بر سفره رنگين رمضان(5)
بر سفره رنگين رمضان(5)
ماه رمضان، از طعام مادي تا طعام معنوي
براساس سخنان بزرگان، همانگونه كه جسم انسان به غذاي مادي نياز دارد، روح او به غذاي معنوي محتاج است. همانگونه كه اگر به جسم انسان براي مدتي غذا نرسد، خواهد مرد، روح او نيز بر اثر بازماندن از غذاي روحي و ملكوتي، خواهد مرد. به تعبير مولوي:
بريان نخورم كه هم زيان است
من نور خورم كه قوت جان است1
فيلسوف شرق، ملاصدراي شيرازي، درباره غذاي ملكوتي كه براي انسان، لطيف و از جنس نور است، ميگويد:
خداوند بزرگ، به پيغمبر خويش ـ كه پيغمبر همه جهانيان است ـ فرمود: «ادْعُ إِلِي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ بر اساس حكمت و پند دادن نيكو، به راه پروردگارت دعوت كن و با مخالفان به طريقي كه نيكوتر است، مجادله كن!» (نحل: 125) بدان كه اين خواندن، خواندن به سوي قرآن است؛ چرا كه آن به منزله طعامي معنوي و خواني آسماني است كه از آسمان به زمين فرود آمده و در آن غذاهايي از آسمان جهان عقول موجود است و در آن، براي هر گروهي از انسان به اندازه گنجايش آنها غذاهايي معنوي آماده شده است. براي توده مردم، رزقي مشخص و بهرهاي معين است و براي خاصان نيز غذاهايي لطيف و ميوههايي آسماني است كه نه تمام ميشود و نه مانعي براي خوردن آنها وجود دارد.2
بنابراين، همانگونه كه خداوند براي انسان خوان زميني قرار داده، خوان آسماني نيز براي او گسترده و همانگونه كه وجود مادي او به طعام مادي نيازمند است، وجود معنوي او نيز به طعام معنوي نياز دارد. البته اين طعام معنوي و مائده آسماني، در دسترس همگان نيست و بهره يافتن از آن، نيازمند شرايطي روحي است. دهان مادي در فرصتهايي چون ماه مبارك رمضان، از غذا و طعام بسته و شخص از پرخوري و شكمپرستي دور ميشود، تا بر اثر آن، دهان معنوي باز و آدمي خورنده لقمههاي راز و مائده آسماني گردد. به تعبير زيباي مولوي:
اين دهان بستي، دهاني باز شد
تا خورنده، لقمههاي راز شد
چند خوردي چرب و شيرين از طعام
امتحان كن چند روزي در صيام
دست بردار از طعام و از شراب
سوي خوان آسماني كن شتاب
گر تو اين انبان ز نان خالي كني
پُر زگوهرهاي اجلالي كني
طفل جان از شير شيطان بازدار
بعد از آنش با مَلَك انباز3 دار
محيالدين بن عربي مينويسد:
در روايت، خدواند، لقا و ديدارش را به منزله افطار روزهدار و غذاي معنوي او قرار داده است، چنانكه در حديث نبوي صلي الله عليه و آله ميخوانيم: «للصائم فرحتان؛ فرحه عند فطره و فرحه عند لقاء ربه؛ روزهدار را دو سرور و خوشحالي است: يكي خوشحالي هنگام افطارش و ديگري هنگام ديدار پروردگارش.» اما خوشحالي افطار روزهدار از آن جهت است كه از غذاي طبيعي ميخورد و آن غذاي جسماني اوست؛ چرا كه روزيدهنده خداست و اما خوشحالي ملاقات پروردگارش، غذاي حقيقي اوست كه بقايش بدان بستگي دارد».4
خداوند و پذيرايي از جنس گرسنگي
در ماه مبارك رمضان، خداوند، ميزبان و روزهدار، مهمان اوست و در اينكه خداوند بهترين ميزبان است، ترديدي نيست. پرسش اين است كه آيا پذيرايي خدا مانند پذيرايي بندگان از يكديگر در مهمانيهاست يا تفاوت دارد؟ شكي نيست كه جنس پذيرايي خداوند از روزهدار، با پذيرايي بندگان از يكديگر متفاوت است. آنجا كه گرسنگي، سرچشمه بركات جسماني و روحي است و سلامت جسم و روح روزهدار را تضمين ميكند و «خورش مؤمن و غذاي روح و خوراك قلب است»،5 يكي از بهترين پذيرايي خداوند از بندگان روزهدارش، گرسنگي دادن به آنهاست. استاد اخلاق، مرحوم آيتالله علي قاضي ميفرمود:
در زمان يكي از پيامبران گذشته، سه نفر رفيق، گذرشان به ديار غربت افتاد. شب فرا رسيد و هر يك از آنها براي تحصيل غذا به گوشهاي از شهر رفتند و به يكديگر قول دادند كه فردا در وقت و مكان معين، يكديگر را ببينند، اما دو نفر از آنها هر كدام، مهمان شخصي شدند و چون سومي جايي نداشت، با خود گفت: من به عبادتگاه عجل الله تعالي فرجه الشريف و مسجد] ميروم و مهمان خدا ميشوم. و تا صبح در آنجا به سر برد و همچنان گرسنه باقي ماند. صبحدم در ميعادگاه، هر سه نفر حضور يافتند و هر يك سرگذشت خود را بيان كردند. از سوي خداوند به پيامبر آن زمان وحي رسيد كه به آن مهمان عزيز ما بگو: ما مهماني او را قبول كرديم و خود، ميزبان او شديم و براي او درصدد تهيه بهترين غذاها برآمديم، لكن در خزانه غيب خود، تفحص كرديم و بهتر از گرسنگي، غذايي براي او نيافتيم.6
روزهدار و بوي خوش دهانش
انسان در تنگناي حواس مادي گرفتار و دانشش اندك و ناچيز است. از اينرو، در بسياري از موارد، قضاوت و داوري وي درباره رويدادها و آنچه در ظاهر ميبيند، با داوري پروردگار در اينباره متفاوت است. چه بسا امور خوشايند ما، ناخوشايند پروردگار است و اي بسا كارهايي كه انجام دادن آن براي ما تلخ و ناگوار است، در پيشگاه خداوند، شيرين و گواراست و چه بسا اموري كه براي ما زيباست، براي آفريدگار، زشت و نازيباست. بر همين اساس، اي بسا ما از بوي دهان روزهدار، بيزار و رويگردانيم، در حالي كه اين بو نزد خداوند، از مشك، خوشبوتر است. امام صادق عليه السلام در اينباره فرمود: خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي فرستاد كه چرا با من مناجات نميكني؟ عرض كرد: خدايا! روزه دارم و در حال روزه، دهان، خيلي معطر نيست. خداوند فرمود: اي موسي! بوي دهان روزهدار نزد من، از مشك خوشبوتر است.»7 در كلامي ديگر از امام صادق عليه السلام ميخوانيم:
اگر كسي در روز گرمي روزه بگيرد و تشنه شود، خداي سبحان هزار فرشته را موكل ميكند تا چهره او را مسح كنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار، خداوند ميفرمايد: «ما اطيب ريحك و روحك! يا ملائكتي اشهدوا اني غفرت له؛ عجب عطري و چه بوي خوبي داري! اي فرشتگان من! شاهد باشيد كه اورا آمرزيدم.8
«انساني كه ميخواهد در آن عالم معطر باشد، بايد بداند كه آنجا ديگر سخن از آهو و نافه آهو نيست كه عطري داشته باشد. آنجا روزه است كه انسان را معطر ميكند. باطن روزه به صورت عطر ظهور ميكند؛ آن هم در سطح بدن و اما مافوق آن را خداي سبحان ميداند كه چيست. اگر خداوند چيزي را به عظمت بستايد، ديگر نميشود آن را به نافه آهو و مشك نافه او همانند كرد كه مشك، چيزي نيست جز برآمده از بعضي از خون غزال و با عطري كه خداي سبحان از آن تعريف ميكند، قابل قياس نخواهد بود».9
محيالدين ابن عربي در اينباره سخني شنيدني دارد. وي ميگويد:
اينكه در روايت فرمود: «بوي دهان روزهدار از بوي مشك خوشبوتر است»، از آن روست كه بوي مشك، امري وجودي است و شامه ما آن را درك ميكند و كسي كه داراي مزاج سالم و معتدلي باشد، از آن لذت ميبرد، اما اينكه بوي دهن روزهدار در نزد خدا خوشبوتر از مشك است و براي ما اينگونه نيست، براي اين است كه فراتر از ادراك شامه ماست و ادراك بوها از سوي خداوند، با ادراك بوها از سوي ما حتي فرشتگان متفاوت است. بنابراين، شگفت نيست كه چيزي نزد ما و حتي نزد فرشتگان بدبو باشد، ولي نزد خداوند، خوشبو باشد و براي من در اينباره واقعهاي است كه آن را نقل ميكنم و آن اينكه: من نزد موسي بن محمد در حرم مكه بودم و او در آنجا اذانگو بود. غذايي داشت كه از بوي آن هر كس استشمام ميكرد، اذيت ميشد و من در خبري نبوي ديده بودم كه فرشتگان، از انچه آدميان اذيت ميشوند، اذيت ميگردند و دين مقدس، نهي كرد كه كسي با بوي پياز و تره به مساجد نزديك شود. من آن شب آنجا ماندم و قصد داشتم به آن مرد بگويم كه آن غذا را از مسجد بيرون ببرد. همان شب خواب ديدم كه حقتعالي به من فرمود: «چيزي درباره غذا به او مگو؛ زيرا بوي آن نزد ما، مانند بويش نزد شما نيست.» چون صبح شد، موسي بن محمد، طبق عادتش نزد من آمد و من انچه را در خواب ديدم، برايش نقل كردم. او گريست و سجده شكر به جا آورد و سپس به من گفت: اي سرور من! با اين همه، ادب نگه داشتن براي شرع، سزاوارتر است و آن غذا را از مسجد بيرون برد.10
پاداش روزه، از بهشت تا بهشتآفرين
عبادتكنندگان خدا گوناگونند. برخي خدا را ميپرستند، تا گرفتار دوزخ نگردند، برخي او را عبادت ميكنند تا به بهشت درآيند، ولي گروهي خداوند را فقط براي او و رسيدن به بهشت ديدار و قرب به او ميپرستند. اين گروه، فراتر از ترس دوزخ و طمع بهشت و فقط به عشق و شوق پروردگار، او را عبادت ميكنند و اگر دوزخ و بهشتي نبود، همچنان عاشقانه خدا را ميپرستيدند.
در حكايت است كه: عيسي مسيح عليه السلام روزي از كنار سه مرد ميگذشت كه نزار شده بودند و رنگ بر رخسار نداشتند. از آنها پرسيد: «چگونه به اين روز افتادهايد؟» گفتند: «دليل آن خوف از آتش دوزخ است.» آن حضرت فرمود: «خداوند به يقين، به خائفان امنيت ارزاني ميدارد.» سپس عيسي مسيح عليه السلام سه مرد ديگر را ديد كه نزارتر و رنگپريدهتر بودند. از آنها پرسيد: «چه چيزي شما را به اين حال گرفتار كرده است؟» گفتند: «شوق بهشت.» آن حضرت فرمود: «اميد است خداوند آنچه را بدان اميد داريد، به شما ارزاني دارد.» سرانجام، عيسي مسيح عليه السلام بر سه مرد ديگر گذشت كه نحيفتر از دو گروه قبل بودند و چهرههايشان مانند آيينه ميدرخشيد. آنها در پاسخ به اين پرسش عيسي مسيح عليه السلام كه «چگونه به اين حال درآمدهايد؟» گفتند: «ما خداوند را دوست داريم و او را از سر عشق و نه از خوف دوزخ و اميد به بهشت ميپرستيم.» آن حضرت فرمود: «شما از مقربان هستيد، شما از مقربان هستيد».11
با نگاهي به دعاهاي ماه مبارك رمضان درمييابيم در برخي دعاها، سخن از تمناي رهايي از دوزخ و درآمدن به بهشت نيست، بلكه سخن از جمال و جلال خداست و اينكه شخص، فقط قرب خدا را ميخواهد و فقط به او ميانديشد.
ماه رمضان، ماه آزادي
آزاد نخوانند گرفتار هوا را
گر صاحب صد دل چو صنوبر شده باشد
صائب تبريزي
ماه مبارك رمضان، بهترين فرصت براي آزادي و رهايي است. آنكه در اسارت خواستههاي نفس و زيادهخواهيهاي آن به سر ميبرد، آزاد نيست. ماه رمضان، ماه آزادپروري است؛ زيرا بيشترين تأثير را در رهايي انسان از دام هواهاي نفس دارد. رسول خدا صلي الله عليه و آله در خطبهاي در آخرين جمعه ماه شعبان، درباره آثار و بركات ماه مبارك رمضان فرمود: «يا ايها الناس أن انفسكم مرهونه باعمالكم ففكوها باستغفاركم؛ مردم! جانهايتان در گرو و اسارت عملكردهاي عجل الله تعالي فرجه الشريف ناشايست] شماست. پس با استغفار، آن را عجل الله تعالي فرجه الشريف از اين اسارت] رها كنيد.»11 در حقيقت، در اين سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله راهكاري براي آزادي از هواهاي نفس بيان شده است. «باري، معصومان عليهم السلام در بسياري از كلمات به ما اموختند كه آزاد بشويد و آزاد باشيد. البته آزاد شدن از دشمن بيروني، چندان مهم نيست. آنچه مهم است، آزاد شدن از دشمن دروني است. راه تشخيص اينكه شخص، بنده است يا آزاد نيز اين است كه اگر به دلخواه خود عمل ميكنيم، معلوم ميشود در قفس هواي نفس و آز و طمع زنداني هستيم و اگر به خواسته خداي سبحان عمل كنيم، آزاد هستيم. از برجستهترين وظايف در ماه مبارك رمضان، آزاد شدن و رهيدن است. راه آزادي نيز استغفار و طلب آمرزش است. كساني كه گرفتار اسارت نفس هستند، هم ميل به ماندن در دنيا دارند و هم از رها شدن ميترسند. اسلام اين دو اصل را محكوم و دو اصل ديگر را جانشين آن كرده است: يكي اينكه به طبيعت دل نبنديد و ديگر آنكه از ماوراي طبيعت نترسيد و ماه مبارك رمضان، يكي از بهترين فرصتهاست كه اصل آزادي تحقق يابد و انسان روزهدار به مقام والاي آزادگي و در جمع آزادگان راه يابد».12
پينوشتها:
1. مولوي، کليات شمس تبريزي، ص 115.
2. صدرالمتألهين شيرازي، مفاتيح الغيب، ترجمه و تعليق: محمد خواجوي، صص399 و 400.
3. شريک.
4. الفتوحات المکية، ج 2، ص 322 (باب 69).
5. در حديثي از امام صادق علیه السلام ميخوانيم: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگي، خورش مؤمن و غذاي روح و طعام قلب است.» سيد محمدحسين طهراني، رساله لب اللباب، ص127.
6. سيد محمدحسين طهراني، رساله لب اللباب، صص 128 و 129.
7. محمدتقي مجلسي، روضة المتقين. (شرح من لايحضره الفقيه، ج3، ص 229.)
8. همان.
9. حکمت عبادات، صص 141 و 142.
10. الفتوحات المکية، ج 3، ص 64 (باب هفتاد و يکم).
11. آنه ماري شيمل، عيسي و مريم در عرفان اسلامي، ترجمه و تحقيق: محمدحسين خواجهزاده، ص53.
11. شيخ صدوق، امالي، ص 85 (مجلس 20)، ح4.
12. حکمت عبادات، صص 129 و 130.
منبع:www.pajuhesh.irc.ir
/ج