خانه » همه » مذهبی » بعد از رحلت حسن بن علي العسكري (امام يازدهم) چون ايشان فرزندي نداشتند و مذهب اماميه بدون امام شد، شخصي را به اسم محمد بن نصير به عنوان امام خود انتخاب كردند و به جهت اينكه وي و شاگردانش بتوانند جوابگوي مردم باشند بحث غيبت صغري و كبري را مطرح نمودند. اين در حالي است كه روايات صحيحه اي نقل شده است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به ظهور مهدي بشارت داده است كه از نسل او و اولاد فاطمه زهرا است. پس طبق معتقدات شيعه مهدي منتظر كه در آخر الزمان ظهور مي كند كيست؟

بعد از رحلت حسن بن علي العسكري (امام يازدهم) چون ايشان فرزندي نداشتند و مذهب اماميه بدون امام شد، شخصي را به اسم محمد بن نصير به عنوان امام خود انتخاب كردند و به جهت اينكه وي و شاگردانش بتوانند جوابگوي مردم باشند بحث غيبت صغري و كبري را مطرح نمودند. اين در حالي است كه روايات صحيحه اي نقل شده است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به ظهور مهدي بشارت داده است كه از نسل او و اولاد فاطمه زهرا است. پس طبق معتقدات شيعه مهدي منتظر كه در آخر الزمان ظهور مي كند كيست؟

يكي از مسائل و اموري كه فِرَق اسلام بر آن اجتماع و اتفاق نموده اند، ظهور مهدي اهل بيت حضرت قائم آل محمد ـ عليه السلام ـ در آخر الزمان است كه همه انتظار ظهور اين مصلح جهاني را مي كشند تا عدالت اجتماعي و نظام جهان را بر اساس ايمان به خدا و احكام دين اسلام برقرار سازد و دنيا را از چنگال ستمكاران و جباران، نجات بخشد و پرچم عزيز اسلام را در تمام نقاط جهان، به اهتزاز در آورد. اين وعده الهي است و تخلف پذير نيست. دنيا به طرف آن عصر درخشان، در حركت است، سير زمان و گردش دوران هر دم، بشر را به چنين روزگاري نزديك تر مي سازد.
اما اينكه گفته شده امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ فرزند نداشته ادعايي كاملا بي دليل و بي اساس است و به دلائل متعدد ثابت است كه امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ  داراي فرزند بوده است. دليل اول: در روايات زيادي از پيامبر (صلي الله عليه وآله)و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ تصريح شده است كه از حسن بن علي بن محمد فرزندي به وجود خواهد آمد كه پس از غيبت طولاني براي اصلاح عالم، قيام مي نمايد و زمين را پر از عدل و داد مي كند. اين موضوع با تعبيرات مختلف در روايات وارد شده است. مثلا: مهدي نهمين اولاد حسين ـ عليه السلام ـ است (در اين زمينه 148 روايت وارد شده است) مهدي ششمين اولاد حضرت صادق ـ عليه السلام ـ است (در اين زمينه 99 روايت آمده است) و مهدي چهارمين فرزند علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ است (در اين زمينه 95 روايت نقل شده است) مهدي سومين فرزند امام محمد تقي است (در اين زمينه 90 روايت وارد گرديده است)، مهدي فرزند ابي محمد الحسن العسكري ـ عليه السلام ـ است (در اين زمينه 146 روايت نقل شده است).[1]بعنوان نمونه: 1- قال النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : «للحسين ـ عليه السلام ـ هذا ابني امام اخو امام ابو ائمة تسعة تاسعهم قائمهم!»[2] پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خطاب به امام حسين ـ عليه السلام ـ فرمود: ايشان (حسين) پسر امام و برادر امام و پدر امامان نه گانه اي است كه نهم آنها قائمشان مي باشد.
2- فاضل قندوزي حنفي در ينابيع الموده در حديثي از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي كند كه: جندل بن جنادة بن جبير وقتي اسلام آورد از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درباره اوصياء بعد از او سؤال نمود، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شروع به نام بردن يك يك دوازده امام كرد تا به امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ رسيد، فرمود: «فبعده ابنه محمد يدعي بالمهدي و القائم و الحجة ـ عليه السلام ـ فيغيب ثمّ يخرج فاذا خرج يملأ الارض قسطاً و عدلا كما ملئت جوراً و ظلما، طوبي للصابرين في غيبيته طوبي للمقيمين علي محبتهم…»[3] ملاحظه مي فرمائيد در اين روايت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تصريح نموده كه مهدي فرزند امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ است، پس چگونه آن امام فرزندي نداشته است؟
دليل دوم: گزارش و تفضيل ولادت پر بركت امام در كتب معتبر و اخبار به تفصيل ذكر گرديده، علاوه بر آنكه عموم علماي حديث و تاريخ نگاران و صاحبان كتابهاي تراجم شيعه واقعه ولادت آن حضرت را بر اساس مدارك و مصادر صحيح ثبت و ضبط كرده اند، گروه بسياري از مشاهير علماي اهل سنت نيز ولادت آن حضرت و شرح و تفصيلات آن را در كتاب هايشان ذكر نموده اند.
1- ابن حجر هيثمي، الصواعق المحرقه (ط 2، قاهره، 1358 هـ ق) ص 208 .
2- شبراوي، الاتحاف بحبّ الاشراف (ط 2، قم، منشورات الرضي، 1363 هـ ش) ص 179 .
3- ابن اثير، الكامل في التاريخ (بيروت، دار الصادر) ج 7، ص 274 .
4- ابن صباغ مالكي، الفصول المهمه، ص 310 .
5- شيخ سليمان قندوزي حنفي، ينابيع المودة (بيروت، مؤسس اعلمي للمطبوعات) ج 3، ص 36 .
در اين قسمت به عنوان نمونه كلام محدث و فقيه محمد بن يوسف گنجي شافعي در كتاب «البيان في اخبار صاحب الزمان» را نقل مي كنيم: «انَّ المهدي ـ عليه السلام ـ ولد الحسن العسكري ـ عليه السلام ـ حي و موجود باق منذ غيبته الي الآن و لا امتناع في بقائه بدليل بقاء عيسي و الخضر والياس» همانطور كه ملاحظه مي فرماييد ايشان تصريح نموده كه حضرت مهدي فرزند امام حسن عسكري مي باشد و تا الان زنده است.
و اما اينكه گفته شده كه شيعيان، محمد بن نصير را به عنوان امام خود انتخاب كردند اين نسبتي ناروا است. و شيعيان هرگز چنين شخصي را نه تنها بعنوان امام قبول ننموده اند، بلكه به عنوان نائب امام هم او را قبول نكرده اند. زيرا وي از غلاة و شخصي دروغگو بوده است. چنانكه شيخ طوسي (ره) از اعاظم علماي نامي شيعه درباره وي مي نويسند: «ابن نوح گفته است: ابو نصر هبة الدين بن محمد به من خبر داد كه محمد بن نصير نميري از اصحاب امام حسن عسكري بود. چون آن حضرت وفات يافت، مدعي منصب محمد بن عثمان شد و ادعاي بابيت كرد و گفت نائب امام زمان ـ عليه السلام ـ هستم. ولي خداوند او را رسوا گردانيد، زيرا كه الحاد و ناداني وي آشكار گشت، محمد بن عثمان هم او را لعنت كرد و از وي دوري جست. و سعد بن عبداللّه اشعري گفت محمد بن نصير نميري مدعي بود كه پيغمبر است و امام علي النقي او را فرستاده و عقيده به تناسخ داشت و معتقد به خدايي امام علي النقي ـ عليه السلام ـ بود و نزديكي با زنان محارم را جايز مي دانست و عمل لواط را حلال كرده بود، محمد بن موسي بن حسن بن فرات وزير المقتدر بالله عباسي اسباب كار او را فراهم ساخت و او را تقويت كرد. نميري در آخر عمر بيمار شد و در آن حال مرد و در مرض فوتش از وي پرسيدند جانشين تو كيست؟ با زبان ضعيف و گرفته اي گفت احمد، ولي كسي نفهميد احمد كيست، به همين جهت اين حرف موجب انشعاب پيروان او شد به طوري كه سه دسته شدند، عده اي گفتند مقصود نميري احمد فرزندش بود. جمعي هم گفتند مقصود احمد بن محمد بن موسي بن فرات است و فرقه اي گفتند منظور احمد بن ابوالحسين ابن بشر بن يزيد مي باشد و اين انشعاب باعث پراكندگي اتباع او گرديد.[4]امام هادي(ع) در ضمن نامه اي به عبيدي از محمد بن نصير و ابن باباي قمي بيزاري جسته، درباره آنان چنين نوشت: من از فهري (محمد بن نصير) و حسن بن محمد باباي قمي بيزاري مي جويم و تو و تمام شيعيان را از فتنه آنها بر حذر مي دارم و آنان را لعن مي كنم. اين دو تن مال مردم را به نام ما مي خورند و فتنه انگيز و مزاحم هستند، خداوند آنان را عذاب كند و گرفتار فتنه سازد.»[5]چگونه شخصي كه مورد لعن و نفرين امام معصوم شيعيان و نيز مورد لعن نائب خاص امام دوازدهم قرار گرفته مي تواند امام شيعيان باشد.
اما اينكه گفته شده غيبت صغري و كبري ساخته محمد بن نصير و پيروان و شاگردان او بوده نيز ادعايي بي اساس است زيرا: اولا بحث از اصل غيبت چيزي نيست كه بعد از شهادت امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ مطرح شده باشد. تا گفته شود كه شيعيان از روي ناچاري آنرا درست كرده اند، بلكه پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار قبلا غيبت مهدي (عج) را پيش بيني كرده و به مردم اطلاع داده بودند. به عنوان نمونه در ينابيع المودة و كتاب فرائد السمطين پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: «براي فرزندم مهدي غيبتي است و زماني كه ظهور كند زمين را پر از عدل و داد مي كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شود».[6]بحث درباره غيبت صغري و كبري نيز به قبل از ولادت امام عصر (عج) و حتي قبل از تولد پدر و جدش به زمان اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ بر مي گردد، چنانكه فاضل قندوزي از علماي اهل سنت در ينابيع المودة چنين روايت مي كند:
«حضرت علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ از پدر و آن حضرت هم از جدّش علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ نقل كرده كه درباره اين آيه كه مي فرمايد: «وجعلها كلمة باقية في عقبه لعلّهم يرجعون»[7] فرمودند: اين آيه درباره ما نازل شده و خداوند امامت را در نسل حسين قرار داد تا روز قيامت و بدرستي كه قائم ما دو غيبت دارد كه يكي از ديگري طولاني تر است، پس امامت او (بعلت طولاني شدن غيبتش) ثابت نمي شود مگر براي كسي كه يقيني قوي و معرفت صحيح داشته باشد). [8]حاصل آنكه: اولا: با دلائل قطعي ثابت است كه امام يازدهم شيعيان حضرت امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ داراي فرزند بوده است. ثانياً محمد بن نصير نه تنها امام شيعيان نبوده بلكه به علت عقايد انحرافي مورد لعن امام معصوم شيعيان و نيز مورد لعن نائب خاص امام دوازدهم شيعيان قرار گرفته است. و ثالثاً: بحث غيبت ساخته شيعيان بعد از امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ نيست، بلكه بحث غيبت به زمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ بر مي گردد. رابعاً: مهدي منتظر ـ عليه السلام ـ شيعيان همان حجت قائمي است كه در روايات صحيحه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بشارت داده كه از نسل او و اولاد فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ است، زيرا او نهمين از اولاد امام حسين ـ عليه السلام ـ مي باشد و امام حسين ـ عليه السلام ـ فرزند حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منتخب الاثر، لطف الله صافي گلپايگاني.
2. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي.

پي نوشت ها:
[1]. صافي گلپايگاني، لطف الله،  اين آثار از كتاب منتخب الاثر، نقل شده است.
[2]. قندوززي، نيابيع الموده، دارالاسوه، چاپ اول، 1416، ج2، ص44.
[3]. همان، ج 3، ص 284، باب 76.
[4]. طوسي، الغيبه، مؤسسه معارف اسلامي، چاپ اول، 1411 هـ ق، ص 398 ـ 399. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 367 ـ 368.
[5]. طوسي، اختيار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 هـ ش، ص 519، ح 997 .
[6]. جويني، فرائد السمطين، ج 2، ص 334، ح 586 ـ 587. ينابيع المودة، ج 3، ص 296.
[7]. زخرف/28.
[8]. ينابيع المودة، علامه قندوزي، ص 427 .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد