بيت المال در نهج البلاغه (2)
و از كمك گرفتن از مردم (در اخذ ماليات) هيچ گونه كوتاهي مكنيد.
ممكن است اين فراز به گونه ديگري نيز ترجمه شود كه مفهوم آن كوتاهي نكردن از كمك به مردم باشد.
بيت المال در نهج البلاغه (2)
ماهيت و جايگاه بيت المال در كلام اميرالمومنين علي (علیه السّلام)
5 ـ كمك گرفتن از مردم
و لا تدخروالله و لا الرعيه معونه؛ (27)
و از كمك گرفتن از مردم (در اخذ ماليات) هيچ گونه كوتاهي مكنيد.
ممكن است اين فراز به گونه ديگري نيز ترجمه شود كه مفهوم آن كوتاهي نكردن از كمك به مردم باشد.
6 ـ خداترسي
انطلق علي تقوي الله وحده لا شريك له؛ (28)
با ترس از خداي يكتايي كه همتاي ندارد (به قصد جمع آوري صدقات) حركت كن !
7 ـ نترساندن مردم
و لا تروعن مسلما؛ (29)
هيچ مسلماني را نبايد بترساني !
8 ـ اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن
و لا تجتازن عليه كارها؛ (30)
با زور و بدون رضايت از ملك شخصي عبور مكن !
9 ـ به اندازه گرفتن
و لا تاخذن منه اكثر من حق الله؛ (31)
بيشتر از حقوق الهي از كسي (ماليات) مگير!
10 ـ سو استفاده نكردن از قدرت
فاذا قدمت علي الحي فانزل بمائهم من غير ان تخالط ابياتهم ثم امض اليهم بالسكينه و الوقار حتي تقوم بينهم فتسلم ع ليهم و لا تخدج بالتحيه لهم؛ (32)
هرگاه به آبادي اي رسيدي در كنار آب فرود آي ! وارد خانه هاي آنان مشو! سپس با آرامش و وقار به سوي آنان حركت كن تا در ميان آنان قرارگيري ! آنگاه به آنان سلام كن ! در سلام و تعارف و مهرباني كوتاهي مكن !
11 ـ معرفي خود
ثم تقول: «عباد الله ! ارسلني اليكم ولي الله و خليفته لآخذ منكم حق الله في اموالك.»؛ (33)
سپس مي گويي: «اي بندگان خدا! ولي و جانشين خدا مرا به سوي شما فرستاد تا حق خدا را كه در اموال شما هست از شما تحويل گيرم».
12 ـ پذيرفتن اظهارات مالك
ثم تقول:… «هل لله في اموالكم في حق فتودوه الي واليه» فان قال قائل ! «لا» فلاتراجعه و ان انعم لك منعم فانطلق معه من غي ر ان تخيفه او توعده او تعسفه او ترهقه فخذ ما اعطاك من ذهب او فضه (34)
سپس مي پرسي:… «آيا در اموال شما حقي كه به نماينده او بپردازيد هست» اگر كسي گفت: «نه» ديگر به او مراجعه مكن و اگر كسي پاسخ داد: «آري» همراهش برو بدون آنكه او را بترساني يا تهديد كني و يا به كار مشكلي وادار سازي. هرچه از طلا و نقره به تو پرداخت بردار.
13 ـ وارد نشدن در محدوده اموال
فان كان له ماشيه او ابل فلا تدخلها الا باذنه؛ فان اكثرها له (35)؛
پس اگر داراي گوسفند يا شتر بود بدون اجازه اش داخل مشو؛ زيرا بيشتر اموال از آن اوست.
14 ـ رعايت حال حيوانات
فاذا اتيتها فلا تدخل عليها دخول متسلط عليه و لا عنيف به و لا تنفرن بهيمته و لا تفزعنها و لا تسو ن صاحبها فيها (36)؛
هرگاه داخل شدي مانند اشخاص سلطه گر و سختگير رفتار مكن ! حيواني را رم مده و هراسان مكن و دامدار را مرنجان !
15 ـ اجازه تقسيم زكات به مالك
واصدع المال صدعين ثم خيره فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره. فلا تزال كذالك حتي يبقي ما فيه وفا لحق الله في ماله فاقبض حق الله منه. فان استقالك فاقله (37)؛
سپس مالها را دو دسته كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير. به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده حق خداوند باشد. و اگر دامدار از اين تقسيم پشيمان شد و از تو درخواست گزينش دوباره دارد بپذير.
ح) نظارت و بازخواست
يكي از مطالبي كه مورد اهتمام و تاكيد فراوان علي (علیه السّلام) بوده بازرسي مستقيم و حسابرسي امور بيت المال است. اين مهم در مدت كوتاه حكومت علوي دوچندان بوده است و بارها در نهج البلاغه بويژه در نامه هاي آن حضرت به واليان مناطق اين حساسيت به چشم مي خورد.
علي (علیه السّلام) نظارت بر بيت المال را از وظايف اصلي و اساسي حاكم اسلامي مي داند. از اين رو دخل و خرج بيت المال را مستقيما تحت نظارت خويش قرار داد و با متخلفان از احكام اسلامي برخورد شديد كرد و از آنان در باره نحوه جمع آوري و چگونگي خرج و هزينه بيت المال پرسيد و از كوچكترين تخلفشان چشم نپوشيد و در مواردي متخلف را عزل مي كرد.
در اين بخش به پاره اي از مطالب نهج البلاغه در اين باره اشاره مي شود.
1 ـ حسابرسي از كارگزاران
1-1 در نامه چهلم خطاب به برخي از كارگزاران مي نويسد:
بلغني انك جردت الارض فاخذت ما تحت قدميك و اكلت ما تحت يديك ! فارفع الي حسابك ! و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس؛ (38).
به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته و آنچه را كه مي توانستي گرفته و آنچه در اختيار داشتي به خيانت خورده اي ! پس هرچه زودتر حساب اموالت را براي من بفرست ! و بدان كه حسابرسي خداوند از حسابرسي مردم سخت تر است.
2-1 توبيخ پسر اشعث
علي (علیه السّلام) در نامه پنجم خطاب به اشعث پسر قيس ضمن بيان پاره اي از مباحث حكومتي و اهميت و جايگاه و مسووليت در برخورد با بيت المال مي نويسد:
و في يديك مال من مال الله عز و جل و انت في خزانه حتي تسلمه الي و لعلي الا اكون شر ولاتك لك (39)؛
پيش تو مالهايي از ثروتهاي خداي بزرگ هست و تو خزانه دار آنها هستي تا به من بسپاري. اميدوارم براي تو بدترين زمامدار نباشم.
ابن ابي الحديد مي نويسد پس از اينكه نامه به دست اشعث مي رسد ناراحت مي شود و در ميان مردم سخنراني مي كند و مي گويد: «مرا عثمان فرماندار آذربايجان كرده و از علي همان گونه كه از عثمان پيروي مي كردم پيروي خواهم كرد…»
دست آخر اشعث به كوفه آمد و خود را تسليم مولا علي (علیه السّلام) كرد (40)
لازم به يادآوري است كه اشعث بن قيس پيش از خلافت امام علي (علیه السّلام) از سوي عثمان فرماندار آذربايجان شده بود.
آيت الله حسن زاده در ذيل اين خطبه از ابوالفرج چنين گزارش مي كند:
اشعث چون وارد بر مولا علي (علیه السّلام) مي شود شروع به سخن مي كند ولي امام علي (علیه السّلام) با او برخورد شديد مي كند. اشعث عكس العمل نشان مي دهد و با كنايه حضرت را تهديد مي كند. مولا علي (علیه السّلام) در مقابل مي گويد: «آيا مرا از مرگ مي ترساني و يا به مرگ تهديد مي كني به خدا سوگند! باكي ندارم مرگ سراغ من بيايد و يا من به استقبال مرگ بروم !». (41)
ابن ابي الحديد در باره نفاق و فساد اشعث مي نويسد:
اشعث در عصر حكومت امام علي از منافقان و دشمنان بود همان گونه كه عبدالله بن ابي در عصر رسول خدا از منافقان و دشمنان بود.
هر گونه فساد و نگراني كه در حكومت مولا علي پديد مي آمد ريشه اش از سوي اشعث بود. (42)
3-1 توبيخ مصقله
علي (علیه السّلام) در نامه چهل و سوم كه بر اساس گزارشي رسيده از مصقله بن هبيره شيباني كارگزار آن حضرت در منطقه اردشير خره (فيروزآباد فارس) صادر شده او را بر رعايت نكردن عدالت توبيخ مي كند و مي نويسد:
بلغني عنك امر ان كنت فعلته فقد اسخطت الهك و عصيت امامك: انك تقسم في المسلمين الذي حازته رماحهم و خيولهم و اريقت عليه دماوهم في من اعتامك من اعراب قومك ! فو الذي فلق الحبه و برا النسمه ! لئن كان ذالك حقا لتجدن لك علي هوانا و لتخفن عندي ميزانا. فلا تستهن بحق ربك و لا تصلح دنياك بمحق دينك فتكون من الاخسرين اعمالا (43)؛
در باره تو به من گزارشي داده اند كه اگر چنان كرده باشي خداي خود را به خشم آورده اي و امام خويش را نافرماني كرده اي. خبر رسيد كه تو غنيمت (بيت المال) مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهايشان گرد آورده و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده به عربهايي كه خويشاوندان تو هستند و تو را گزيده اند پخش مي كني ! به خدايي كه دانه را شكافت و پديده ها را آفريد! اگر اين گزارش درست باشد در نزد من خوار و منزلت تو سبك گرديده است. پس حق پروردگارت را لبيك شمار و دنياي خود را با نابودي دين آباد مكن كه زيانكارترين انساني.
آيت الله حسن زاده در ذيل اين خطبه مي نويسد:
مصقله بن هبيره از بزرگان «نجد» و از قبيله «بني شيبان» بوده است. علت توبيخ و سرزنش مولا علي (علیه السّلام) عبارت است از اينكه مصقله بخشي از بيت المال را ميان اقوام خويش تقسيم كرده بي آنكه از امام علي (علیه السّلام) اجازه بگيرد به اين نيت كه اين تقسيم از سهميه آنان از بيت المال به شمار مي آيد.
افزون بر اين مصقله عده اي از جنگجويان عليه مسلمانان را كه در منطقه اهواز اسير شده بودند با هزار درهم از بيت المال مي خرد و آنان را آزاد مي كند ولي پول بيت المال را نمي پردازد. امام علي (علیه السّلام) به محض خبردار شدن او را احضار مي كند و ضمن قسط بندي بدهي او را مجبور مي كند بر پرداخت… (44)
2 ـ نظارت بر بيت المال
در خطبه صد و نوزده در باره وظايف و مسووليتهاي حاكم اسلامي مطالبي بيان شده از جمله اينكه نبايد جمع آوري بيت المال مسلمانان را به ديگران واگذار كرد به گونه اي كه حاكم اطلاع و نظارتي بر آن نداشته باشد؛
و لا ينبغي لي ان ادع الجند و المصر و بيت المال و جبايه الارض و القضا بين المسلمين و النظر في حقوق المطالبين ثم اخرج في كتيبه اتبع اخري اتقلقل تقلقل القدح في الجفير الفارغ (45)؛
و براي من سزاوار نيست كه لشكر و شهر و بيت المال و جمع آوري خراج و قضاوت ميان مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست كنندگان را رها سازم آنگاه با دسته اي بيرون روم و به دنبال دسته اي به راه افتم و چونان تير نتراشيده در جعبه اي خالي به اين سو و آن سو سرگردان شوم.
3 ـ نظارت بر مخارج امير الحاج
آن حضرت در نامه شصت و هفتم ضمن تبيين وظايف امير الحاج در مكه (قثم بن عباس) مطالبي را بيان مي كند. از جمله مي گويد:
و انظر الي ما اجتمع عندك من مال الله فاصرفه الي من قبلك من ذوي العيال و المجاعه مصيبا به مواضع الفاقه و الخلات. و ما فضل عن ذلك فاحمله الينا لنقسمه في من قبلنا (46)؛
در مصرف بيت المال ـ كه در دست توست ـ بنگر! و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت بخش ! و به مستمندان و نيازمنداني كه به كمك مالي تو سخت نياز دارند برسان ! مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندي كه در اين سامان هست تقسيم كنيم.
4 ـ نظارت بر ميهمانيهاي كارگزاران
امام علي (علیه السّلام) در امر نظارت بر حركات و رفتار كارگزاران حتي مسايل معمولي و پيش پا افتاده را ناديده نمي گرفت و از آنان بازخواست مي كرد. از اين رو در نامه به عثمان بن حنيف كه پس از اين تحت عنوان «الگو بودن حاكم اسلامي» به تفصيل خواهد آمد وي را به جهت شركت در ميهماني بعضي اشراف بصره مورد توبيخ و سرزنش قرار مي دهد و مي گويد:
گمان نمي كردم ميهماني شخصي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندان آنان بر سر سفره و دعوت شده اند! بنگر در كجايي و بر سر كدام سفره مي خوري ! پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي داني دور بيفكن و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن. (47)
ط) الگو بودن حاكم اسلامي.
در اسلام مساله حفظ بيت المال و دقت و احتياط در مصرف آن اهميت ويژه اي دارد. دقت و احتياط رهبران مكتب انسان ساز اسلام در هزينه كردن بيت المال از عبرت انگيزترين امور در زندگي آنان به شمار مي آيد و موجبات تعجب و شگفتي هر خواننده اي را فراهم مي كند.
در ميان ائمه عليهم السّلام امام علي (علیه السّلام) به جهت شرايط زماني و مكاني ويژه اي كه در عصر حكومتش وجود داشته؛ در اين امر سرآمد و زبانزد است. تاريخ نمونه هاي زيادي از اين سان رويدادهاي شگفت انگيز را در زندگي مولا علي (علیه السّلام) در سينه خود حفظ كرده است. در اين بخش به چند نمونه از گفتار و كردار آن حضرت در باره اينكه حاكم اسلامي در مصرف كردن بيت المال بايد الگو و اسوه باشد اشاره مي شود.
هماهنگي با زندگي طبقه ضعيف
علي (علیه السّلام) دوستي در بصره به نام علا بن زياد (48) دارد. او مريض مي شود و علي (علیه السّلام) به عيادت او مي رود. مولا علي (علیه السّلام) هنگامي كه خانه عريض و طويل او را مي بيند خطاب به او مي گويد:
ما كنت تصنع بسعه هذه الدار في الدنيا و انت اليها في الآخره كنت احوج (49)
با اين خانه وسيع در دنيا چه مي كني در حالي كه در آخرت به آن نيازمندتري
علا سپس شكايت برادرش عاصم را كه گوشه گيري را انتخاب كرده و لباسهاي مندرس پوشيده به علي (علیه السّلام) مي كند. مولا فرمان مي دهد كه او را احضار كنند. وقتي او را مي آورند خطاب به او مي گويد:
اي دشمنك جان خويش ! شيطان بر تو راه يافته و تو را صيد كرده آيا به خانواده ات رحم نمي كني…
عاصم بن زياد عرض كرد: «يا علي ! من از تو پيروي مي كنم.» امام علي (علیه السّلام) در جواب گفت:
ان الله تعالي فرض علي ائمه العدل ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس كيلا يتبيغ بالفقير فقره؛
خداوند متعال بر پيشوايان عدل و حق واجب كرده است كه بر خود سخت گيرند و شيوه زندگي را هماهنگ با وضع زندگي طبقه ضعيف مردم قرار دهند تا ناداري و فقر فقير را از جا به در نبرد.
محقق خوئي در ذيل اين خطبه رواياتي را گزارش كرده كه بر لزوم هماهنگي زندگي رهبران ديني با طبقه ضعيف و كم درآمد دلالت دارد.
ايشان به دنبال خطاب مولا علي (علیه السّلام) به عاصم برادر علا بحث مفصلي را درباره مقام در سيصد و هشتاد صفحه مطرح كرده است. (50)
ابن ابي الحديد در باره نفوذ و تاثير كلام امام علي (علیه السّلام) مي نويسد:
پس از فرمايش علي به عاصم وي از مكاني كه در آن نشسته بود حركت نكرد مگر اينكه عاصم لباسهاي كهنه و مندرس را به در كرد و لباس نو پوشيد. (51)
پى نوشت ها :
27 ـ نهج البلاغه نامه. 51
28 ـ نهج البلاغه نامه. 25
29 ـ همان.
30 ـ همان.
31 ـ همان.
32 ـ همان.
33 ـ همان.
34 ـ همان.
35 ـ همان.
36 ـ همان.
37 ـ همان.
38 ـ نهج البلاغه نامه. 40
39 ـ نهج البلاغه نامه. 5
40 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 17 ص. 182
41 ـ منهاج البراعه ج 17 ص. 185
42 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 17 ص. 184
43 ـ نهج البلاغه نامه. 43
44 ـ منهاج البراعه ج 20 ص. 82
45 ـ نهج البلاغه خطبه. 119
46 ـ نامه. 67
47 ـ نهج البلاغه نامه. 45
48 ـ ابن ابي الحديد بر اين باور است كه اين شخص ربيع بن زياد برادر عاصم بوده كه مولا علي (علیه السّلام) به عيادت او رفته است (ج 11 ص 35) ولي در بسياري از نسخه هاي نهج البلاغه با عنوان «علا بن زياد» آمده است.
49 ـ نهج البلاغه خطبه. 209
50 ـ منهاج البراعه ج 13 ص. 130
51 ـ شرح ابن ابي الحديد ج 11 ـ 12 ص. 36
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
/خ