اولاً معصومين(ع) فرشته مهذب نبوده اند بلکه انسان مهذب بوده اند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ»[1]؛ بگو من همانا بشري هم چون شمايم که به من وحي ميشود. وَلَآ أَقُولُ لَكُمْ إِنِّى مَلَكٌ[2]؛ و من به شما نميگويم من فرشته ام.
ثانياًاين پرسش از اين جا نشأت گرفته که تصورشده که عصمت امري جبري است و معصومين بدون اراده خود و با اجبار خداوند معصوم شده اند و اگر مرتکب خطا نميشوند به اين دليل است که توانايي انجام گناه را ندارند ليکن اين تلقي از عصمت تلقي اشتباهي است.
جبري انگاشتن عصمت، معصومين را به ماشين خودكاري تبديل ميكند كه نه شايسته الگو شدن براي ديگران اند، و نه سزاوار پاداش فراوان.
اختيار آمد عبادت را نمك ورنه ميگردد به ناخواه اين فلك
گردش او را نه اجر و عقاب كه اختيار آمد هنر وقت حساب
جمله عالم خود مسبِّح آمدند نيست آن تسبيح جبري مزدمند[3].
اين مشكل به سادگي قابل حل است. سير اختياري انسان داراي دو ركن اساسي است: علم و اراده. ما اگر دچار معصيت ميشويم، يا نسبت به زشتي گناه، آگاهي كامل نداريم و يا از ارادهاي قوي براي ترك آن، برخوردار نيستيم.
هر چه اين دو عامل تقويت شود، دايره گناهان آدمي، تن گتر و تن گتر خواهد شد. معصومين كساني هستند كه هم از نظر شناخت چنان ا ند كه زشتي و ناپسندي هر كار بدي را به چشم دل ميبينند و هم به لحاظ اراده، چنان قدرتي دارند كه طوفان غرايز حيواني، عنان اختيار را از كف آنان نميربايد. همه ما مرتبهاي چنين مصونيت هايي را تجربه نمودهايم، به عنوان مثال، خوردن برخي از نجاسات، حتي به فكر هيچ انساني خطور نميكند، تا چه رسد به اين كه در جامعه تحقّق يابد[4].
به عبارت ديگر مقام عصمت به معني يك حالت تقواي الهي است كه به امداد پروردگار در پيامبران و امامان-ع- ايجاد ميشود امّا با وجود اين حالت چنان نيست كه آن ها نتوانند گناه كنند بلكه قدرت اين كار را دارند و با اختيار خود از گناه چشم ميپوشند. درست همانند يك طبيب بسيار آگاه كه هرگز يك ماده بسيار سمّي را كه خطرات جدّي آن را ميداند هرگز نميخورد با اين كه قدرت بر اين كار را دارد امّا آگاهي ها و مبادي فكري و روحي او سبب ميشود كه با ميل و اراده خود از اين كار چشم بپوشد. و ترك كردن گناه براي آن ها محال عادي است نه محال عقلي.
بر اين اساس؛ اولاً معصوم و غير معصوم در توانايي انجام گناه ونيزدر اين که مجبور به ترک گناه نيستند مشترکند.
ثانياً تنها عنصري که در معصوم وجود دارد و باعث ترک گناه او ميشود علم و اراده است علم و اراده اي که به عنايت خداوندي است و به دليل تلاش معصوم و داشتن شايستگي هاي لازم به او عنايت شده است.
پس ساير انسان ها مي توانند معصومين(ع) را الگو و اسوه خود قرار دهند و با تلاش خود شايستگيهاي لازم را بدست آورند.
پي نوشت ها:
[1] . کهف / 110.
[2] . انعام / 50.
[3] . جلال الدين مولوي، مثنوي معنوي، تهران ، پنجم، 1373، دفتر دوم، ابيات 3287-9.
[4] . مصباح يزدي ،محمد تقي راهنماشناسي، ، تهران: اميركبير، 1375 ش، ص 115-128.
خانه » همه » مذهبی » بر فرض معصوم بودن 12 امام و فاطمه زهرا – عليهم السلام ـ آيا منطقي خواهد بود که انسان ها يک موجود ماورايي را که هيچ گونه خطايي نميکند به عنوان الگوي زندگي خود برگزيند و سعي کنند که مطابق روش و سلوک آن ها عمل کنند؟ آيا ميتوان يک فرشته مهذب را الگوي يک انسان مادي و خطاکار قرار داد؟