بررسی کتاب «تاریخ کی گواهی» (گواهی تاریخ)
چاپ پاکستان درباره حضرت علی علیه السلام
کتاب “تاریخ کی گواهی” – (گواهی تاریخ) – توسط آقای “آغا انور گل” نویسنده پاکستانی در سال 1996 م به زبان اردو و درباره پیشگویی های حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه تألیف گردیده و مؤسسه انتشاراتی ” جاودان ” کراچی آن را در شمارگان یکهزار به چاپ رسانده است.
این کتاب در 216 صفحه در قطع رقعی با 23 سطر، (به طور متوسط در هر صفحه) منتشر شده و شامل یک مقدمه 6 صفحه ای و 194 صفحه متن کتاب (شرح پیشگویی ها) می باشد و نویسنده در پاره ای موارد، معدل انگلیسی واژه ها یا عبارات را نیز همراه متن اردو ذکر کرده است.
آقای “آغا انور گل” نویسنده کتاب، از اهالی شهر “هرنایی” بلوچستان پاکستان بوده شهرت عمده اش در داستان نویسی است و داستان “دومین مسجد بابری” او به دلیل دریافت عنوان “بهترین اثر ادبی سال 1992” در هندوستان، شهرت زیادی یافته است.
بنابر زندگینامه (بیوگرافی) “آغا انور گل” که همراه عکس ایشان در روی جلد کتاب نگاشته شده، وی فارغ التحصیل زبان و ادبیات اردو و انگلیسی و نیز حقوق (قضایی) و علوم سیاسی از پاکستان و رشته مدیریت دولتی از کشور آلمان است. افزون بر دو کتاب یاد شده مقالاتی در زمینه تاریخ و فرهنگ بلوچستان و همچنین ماوراء الطبیعه به رشته تحریر در آورده است.
وی “گواهی تاریخ” را به پدرش “محمد اکبر خان” که به گفته او “درس شجاعت بیان و آزاد اندیشی به همگان آموخته..” تقدیم کرده است.
“آغا انور گل” از آن دسته از اهل سنت است که به سائقه معرفت و درک ژرفای شخصیت بی بدیل مولا علی علیه السلام، سر بر آستان ارادت او دارند و این لهیب عشق و دلدادگی را چه در لحن بیان احترام آمیز او و چه در ذکر نام آن حضرت که همه جا با عنوان “امیر المؤمنین” یاد نموده و ایشان را صریحاً “وصی” پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نامیده است (1) و چه در تألیف جدید وی با عنوان “حکومت بر پایه آموزه های علی علیه السلام ” – می توان به خوبی دریافت. “آغا انور گل” سالها در پست های مدیریت ارشد حکومت بلوچستان عهده دار مسئولیت های مختلف بود که پس از نگارش کتاب فعلی و فشار خوارج زمان ناچار به هجرت و اقامت در ایالات دیگر پاکستان شد و اینک به عنوان مدیر یکی از مراکز مخابرات اسلام آباد مشغول به کار می باشد.
محتوای کتاب:
کتاب “گواهی تاریخ” شامل دو بخش: مقدمه و متن می باشد.
1- مقدمه:
نویسنده در مقدمه 6 صفحه ای کتاب ابتدا به معرفی نهج البلاغه و چگونگی و زمان گردآوری و شرح حال گردآورنده و نحوه تقسیم بندی مطالب – خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار – و وجه تسمیه آن پرداخته سپس به انگیزه خویش در تألیف کتاب اشاره می کند. وی می نویسد:
” از زمان تألیف نهج البلاغه (اواخر قرن چهارم هجری) تا 200 الی 250 سال بعد یعنی زمان “ابن خلکان”، هیچگونه اختلاف یا شک و شبهه ای درباره نهج البلاغه وجود نداشت، ولی از آن به بعد یک رویه خصمانه و آگاهانه علیه آن اتخاذ شده و تاکنون ادامه دارد که موجب شده هیچ یک از آموزه های این کتاب، در متون درسی، شئون اجتماعی و مدیریت سیاسی ما راه نیابد” (2) و سپس می افزاید: ” من با پرداختن به پاره ای از پیشگوی های حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه که در تاریخ تحقق یافته است می خواهم از این دشمنی آگاهانه بکاهم ( و بگویم) در جایی که آثار دیگر دانشمندان، صرفنظر از زمان تألیف و عقاید نویسنده با ذوق و شوق خوانده می شود، تعصب علمی با نهج البلاغه چرا و تا کی ؟… (3)
2- متن کتاب:
متن (مطالب) کتاب که با عنوان “سلونی”- مأخوذ از کلام امیر المؤمنین علیه السلام – “سلونی قبل ان تفقدونی – از من بپرسید قبل از آن که مرا در میان خود نیابید – آغاز می شود گرچه با
همین عنوان و بدون تجدید تیتر تا پایان کتاب ادامه می یابد ولی باید آن را به دو بخش: پیش گفتار و شرح پیشگویی ها تقسیم نمود:
الف: پیش گفتار (4) شامل تشریح مبانی و مبادی علم پیشگویی حضرت امیر علیه السلام، احاطه عجیب و حیرت انگیز حضرت بر علوم ظاهری و باطنی، اثبات انحصار ادعای “سلونی” فقط به آن بزرگوار و ذکر مواردی از مدعیان قول “سلونی” رسوایی آن ها در جوابگویی به سؤالات، بر شمردن مواردی از سؤال و جواب های امیر المؤمنین علیه السلام به ویژه با علمای حضرت علی علیه السلام از آشنایی به راه های آسمان همان احکام شریعت است، نقل قول از “ابن خلدون” مبنی بر احاطه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، از جمله امام جعفر صادق علیه السلام به حوادث آینده (5)، نقل قول “سید بن طاووس” در بیان عظمت شخصیت علی علیه السلام که با وجود آگاهی بر بواطن اشخاص و حوادث آینده هرگز بر بواطن اشخاص و حوادث آینده هرگز از مجاری عادی امور عدول نفرمودند (6)، اشاره به پیشگویی های که با فاصله کمی از شهادت مولا علیه السلام تحقق یافت از جمله شهادت میثم تمار، رشید هجری، قنبر و کمیل و نحوه شهادت آنها، شرکت عمربن سعد بن ابی وقاص در شهادت امام حسین علیه السلام، شرکت سنان بن انس نخعی در شهادت امام حسین علیه السلام… و همانطوری که اشاره شد این بخش به منزله پیش گفتاری است برای بحث اصلی پیشگویی های امیر المؤمنین علیه السلام به منظور شناساندن شأن و منزلت علی علیه السلام به خواننده و اقناع ذهن منکران با استناد به ادله و شواهد و اقوال بزرگان دین، به ویژه قول مکرر آن حضرت مبنی بر این که همه این علوم و اخبار تراوشی از علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حاصل همنشینی و کسب فیض از آن وجود مبارک است، (7) و پاسخ امیر المؤمنین علیه السلام به یکی از مردان قبیله بنی کلب، که ” ای برادر کلبی! آنچه که من می گویم علم غیب آنهایی است که خداوند در قرآن بدانها اشارت فرموده است: ان الله عنده علم الساعه و (8)…. (9).
ب: شرح پیشگویی ها: شامل خطبه های شماره 58 – درباره خوارج نهروان-، 72 – درباره به حکومت رسیدن مروان و فرزندانش -، خطبه های 92 – 97- 101- 105-108-138-158و 196 – درباره فتنه بنی امیه، مجبور کردن مردم به سب علی علیه السلام و تبری از آن حضرت، جنگ ها و خونریزی های امویان و عمال آنها در حجاز و عراق، تخریب خانه کعبه، ظهور حجاج بن یوسف ثقفی، قیام مختار ثقفی، بروز اختلاف و انتقام کشی بین بنی امیه، نابودی بنی امیه، سیل بصره، قیام صاحب الزنج در بصره، فتنه قرامطه و قتل و غارت حجاج بیت الله الحرام و کندن حجر الاسود از سوی آنان، قتل و سرکوبی اهل کوفه و فتنه مغول.
نویسنده در شرح این خطبه ها، با استناد به مدارک معتبر تاریخی- که در پایان کتاب فهرست آنها را ذکر کرده- تحقق کلام امیر المؤمنین علیه السلام را به اثبات می رساند و سعی بلیغ و تلاش محققانه او در این امر، واقعاً تحسین برانگیز است. مثلاً در شرح پیشگویی مربوط به خوارج نهروان و اینکه از باقیمانده نسل آنان، هر کس قدرتی به هم رساند و قیامی کند، سرکوب و نابود خواهد شد، با بررسی تواریخ اسلامی، نام و مشخصات، زمان و مکان، نام قاتل یا قاتلین و نحوه قتل و سرکوبی کسانی از نسل خوارج نهروان را که فتنه ای بپا کرده اند دقیقاً احصا و بیان نموده است (10). یا در شرح پیشگویی های مربوط به بنی امیه، با تعریف “فتنه” و نشانه های اهل فتنه، از قول حضرت امیر علیه السلام و انطباق آن با خونخواهان عثمان که هدفشان به قدرت رساندن بنی امیه بود، به بررسی ریشه ای تبدیل خلافت به سلطنت پرداخته، جا به جا با ذکر کلام مولا، آثار ویرانگر این دگرگونی را با استشهاد از عملکرد نفرت انگیز بنی امیه (شهادت نواده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تخریب خانه کعبه، قتل و مثله صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، احیای تبعیض بین عرب و و عجم و حتی بین عرب با عرب بر پایه رسوم جاهلی، اتخاذ بیت المال به عنوان ثروت شخصی و خانوادگی، حلال شمردن محرمات، وضع مالیات های کمرشکن و به کارگیری یهود و نصاری در مناصب حساس و…) تبین می کند و با اختصاص 72 صفحه از کتاب (11) به بنی امیه، از حساس ترین فرازهای پیشگویی امیرمؤمنان علیه السلام به خوبی بی می آید.
نویسنده گرچه به دلیل حساسیت اهل تسنن، از معاویه صراحتاً نام نبرده و افعال منتسب به او را با صیغه مجهول استعمال نموده (12) ولی انشای کلام و صبغه بیان به گونه ای است که انتساب امور به معاویه را غیر قابل اجتناب می سازد؛ به ویژه در مورد اول که بلافاصله پس از بیان مطالب، خطابه معاویه در مسجد مدینه را، به عنوان شاهد مثال رای سوء استفاده از خونخواهی عثمان برای رسیدن به سلطنت، عنوان می کند.
این بخش از کتاب، از نظر تحلیل حوادث سالهای آخر قدرت امویان، که برابر پیشگویی امیرمؤمنان علیه السلام، در اوج قدرت و وسعت قلمرو (از خاور به چین و هند و از باختر تا قسطنطنیه و غرب آفریقا و اندلس اسپانیا) به دلیل اختلافات داخلی و انتقام کشی از یکدیگر نابود گردیدند، بسیار مهم است، به ویژه آنجایی که جانشینان عبد الملک بن مروان در جریان این مناقشات داخلی، حتی به نزدیکترین نوکران و سرداران خود نیز رحم نکردند و آنان را به راحتی راهی دیار عدم کردند. (13)
نویسنده، از صفحه 35 تا پایان کتاب (ص 212) به ذکر پیشگویی های حضرت درباره سیل بصره، ظهور علی بن محمد معروف به صاحب الزنج (امیر زنگیان) در بصره و خرابی و کشتار بی سابقه در آن شهر، فتنه قرامطه و فجایع خانمانسوز آن فرقه (حمله به خانه کعبه و کندن حجر الاسود و انتقال آن به مسجد مجعول خود در شهر هجر حجاز در سال 317 هجری) و شکست پی در پی و سنگین خلفای عباسی در سرکوب آنان و نابودی و افول قدرت آن فرقه در اثر بیماری آبله) پرداخته و با مستندات تاریخی صحت اقوال علی علیه السلام را در نهج البلاغه، مسجل ساخته است. آقای “آغا انور گل” در شرح پیشگویی خروج صاحب الزنج در بصره و در تطبیق پیشگویی سرکوب کنندگان این فتنه با لشگر معتضد عباسی، اظهار می دارد:
عاقبت، در اثر ظلم و ستم صاحب الزنج و کینه و عداوتی که با شیعیان علی علیه السلام داشت، لشکری مرکب از ده هزار جنگجوی شیعه که داوطلبانه و صرفاً برای رضای خدا و سرکوبی فتنه قیام کرده بودند، صاحب الزنج را مغلوب و مقتول کردند و فتنه ای که طی 11 سال، بخشی از عراق را به خاک و خون کشیده و دهها لشکرکشی خلفای عباسی را برای دفع آن ناکام گذاشته بود، به همت شیعیان علی علیه السلام که حضرت از آنها به “کسانی که قدرتشان در زمین ناشناخته ولی در آسمانها معروف و مشهورند” تعبیر نموده سرکوب شد. این قول، با نظر مرحوم فیض الاسلام متفاوت است، از این حیث که مرحوم فیض الاسلام، مصداق سرکوب کنندگان فتته صاحب الزنج را در شرح نهج البلاغه خود نیاورده و به بیان مشخصات کلی اکتفا نموده است ولی “انور گل” با استناد به تحقق این قضیه، توسط شیعیان عراق، در تأیید و تسجیل قول امیرالمؤمنین علیه السلام مبنی بر نابودی قدرت صاحب الزنج توسط – ” کسانی که قدرتشان در زمین شناخته نیست” – چون همواره از سور خلفای اموی و عباسی تضعیف و سرکوب شده اند ” ولی در آسمانها معروف و مشهور اند” – چون بندگان خاص خدا و مقبول درگاه الهی اند. یعنی شیعیان – سود جسته است. البته شاید مشکل شارحین شیعه در تطبیق قیام شیطان علیه صاحب الزنج و نابودی آنها، در سرکردگی گروه مذکور توسط معتضد عباسی بوده است ( که در آن هنگام ولی عهد موفق عباسی بوده و از سوی موفق به سرکوبی فتنه مامور و در عراق به شیعیان ملحق گردیده ) و معتضد به عنوان خلیفه عباسی هیچگاه نمی توانسته مصداق قول امیر المؤمنین علیه السلام باشد، لیکن نویسنده دفع سؤال مقدر نموده و با ذکر ادله و براهین در اثبات شیعه و علاقمند بودن معتضد به حضرت علی علیه السلام کوشیده است تناقض مطروحه را حل کند. (14)
آخر این بخش (چهار صفحه آخر) به آخرین پیشگویی حضرت، با همین عنوان، به قضیه پیشگویی مولا درباره قاتل خود، عبد الرحمن بن ملجم مرادی، تخصیص یافته و نویسنده با بیانی رسا به تشریح چگونگی عروج ملکوتی مولی الموحدین علیه السلام پرداخته است.
نقاط مثبت و منفی کتاب:
در نقاط مثبت کتاب”گواهی تاریخ” باید به دقت و احاطه علمی و تاریخی نویسنده در بیان مطلب، استنادات ضروری در فضای فکری اهل تسنن، تشریح و تفهیم مفاهیم مکتب تشیع و دفاع از شخصیت امیر المؤمنین علیه السلام در تمام موارد اشاره کرد. بهره گیری از کتب معتبر تاریخی جهان اسلام، اشاره به نظرات مولانا مودودی در “تفهیم القرآن” – جلد پنجم – درباره مردود بودن نظر کسانی که به استناد عدم شرکت عبدالله بن عمر در جنگ نهروان به امیر المؤمنین علیه السلام ایراد می گیرند، با ذکر جمله ای از عبد الله من عمر مبنی بر اینکه:
“از هیچ چیز آنقدر ناراحت نیستم که از قضیه عدم شرکت در سرکوبی فتنه ناراحتم…”
و نیز استناد به قول شاه ولی اله محدث دهلوی در کتاب “تفهیمات الهیه” مبنی بر لزوم وصی برای نبی و اشاره تلویحی به وصایت حضرت امیر علیه السلام از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آیه با توجه به علم سرشار علی علیه السلام (15) و هم چنین تشریح دقیق و جامع مفهوم تقیه. (16)
و اما نقاط منفی آن، عدم ذکر منابع، همراه مطالب معنونه است به خصوص زمانی که پاره ای تشویهات در ذهن خواننده خطور کند، ماننند ذکر سند مربوط به قتل سلطان جلال الدین خوارزمشاه به دست اسماعیلیه، که در تاریخ های ایرانی، قتل وی به راهزنان کردستانی نسبت داده شده است. (17) و یا قضیه وارد و خارج شدن مار به دهان و بینی سربریده عبیدالله بن زیاد (18) و دیگر عدم تقسیم بندی (فصل بندی) و عنوان گذاری مطالب است که امروزه تألیفات مفصل معمول و مورد انتظار است.
پینوشتها:
1- ص 15، س2.
2- ص 11، س 11 تا 16.
3- ص 15، ص 1 تا 8.
4- از صفحه 11 تا 55.
5- ص 34، پاراگراف دوم.
6- ص 35، پاراگراف دو.
7- ص 18، ص 42، پاراگراف سه؛ ص 45؛ پاراگراف آخر؛ ص 47، پاراگراف آخر؛ ص 49 پاراگراف دوم.
8- قرآن کریم، لقمان/ 3.
9- ص 45، پاراگراف 3.
10- صص 59 و 60.
11- از ص 61 تا 133.
12- ص 66، پاراگراف دوم: قضیه خونخواهی عثمان و ص 85، پاراگراف آخر: قضیه نقض صلح امام حسن 7.
13- اشاره به سرنوشت عبرت انگیز محمد بن قاسم فاتح سند و مکران و موسی بن نصیر فاتح اندلس اسپانیا در صفحه 93پاراگراف آخر.
14- ص 147، پاراگراف دوم.
15- ص 51، پاراگراف دوم.
16- ص 61 تا 64.
17- ص 189، ص 12.
18-ص 110،س آخر.
منبع: فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.
/ج