خانه » همه » مذهبی » برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

فرهنگ نام اصولي است كه هر نسل آن را به نسل آينده مي سپارد و پاكستان هم كشوري بود كه در عين آزاد شدن از استعمار انگليس از يك ملت و مكتب ديگر به نام هندو تجزيه شده بود. ولادت ملتي جديد و كشوري نوين بود ، ولي نظام ، همان نظام استعماري بود. در حالي كه كشور جديد هيچ سرمايه فرهنگي غني در اختيار نداشت ، ولي نفرت از فرهنگ

1f6c9505 6735 4196 82c5 fa95e7e75594 - برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

0019638 - برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)
برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

 

نويسنده: محمد علي تقوائي

 

درنگي در كارنامه علمي شهيد سيد عارف حسين الحسيني در دوران رهبري شيعيان پاكستان
 

مبارزه فرهنگي عليه غرب زدگي و ارزش هاي ضد فرهنگي
 

فرهنگ نام اصولي است كه هر نسل آن را به نسل آينده مي سپارد و پاكستان هم كشوري بود كه در عين آزاد شدن از استعمار انگليس از يك ملت و مكتب ديگر به نام هندو تجزيه شده بود. ولادت ملتي جديد و كشوري نوين بود ، ولي نظام ، همان نظام استعماري بود. در حالي كه كشور جديد هيچ سرمايه فرهنگي غني در اختيار نداشت ، ولي نفرت از فرهنگ هندو در اذهان مسلمانان وجود داشت و همين نفرت از فرهنگ هندو در واقع موجب شكوفائي نهضت تاسيس پاكستان گرديد ، ولي به علت عدم آشنائي رهبران و زعماي كشور با فرهنگ غني اسلامي ، ملت مسلمان به فقر فرهنگي دچار گرديد. طبيعتا ملتي كه از خودش فرهنگ نداشته باشد ، به زودي محل تاخت و تاز فرهنگ هاي بيگانه قرار مي گيرد. ملتي كه تاريخ نداشته باشد ، خودش دچار احساس حقارت مي شود و در سايه چنين احساسي ، برتري جوئي ، تظاهر و تصنع ، ريشه مي گيرد و صاحب چنين احساسي ، براي اثبات برتري خود بر ديگران ، رنگ ديگران را به خود مي گيرد تا ديگران حقيرش نپندارند.
پاكستان با چنين وضعي روبرو بود و لذا ميدان مناسبي براي فرهنگ هاي بيگانه به شمار مي رفت. فرهنگ هندو نيز بر مردم پاكستان تاثير گذارده بود و ديگر ملل و مذهب نيز فرهنگ خود را به اين ملت تحميل نمودند و با مخلوط شدن رسوم و سنت هاي گوناگون ، فرهنگ جديدي به دست آمد. هر كس از هر جاي دنيا با فراهم آوردن فرصت ، يك سنت و رسم كهنه خود را به اين كشور صادر نمود و اين ملت هم به علت خالي بودن ميدان فرهنگ، هر يك از اين فرهنگ ها را براي جبران بي فرهنگي پذيرفت.
در اين ميان فرهنگي كه بيش از همه از فرصت استفاده نمود ، فرهنگ مبتذل غربي بود كه معيار و ملاك هاي آن جوانب حيواني در انسان ها و خواهان روابط آزاد در ميان خانواده ها، اصول آزاد بازرگاني ، بي حجابي ، برهنگي و بي بندو باري و در كل ، انحطاط جوامع انساني است. شايد كمتر كشوري باشد كه اين اصول و فروع تباهي را در خود جاي نداده باشد. جامعه پاكستان هم از اين فرهنگ وارداتي محروم نماند و حتي بيش از ديگران به انتخاب اين فرهنگ روي آورد، در نتيجه از مخلوط شدن فرهنگ هندوان با فرهنگ غرب ، فرهنگي عجيب و غريب تشكيل گرديد ، بانوان لباس خود را طبق اين فرهنگ مي دوزند و مي پوشند ، مردان ، اين فرهنگ مخلوط را در تمام زمينه هاي زندگي پياده مي كنند و در نتيجه شهرهاي پاكستان ، نه همگون با هندوان است و نه شباهتي به كوچه و بازارهاي اروپا دارد.
بعضي از احكام اين امر را تقويت نمودند و مطبوعات كه بايد زبان ملت باشند ، كاري كردند كه خود غربي ها خجالت كشيدند. راديو و تلويزيون راه لهو و لعب را در پيش گرفت. روزنامه ها چاپ عكس هاي عريان را دستور كار خود ساختند و جامعه بي فرهنگ دچار بد فرهنگي گرديد. تمام اين عوامل دست به دست هم دادند و جامعه پاكستان را به سوي انحطاط و تباهي تدريجي كشاندند. كودكان پاكستان ستاره هاي سينما را الگوي خود قرار مي دهند. گروه هاي فرهنگي امروز پاكستان شامل چند مطرب و رقاصه هستند كه براي ديدارهاي فرهنگي به كشورهاي ديگر مسافرت مي كنند.
در چنين اوضاعي ، عكس العمل شخصيتي مانند شهيد مظلوم عارف حسيني معلوم و مشخص است. او قسمت اعظم نهضت اصلاحي خود را عليه بد فرهنگي صرف نمود. جوان هائي كه به سرعت قدم در وادي فساد و تباهي مي گذاشتند ، با نداي او به خود آمدند. روح فسادي كه از طرف غريبان القا شده بود ، آهسته آهسته مبدل به روح انساني الهي مي شد. بانوان هم كه هدف اصلاح بودند ، تحت تاثير اين فرهنگ راستين قرار گرفتند. تلاش هاي پياپي عليه بي حجابي ، بذر غيرت در دل هاي مردم كاشت. تظاهرات اعتراض آميز متعددي عليه اين پديده خانمان سوز به وجود آمد و جلسات زيادي براي فكر اساسي درباره ريشه كن نمودن اين پديده برگزار گرديد.
جهت اصلاح نظام آموزشي كه مهد تمدن غرب است ، كوشش هاي پي درپي و خستگي ناپذير انجام گرفت. به روزنامه ها اعتراض هاي زيادي شد و يادداشت هاي اعتراض آميزي به اين روزنامه ها تسليم گرديد.
براي اصلاح كودكان و نوجوانان و جوانان كه رمان هاي مبتذل غربي را مطالعه مي كردند ، مسائل اسلامي به صورت كتاب و مجله فراهم گرديد و آنها به مطالعه تعليمات اسلامي ترغيب گرديدند. با سازمان هاي تبليغي ارشادي براي تكميل كمبود مواد آموزشي اسلامي همكاري شد. نهضت ، مبارزه با اعتياد به مواد مخذر و قاچاق آن مبارزه پيگيري را طرح ريزي كرد و براي از بين بردن اين مسئله خطرناك، به دولت هم هشدارهائي داد.
اصلاح فرهنگي جامعه ، كاري عملي ، ليكن سخت و طاقت فرسا و امكانات و وسايل فراواني را لازم دارد ، اما با وجود آن همه محدوديت و وسايل و امکانات ، تغييرات فرهنگي بزرگي همچون خشكاندن ريشه انحطاط و تباهي و غرب زدگي كار آساني نيست ، ولي شهيد تا حد امكان با اين بلاي خانمان برانداز مبارزه بي امان كرد و ديگران را نيز به اهميت موضوع توجه داد.

مبارزه با بي سوادي
 

شهيدعارف حسيني جهل و بي سوادي را از علل عقب ماندگي فرهنگي و انحطاط جامعه اسلامي تلقي و مبارزه اي ملي و همه جانبه را عليه آن آغاز نمود. وي مدارس زيادي را تاسيس و كتابخانه هاي متعددي را در مناطق مختلف بنيان گزاري كرد. او معلمان و مدرسين بسياري را به سراسر مناطق اعزام كرد و در اين زمينه سعي فراواني داشت.

مبارزه با تحجر و ارتجاع
 

عواملي چند را مي توان به عنوان سد راه فعاليت هاي انقلابي شهيد محسوب كرد كه يكي از آنها سرآمد ديگر موانع است و آن چيزي نيست جز ارتجاع و تحجر ، عناصر ارتجاعي كه اسلام را وارونه تصوير مي نمايند و از ظهور اسلام تا به حال با اسلام ناب در حال ستيز بوده اند. اباطيل آنها نه تنها موجب تشويش افكار مسلمانان گرديده كه باعث دوري آنان از اسلام نيز بوده است. آنان مقتضيات عصر جديد را كاملا به فراموشي سپرده ، اسلام را در چند احكام مذهبي و عبادي محدود نموده ، هميشه از امور اجتماعي و انقلابي چشم پوشي كرده ، از آن گريخته و منافع شخصي را بر منافع اجتماعي ترجيح داده اند. ارتجاعيون عصر حاضر نيز چنين هستند. اينان به علت بي اطلاعي از احكام اسلام در تمامي زمينه ها ، آن احكام را نديده و نشنيده از اسلام خارج مي دانند. اينها با انكار ضرورت برقراري حكومت اسلامي ، موجب نكبت و بدبختي مسلمانان شدند، زيرا طبق عقايد آنان ظلم هر ظالمي را بايد تحمل كرد! و حكومت براي مسلمانان شجره ممنوعه است!! بدبختي هائي كه بنا بر كوتاه نظري آنها به مسلمين متوجه شده ، قابل جبران نيست.
شهيد در راه نهضت اصلاحي اسلامي ، ارتجاعيون را مانع حقيقي ديد كه نه تنها مخالف با فكر ايشان بودند، بلكه با تمام ساز و برگ خود به جنگ با افكار اسلامي انقلابي پرداختند و وقتي در مقابل رهبري ايشان صف آرائي كردند ، تعدادشان افزايش هم يافت. مقدمه الجيش آنان روحانيون مقدس مآب بودند كه كارهاي غير عبادي را خلاف شرع پنداشتند و عليه آن فتواي عدم مطابقت با شريعت اسلام را صادر كردند! فتواهاي اين آقايان ـ كه تعدادشان كم هم نبودـ روز به روز در حال افزايش بود تا رهبري شهيد نتواند در راه انقلاب و اسلام ناب به موفقيت برسد.
گروهي ديگر از متحجرين با ماسك هاي به ظاهر فريب به كمك آنها شتافتند و با نام مقدس روحانيت ، به اسلام و روحانيت خيانت كردند. در صحنه هاي نفاق كه تمام فرق و مذاهب در آن نماينده داشتند، روحانيت شيعه هم نماينده فرستاد و در زمينه نفاق نمايندگي شيعه مساوي با ديگر فرق گرديد. البته متحجرين در صفوف طلايي منافقين مشخص بودند. اين گروه «در جرگام» حركت خويش را آغاز كردند و از دشمن پشتيباني نمودند.
شهيد عارف حسيني با كمال شهامت و شجاعت در مقابل آنان مقاومت و چهره آنها را به مردم معرفي كرد. مبارزه شهيد عليه آنان از موفق ترين مبارزات وي بود و باعث شد دست اينها براي مردم باز شود و با نفرت عمومي مردم روبرو شوند ، در نتيجه اين نوكران بي جيره و مواجب استكبار ، در نفس كشيدن و ادامه حيات خود دچار مشكل شدند و شهيد براي از بين بردن آثار سوءافكار و انديشه هاي انزواطلب و ارتجاعي و ضد انقلابي آنان ، فعاليت هاي موثري انجام داد و لذا بعد از شهادت ايشان ، بعضي از آنان ، در برخي مناطق ، اظهار داشتند كه ما با نهضت اجراي فقه جعفري مخالف نيستيم، بلكه با شخص سيد عارف حسيني مخالف بوديم و حالا كه ايشان نيستند ، ما مخالفتي با نهضت نداريم ـ كه اين هم شايد توطئه اي عليه نهضت و علامه ساجد علي تقوي باشد ـ اين منافقين و تحجرين هميشه مورد استفاده دولت ها قرار مي گرفتند و هميشه در كنار دولت ها احساس آرامش مي كنند و افتخار غلامي استكبار ، بدون اجرت نيز مختص به اينها است.

00196381 - برستيغ جهاد فرهنگي و سياسي (3)

مبارزه با وهابيت
 

دشمن از هيچ حربه اي در راه از هم پاشيدن انسجام مسلمانان دريغ نمي كند و براي از بين بردن اين اتحاد، تا به حال به توطئه هاي مختلفي دست زده است. گاهي دست به هجوم بر اعتقاد مسلمانان زده و گاهي احكام اسلام را مورد حمله قرار داده و گاهي هم خرافات را به رنگ اسلام درآورده و گاهي سر قدرت ، اسلام را مورد هجوم نظامي قرار داده و يا با ايجاد رعب و وحشت و ترور و قتل شخصيت هاي اسلامي سعي در از بين بردن اسلام نموده است. مهم ترين حربه استعمار در اين راستا ايجاد تفرقه ميان خود مسلمانان است. مسخ نمودن احكام اصيل اسلام و ترويج بدعت هاي نا به جا و در نتيجه از بين بردن اتحاد نسبي امت و ايجاد آشفتگي و پراكندگي از حربه هاي كهنه استعمار است. براي به دست آوردن اين هدف با به آزمايش گذاشتن حربه هاي ديگر به حربه موثر و موفق ديگري دست زد و در بين فرق اسلامي فرقه استعماري ديگري را ايجاد نمود كه نام «وهابيت» را به خود گرفته است. اين فرقه براي ضربه زدن به اسلام و مسلمين به وجود آمد و در همين راستا به موفقيت هائي دست يافت.
استكبار جهاني كه ثروت هاي زيرزميني حجاز را به چشم طمع مي نگريست براي رسيدن به آن ، گروهي از راهزنان باديه نشين را به حكومت حجاز رسانيد. وهابيت را مذهب رسمي آنان قرار داد كه اسلامي بودن كشور حجار در ترويج وهابيت موثر واقع شد و آوازه اين مكتب استعماري به چهار گوشه جهان با قدرت ثروت فراوان حجاز گسترش يافت.
ضرر اين مكتب استعماري چون ديگر كشورهاي جهان متوجه مسلمانان پاكستان و به ويژه شيعيان اين كشور شد. اين فرقه استعماري خون مسلمين و مؤمنين را مباح دانست و عزت و ناموس آنان را تاراج كرد. اين مزدوران خود فروخته در كراچي ، لاهور ، پاراچنار ، كوهات ، تيرا ، كويته ، گلگت ، ديرا اسماعيل خان و ديگر مناطق كشور با پست ترين روش ها ، خون ريزي و قتل عام راه انداختند. حكومت كه جيره خوار آل سعود است نه تنها با بي تفاوتي بر اين جنايات نظاره كرد ، بلكه دست مسلمانان شيعه و سني را بسته ، به ددمنشي هاي وهابيون كمك كرد.
شهيد از طرفي خود از اين فرقه زخم خورده بود و از طرفي مي ديد كه عمل به احكام اسلام در حال تعطيل كامل است و تحمل تفرقه در بين صفوف مسلمين هم برايش مشكل بود ، از اين رو ، مبارزه خود را عليه اين فرقه آغاز نمود و مردم را از خطرات آن آگاه ساخت. وي توطئه هاي اين گروهك استعماري را افشا و بر ملا كرد و حقيت و واقعيت آن را تبيين نمود لذا مي توان دست اين مزدوران استعمار را در به شهادت رساندن اين عالم رباني به وضوح دريافت كه چگونه با همكاري و همگامي بعث عراق و آمريكا به اين جنايت دست يازيدند.

مبارزه با ملحدين و ماركسيست ها
 

شهيد حسيني اين مرد تئوري و عمل در هيچ ميداني از دشمن غافل نشد و در جنگ تئوري و جهاد عملي در مقابل مخالفين سينه خود را سپر اسلام نمود و به عنوان پاسدار اسلام و مسلمين ، جان و مال خود را در طبق اخلاص نهاد و براي نجات اسلام و مسلمين تقديم كرد.
شهيد ، هجوم مكاتب فكري الحادي را با جواب هاي مدلل و مبرهن خنثي نمود و در دفاع از مرزهاي ايدئولوژيكي شب و روز را نشناخته به پيش رفت و با کمال جان فشاني با كفر به مقابله برخاست. افكار سوق داده شده به سوي مكتب هاي دروغين سوسياليسم و كمونيسم را به سوي اسلام متوجه نمود و روشنفكران و دانشجويان را قانع نمود و محتواي اسلام را شرح داده به اطلاع همگان رسانيد كه اسلام مي تواند حكومت كند و احتياجي به فلسفه هاي ديگر ندارد. براي سد نمودن اين طوفان با كاوش هاي علمي گام به پيش نهاد و در مكان هاي مختلف به ايجاد كلاس هاي درسي عقيدتي سياسي و اقتصادي اسلام پرداخت.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 50

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد