بی نیازی در ترک آرزوهاست
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
در ذیل این حدیث به دو موضوع میپردازیم: یکی غنا و بی نیازی؛ دوم آمال و آرزوها.
موضوع اوّل:
غنای حقیقی برای بشر وجود ندارد؛ زیرا غیر خدا محتاج هستند. تنها یک وجود در عالم غنای بالذات است و آن هم خداست. بقیّه موجودات نیازمندند؛ ولی درباره انسانها غنایی نسبی تصور میشود؛ مثلاً کسی که از نظر مالی ثروت فراوانی دارد، به او غنی گفته میشود؛ کسی که علم و دانشی دارد و مشکل علمی را بدون نیاز به دیگران حل میکند، غنی نسبی است. البته در میان بی نیازیها و غناها، بعضی بی نیازیها خوبند و بعضی دیگر خوبتر و برخی شریفاند و برخی شریفترند و یکی هم اشرف الغنی است. بدون شک غنای مادی خوب است؛ زیرا کسی نمیگوید که فقر و بینوایی ارزشمند است؛ چون که جامعه فقیر، جامعه خوشبختی نیست، بلکه جامعهای ذلیل و آلوده و فاسد است. جوامع اسلامی باید خودکفا باشند تا محتاج بیگانگان نشوند؛ ولی از آن بالاتر، غنای معنوی است؛ به طوری که روح انسان احساس بی نیازی کند. تا غنای روحی نباشد، غنای مادی بی فایده است؛ حتی اگر انسان دنیایی ثروت داشته باشد، باز دنبال کلاه گذاشتن سر دیگران است؛ چرا که روح او گرسنه است. تا زمانی روح سیراب نشود، غنای ظاهری فایده ندارد. اگر روح اشباع نشود؛ ولی تن اشباع شود، باز گرسنه است.
از دانشمندی پرسیدند: حقیقت غنا و بی نیازی چیست؟ گفت: این است که آرزوهایت کوتاه شود و به آنچه خدا به تو داده است، راضی شوی.
در حدیثی که هم از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و هم از امام علی (علیه السلام) نقل شده است، میخوانیم:
«خَیرُ الغِنَی غِنَی النَّفس؛ بهترین بی نیازی، بی نیازی روح انسان است». (2)
«اَلغِنی فی القَلبِ، وَ الفَقرُ فی القَلبِ؛ غنا و بی نیازی در درون جان انسان است. فقر و نیاز نیز در درون جان اوست». (3)
چنانچه روح گرسنه باشد، حتی اگر تمام دنیا را به انسان بدهند، فقیر است و اگر روح بی نیاز و سیراب گردد؛ حتی اگر تمام جهان را از او بگیرند، احساس بی نیازی و سیراب شدن دارد.
امّا موضوع دوم درباره «مُنی»، یعنی آرزوها:
اصل داشتن آرزو و امید، نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه در حرکت چرخهای زندگی و پیشرفت در جنبههای مادی و معنوی بشر نقش بسیار مهمی دارد. امید و آرزو و نیروی محرکه، ماشین زندگی بشر است. اگر امید و آرزو را از زندگی بشر حذف کنیم، انسان موجودی مرده خواهد بود. انسان با امید زنده است. اگر آرزو در دل مادر نباشد، فرزندش را شیر نمیدهد و انواع زحمتها و ناراحتیها را برای پرورش او تحمل نمیکند، بلکه مادر به امید آن است که فرزندش بزرگ بشود و کمک کار او گردد. باغبانی که زحمت میکشد، به امید آن است که محصول زحمتش را ببیند. در حدیث آمده است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَلاَمَلُ رحمَةُ لِاُمَّتی وَ لَو لاَ الاَمَلُ مَا رَضِعَت وَالِدَةُ وَلَدَهَا وَ لاَ غَرَسَ غَارِسٌ شَجَرَها؛ امید و آرزو برای امّت من رحمت است و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت». (4)
اگر کسی بداند که عمرش رو به پایان است و چند روزی بیشتر زنده نیست، از همه کارها دست میکشد و موتور زندگی او خاموش میشود و چرخهای زندگیاش از کار میافتد. شاید یکی از دلایل مخفی بودن پایان عمر و عدم اطّلاع افراد از آن، همین باشد که چراغ امید در دل انسان خاموش نشود و به زندگی خود ادامه بدهد. در حدیثی از حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است که در جایی نشسته بود پیرمردی را دید که با بیل مشغول کشاورزی است، حضرت به خداوند عرض کرد: خدایا! امید و آرزو را از او بگیر. ناگهان پیرمرد بیل را کناری گذاشت و روی زمین دراز کشید و خوابید! بعد از مدتی حضرت عیسی (علیه السلام) عرض کرد: خدایا! امید و آرزو را به او برگردان. ناگهان پیرمرد برخاست و مشغول بیل زدن شد. حضرت از او پرسید: چه شد که بیل را به کنار انداختی و خوابیدی، امّا دوباره بیل را به دست گرفتی و مشغول کشاورزی شدی؟! پیرمرد جواب داد: در مرحله اوّل با خود فکر کردم که پیر و ناتوانم و دیگر عمری برایم باقی نمانده است. چرا این همه به خود زحمت بدهم؛ لذا بیل را کنار انداختم و روی زمین دراز کشیدم؛ ولی بعد از مدتی این فکر به خاطرم رسید که شاید سالها زنده بمانم و انسان تا زمانی که زنده است، باید برای خود و خانوادهاش تلاش کند؛ لذا برخاستم و به کار مشغول شدم. (5)
امّا نکته این جاست که امید و آرزو باید در حدّ معتدل و معقول باشد؛ زیرا اگر از حدّ بگذرد، مایه مرگ است. هر چیزی در دنیا این گونه است که اگر از حدّ متعارف و معقول بگذرد، جز زیان و خسارت چیز دیگری به دنبال ندارد. نسیمی که میوزد، حدّ متعادلش باعث تهویه و بارور شدن درختان و گیاهان و حرکت ابرها و سیراب شدن زمینهای تشنه خواهد شد؛ امّا اگر از حدّ متعارف و لازم بگذرد، طوفانی میشود و همه چیز را نابود میکند. اگر امید و آرزوی انسان به «طول امل» و به آرزوهای موهوم تبدیل شود، باعث بدبختی انسان میگردد؛ به طوری که با یک سلسله خیالات، برای چندین برابر عمرش نقشه میکشد و این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طول امل را یکی از دو دشمن خطرناک برای انسانها شمرده، به همین دلیل است: «اِنَّ اَشَدَّ مَا اَخَافُ عَلَیکُم خِصلَتانٌ: اِتِّباعُ الهَوی وَ طُولُ الأَمَلِ فَاِمَّا اِتِّبَاعُ الهَوی فَاِنَّهُ یَعدِلُ عَنِ الحَقِّ، وَ اَمّا طُولُ الأمَلِ فَاِنَّهُ یُحبب الدُّنیا؛ شدیدترین چیزی که از آن، بر شما میترسم، دو خصلت است: پیروی از هوا و نیز آرزوی دور و دراز. چون هواپرستی، شما را از حقّ باز میدارد و آرزوهای دور و دراز، شما را به دنیا حریص میکند». (6)
خداوند در قرآن در آیات متعددی طول امل و نتیجه ناپسند آن را بیان میکند که چند نمونه از آن را ذکر میکنیم:
1. در سوره حدید، آیه 14 میخوانیم: (یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
).
در این آیه سخن از گفت و گوی مؤمنان و منافقان در روز قیامت است که منافقان خود را در صحنه محشر در تاریکی میبینند؛ در حالی که مؤمنان در پرتو نور ایمان به سوی بهشت در حرکتند. در این حال، منافقان از مؤمنان تقاضا میکنند که اجازه بدهید ما هم از نور شما استفاده کنیم؛ ولی ناگهان دیواری بلند میان این دو گروه فاصله میشود. این جاست که منافقان فریاد میزنند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟! چرا از ما جدا میشوید؟! مؤمنان جواب میدهند: آری ما با هم بودیم؛ ولی شما خود را فریب دادید؛ در انتظار بروز حوادث ناگوار برای مسلمانان بودید؛ پیوسته در معاد و دعوت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) شک و تردید میکردید و آرزوهای دور و دراز، شما را مشغول ساخته بود تا زمانی که فرمان مرگ شما از سوی خدا فرا رسید.
در تفسیر منهج الصادقین و تفسیر قرطبی در ذیل این آیه، حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است و آن این که آن حضرت در حالی که اصحابش را موعظه میکرد، خطهایی موازی هم بر زمین میکشید. سپس خطی عمودی بر همهی آنها رسم فرمود و گفت: میدانید این خطوط چه معنی دارد؟ اصحاب عرض کردند: نه، یا رسول خدا! حضرت فرمود: این خطوط همانا آرزوهای دور و دراز انسانهاست که حدّ و مرزی ندارند و آن خط عمودی همان مرگ و پایان زندگی است که بر همهی آنها کشیده میشود و همه آمال و آرزوهای انسان را باطل میکند.
در نقل دیگری آمده است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) مربعی رسم فرمود و خطی هم در وسط آن رسم کرد و آن را به خارج مربع ادامه داد و سپس خطوط کوچکی در طرف راست و چپ آن کشید و فرمود: خطی که در وسط مربع است، انسان است و این مربع اجل اوست که به او احاطه دارد و ادامهی خط در خارج از مربع، آرزوهای اوست که از اجل و مرگ او هم فراتر میرود و این خطوط کوچک عوارض و حوادثی است که او را احاطه کرده، اگر اجل خطا کند این حوادث و عوارض او را از بین میبرند و اگر این حوادث و عوارض خطا کنند، اجل، او را از میان بر میدارد. (7)
2. قرآن کریم در سوره حجر، آیه 3 خطاب به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) و با اشاره به کفار و مشرکان میفرماید: «(ذَرهُم یَأکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَیُلهِهِمُ الأمَلُ فَسَوفَ یَعلَمُونَ)؛ بگذار آنها بخورند و از دنیای مادی بهره گیرند و آرزوها، آنها را غافل سازد؛ ولی بزودی خواهند فهمید که چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند!».
تعبیر به «ذرهم» (آنها را رها کن) به این معنی است که دیگر امیدی به هدایت این گروه نیست وگرنه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) هرگز مأمور نمیشد که آنها را رها سازد. چگونه میتوان به هدایت گروهی امید داشت که هدف آنها همچون حیوانات خور و خواب است و آرزوهای دراز به آنها اجازه نمیدهد که لحظهای به پایان زندگی و به خدایی که این همه نعمتها را به آنها داده است، فکر کنند؟!
طول امل در روایات:
چون طول امل و آرزوهای دور و دراز بر زندگی معنوی و اخلاقی و حتی مادی انسانها تأثیر منفی و مخرّبی دارد؛ در روایات اسلامی با تعبیرات گوناگون از آن مذمت شده و علل منطقی آن هم بیان گردیده است که نمونههایی از آن را ذکر میکنیم:
1. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَربَعَةُ مِنَ الشِّقَاءِ: جُمُودُ العَینِ وَ قَسَاوَةُ القَلبِ وَ طُولُ الاَمَلِ وَ الحِرصِ عَلَی الدُّنیا؛ چهار چز نشانهی شقاوت و بدبختی انسان است: خشک بودن چشمها، سنگدلی، آرزوهای دراز و حرص بر دنیا». (8)
2. امام علی (علیه السلام) در خطبه 147 نهج البلاغه میفرماید: «إِنَّمَا هَلَکَ مَن کَانَ قَبلَکُم بِطُولِ آمَالِهِم وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِم حَتَّی نَزَلَ بِهِمُ المَوعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنهُ المَعذِرَةُ وَ تُرفَعُ عَنهُ التَّوبَةُ؛ اقوامی که پیش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط به دلیل داشتن آرزوهای طولانی و فراموش کردن اجل و سرآمد زندگیشان بود تا آن که عذاب موعود فرا رسید؛ همان عذابی که با فرا رسیدنش معذرت خواهی رد میشود و درهای توبه بسته خواهد شد».
3. روزی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب فرمود: «اَکُلُّکُم یُحِبُّ اَن یَدخُلَ الجَنَّةَ؟؛ آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید؟» گفتند: «نَعَم یَا رَسُولَ الله!؛ آری،ای رسول خدا!» حضرت فرمود: «قَصِّرُوا مِنَ الأمَلِ وَاجعَلُوا آجَالَکُم بَینَ اَبصَارِکُم وَاستَحیُوا مِنَ اللهِ حَقَّ الحَیَاءِ؛ آرزوها را کوتاه کنید و مرگ را در مقابل چشم خود قرار دهید و از خداوند آن گونه که شایسته است، شرم کنید». (9)
4. امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الاَمَلَ یُذهِبُ العَقلَ، وَ یُکَذِّبُ الوَعدَ، وَ یَحِثُّ عَلَی الغَفلَةِ وَ یُورِثُ الحَسرَةَ؛ آرزوهای دراز، عقل انسان را میبرد و وعده آخرت را دروغ میشمرد و انسان را به غفلت وا میدارد و سرانجام آن، حسرت و ندامت است». (10)
آثار و پیامدهای طول امل:
آرزوهای دراز در زندگی انسان آثار مخرّب فراوانی دارد که چند نمونه را بیان میکنیم:
1. آرزوهای دراز منشأ بسیاری از گناهان است:
انسان در بسیاری از موارد از طریق غیرمشروع و حرام و غصب حقوق دیگران و خوردن اموال یتیمان و کم فروشی و رباخواری و رشوه و امثال اینها به آرزوهایش دست پیدا میکند. به همین دلیل در روایات آمده است که آرزوهای دور و دراز اصولاً باعث فساد عمل میشوند؛ چنان که:
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «مَن أطَالَ الأمَلَ أَسَاءَ العَمَلَ؛ کسی که آرزویش را طولانی کند، عملش را بد خواهد کرد». (11)
همچنین فرمود: «اَطولُ النّاسِ اَمَلاً اَسوَئُهُم عَمَلاً؛ آن کس که آرزوهایش طولانیتر است، عملش زشتتر خواهد بود». (12)
در مقابل آن، چنین آمده است: «مَن قَصَّرَ اَمَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزویش کوتاه باشد، عملش نیک خواهد بود». (13)
2. آرزوهای دراز یکی از اسباب مهم قساوت قلب است.
انسانی که دارای آرزوهای طولانی است، از خدا غافل و به دنیا حریص است و آخرت را به فراموشی میسپارد و اینها همه، اسباب سنگدلی و قساوت و دوری از خداست. خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: «یَا مُوسی لاَتُطَوِّل فی الدُّنیا اَمَلَکَ فَیَقسُوا قَلبَکَ وَ القَاسِی القَلبِ مِنِّی بَعِیدٌ؛ ای موسی! آرزوی خود را در دنیا طولانی نکن که قسیّ القلب خواهی شد و قسیّ القلب از من دور است». (14)
3. آرزوهای دراز باعث زندگی پر رنج میشود.
هر چه آرزوهای شخص طولانیتر باشد، زندگیاش با درد و رنج و سختگیری بر خود و خانوادهاش همراه میشود؛ چون تحقّق آرزوهای طولانی، مستلزم تهیهی مقدمات بیشتر و صرف وقت فراوانتر برای حفظ اموال و ثروتها خواهد بود. به همین جهت در احادیثی از امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَن کَثُرَ مُناهُ کَثُرَ عَنائُهُ؛ کسی که آرزوهایش زیاد باشد، تعب و رنج او فزونی خواهد یافت».
همچنین فرمود: «مَن استعَانَ بِالاَمَانِیِّ اَفلَسَ؛ کسی که از آرزوهای دراز کمک بگیرد، فقیر و مفلس میشود». (15)
کسانی که آرزوهای دور و دراز دارند، نه تنها همیشه در رنج هستند، بلکه برای رسیدن به آرزوهای موهوم خود، ناچارند تمام یا بخشی از شخصیّت انسانی خود را از دست بدهند و برای رسیدن به مقصود خود، در برابر هر کس و ناکس خضوع و دست التماس به سوی این و آن دراز کنند و به زندگی ذلّت بار تن دهند.
این افراد غالباً در استفاده از نعمتهای زندگی به صورت افراط صرفه جو یا سخت گیر هستند تا به آرزوهای دور و دراز خود برسند؛ لذا نسبت به همه حتی نسبت به خود و فرزندانشان بخیل خواهند بود که البته این شیوه باعث میشود از نعمتهای الهی محروم شوند و در عین برخورداری از امکانات فراوان، زندگی فقیرانه و کشندهای داشته باشند.
4. آرزوهای دراز سبب کفران نعمت میشود.
داشتن آرزوهای دراز باعث میشود که انسان به آنچه ندارد و شاید هرگز به آنها نرسد، دل ببندد و آنچه را از نعمتهای الهی در دست دارد، کوچک بشمرد و نسبت به آن بی اعتنا شود که این، همان کفران نعمت است.
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «تَجَنَّبُوا المُنی فَإِنَّها تُذهِب بِبَهجَةِ نِعَمِ اللهِ عِندَکُم، وَ تُلزِمُ اِستِصغَارَها لَدیَکُم، وَ عَلی قِلَّةِ الشُّکرِ مِنکُم؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمتهای خداوند را از شما میبرد و آنها را نزد شما کوچک میکند و به کمی شکر از سوی شما منتهی میشود». (16)
اسباب و انگیزههای آرزوهای طولانی:
مهمترین چیزی که سبب آرزوهای دور و دراز میشود، جهل و بی خبری است. انسان به سبب بی خبری از وضع خود و عدم توجّه به این نکته که هر لحظه ممکن است پایان عمرش فرا برسد و با بروز عوارضی مثل سکته قلبی یا سکته مغزی یا حادثهای مثل زلزله و تصادف و عوامل دیگر، زندگی او پایان یابد؛ آرزوهای طولانی دارد. جهل و نادانی نسبت به ناپایداری و بی وفایی دنیا و عدم عبرت از این که دنیا نه به صغیر رحم میکند و نه به کبیر و نه به جوان و نه به پیر، و نادیده گرفتن این نکته که چه افراد قدرتمندی که در یک روز به افراد ضعیف تبدیل شدند و ثروتمندان در عرض یک شب فقیر و تهیدست شدند؛ انسان را به گرداب آرزوهای موهوم و طولانی میافکند.
جملهای از سلمان فارسی نقل شده است به این مضمون: سه کس مرا در شگفتی فرو برده تا آن جا که به خنده واداشته است: کسی که دنیا را آرزو میکند، در حالی که مرگ در پی اوست و کسی از اجل خویش غافل است، در حالی که اجل از او غافل نیست و کسی که با تمام وجودش میخندد، در حالی که نمیداند پروردگار جهانیان از او راضی است یا نه؟ (17)
امام علی میفرماید: «مَن اَیقَنَ اَنَّهُ یُفَارِقُ الاَحبَابَ وَ یَسکُنُ التُّرَابَ وَ یُواجِهُ الحِسابَ وَ یَستَغنی عَمَّا خَلَّفَ، وَ یَفتَقِرُ اِلَی مَا قَدَّمَ کانَ حَرِیّاً بِقَصِر الاَمَلِ وَ طُولِ العَمَلِ؛ کسی که یقین دارد از دوستان جدا میشود و در زیر خاک مسکن میگزیند و با حساب الهی روبه رو میشود و از آنچه بر جای گذاشته است، بی نیاز میگردد و به آنچه از پیش فرستاده است، محتاج میشود؛ سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند». (18)
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود: «اِتَّقُوا خِدَاعَ الآمَالِ، فَکَم مِن مُؤَمَّلِ یَومٍ لَم یُدرِکهُ، وَ بَانی بَناءٍ لَم یَسکُنهُ، وَ جَامِعِ مالٍ لَم یَأکُلهُ؛ از فریب آرزوها بپرهیزید! چه بسیار کسانی که آرزو داشتند روزی را در ناز و نعمت بگذرانند و هرگز به آن نرسیدند. چه بسیار کسانی که خانه و قصری ساختند، ولی هرگز در آن ساکن نشدند و چه بسیار کسانی که اموال زیادی جمع کردند، ولی هرگز از آن نخوردند».(19)
دستاورد کوتاه کردن آرزوها، بهره مندی از شیرینی و لطافت زهد و وارستگی است. در این زمینه امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اِستَجلِب حَلاوَةَ الزِّهَادَةِ بِقَصرِ الاَمَلِ؛ شیرینی زهد را با کوتاهی آرزوها به دست آور». (20)
درمان طول امل:
راهکار درمان و ریشه کن کردن بیماری درازی آرزو، آن است که انسان از یک سو خود را بشناسد و بداند که موجودی است آسیب پذیر و فاصلهی میان مرگ و زندگی او بسیار کم است. اگرچه او امروز سالم است، فردا ممکن است دچار بیماری و گرفتاری شود. او امروز قوی و بی نیاز است؛ امّا فردا ممکن است ضعیف و فقیر شود. از سوی دیگر باید درباره بی اعتنایی دنیا جداً بیندیشد؛ زیرا: «از نسیمی دفتر ایام بر هم میخورد».
از سوی سوم باید بداند که ما به معاد و حساب و کتاب و پاداش و کیفر اعمال اعتقاد داریم و این جهان منزلگاهی است تا رسیدن به آن جهان. در واقع این جهان محل آماده شدن و اندوختن زاد و توشه برای آخرت است؛ نه محل اقامت همیشگی. در امتداد همهی اینها بیندیشد که جمع کردن مال و ثروت هرگز مایه سعادت انسان نیست و بداند که مهمترین و ارزشمندترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن، تنها از طریق تقوا و پرهیزکاری و توکّل به خداوند به دست میآید، نه از طریق حرص و آمال و آرزوهای طولانی؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خُذ مِن دُنیاکَ لِآخِرَتِکَ وَ مِن حَیاتِکَ لِمَوتِکَ وَ مِن صِحَّتِکَ لِسُقمِکَ فَاِنّکَ لا تدری مَا اسمُکَ غَداً؛ از دنیایت برای آخرتت بهره بگیر و از زندگانیات برای مرگ و از سلامتت برای زمان بیماری استفاده کن؛ چرا که نمیدانی فردا نام تو چیست [و آیا تو را زنده مینامند یا مرده، سالم میگویند یا بیمار].
بدون شک از مهمترین راهکارهای درمان آرزوهای دور و دراز و درمان این بیماری خطرناک آن است که انسان به نزدیک بودن زندگی با مرگ، بی اعتباری دنیا و ماهیت آن بیندیشد و بداند که دنیا محل عبور است، نه اقامتگاه دائم.
یکی دیگر از عوامل آرزوهای دراز هواپرستی و عشق به دنیاست. طبعاً هر چه از این علاقه کاسته شود، آرزوها کوتاهتر میشود. از مهمترین ابزارهای رسیدن به این هدف، یعنی کوتاه کردن آرزوها، یاد مرگ است که پردههای غفلت را از جلو چشم انسان کنار میزند و واقعیت زندگی را برایش آشکار میسازد.
به همین دلیل است که امام علی (علیه السلام) در پایان خطبه 99 نهج البلاغه میفرماید: «ألاَ فَاذکُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الأُمنِیَاتِ؛ به هوش باشید و به یاد چیزی بیفتید که لذتها را در هم میکوبد و شهوات را بر هم میزند و آرزوها را قطع میکند».
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی فرمود: «عُدَّ نَفسَکَ فی اَصحابِ القُبُورِ؛ خودت را جزء مردگان حساب کن [تا گرفتار طول امل نشوی]». (21)
آنها که آرزوهایشان بیشتر است، کمتر به یاد مرگ میافتند.
آرزوهای مثبت و سازنده:
به این نکته باید توجّه داشت که آرزو همواره جنبه منفی ندارد. اگر آرزوها در جهت تحقّق ارزشهای والای انسانی و یا ایدههای مردمی و اجتماعی باشد و در مسیر تکامل و پیشرفت انسانها و راهیابی به درجات کمال قرار گیرد؛ نشانه کمال و شخصیّت انسان است. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) به آرزوهای مثبت اشاره شده است؛ آن جا که میفرماید: «اِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ الفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارزُقنی حَتّی اَفعَلَ کَذا وَ کَذا مِنَ البِرِّ و وُجُوهُ الخَیرِ، فَاِذَا عَلِمَ اللهُ ذَلِکَ مِنهُ بِصِدقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ مِنَ الاَجرِ مِثلَ مَا یَکتُبُ لَهُ لَو عَمِلَهُ، اِنَّ اللهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ بنده فقیر مؤمن میگوید: خدایا! به من آن روزی را عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را به جا آورم. پس، هرگاه خداوند در او صدق نیت ببیند، تمام اجرا و پاداشی را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام دادن آن کارهای خیر استحقاق پیدا میکرد؛ برای او نوشته میشود؛ هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد. هر آینه رحمت خداوند گسترده و کرمش بی پایان است». (22)
به امید این که با داشتن آرزوهای سازنده روحمان را تکامل ببخشیم.
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 34.
2. امالی صدوق، ص 394؛ غررالحکم، حدیث 4949.
3. بحارالانوار، ج 69، ص 68.
4. بحارالانوار، ج 74، ص 173.
5. بحارالانوار، ج 14، ص 329.
6. المحجة البیضاء، ج 8، ص 245.
7. تفسیر قرطبی، ج 9، ص 6417.
8. اخلاق در قرآن، ج 2، ص 186.
9. المحجة البیضاء، ج 8، ص 246.
10. میزان الحکمه، ج 1، ص 103.
11. نهج البلاغه، حکمت 36.
12. غررالحکم، حدیث 3054.
13. غررالحکم، ج 5، ص 313، ح 7263.
14. میزان الحکمه، ج 1، ص 114.
15. اخلاق در قرآن، ج 2، ص 192.
16. تصنیف الغرر، ص 314.
17. المحجة البیضاء، ج 8، ص 246.
18. بحارالانوار، ج 70، ص 167.
19. تصنیف غررالحکم، ص 313.
20. تحف العقول، ص 207.
21. بحارالانوار، ج 74، ص 122.
22. بحارالانوار، ج 68، ص 261.
منبع مقاله :
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم