خانه » همه » مذهبی » برکت (1)

برکت (1)

برکت (1)

واژه برکت از جمله واژه‌هایی است که به کرات در آیات قرآن و روایات ائمه معصومین بکار رفته است. برکت که به معنای ایجاد خیر و وسعت در هر چیز می‌باشد در همه شئون زندگی انسان می‌تواند جاری باشد. نویسنده در این نوشتار کوشیده است با تبیین آن‌ها بپردازد و در پایان نیز به بعضی عوامل بی برکتی اشاره می‌نماید.

684ae86f 4bfc 439a a05b d7f65e19296c - برکت (1)

0021528 - برکت (1)
برکت (1)

 

نویسنده : رضا اسماعیلی
منبع : اختصاصی راسخون

 

چکیده:
 

واژه برکت از جمله واژه‌هایی است که به کرات در آیات قرآن و روایات ائمه معصومین بکار رفته است. برکت که به معنای ایجاد خیر و وسعت در هر چیز می‌باشد در همه شئون زندگی انسان می‌تواند جاری باشد. نویسنده در این نوشتار کوشیده است با تبیین آن‌ها بپردازد و در پایان نیز به بعضی عوامل بی برکتی اشاره می‌نماید.

کلید واژه‌ها:
 

برکت – مبارکی- افزایش رزق- بهره‌وری- توسعه روزی- خیر- عوامل برکت- بی برکتی- عوامل بی برکتی

مقدمه:
 

یکی از مباحثی که در دین عزیز اسلام به آن اهمیت زیادی داده شده است توجه به کیفیت به جای ازیاد کمیت است. این رویه و شیوه در مباحث مختلف دینی مورد توجه قرار گرفته است. از جمله در بحث عبادیات اشاره شده است که عبادتی که کم باشد اما به صور مداوم به جا آورده شود بهتر و اثر گذار از عبادتی است که زیاد و پر حجم بوده اما به صورت منقطع و مقطعی انجام شود.
از دیگر مواردی که در آن توجه ویژه‌ای به بحث کیفیت گرایی شده است تلاش‌های اقتصادی و بحث رزق و روزی است. در دنیای غرب و نیز در جامعه امروز ما متأسفانه شاهد هستیم تلاش زیادی جهت ازدیاد و کثرت ثروت‌ها صورت می‌گیرد و کتاب‌ها و مقالات زیادی با عنوان چگونه پولدار شویم و غیره در دسترس خوانندگان قرار می‌گیرد که صرفا به خوانندگان می‌آموزد از چه راهی مشتریان بیشتری و یا پول بیشتری جذب نمایند یا چگونه منابع مالی خود را مدیریت کنند تا لحظه به لحظه به حجم اندوخته‌های مالی خود اضافه نمایند.
اما تجربه نشان داده شده است که غالب راهکارهای ارائه شده در این موارد یا عملی نیستند و یا اثر بخشی چندانی ندارند چرا که شرایط اقتصادی هر فرد می‌تواند با توجه به استعدادها و توانایی‌های او و حتی وضعیت اقتصادی خانواده و حتی اجداد و شرایط اقتصادی جامعه که تحت تأثیر اقتصادهای جهانی است متفاوت باشد. با توجه به این تفاوت‌ها و اینکه ممکن است برخی افراد با تمام تلاش به آنچه مطلوبشان است دست پیدا نکنند آموزه‌های دین مبین اسلام ما را به واژه‌ای رهنمون می‌شود که در صورت تحقیق عملی آن در خارج باعث خواهد شد هر فرد با استفاده از برخی ابزارهای مادی و معنوی بتواند در عوض تلاش‌های بیهوده جهت انباشته کردن ثروت بهترین استفاده را از منابع مادی و معنوی که در اختیار دارد بنماید.
آنچه دین مبین اسلام ما را در زمینه کیفیت گرایی و استفاده از منابع مالی و معنوی به آن توجه می‌کند توجه به واژه برکت و مضامینی است که در آن نهفته است و می‌تواند در هر فرد و سرمایه‌ای که در اختیار افراد با هر توان و استعدادی قرار دارد پیاده شود.
در این نوشتار سعی خواهیم نمود ضمن بررسی واژه برکت به تبیین آن پرداخته و آنچه را باعث ایجاد برکت در سرمایه‌های انسانی خواهد شد مورد بررسی قرار دهیم. امید است این ناچیز راهنمایی باشد تا ما هر چه بیشتر به مقوله بهره‌وری و کیفیت گرایی در سرمایه مادی و معنوی خود متوجه باشیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
 

بار خدایا رحمت فرست بر محمد وال محمد برکت ده بر محمد وال محمد مهر بورز به محمد وال محمد درود فرست بر محمد وال محمد چونان آنچه رحمت فرستادی و برکت دادی و ترحم کردی و مهر ورزیدی و درود گفتی بر ابراهیم وال ابراهیم زیرا تو حمیدی و مجیدی. بار خدایا به محمد عطا کن وسیله شرف و فضیلت و منزلت ارجمند.
بار خدایا محمد وال محمد را در روز قیامت از همه خلایق بزرگوارتر دارو در شرف و مقام ان‌ها را به خود نزدیکتر مقرر فرما و ان‌ها را در روز قیامت پیشت و آبرومند تر و منزلت و نصیب برتری داشته باشند. بار خدایا به محمد شرافتمندترین مقام را بده و بخشش درود وشفاعت اسلام را به او عطا کن.
بار خدایا ما را به او بپیوند آبرومند و وفادار نه رسوا و پیمان شکن و نه بد کرداری و نه منحرف از حق. اله الحق امنین.

