خانه » همه » مذهبی » بررسی جوانب امامت امام جواد(ع) در بیانات آیت الله جعفریان

بررسی جوانب امامت امام جواد(ع) در بیانات آیت الله جعفریان

بررسی جوانب امامت امام جواد(ع) در بیانات آیت الله جعفریان

امام جواد(علیه السلام) نخستین امام از ائمه دوازده گانه بود که در خردسالی یعنی هشت سالگی متصدی شئون امامت گردید و مسئولیت های رهبری را برعهده گرفت.

5634348d 4fbd 4be1 96c5 ff2ad9d879ea - بررسی جوانب امامت امام جواد(ع) در بیانات آیت الله جعفریان

نصب جواد‌الائمه(علیه السلام) به امامت در خردسالی و نشانه‌های علم لدنّی امام نهم

حجت‌الاسلام و المسلمین رسول جعفریان در یادداشتی به بررسی برخی جوانب امامت امام جواد(علیه السلام) پرداخته است که این یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

یکی از مسائلی که در مباحث کلامی مربوط به امامت، جایگاه ویژه‌ای یافت، این بود که آیا ممکن است کسی پیش از بلوغ به مقام امامت برسد؟ این مسئله از آن هنگام که امام جواد(علیه السلام) در سال ۲۰۳ به امامت رسید به صورت جدّی‌تری در محافل علمی ـ کلامی مطرح می‌شد تا بعدها در سال ۲۲۰ در رابطه با امامت امام هادی(علیه السلام) و پس از آن حضرت مهدی(عج) حدّت آن به اوج خود رسید.

در سال ۲۰۳ که امام رضا(علیه السلام) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت اینکه تنها فرزند وی (امام جواد) بیش از هشت یا ۹ سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرورفتند. به نوشته برخی از مورخان، در این جریان شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد، شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند. به همین جهت گروهی از آنان در منزل عبدالرحمان بن حجّاج گرد آمده و ضجّه و ناله سر دادند.

این مشکل برای شیعیان که مهم‌ترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می‌کردند از اهمیت زیادی برخوردار بوده و نمی‌توانست همچنان لاینحل بماند. البته برای شیعیان مسلّم بود که امام رضا(علیه السلام) فرزند خود امام جواد(علیه السلام) را به جانشینی خود برگزیده، ولی مشکل ناشی از خردسالی آن حضرت، آنان را وامی‌داشت تا برای اطمینان خاطر به کاوش و جست‌وجوی بیشتری در این مورد بپردازند.

در میان نصوصی که در رابطه با جانشینی امام جواد(علیه السلام) از حضرت رضا(علیه السلام) برجای مانده خاطرنشان شده: امام رضا(علیه السلام) فرزند خردسالش امام جواد(علیه السلام) را به جانشینی خود تعیین فرموده و با اینکه هنوز فرصت زیادی برای این کار وجود داشته، به جانشینی او اصرار داشته است تا آنجا که در برابر اشاره برخی از اصحاب به سن اندک امام جواد(علیه السلام) با اشاره به نبوت حضرت عیسی(علیه السلام) در دوران شیرخوارگی فرمودند: سن عیسی(علیه السلام) هنگامی که نبوّت به وی اعطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است.

تردیدی نیست اضطرابی که پس از رحلت امام رضا(علیه السلام) در میان شیعیان آن حضرت به‌وجود آمد، موجب شد برخی از آنها به دنبال عبدالله بن موسی برادر امام رضا(علیه السلام) بروند، ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند، جمعی از آنها پیش وی مسائلی مطرح کردند و هنگامی که او را  از جواب مسائل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند.

عده دیگری نیز به واقفیه که بر امام کاظم(علیه السلام) توقف کرده بودند، پیوستند. علّت این هر دو گرایش -به نظر نوبختی- همین بود که آنها بلوغ را یکی از شرایط امامت می‌دانسته‌اند.

با تمام این احوال اکثریت شیعیان به امامت امام جواد(علیه السلام) گردن نهادند. گرچه در میان آنان کسانی بودند که مسئله سن را به رخ خود امام جواد(علیه السلام) کشیدند و آن حضرت در جواب، اشاره به جانشینی سلیمان از داود(علیه السلام) کرده و فرمود: حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد در حالی که عبّاد و علمای بنی‌اسرائیل، این عمل او را انکار می‌کردند.

به نوشته نوبختی، مستندِ قائلین به امامت ابوجعفر(علیه السلام) مسئله یحیی بن زکریا و نبوت عیسی(علیه السلام) در دوران شیر خوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان بود که نشان می‌داد علم در حجج‌الله که هنوز به سن بلوغ نرسیده‌اند، بدون آموزش و یادگیری و به طور لدنّی، می‌تواند وجود داشته باشد.

شیعیان امامی از یک سو امامت را از وجهه الهی آن می‌نگریستند از این رو کمی سن امام هرگز نمی‌توانست در عقیده آنها خللی وارد آورد و از سوی دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهی در علم و دانش امامان بوده است. در واقع امامان، پاسخگوی تمامی سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان در مورد کلیه امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع سؤالات قرار می‌دادند و تنها موقعی که احساس می‌کردند آنان به‌خوبی از عهده پاسخ به این سؤالات برمی‌آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته می‌شدند.

با توجه به سن کم امام جواد(علیه السلام) این آزمایش از طرف شیعیان در مورد آن حضرت ضرورت بیشتری پیدا می‌کرد، بر این اساس در مواقع و فرصت‌های مختلف، این آزمایش را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن اکثریت قریب به اتفاق آنان ـ جز افراد نادری ـ با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.

در این مورد گفتنی است: در مجلسی که ذکرش رفت، شیعیان گردآمدند تا مسئله جانشینی امام جواد(علیه السلام) را حل کنند. یونس بن عبدالرحمان که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا(علیه السلام) بود گفت: تا این فرزند (امام جواد) بزرگ شود چه باید بکنیم؟ در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاسته و به اعتراض گفت: تو خود را از نظر ظاهر مؤمن به امام جواد(ععلیه السلام) نشان می‌دهی ولی پیداست که در باطن به امامت او تردید داری، اگر امامت وی از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک‌روزه هم باشد به منزله شیخ و چنانکه از طرف خدا نباشد حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است.

دیگران برخاسته و ریان را ساکت کردند… بالأخره در ایام حجّ علمای شیعه از بغداد و دیگر شهرها گردهم آمده و هشتاد نفر عازم مدینه شدند، ابتدا پیش عبدالله بن موسی رفتند ولی هنگامی که گمشده خود را پیش او نیافتند از وی روی برتافتند و به حضور امام جواد(علیه السلام) مشرف شدند. آن حضرت به سؤالات آنان پاسخ گفت و آنها از پاسخ‌های وی که نشان بارزی از امامت و علم الهی وی بود شادمان شدند.

بار دیگر گروهی از شیعیان از اقطار مختلف نزد آن حضرت گرد آمده و در یک مجلس از مسائل بسیاری زیادی سؤال کردند و آن حضرت در حالی که بیش از ۱۰ سال نداشت به تمام آن سؤالات پاسخ داد. گر چه امکان دارد در این رقم اغراق شده باشد، ولی آنچه از اصل روایت به دست می‌آید آن است که:

اولاً شیعیان اصرار داشتند تا از طریق دانش امام، امامت وی را بپذیرند.

ثانیاً امام در حالی که هنوز کودک خردسالی بیش نبود به دلیل الهی بودن امر امامت به‌خوبی قادر به سؤالات علمی و فقهی شیعیان جواب بدهد.

شیخ مفید ـ با اشاره به اینکه پس از وفات امام رضا(علیه السلام) گروهی از شیعیان حتّی امامت آن حضرت را انکار کرده و به عقیده واقفیه گرویدند و عده‌ای دیگر به امامت احمد بن موسی قائل شدند ـ بر امامت حضرت جواد(علیه السلام) که اکثریت شیعه آن را پذیرفته‌ بودند تأکید کرده و برای اثبات آن، علاوه بر دلیل عقلی (کمال العقل لا یستنکر لحجج الله مع صِغَر السنّ) به آیاتی که درباره حضرت عیسی(علیه السلام) نازل شده، استدلال می‌کند.

همچنین اشاره‌ای به دعوت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از امام علی(علیه السلام) برای پذیرش اسلام در حالی که آن حضرت هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، دارد در صورتی که از دیگر افراد هم سنّ و سال وی هرگز چنین دعوتی به عمل نیاورده است و بالأخره شرکت دادن حسن و حسین(علیه السلام) در مباهله در حالی که در آن هنگام هنوز دو کودک خردسالی بیش نبودند شاهد دیگر شیخ مفید بر صحت نظرش است.

در امر امامت، آنچه مهم است تنصیص امام سابق بر امامت امام پس از خود می‌باشد که شیخ مفید آن را از تعدادی از اصحاب بزرگ و نزدیک به امام رضا(علیه السلام) درباره امامت امام جواد(علیه السلام) نقل کرده و راویان این نص را چنین بر می‌شمارد:

علی بن جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام)، صفوان بن یحیی، معمرّ بن خلاّد، حسین بن بشّار، ابن ابی نصرالبزنطی، ابن قیاما الواسطی، حسن بن جَهْم، ابویحیی الصنعانی، الخیراتی، یحیی بن حبیب بن الزّیات و جماعت زیاد دیگر.

شیخ، روایات عدّه‌ای از نامبردگان را در کتاب ارشاد آورده و استاد عطاردی نیز تقریباً همه آنها را در مسند الامام الجواد(علیه السلام) گرد آورده است. علاّمه مجلسی نیز در بحار فصلی به ذکر نصوص وارده در امامت آن امام همام اختصاص داده است.

از این روایات به‌خوبی بر می‌آید که امام رضا(علیه السلام) در موارد متعدد و مناسبت‌های گوناگونی که پیش می‌آمده، امامت فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را در جریان امر گذاشته است. در واقع استقامت اکثریت اصحاب امام رضا(علیه السلام) بر امامت حضرت جواد(علیه السلام) که پشتوانه‌اش همین فرمایشات امام رضا(علیه السلام) بوده، خود بهترین دلیل بر حقانیت امامت آن بزرگوار است؛ زیرا بزرگان شیعه، فقها و محدثان آنها در پذیرش امامت امامان، دقت عجیبی از خود نشان می‌دادند و همان گونه که گذشت با وجود نص بعد از سؤالات علمی متعدد، امامت آنان را می‌پذیرفتند.

منبع: سایت عصر شیعه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد