خانه » همه » مذهبی » بر فرض معصوم بودن 12 امام و فاطمه زهرا – عليهم السلام ـ آيا منطقي خواهد بود که انسان ها يک موجود ماورايي را که هيچ گونه خطايي نمي­کند به عنوان الگوي زندگي خود برگزيند و سعي کنند که مطابق روش و سلوک آن ها عمل کنند؟ آيا مي­توان يک فرشته مهذب را الگوي يک انسان مادي و خطاکار قرار داد؟

بر فرض معصوم بودن 12 امام و فاطمه زهرا – عليهم السلام ـ آيا منطقي خواهد بود که انسان ها يک موجود ماورايي را که هيچ گونه خطايي نمي­کند به عنوان الگوي زندگي خود برگزيند و سعي کنند که مطابق روش و سلوک آن ها عمل کنند؟ آيا مي­توان يک فرشته مهذب را الگوي يک انسان مادي و خطاکار قرار داد؟

اولاً معصومين(ع) فرشته مهذب نبوده اند بلکه انسان مهذب بوده اند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ»[1]؛ بگو من همانا بشري هم چون شمايم که به من وحي مي­شود. وَلَآ أَقُولُ لَكُمْ إِنِّى مَلَكٌ[2]؛ و من به شما نمي­گويم من فرشته­ ام.
ثانياًاين پرسش از اين جا نشأت گرفته که تصورشده که عصمت امري جبري است و معصومين بدون اراده خود و با اجبار خداوند معصوم شده اند و اگر مرتکب خطا نمي­شوند به اين دليل است که توانايي انجام گناه را ندارند ليکن اين تلقي از عصمت تلقي اشتباهي است.
جبري انگاشتن عصمت، معصومين را به ماشين خودكاري تبديل مي‏كند كه نه شايسته الگو شدن براي ديگران اند، و نه سزاوار پاداش فراوان.
اختيار آمد عبادت را نمك                     ورنه مي‏گردد به ناخواه اين فلك
گردش او را نه اجر و عقاب                   كه اختيار آمد هنر وقت حساب
جمله عالم خود مسبِّح آمدند                  نيست آن تسبيح جبري مزدمند[3].
 اين مشكل به سادگي قابل حل است. سير اختياري انسان داراي دو ركن اساسي است: علم و اراده. ما اگر دچار معصيت مي‏شويم، يا نسبت به زشتي گناه، آگاهي كامل نداريم و يا از اراده‏اي قوي براي ترك آن، برخوردار نيستيم.
 هر چه اين دو عامل تقويت شود، دايره گناهان آدمي، تن گتر و تن گتر خواهد شد. معصومين كساني هستند كه هم از نظر شناخت چنان ا ند كه زشتي و ناپسندي هر كار بدي را به چشم دل مي‏بينند و هم به لحاظ اراده، چنان قدرتي دارند كه طوفان غرايز حيواني، عنان اختيار را از كف آنان نمي‏ربايد. همه ما مرتبه‏اي چنين مصونيت هايي را تجربه نموده‏ايم، به عنوان مثال، خوردن برخي از نجاسات، حتي به فكر هيچ انساني خطور نمي‏كند، تا چه رسد به اين كه در جامعه تحقّق يابد[4].
 به عبارت ديگر مقام عصمت به معني يك حالت تقواي الهي است كه به امداد پروردگار در پيامبران و امامان-ع- ايجاد مي‏شود امّا با وجود اين حالت چنان نيست كه آن ها نتوانند گناه كنند بلكه قدرت اين كار را دارند و با اختيار خود از گناه چشم مي‏پوشند. درست همانند يك طبيب بسيار آگاه كه هرگز يك ماده بسيار سمّي را كه خطرات جدّي آن را مي‏داند هرگز نمي‏خورد با اين كه قدرت بر اين كار را دارد امّا آگاهي ها و مبادي فكري و روحي او سبب مي‏شود كه با ميل و اراده خود از اين كار چشم بپوشد. و ترك كردن گناه براي آن ها محال عادي است نه محال عقلي.
بر اين اساس؛ اولاً معصوم و غير معصوم در توانايي انجام گناه ونيزدر اين که مجبور به ترک گناه نيستند مشترکند.
ثانياً تنها عنصري که در معصوم وجود دارد و باعث ترک گناه او مي­شود علم و اراده است علم و اراده اي که به عنايت خداوندي است و به دليل تلاش معصوم و داشتن شايستگي هاي لازم به او عنايت شده است.
پس ساير انسان ها مي ­توانند معصومين(ع) را الگو و اسوه خود قرار دهند و با تلاش خود شايستگي­هاي لازم را بدست آورند.
 
پي نوشت ها:
[1] . کهف / 110.
[2] . انعام / 50.
[3] . جلال الدين مولوي، مثنوي معنوي، تهران ، پنجم، 1373، دفتر دوم، ابيات 3287-9.
[4] . مصباح يزدي ،محمد تقي راهنماشناسي، ، تهران: اميركبير، 1375 ش، ص 115-128.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد