبه ی الحاد و شک در امورش دور کرد. (9)
شاعر عارف مولانا جلال الدین، محمد نیز در این باب تعبیری ظریف دارد:
اول ابلیسی مرا استاد بود بعد از آن ابلیس پیشم باد بود
حق بدید آن جمله را نادیده کرد تا نگردم در فضیحت روی زرد
هر چه کردم جمله نادیده گرفت طاعت ناکرده آورده گرفت
همچو سرو سوسنم آزاد کرد همچو بخت و دولتم دلشاد کرد
نام من در نامه ی پاکان نوشت دوزخی بودم ببخشیدم بهشت
آه کردم چون رسن شد آه من گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم شاد و زفت و فربه گلگون شدم
در بن چاهی همی بودم زبون در همه عالم نمی گنجم کنون
آفرین ها بر تو بادا ای خدا ناگهان کردی مرا از غم جدا
گر سر هم موی من یابد زبان شکرهای تو نیاید در بیان
من زنم نعره در این روضه و عیون خلق را یالیت قومی یعلمون (10)
4- توسل، شفاعت و استغاثه
درگاه الهی بسان عروة الوثقی و دستاویزی است که بندگان حق را بر آن می دارد تا برای چنگ زدن بدان در راه رهایی و رسیدن به رستگاری، نیایش پیشگاه کبریایی حق را دست یازند.
در دعای ابوحمزه ی ثمالی می خوانیم که: «وَ قَد قَصَدتُ اِلیکَ بِطَلبق وَ تَوَجَّهتُ اِلَیکَ بِحاجَق و جَعَلتُ بِکَ استغاثَق و بِدُعائِکَ الیکَ تَوَسّلی مِن غَیر استحقاقِ لاِستماعکَ مِنّی و لا استیجابٍ لعفوکَ عنّی». (11) با خواهش خود به تو روی آورده ام و حاجات خود را با تو در میان می گذارم و استغاثه به درگاه تو می آورم و به تو توسل می جویم بدون اینکه خود را مستحق آن بدانم که سخنم را بشنوی و یا بدون آنکه خود را مستوجب عفو تو بدانم.
5- جلب و تأمین خشنودی پروردگار
آنچه مسلم است تمام فکر و ذکر و فعل بنده باید به قصد قربت و کسب رضای پروردگار باشد. این مهم بنده را بر آن می دارد تا در عرضه ی نیاز به پروردگارش جایگاهی ویژه برای آن قائل شود به گونه ای که قرآن کریم نیز چنین می فرماید: «رَبَّ اَوزِعنی اَن اَشکرِ نعمتکَ الّق اَنعمتَ عَلَیَّ و علی والدیِّ وَ اَن اَعملَ صالحاً تَرضهُ …» (12) خدایا! مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادرم عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته ای که رضا و خشنودی تو در اوست موفق بدار.
6- استغفار و طلب آمرزش
در نیایش های اسلامی استغفار از انگیزه های اساسی است. در قرآن کریم می خوانیم که: «رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسِنا و اِن لَم تَغفِر لنا تَرحَمنا لَنکونَنَّ مِن الخاسِرینَ». (13) پروردگارا! مابر نفس های خود ستم کردیم، اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نیاوری، هر آینه از زیانکاران باشیم.
درخواست غفران الهی در نیایش های اسلامی جلوه ای خاص دارد که برای پرهیز اطاله ی کلام از ذکر موارد تن می زنیم.
7- اقرار و گواهی به یکتایی حق
اقرار به توحید اولین اصل دین مبین اسلام است؛ بنابراین توجه به این مهم و ابراز آن یکی از انگیزه های قوی در عرض حال و راز و نیاز به درگاه آفریدگار بی همتاست. در آیه ی 53 سوره ی مبارکه ی آل عمران می خوانیم: «رَبَّنا اَمَّنا بِما اَنزَلتَ وَ اتبَعنا الرَّسولَ فَاکتُبنا مَعَ الشّاهدینَ».پروردگارا! ما به کتابی که فرستاده ایمان آورده از رسول تو پیروی کردیم نام ما را در صحیفه ی اهل یقین ثبت فرما.
8- اظهار عجز و بیان قدرت الهی
بنده ای که در پیشگاه کبریایی پروردگارش خود را حقیر و ضعیف و ذلیل و مسکین و مستکین می خواند در مقام نیایش به درگاه صاحب و پرورنده اش فرصت را مغتنم دانسته پربارترین تعابیر خود را در برابر آن قادر مطلق آشکار می کند.
امام عارفان علی (ع) در آغاز دعای عاشقانه ی کمیل می گوید: «اَللهُمَّ اِنّی اَیئَلُکَ بِرَحمَتِکَ الّتی وَسعَت کُلَّ شَی ءٍ و بقوتِکَ الَّتی قَهَرتَ بِها کُلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَها کلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَها کلُّ شی ءٍ وَ بِجَبَرِوتکَ الَّتی غَلبتَ بِها کُلَّ شَی ءٍ …» از یک سو بیان قدرت حق و از دیگرسو اظهار ناتوانی بنده.
جلوه های این انگیزه در آثار منظوم و منثور بزرگان ایرانی که پیروان راستین و تربیت یافتگان مکتب اسلام و قرآنند آشکار است. حکیم سنایی غزنوی در دیباچه ی حدیقة الحقیقه گوید:
ای درون پرور برون آرای وی خرد بخش بی خرد بخشای
خالق و رازق زمین و زمان حافظ و ناصر مکین و مکان
همه از صنع تو مکان و مکین همه در امر تو زمان و زمین
آتش و آب و باد و خاک سکون همه با روح، پیک مسرع تست
در دهان هر زبان که گردان است از ثنای تو اندرو جان است (14)
انگیزه هایی دیگر در عرض نیاز و نیایش بنده به آستان حق وجود دارد که به مناسبت مقال و پرهیز از تطویل کلام تنها به ذکر موارد -بدون ارائه ی شواهد- بسنده می گردد که از آن جمله است: درخواست توفیق تهذیب نفس و خودسازی، هدایت جویی، استعاذه به حریم امن الهی، تجدید و تقویت قوای روحی و جسمی، درخواست توفیق، کسب آرامش قلبی، رفع مشکلات و گرفتاری، بهره مندی از نعمتهای الهی و …
پی نوشت ها :
1- نیایش حسین (ع) در بیابان عرفات، علامه محمدتقی جعفری، ص 3.
2- نیایش، دکتر علی شریعتی، ص 15.
3- تحلیل روان شناختی نیایش، محمود صادقی جانبهان، ص 14.
4- سیری در نهج البلاغه، استاد مرتضی مطهری، ص 305.
5- تحلیل روان شناختی نیایش، ص 22.
6- سیری در نهج البلاغه، ص 303.
7- شرح دعای امام خمینی (ره)، ترجمه ی سید احمد فهری، ص 32.
8- نیایش در رمضان، علی حجتی کرمانی، ص 43.
9- صحیفه ی کامله ی سجادیه، ترجمه ی محسن غرویان و عبدالجواد ابراهیمی، ص 33.
10- مثنوی مولوی، دفتر پنجم.
11- مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ی ثمالی.
12- احقاف/ 15.
13- اعراف/ 22.
14- حدیقه ی سنایی، تصحیح استاد مدرس رضوی.
منبع: نشریه پایگاه نور شماره 21