معنای برکت :
 

برکت در قران کریم اختصاص به خداوند متعال دارد یعنی یک خیر کثیر است که از منبعی که سرشار از خیرات و خوبی است سر چشمه می‌گیرد.
راغب در مفردات اصل کلمه برکت را (برک) به فتحه باء به معنای سینه شتر ولیکن در غیر این معنا. نیز استعمال می شود اینکه فلانی دارای برکت است و برک البعیر نفی اینکه شتر سینه خود را به زمین زد حاکی و مستلزم ثابت ماندن خیری است.
و ابتر کو فی الحرب در جنگ پای بر جا شده و بر عقب بر نگشتند و موضع گرفتند یعنی اینکه ثابت ماندن در جایی که این را براکاء و بروکاء می‌نامند و آب انبار چون ثابت است برکه گویند و اتبرکت الرابه :حیوان ثابت ماند و هیچ حرکتی نکرد.
و اینکه صدقه بدهید چیزی کم نمی‌شود یعنی به طور نا محسوس جایش پر شده و ثابت مانده و از آن کم نشده که همه این‌ها را برکت گویند و لذا در تفسیر المیزان آمده است از ان جایی که خیرات الهی از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر می‌شود و مقدار و عدد ان هم مشخص و قابل شمردن نیست و اینکه دارای زیاده غیر محسوس است این برکت است.
برکت به معنای خیری است که در خیری مستقر گشته و لازمه آن شده است مانند برکت در میل در غذا که به معنای سیر کردن بیشتر مردم است برکت در عمر و …به معنای فراوانی آن نوع می‌باشد.
شهید مطهری می‌فرمایند :برکت فزونی خیر است یعنی وقتی میگوییم عمر فلان کس یا مال فلان کس برکت دارد این خیر زیادی است که در آن مستقر و ثابت گشته اینکه این شی و در ذات خودش خیر است و این خیر هم فزونی است و لذا وقتی میگوییم بارک الله لک :معنایش این است که خداوند خیر را درباره تو افزون گرداند و خیری که به تو می‌رساند زیاد گردد.
به عبارتی ساده‌تر برکت را میگوییم اینکه گندمی در زمین مساعدی کاشته شود هفت خوشه در آورد و هر نصف خوشه صد دانه باشد و حتی از این هم بیشتر والله یضاعف لمن یشاء و اینکه خداوند اضافه می‌کند هر چه را که بخواهد.
بعد از اینکه برکت را معنا کردیم به اصل برکت می‌پردازیم وبا تعریفی که ارائه شد می‌گوییم برکت در چه چیزهایی می‌تواند باشد و چقدر در زندگی ما جایگاه پیدا کرده وایا به حال انسان‌ها فرقی می‌کند یا نه وایا در زندگی ملتزم به ان هستیم یا نه برای توضیح بیشتر و ارائه مطلب باید بگوییم که اولاً برکت 3 نوع است.
برکت یا دینی است، یا دنیوی، و یا اخروی، که در صورت توان مختصراً به هر کدام از ان‌ها می‌پردازیم.

1-برکت دینی :
 

اصل هدایت به دین حق است چه در زمان حضرت آدم علیه‌السلام و یا زمان حضرت ابراهیم و چه در زمان عصر خاتم پیامبران باشد ونهایتا چه اینکه اصل هدایت به دین در زمان ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام باشد که همه این‌ها برای روح وزندگی سعادتمند انسان خیر و برکت کثیر است و اینکه یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های دنیوی که مقدمه برکت اخروی و معنوی و نزول برکات ان‌ها به انسان می‌شود، قبول دین زمان خویش است، ویکی از بزرگ‌ترین و پر افتخارترین مدال هر شخص مسلمان دین‌دار بودن ان شخص می‌باشد.
در برکت دینی غرض سعادت معنوی یا حسی منتهی به معنوی است و لذا مقصود از برکت در لسان دین ان چیزی که در ان خیر معنوی یا مادی منتهی به معنوی باشد مانند دعایی که ملائکه در حق ابراهیم کرده و گفتند رحمت الله وبرکاته علیکم اهل‌البیت (1) که مراد برکت معنوی مانند دین و قرب به خداوند است اما در کنار ان سایر خیرات گوناگون معنوی مثل کثرت مال بقای نسل و دودمان در ان قابل ملاحظه است چنانچه برکت در امور به حسب اغراض هم مختلف می‌شود مثل طعامی خورده می‌شود اما اغراض و هدف‌ها می‌تواند در ان مختلف باشد بعضی‌ها فقط به خاطر لذت خوردن و برخی به خاطر گرسنگی و سیر شدن ازان و شاید بعضی به خاطر علاقه ونهایتا افرادی هم به خاطر نورانیت ان که توان عبادت و کار کردن پیدا کنند.

2- برکت دنیوی :
 

اگر خوب دقت کنیم تمام نعمت‌های الهی که در حق انسان نازل شده و در جریان نزول هستند هم می‌توانند برکات مادی و هم می‌توانند برکات معنوی را شامل شوند و خیلی از برکات الهی که فی‌نفسه ذاتشان و بودنشان برای جامعه بشری است و شایدبطور نامحسوس در قالب معنوی باشد که در هر صورت چه مادی و معنوی قابل توجه وتامل است مخصوصاً خود وجود مبارک حق تعالی یعنی الله جل جلاله که منشأ تمام خیرات و برکات مادی و معنوی و اخروی هست که ان شاء الله بعداً به ان خواهیم پرداخت که این‌ها فی‌نفسه دارای برکت هستند قران و اهل بیت علیهم السلام که انسان بخواهد یا نه دارای برکت هستند البته متوسل به آن‌ها قطعاً برکات فراوانی خواهد داشت که باز هم به این برکات اشاره خواهیم کرد.
اما آنچه در برکت دنیوی قابل ملاحظه است دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام است فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم وارزقهم من الثمرات. (2)
که خواستار برکت مادی است یعنی درخواست میوه و رزق برای فرزندان می‌باشد تا شاید شکرگزار باشند که البته ان هم می‌تواند با داشتن تقوا نتیجه واثر بخشی خوبی داشته باشد که توضیح خواهیم داد.
که قران می‌فرماید اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند یعنی امر به معروف و نهی از منکر که (البته یکی از مصادیق تقوا هست رعایت شود به طور قطع برکاتی از آسمان و زمین نازل خواهیم کرد.(3)
امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند با امر به معروف و نهی از منکر کسب حلال، و زمین‌ها آباد می‌شود. (4)
اگر در برابر کم فروشی، گران فروشی، ربا خواری، حیله و تزویر همه افراد جامعه یا حتی خانواده حساس باشند بازار و جامعه اصلاح می‌شود حضرت علی علیه‌السلام همواره با تازیانه وارد بازار می‌شد و به کسانی که جنس خود را در سایه میفروختند تا عیب محقر باشد و یا جنس بهتر را روی دیگر اجناس و نا مرغوب را در زیر می‌نهادند هشدار می‌داد و می‌فرمود این غش در معامله و در محشر یهودی محشور می‌شوند و در صف مسلمانان نیستند.

3-برکت اخروی :
 

و اما یکی دیگر از برکات خداوند که بیشتر مربوط می‌شود به روح انسان و جز برکات معنوی انسان حساب می‌شود برکت اخروی است که مصداق‌های زیادی دارد جدای قران، اهل بیت علیهم السلام؛ و…مثلاً یکی از ان‌ها می‌توان گفت مثوبات حج است در آخرت که تمام این فیوضات دوام و ثبات دارد لذاانچه در قران آمده است و از بهترین مصادیق برکت اخروی قران و رسول الله و اهل بیت علیهم السلام هست کما اینکه خود قران شریف می‌فرمایند هذا کتاب انزلنا مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون. (5) این کتابی که نازل کردیم مبارک است پس تبعیت از ان بکنید شاید مورد رحم واقع شوید و یا مثل سوغات معنوی زیارت که اشاره شد همیشه ماندگار است.
این‌ها برکاتی که بیشتر بوی آخرتی می‌دهند هر چند جدای از برکات دنیایی هم نیستند و ارزش فراوانی دارند مثل ماه مبارک، زیارت قبور ائمه علیه‌السلام و… و خود حج بجا آوردن که در زندگی انسان می‌تواند نقش خوبی را در نزول برکات داشته باشد چنانچه امام علی (ع) فرمودند بجااوردن حج فقر را از بین می‌برد. (6)
یکی از علما نقل می‌کردند همه ساله در مکه و مدینه به رفقای هم‌سفرش سفارش می‌کردم برادران هر چه سوغات دنیایی بگیرید خراب شدنی است و از بین رفتنی است و زحمت حمل و نقل آن چه بسا موجب گلایه هم می‌شود؛ لذا کاری کنید که بهتر از این‌ها باشد و این مشکلات هم کمتر باشد مثل زیارت رسول خدا و ائمه بقیع و حضرت زهرا و یا نماز در مسجدالحرام که هر رکعت ان برابر صد هزار رکعت و در مسجد النبی معادل ده هزار رکعت و…است که این‌ها بهترین توشه برای خودتان و دیگران می‌تواند باشد و هیچ موقع خراب نمی‌شود و از بین هم نمی‌رود؛ و برای همیشه می‌ماند و سبب نزول برکات برای انسان می‌شود.

برکات ذکر و یاد خداوند بودن :
 

همیشه یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن نقش تربیتی خوبی در زندگی گذاشته است و باعث تغیر و تحولی در انسان شده علاوه بر این‌ها همیشه ذکر گفتن خود به خود برکات در آن‌ها یعنی خود ذکر هم ایجاد شده مثلاً در مناجات شعبانیه می‌خوانیم دعیتم الی ضیاقه الله … و حملتم فیه من اهل کرامته الله… انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عباده. یا خواندن سوره مبارکه توحید که توصیه می‌شود خواندن ان سه بار در روز ثواب ختم کل قران را دارد و در خود ماه مبارک رمضان یک آیه ثواب کل قران را دارد که همین سوره را در ماه مبارک اگر خوانده شود با بسم الله که 5 آیه دارد ثواب 5 ختم قران دارد. یا اینکه شیخ جعفر شوشتری می‌فرماید هر کس در وقت خواب سوره توحید را بخواند گناه پنجاه ساله‌اش آمرزیده می‌شود و اگر کمتر از پنجاه سال داشته باشد گناه این دو او آمرزیده می‌شود. این‌ها همه برکاتی هستند که فقط در گفتن ذکر است جدای از نقش تربیتی و انس باخداست که می‌توان گفت این‌ها همه مقدمه هستند برای رحمت‌ها و الطافی که بعداً شامل حال انسان‌ها می‌شود و چه بسا شخص با گفتن ذکر تحولی ایجاد شود و مسیر زندگی او عوض شود که قابل بحث است.

برکات اخروی یا معنوی :
 

1-اصلاح خود انسان است. حضرت علی علیه‌السلام به فرزندش می‌فرماید امر به معروف کن تا اهل معروف باشی (7) . همان‌گونه که هر کس لباس می‌شوید دل خودش نیز پاک می‌شود.
آشنایی با منافع واثار معروف خود انسان را برای انجام هر معروف و انجام دادن ان آماده می‌سازد کما اینکه امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید :اگر مردم زیبایی‌های سخنان را می‌فهمیدند یا می‌دانستند حتماً پیرو ما می‌شوند. امام صادق علیه‌السلام :اگر پدران نیکو کار باشند به فرزندانشان خیر و برکت می‌رسد اما اگر شرور باشند به فرزندانشان شر می‌رسد. (8) پس قطعاً انسان اگر اهل امر به معروف هم باشد برای خودش خیر و برکت است و بالعکس؛ و لذا کار خیر یا شر در همین دنیا نیز پاسخ می‌دهد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما اید نداها را صدا
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو زجو
2-شرکت در پاداش خوبی‌ها و نجات از قهر خداوند کما اینکه در روایات متعدد دارد مردم را به کار خیر راهنمایی کنید و سفارش دهید که در پاداش انان شریک هستید بدون اینکه از اجر عامل کاسته شود چنانچه هر کس دیگری را به کار خلاف و انحراف دعوت کند در کفر او شریک است و اگر منکر و خلافی را دید قلبا از ان ناراحت شد همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده و تن به سلامت برده و هر کس که با. زبان …از کار خلاف نهی کرده به پاداش رسیده. (9)
الله تبارک و تعالی سر چشمه همه برکت‌ها :
در برکات معنوی اشاره کردیم که الله و پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام ان حضرت از جمله برکات معنوی هستند که می‌توانند مایه برکات مادی هم باشند.
و در تعریف برکت هم گفتیم که برکت داشتن خیری است که دارای دوام و خیر و نفع کامل باشد؛ و از طرفی برکت خیری است که زوال ناپذیر باشد یعنی هیچ موقع نه تمام می‌شود و نه از بین می‌رود؛ و وقتی خیری ثابت شد و زیاد خیر باشد این را برکت می‌گوییم.
لذا در قران کریم در جاهای مختلف وجود مبارک الله را برکت دانستند که با این وجود توحید و یگانگی خداوند هم اثبات می‌شود چون که از تعریف برکت می‌فهمیم وقتی خداوند برکت است برکت هم یعنی ثابت از بین نرفتنی دارای خیر کثیر و دوام همیشگی است که واجب الوجود بودن خدا وصفت فانی نبودن خدا ثابت می‌شود ایاتی هم در قران ذکر شده که اشاره می‌کنیم.
الف)فتبارک الله احسن الخالقین (10)
ب)تبارک اسم ربک ذی‌الجلال والکرام (11)
ذات اقدس الهی برکت است و همه صفات اقدس خداوند برکت هستند و حتی وقتی می‌گوییم او شافی است معنایش معروف است چنانکه خداوند عز و جل به طور حکایت از ابراهیم (ع) فرمود و اذا مرضت و هو یشفین و چون بیمار شوم پس او شفا می‌دهد. اوست صاحب برکت و فاعل برکت و به طور دائم در خلق خویش متبارک و متعالی است.
و قول خود خداوند تعالی تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین تذکر 3 این است خداوند که بقا و ماندنش دوام و نعمت‌هایش می‌ماند؛ و ذکرش بر بندگانش مایه برکت. همه چیز را نیکو کرده است جالب اینکه مبارک بودن ذات پروردگار به وسیله فرقان یعنی جدا کننده حق از باطل معرفی شده است و این نشان می‌دهد که برترین خیر و برکت ان است که انسان وسیله‌ای برای شناخت حق از باطل داشته باشد.

نام خداوند متعال برکت است :
 

منظور از بودن نام خداوند این است که انسان اول هر کاری از نام خداوند که سر منشأ خیر و برکت است کمک گرفته و برکت می‌گیرد به عنوان مثال خیر را در حرکت و سکون کشتی حضرت نوح جلب کند و نجات پیدا کند.
چرا که انسان وقتی فعلی عملی یا امری را گره میزند به خداوند تبارک و ارتباط می‌دهد به نام خدا این عملش ثابت می‌شود که در ان فعل یا امر از هلاکت و فساد محفوظ گشته و از خسران مصون بماند چرا که خداوند فنا و گمراهی و خستگی ندارد و رفیع درجات است و دارای مقام بلند است و امری را که مرتبط به ان کنند قطعاً از عوارض بد حفظ خواهد شد که حضرت نوح حرکت و سکون کشتی را مطلق به نام خدا کرد وبا در نظر گرفتن علل ظاهری که نجات کشتی در نام خدا بسم الله مجرئها و مرساها است و همین باعث شد عنایت الهی شامل حال سر نشینان کشتی باشد و رحمت الهی فراهم گشته از غرق نجات یابند ولذا حضرت نوح اشاره دارد به اینکه حرکت و ایستادن کشتی را وابسته به نام خداوند کرد که پروردگارم غفور و رحیم است ان ربی لغفور الرحیم. (12)
نوح اولین انسانی که خداوند متعال گفتن بسم الله را در کتاب مجیدش از او حکایت کرده و اولین کسی است که تمسک به نام کریم خدا را فتح باب خواند بسم الله مجرئها و مرساها معنایش. مختلف هست اما یکی از معانی اینست که خود را متبرک کنید به نام خداوند که حرکت و ایستادن هر امری به دست خداوند است.

وجود امام مایه خیر و برکت :
 

منشاء همه خیرات و برکات بر انسان‌ها و حتی بر گیاهان و نباتات واسطه بودن امام بین انسان و خداوند است. وجود امام یا پیامبر یعنی همه برکات که نتیجه ان رفاه عمومی، امنیت، آسایش، فراوانی نعمت، بی نیازی و هدایت. حاصل می‌شود به خاطر وجود امام در بین انسان‌ها است. هر چند امامی مثل حضرت ولیعصر عج در بین مردم غائب باشد اما خداوند متعال همه برکات را به خاطر بهترین بنده خودش ارسال می‌کند.
امام صادق (ع) می‌فرماید :
ینتج الله فی هذه الامه رجلا منی و انا منه یسوق الله به برکات السموات والارض فتنزل السماءقطرها و یخرج الارض بذرها وتامن وحوشها وسباعها (13)
خداوند متعال به این امت مردی عطا می‌کند که از امن است و من از اویم و به برکت او برکات اسمان و زمین را عنایت می‌کند باران خویش را می‌فرستد و زمین بذر خویش را بیرون می‌فرستد.

پول با بركت‏:
 

«اگر خدا بخواهد برکت می‌دهد».
ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند که یکی از پیغمبر زاده 4 بود که ثروتی داشت و از این ثروت به نیازمندان کمک و انفاق می‌کرد که آنقدر کمک کرد که مالش تمام شد و پسرش هم بزرگ شد و پسر بر هر کسی که گذر می‌کرد به او از خوبی پدرش می‌گفتند تا اینکه پسر از مادر علت خوبی پدر را پرسید که مادر در جواب گفت او مرد خوبی بود و بسیار به نیازمندان کمک می‌کرد پسر گفت مادرجان پدر کار ثوابی کرده اما تو گناه کردی. گفت پسر جان برای چه؟ گفت: او از مال خود انفاق می‌کرد و تو مال دیگری را یعنی این مال از ارث برای من بوده است.
مادر گفت: پسر جان راست گفتی، الان صد درهم نزد من هست که به تو می‌دهم پسر قبول کرد و گفت چون خداوند بخواهد برکت دهد می‌دهد.
آن صد درهم را گرفت و از خانه بیرون شد تا با آن از فضل خدا کسب روزی کند که در راه گذرش افتاد به مرده‌ای که تو راه افتاده که 80 درهم آن‌را خرج غسل و کفن و دفن او کرد و نماز گزار و با 20 درهم راه خود را ادامه داد و از خداوند فضل و برکت طلب نمود تا اینکه مردی را دید به او گفت که کجا می‌روی گفت به طلب روزی گفت: چه اندازه سرمایه داری که به وسیله آن روزی از خدا می‌خواهی؟ گفت: بیست درهم، گفت: این که کمخ؟ جواب داد اگر خداوند بخواهد در چیزی برکت دهد آن‌را خواهد داد. مرد گفت راست گفتی و آنگاه به او گفت: من به تو راهنمایی می‌کنم در طلب روزی و تو مرا شریک سود بکن که پسر قبول کرد.
گفت اهل فلان خانه تا سه روز تو را مهمانی می‌کنند تو مهمان آن‌ها باش و هر وقت خدمتکار نزد تو می‌آید یک گربه سیاهش به همراه اوست به او بگو این گربه را می‌فروشی و اصرار کن تا او را وادار کنی که او می‌گوید آن را به بهایی بیست درهم به تو می‌فروشم و چون فروخت بیست درهم را به او بده و او را بگیر او را بسوزان و مغزش را بگیر. سپس به فلان شهر که پادشاهان نابینا است برو و بگو که او را درمان خواهی کرد و هراس مکن از کشته‌ها و از رده‌ها این‌ها کسانی هستند که توانسته‌اند درمان کنند و به دار زدند که قبول کرد و رفت به پادشاه نابینا شهر گفت: که از مغز گربه هر روز به چشم خود سرمه بکشد.
خلاصه اینکه خوب شد و از مال دنیا گوسفند، شتر و ظروف و خانه و … نبه او داد و این پیغمبر زاده به خواست خداوند ثروتمند شد، اینکه اگر خدا بخواهد از فضل خود عطا می‌کند. (14)
در کتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18 صفحه 170 امده على بن ابیطالب از طرف پيغمبر اكرم مأمور شد به بازار برود و پيراهنى براى پيغمبر بخرد. رفت و پيراهنى به دوازده درهم خريد و آورد. رسول اكرم پرسيد:
«اين را به چه مبلغ خريدى؟».
گفت به دوازده درهم.
رسول اکرم فرمودند:اين را چندان دوست ندارم، پيراهنى ارزان‌تر از اين مى‏خواهم، آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟.
– نمى‏دانم يا رسول اللَّه.
– برو ببين حاضر مى‏شود پس بگيرد؟.
على پيراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت. به فروشنده فرمود:
«پيغمبر خدا پيراهنى ارزان‌تر از اين مى‏خواهد، آيا حاضرى پول ما را بدهى و اين پيراهن را پس بگيرى؟».
فروشنده قبول كرد و على پول را گرفت و نزد پيغمبر آورد. آنگاه رسول اكرم و على با هم به طرف بازار راه افتادند. در بين راه چشم پيغمبر به كنيزكى افتاد كه گريه مى‏كرد. پيغمبر نزديك رفت و از كنيزك پرسيد:
«چرا گريه مى‏كنى؟».
گفت اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا براى خريد به بازار فرستادند؛ نمى‏دانم چطور شد پول‌ها گم شد. اكنون جرئت نمى‏كنم به خانه برگردم.
رسول اكرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود: «هرچه مى‏خواستى بخرى بخر و به خانه برگرد.» و خودش به طرف بازار رفت و جامه‏اى به چهار درهم خريد و پوشيد.
در مراجعت برهنه‏اى را ديد، جامه را از تن كند و به او داد. دو مرتبه به بازار رفت و جامه‏اى ديگر به چهار درهم خريد و پوشيد و به طرف خانه راه افتاد.
در بين راه باز همان كنيزك را ديد كه حيران و نگران و اندوهناك نشسته است، فرمود:
«چرا به خانه نرفتى؟».
– يا رسول اللَّه خيلى دير شده، مى‏ترسم مرا بزنند كه چرا این قدر دير كردى.
– بيا با هم برويم، خانه‏تان را به من نشان بده، من وساطت مى‏كنم كه مزاحم تو نشوند.
رسول اكرم به اتفاق كنيزك راه افتاد. همین‌که به پشت در خانه رسيدند كنيزك گفت: «همين خانه است.» رسول اكرم از پشت در با آواز بلند گفت:
«اى اهل خانه سلام عليكم.».
جوابى شنيده نشد. بار دوم سلام كرد، جوابى نيامد. سومين بار سلام كرد، جواب دادند:
«السلام عليك يا رسول اللَّه و رحمة اللَّه و بركاته.».
– چرا اول جواب نداديد؟ آيا آواز مرا نمى‏شنيديد؟.
– چرا، همان اول شنيديم و تشخيص داديم كه شماييد.
– پس علت تأخير چه بود؟.
– يا رسول اللَّه! خوشمان مى‏آمد سلام شما را مكرر بشنويم، سلام شما براى خانه ما فيض و بركت و سلامت است.
– اين كنيزك شما دير كرده، من اينجا آمدم از شما خواهش كنم او را مؤاخذه نكنيد.
– يا رسول اللَّه! به خاطر مقدم گرامى شما اين كنيز از همين ساعت آزاد است.
پيامبر گفت: «خدا را شكر، چه دوازده درهم پربركتى بود، دو برهنه را پوشانيد و يك برده را آزاد كرد!».

برکات ظهور امام زمان علیه‌السلام:
 

بدون شک و تردید خداوند نعمت‌ها و برکات زیادی را به انسان داده است که قابل شمارش نیست به تعیین اولین مبارک و برکت خود وجود خداوند متعال است قران کریم که ذکر شده قطعاً در مرتبه بعدی دومین نعمت خداوند که برای همه خلایق باعث خیر و برکت هست؛ و به یقین سومین برکت خدادادی وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام هست که هر امامی در زمان خودش باعث برکات برای نوع بشریت مخصوصاً انسان‌های ان زمان و دوره ان امام بوده است و امروزه وجود مبارک امام عصر عج برکاتی را برای ما دارد که در زیارت جامعه به ان اشاره شده است.
از برکات زمان حضرت مهدی علیه‌السلام ظهور حضرت مهدی (ع) است و شاید یکی از عواملی که سبب می‌شود مردم از دعا کردن برای فرج ان حضرت غفلت ورزند عدم اگاهی انها به زندگی لذت بخش در زمان ظهور ان عزیز سفر کرده و بزرگوار است برای اینکه عاشقان و دوستان ان حضرت بدانند در زمان ظهور چه تحول و دگرگونی عجیبی در دنیا پیدا می‌شود و زندگی چه قدر شیرین و قشنگ می‌شود و برکات الهی به طور کامل به خاطر ان حضرت به انسان نازل می‌شود؛ و یک یک ان‌ها از بهترین زمان‌ها برای انسان در روی کره زمین است زمانی که فقر از جامعه بشری خارج می‌شود ودلها از حزن و غم بیرون می‌رود.
بله آلان هم وجود مبارک حضرت بقیه الله العظم ارواحنا فدا برای جامعه بشری سودمند و مفید هستند و این یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است که سبب رسیدن انسان به معارف و کسب درجات و مقامات عالی و سعادت ابدی باشد چنانچه در حدیث امام صادق علیه‌السلام فرمودند :سخن اهل بیت النعیم الذی انعم الله بنا علی الباد. (15)
یعنی ما اهل بیت نعمت‌های خداوند هستیم که خدا به بندگان داده است کما اینکه از امیر المومنین علیه‌السلام نقل شده است سخن النعمه التی انعم الله بها علی عباد (16) و بنا لفوز من فاز یوم القیامه :یعنی نعمتی که خداوند به بندگان داده است ما هستیم که به وسیله ما در روز قیامت رستگار می‌شوند و این نورهای هدایت نه تنها سبب رستگاری ابدی برای انسان‌ها هستند بلکه نزول نعمت‌های ظاهری این دنیا به برکت وجود ایشان می‌باشد چنانچه در باره حضرت مهدی می‌فرمایند بیمنه رزق الوری و به وجوده ثبت الارض و السماء (17).یعنی به برکت حضرت مخلوقات رزق داشته می‌شوند و با وجود حضرت است که آسمان و زمین در نظم خود باقی می‌مانند؛ لذا در زمان حضور وجود مبارک امام زمان (ع) برکاتی خواهد داشت که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

1)بی نیازی انسان‌ها:
 

از جمله اموری که در زمان حضرت واقع می‌شود به برکت نور ولایت بی نیازی نصیب مؤمنین می‌شود و چنان دلشان روشن می‌گردد که ظلمت حرص از دل ان‌ها بیرون می‌رود و هر کس که خوراک معمولی خودش را داشته باشد دیگر حرص نمی‌ورزد و خودش را نیازمند نمی‌بیند.

2- قانع بودن همه
 

روایت نقل می‌کند کسی که در زمان ظهور حضرت ولیعصر عج می‌خواهد زکات واجبش را بپردازد به دنبال مستحق می‌گردد جار میزند اعلان می‌کند تا یک هفته دنبال نیازمند می‌گردد کسی پیدا نمی‌شود که زکات او را بگیرد بله چگونه به برکت نور علم و ولایت همه خود را بی نیاز میدانند و همه قانع اند و راستی قناعت به آنچه خداوند عنایت کرده موجب دل‌خوشی می‌شود و روزگارشان را به خوشی می‌گذرانند چه روزگار میمون و مبارکی خواهد بود.

3 – نزول برکات اسمانی و خروج نعمات زمینی
 

در عصر حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زمین گنج‌ها و ذخایر پنهان خود را که جدا پنهان کرده است آشکار می‌سازد باران‌های بسیار و پیاپی می‌بارد میوه‌ها و سایر نعمت‌ها فراوان می‌شود چنانچه در قران کریم آمده است یوم تبدیل الارض غیر الارض (18) در ان روز زمین امروزی به زمین دیگری مبدل می‌گردد.
و می‌توان گفت امام ابری است پر باران و بارانی است پر برکت و اسمانی سایه افکنده و زمینی گسترده و چشمه‌ای جوشان و برکه و گلستان است.

4- آبادانی جهانی
 

از دیگر برکات وجود مبارک حضرت ولیعصر ((عج))و زمان ظهور آبادانی جهانی و سر سبزی و خرمی سرزمین‌ها می‌باشد به طوری که در هیچ جایی از کره زمین خشکی و کویر دیده نمی‌شود و اینکه اصلاً معنا و مفهومی نداشته باشد این که انسان از خشکی بودن زمین‌ها سخن بگوید.
مسافت‌های طولانی چون عراق تا شام پای بر روی سبزه باید بگذارد و اینکه قدم‌ها را با نوازش سبزه‌ها و گیاهان طراوت باید بخشید چنانچه امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
لو قدم قام قاعنا لانزلت السماء قطرها ولاخرجت الارض نباتها و… حتی تمشی مراه بین العراق الی الشام لاتضع قدمها الی علی النبات. (19)
قائم که قیام بکند اسمان باران خویش را فرو می‌فرستد و زمین گیاهان خویش بیرون می‌فرستد و… تا جایی که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد.
این همه سر سبزی و خرمی نزول برکات اسمانی یعنی باران است که به خاطر امام زمان علیه‌السلام فرود می‌اید و همه زمین‌ها را سیراب می‌کند و ز مین‌ها گیاه خویش را بیرون می‌فرستند و دام‌ها فراوان می‌شود.
یسقیه الله الغیت و تخرج الارض نباتها وتکثر الماشیه. (20)
خداوند با باران رحمتش زمین را سیراب و گیاهان را می‌فرستد و گنج‌های نهفته در دل زمین آشکار می‌شود.

5 رفاه و امنیت برای همه:
 

از بارزترین مشخصه حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام که همه مردم لذت زیادی می‌برند و مشتاق و طالب ان هستند و چه بسا اینکه امروزه و در دنیای امروزی بعضی از انسان‌ها جنایت‌ها و خیانت‌ها و کشتار و …انجام دهند که همه ان‌ها فقط به خاطر رفاه و امنیت و زیاده‌طلبی است ولی در ظهور و حکومت حضرت مهدی به خاطر رفاه و فراوانی نعمت و توسعه اقتصادی و امنیت و رفاه خبری از هیچ یک از مظالم نخواهد بود.
در حکومت حضرت مهدی (ع) توسعه اقتصادی و رفاه برای همه است و مردم به رفاهی بی سابقه دست خواهند یافت و فقر و محرومیت از جامعه منتفی می‌شود به طوری که حتی صدقه نیز جایگاهی پیدا نمی‌کند.
پیامبر اسلام در مورد حکومت ان حضرت نسبت به وضع مردم چنین می‌فرماید:
تعیش امتی فی زمانه عیشا لم تغننه قبل ذلک فی زمان قط (21)
یا در مورد صدقه می‌فرماید :
یاتی علی الناس زمان یطوف الرجل فی باالصدقه من الذهب ثم لااجد احدا یاخذها منه (22)
می‌رسد زمانی بر مردم که شخص صدقه‌هایی از طلا و نقره دردست دارد اما کسی پیدا نمی‌شود بگیرد.
و لذا وقتی که صحبت از رفاه می‌شود نباید از کل مسائلی که مربوط به رفاه در زندگی می‌شود غافل شد چرا که لفظ رفاه عام است و اگر امروز بعضی از مردم رفاه ندارند عوامل مختلفی در کار است جامعه یا خانواده‌ای که دچار فقر و ضعف اقتصادی هست قطعاً رفاه ندارد و شاید خیلی از درگیری‌ها و نزاع‌های خانوادگی امراض و بیماری‌ها بیشتر در مناطق فقر نشین دیده می‌شود همه این‌ها رفاه و آسایش را از آن مناطق گرفته است.
اما در عصر حضرت مهدی همه این‌ها که برای انسان‌ها درد آور و زجر آور است به برکت وجود حضرت ریشه کن می‌شود همچنان که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) وعده داده است ابشروا بالمهدی ویقسم المال صحا حا با السویه حتی انه یامر منادی ینادی من له حاجه الی فما یاتیه احد 1 احد الارجل و احد تا تیه فیسا له. (23)
یعنی اینکه مژده باد به مهدی (ع) که او مال زیاد و ثروت را عادلانه و مساوی بین مردم تقسیم می‌کند تا این که منادی ندا می‌دهد آیا محتاجی هست که به من رجوع نماید کسی رجوع نمی‌کند مگر یک نفر و سپس امام مهدی (ع) امر می‌فرماید که به سراغ کلید دار بیت‌المال رود ان مرد نزد خزانه دار حضرت می‌رود و می‌گوید من فرستاده حضرت هستم که به من مال بدهید او پاسخ می‌دهد بگیر عطای حضرت را و ان قدر به او می‌دهد که قدرت حمل ان را ندارد.

پي‌نوشت‌ها:
 

– ترجمه المیزان، ج 7، ص 390
2- سوره ابراهیم آیه 37
3 – سوره اعراف آیه 96
4- تفسیر نمونه ج 3، ص 38
5 – سوره انعام- آیه 92
6 – بحار، ج 1 ص 55/ تحف العقول ص 110
7 – نهج‌البلاغه، نامه 31
8 – وسائل ج 11 ص 389
9 – وسائل ج 1 ص 405
10 – مومنون آیه 14
11 – الرحمان آیه 78
12 – زخرف آیه 130
13 – غیبت طوسی ص 188
14 – ترجمه بحار الانوار ج 1 ص 269
15 – بحار الانوار ج 66 ص 316
16 – بحار، ج 9 ص 112
18 – زیارت جامعه.
19 – ابراهیم آیه 48
20- خصال ج 2/ 626
21 – مستدرک ج 2/ 557
22 – فتن – تالیف ابی صالح سفلی.
23 – آثار و دعا برای فرج ص 44/ صحح بخاری ج 2 ص 513

ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد