ثبت و ضبط مسائل مالی میتواند با دو انگیزه انجام شود:
الف. مدیریت زندگی، برنامهریزی برای مخارج آینده، ثبت بدهکاریها و طلبکاریهای دینی و دنیایی، جلوگیری از اسراف و تبذیر و … که البته ثبت مخارج زندگی با این انگیزه، نه تنها ایرادی نداشته، بلکه از سوی پیشوایان دین به آن توصیه شده است. روایات ما در این زمینه چنین میگویند:
1. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ»؛[1] امام باقر(ع) فرمود: منتها درجه کمال، دانش اندوزى در دین، بردبارى بر ناگوارى و ساماندهی مخارج زندگى است.
2. «الْقَلِیلُ مَعَ التَّدْبِیرِ أَبْقَى مِنَ الْکَثِیرِ مَعَ التَّبْذِیر»؛[2] امام على(ع) فرمود: مال اندکی که تدبیر پشتوانه آن باشد، پایندهتر از مال فراوانی است که همراه با ریخت و پاش باشد.
3. «حُسْنُ التَّدْبِیرِ یُنْمِی قَلِیلَ الْمَالِ وَ سُوءُ التَّدْبِیرِ یُفْنِی کَثِیرَه»؛[3] برنامهریزى درست (اقتصادى) مال اندک را افزایش میدهد، و برنامهریزى نادرست مال فراوان را از بین میبرد.
4. «آفَةُ الْمَعَاشِ سُوءُ التَّدْبِیر»؛[4] برنامهریزی نامناسب، آفت زندگى است.
5. «سُوءُ التَّدْبِیرِ مِفْتَاحُ الْفَقْر»؛[5] برنامهریزی نامناسب، کلید فقر است.
ب. اما اگر برنامهریزی دخل و خرج زندگی و درآمد با انگیزه بخل و خساست، ضعف توکل، منت گذاشتن و به رخ کشیدن آن به خانواده و …. باشد، باید گفت حساب و کتاب با این انگیزه را نمیتوان صحیح دانست.
گفتنی است؛ تفاوت دو مورد فوق در آن است که در مورد اوّل – بر خلاف مورد دوم – با آنکه حساب و کتاب انجام میشود، اما از بخل و خودداری از پرداخت مخارج ضروری دینی و دنیایی خبری نیست. چرا که در سخنی از امام علی(ع) میخوانیم:
کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّرا؛[6] بخشنده باش ولی ولخرج نباش، برنامهریزی کن ولی سختگیر (خسیس) نباش .
این سخن امام(ع) برگرفته از آموزه قرآن است که میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛[7] هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گرفته و حسرت به دل بمانی!
الف. مدیریت زندگی، برنامهریزی برای مخارج آینده، ثبت بدهکاریها و طلبکاریهای دینی و دنیایی، جلوگیری از اسراف و تبذیر و … که البته ثبت مخارج زندگی با این انگیزه، نه تنها ایرادی نداشته، بلکه از سوی پیشوایان دین به آن توصیه شده است. روایات ما در این زمینه چنین میگویند:
1. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ»؛[1] امام باقر(ع) فرمود: منتها درجه کمال، دانش اندوزى در دین، بردبارى بر ناگوارى و ساماندهی مخارج زندگى است.
2. «الْقَلِیلُ مَعَ التَّدْبِیرِ أَبْقَى مِنَ الْکَثِیرِ مَعَ التَّبْذِیر»؛[2] امام على(ع) فرمود: مال اندکی که تدبیر پشتوانه آن باشد، پایندهتر از مال فراوانی است که همراه با ریخت و پاش باشد.
3. «حُسْنُ التَّدْبِیرِ یُنْمِی قَلِیلَ الْمَالِ وَ سُوءُ التَّدْبِیرِ یُفْنِی کَثِیرَه»؛[3] برنامهریزى درست (اقتصادى) مال اندک را افزایش میدهد، و برنامهریزى نادرست مال فراوان را از بین میبرد.
4. «آفَةُ الْمَعَاشِ سُوءُ التَّدْبِیر»؛[4] برنامهریزی نامناسب، آفت زندگى است.
5. «سُوءُ التَّدْبِیرِ مِفْتَاحُ الْفَقْر»؛[5] برنامهریزی نامناسب، کلید فقر است.
ب. اما اگر برنامهریزی دخل و خرج زندگی و درآمد با انگیزه بخل و خساست، ضعف توکل، منت گذاشتن و به رخ کشیدن آن به خانواده و …. باشد، باید گفت حساب و کتاب با این انگیزه را نمیتوان صحیح دانست.
گفتنی است؛ تفاوت دو مورد فوق در آن است که در مورد اوّل – بر خلاف مورد دوم – با آنکه حساب و کتاب انجام میشود، اما از بخل و خودداری از پرداخت مخارج ضروری دینی و دنیایی خبری نیست. چرا که در سخنی از امام علی(ع) میخوانیم:
کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّرا؛[6] بخشنده باش ولی ولخرج نباش، برنامهریزی کن ولی سختگیر (خسیس) نباش .
این سخن امام(ع) برگرفته از آموزه قرآن است که میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛[7] هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گرفته و حسرت به دل بمانی!
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۳۲، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی، ص ۸۱۷، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[3]. همان، ص 345.
[4]. همان، ص 280.
[5]. همان، ص 399.
[6]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 474، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[7]. اسراء، 29.