رفع اضطراب های اقتصادی در پرتوی بازگشت به آموزه های الهی
بزن می خوام برم …
این روزها شاهد گرانی برخی اجناس و خدمات و در نهایت بالا رفتن هزینه های خانواده ها هستیم. نکته مهم و مدّ نظر نوشتار پیش رو این است که نگرانی و اضطراب ناشی از مشکلات اقتصادی، تا کجا باید امتداد داشته باشد؟ به عبارت دیگر آیا باید اجازه داد وضعیت موجود، جوّ روانی، خانوادگی، کاری و … را تا آنجا تخریب کند که همه این امور تحت الشعاع اضطراب ناشی از نواسانات اقتصادی قرار گرفته و زندگی تیره و تار شود؟!
بجای مقدمه
دوستی نقل می کرد در سال های گذشته، یکی از همکاران نسبتا مسنّ اداره ای که در آن مشغول کار بود را در سال بیست و هشتم خدمت، به کارگزینی معرفی کردند و این به معنای اخراج و بازخرید سنوات وی تلقی می شد! کارمند مسن در حالی که از بی مهری مسئولین مربوطه متعجب و البته خشمگین بوده، به اتاق مسئول مربوطه مراجعه کرده، با مُشت، روی میز وی می کوبد و فریاد می زند: «حکم اخراج را بزن می خوام برم… یالله بزن… می خوام برم… مردک! تو فکر کردی در این پنچاه و اندی سالی که از خدا عمر گرفتم، تو و امثال تو روزی من رو دادید!… بزن می خوام برم… روزی منو خدا داده … بزن می خوام برم…» خلاصه مسئول مربوطه با دیدن چهرۀ برافروخته و صحبت های محکم و آتشین پیرمرد، در تصمیم خود تجدید نظر می کند و … .
نگرانی های رو به تزاید
این روزها شاهد گرانی برخی اجناس و خدمات و در نهایت بالا رفتن هزینه های خانواده ها هستیم. امری که عوامل گوناگونی دارد که در این مقال، موضوع سخن نیست و یقینا اموری نظیر شیطنت دشمنان قسم خورده این مرز وبوم، بی کفایتی برخی مسئولین، سوء استفادۀ برخی از سودجویان و … بخشی از مهمترین عوامل دخیل در وضعیت موجود به شمار می روند. همه این عوامل، وضعیتی را ایجاد کرده اند که موجب نگرانی برخی از مردم درباره امنیت شغلی و درآمد روزانه و ماهیانه خود شده اند. البته این نگرانی ها بی جا هم نیست و نابسامانی های بازار و افزایش خودسرانه قیمت ها توسط مسئولین و فروشندگان بی مسئولیت، بر این نگرانی ها دامن می زند؛ اما نکته مهم و مدّ نظر نوشتار پیش رو این است که نگرانی و اضطراب پیش گفته، تا کجا باید امتداد داشته باشد؟ به عبارت دیگر آیا باید اجازه داد وضعیت موجود، جوّ روانی، خانوادگی، کاری و … را تا آنجا تخریب کند که همه این امور تحت الشعاع اضطراب ناشی از نواسانات اقتصادی قرار گرفته و زندگی تیره و تار شود؟!
نحن نرزقکم…
با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم و روایات حضرات معصومین (ع) در می یابیم در عین حالی که لازم است بندگان، به صورت متعارف به فعالیت های مفید اقتصادی اعم از تولیدات یا خدمات در جامعه بپردازند، لازم است توجه کنند که رزق و روزی از جانب خدا می رسد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ؛ هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند، همه اینها در کتاب آشکاری (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.»[1]
آیه شریفه فوق به صراحت می گوید هیچ چنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداوند است و با این وجود آیا نگرانی بی حد و حصر، امری قابل قبول است؟! آیا این گونه نگرانی ها از قوت ایمان انسان ها ناشی می شود؟! خداوند متعال در آیه ای دیگر می فرمایند: « وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛[2] در این آیه خداوند مهربان و ارحم الراحمین می فرماید: چه بسیار جنبندگانی که قدرت ندارند روزی خود را حمل کنند خداوند آنها را و شما را روزی میدهد. حال واقعا آیا نگرانی انسانی که نه تنها قدرت دارد روزی خود را حمل کند بلکه خداوند او را به قوای بدنی و ذهنی و روحی مجهز کرده است، امری غیر قابل دفاع بلکه عجیب نیست؟!
آیه شریفه فوق به صراحت می گوید هیچ چنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداوند است و با این وجود آیا نگرانی بی حد و حصر، امری قابل قبول است؟! آیا این گونه نگرانی ها از قوت ایمان انسان ها ناشی می شود؟! خداوند متعال در آیه ای دیگر می فرمایند: « وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛[2] در این آیه خداوند مهربان و ارحم الراحمین می فرماید: چه بسیار جنبندگانی که قدرت ندارند روزی خود را حمل کنند خداوند آنها را و شما را روزی میدهد. حال واقعا آیا نگرانی انسانی که نه تنها قدرت دارد روزی خود را حمل کند بلکه خداوند او را به قوای بدنی و ذهنی و روحی مجهز کرده است، امری غیر قابل دفاع بلکه عجیب نیست؟!
قتل اولاد به خاطر ترس از روزی!
در این قسمت از این نوشتار بد نیست به خاطره ای از نگارنده اشاره شود. روزی در یکی از املاکی های شهر حضور داشتم و کنار جوانی خوش قیافه و با ظاهری مرتب نشسته بودم. حرف از گرانی کرایه ها و … به میان آمد و جوان مذکور بدون مقدمه گفت: «من به خانم گفته ام که حرف بچه را پیش من نزن! با این وضعیت من بتونم خودم و خودت را اداره کنم از سرم هم زیاده!» در حالی که حاضرین در بُنگاه، با تعجب به جوان خوش تیپ نگاه می کردند، پیرمرد آبدارچی در حالی که چایی خود را هورت می زد آرام و کم صدا گفت: « کی به تو روزی داده این قَدی شدی؟!» و این حرف با لبخند رضایت بخش تعدادی از حاضرین همراه شد… .
البته و متاسفانه این نوع تفکر مربوطه به زمان حاضر نمی شود. قرآن کریم در سوره انعام تلویحا اشاره می کند که برخی از ترس فقر، فرزندان خود را به قتل می رساندند! « وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ؛ و فرزندانتان را از (ترس) فقر نکشید»[3] خداوند، ضمن نهی از جنایت هولناک، صراحتا وعده می دهد که « نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ»؛[4] یعنی «ما شما و آنها را روزی میدهیم». طبق این آیه شریفه و سایر آیات مشابه[5]، آیا جوان پیش گفته و همه مردمی که در عصر حاضر تحت تاثیر گرانی و نابسامانی های اقتصادی و با ترس از فقر و تهیدستی، از تشکیل خانواده و فرزندآوری دوری می کنند، به خداوند و وعده های حق و صادق الهی ایمان دارند؟!
البته و متاسفانه این نوع تفکر مربوطه به زمان حاضر نمی شود. قرآن کریم در سوره انعام تلویحا اشاره می کند که برخی از ترس فقر، فرزندان خود را به قتل می رساندند! « وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ؛ و فرزندانتان را از (ترس) فقر نکشید»[3] خداوند، ضمن نهی از جنایت هولناک، صراحتا وعده می دهد که « نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ»؛[4] یعنی «ما شما و آنها را روزی میدهیم». طبق این آیه شریفه و سایر آیات مشابه[5]، آیا جوان پیش گفته و همه مردمی که در عصر حاضر تحت تاثیر گرانی و نابسامانی های اقتصادی و با ترس از فقر و تهیدستی، از تشکیل خانواده و فرزندآوری دوری می کنند، به خداوند و وعده های حق و صادق الهی ایمان دارند؟!
لزوم بازگشت به معارف الهی
راه حل رفع نگرانی های روز افزون و اضطراب های ویران کننده، بازگشت به معارف نورانی قرآن کریم و حضرات معصومین (ع) است. باید یقین داشت که رزق و روزی دست خداوند است و باور کرد که « پروردگارت روزی را برای هر کس بخواهد گشاده یا تنگ میدارد، او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.»[6]
البته لازم به ذکر است که با توجه به سبک زندگی نبی اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) و فرمایشات ایشان، فرهنگ کار و تلاش و کوشش از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و تبنلی و سرباری جامعه امری مذموم به شمار می رود. تاکیدات فراوانی در آموزه دینی آمده است که نسبت به کار و کوشش برای تامین مخارج زندگی ترغیب و تشویق می کند و برخی از مطالب نورانی نظیر «اَلْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلاَلٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ»[7] را کمتر کسی است نشنیده باشد، اما با این وجود و همانگونه که عرض شد آیات و روایات فراوانی نیز بر روزی رسانی خداوند و ضرورت توکل بر او تاکید می کنند. ماحصل جمع آیات و روایات بیان شده این است که بایستی در عین اینکه لازم است برای تامین مخارج زندگی و بر طرف کردن احتیاجات جامعه اسلامی، تلاش و کوشش نمود، در عین حال، باید باور داشت که رزق و روزی را تنها خدا می دهد و دیگران وسیله ای بیش نیستند. با این وصف آیا دیگر جایی برای نگرانی و اضطراب های مخرب و مأیوس کننده می ماند؟!
البته لازم به ذکر است که با توجه به سبک زندگی نبی اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) و فرمایشات ایشان، فرهنگ کار و تلاش و کوشش از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و تبنلی و سرباری جامعه امری مذموم به شمار می رود. تاکیدات فراوانی در آموزه دینی آمده است که نسبت به کار و کوشش برای تامین مخارج زندگی ترغیب و تشویق می کند و برخی از مطالب نورانی نظیر «اَلْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلاَلٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ»[7] را کمتر کسی است نشنیده باشد، اما با این وجود و همانگونه که عرض شد آیات و روایات فراوانی نیز بر روزی رسانی خداوند و ضرورت توکل بر او تاکید می کنند. ماحصل جمع آیات و روایات بیان شده این است که بایستی در عین اینکه لازم است برای تامین مخارج زندگی و بر طرف کردن احتیاجات جامعه اسلامی، تلاش و کوشش نمود، در عین حال، باید باور داشت که رزق و روزی را تنها خدا می دهد و دیگران وسیله ای بیش نیستند. با این وصف آیا دیگر جایی برای نگرانی و اضطراب های مخرب و مأیوس کننده می ماند؟!
پی نوشت:
[1] . سوره هود؛ آیه 6
[2] . سوره عنکبوت؛ آیه 60.
[3] . سوره انعام؛ آیه 151.
[4] . همان
[5] . سوره اسراء؛ آیه 31: « وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا»
[6] . سوره اسراء؛ آیه 30.
[7] . من لا یحضره الفقیه، جلد3، ص 168.