الف) در پیامبر بودن ذوالقرنین اختلاف است. بسیارى از روایات رسیده از معصومین(ع) دلالت دارد بر این که او پیامبر نبود؛ بلکه بنده صالحى از بندگان خدا و حجت او بر مردم بوده است. از مجموع آیات قرآن کریم در مورد ذوالقرنین هم استفاده مى شود که او صاحب مقاماتى بوده است. (ر.ک: تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 294). ب) هدف ذوالقرنین از لشکرکشى، کشورگشایى نبوده است؛ بلکه هدف او دعوت به توحید و مبارزه با شرک و دفاع از مظلومین بوده است. این مطلب از آیات قرآن به روشنى استفاده مى شود. در آیه 88 سوره «کهف» به نقل از ذوالقرنین آمده است: «و اما کسانى که ستم کرده اند آنها را مجازات خواهیم کرد و سپس به سوى پروردگارشان بازمى گردند و خدا آنان را مجازات شدیدى خواهد نمود؛ اما کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد پاداش نیکو خواهد دید». در آیات 92 تا 98 همین سوره ذوالقرنین در جواب مردى که از قوم یأجوج و مأجوج به ستوه آمده بودند و مى گویند ما هزینه اى براى تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدّى ایجاد کنى، مى گوید: «آنچه را خدا در اختیار من گذاشته، بهتر است [از آنچه شما پیشنهاد مى کنید ]مرا با نیرویى یارى کنید تا میان شما و آنها سد محکمى ایجاد کنم». از این آیات بى اعتنایى ذوالقرنین به مادیات و تکیه او به قدرت الهى استفاده مى شود. ج) در این که ذوالقرنین از نظر تاریخى چه کسى بوده است و بر کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق مى شود، دیدگاه هاى مختلفى وجود دارد: 1- برخى معتقدند او کسى جز اسکندر مقدونى نیست. 2- جمعى معتقدند یکى از پادشاهان یمن بوده است. 3- جدیدترین دیدگاه این است که همان کورش کبیر پادشاه هخامنشى است. در تفسیر «نمونه» همین نظریه تأیید شده است. (تفسیر نمونه، جلد 12، ص 542) مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر «المیزان» این دیدگاه را از سایر نظریات منطبق تر بر آیات مى داند. در این باره نظر قطعى نداده است. یأجوح و مأجوج، همان مغول و تاتار و دیگر اقوامى بودند که در قسمت هاى شمالى آسیا به صورت بیابان گردى زندگى مى کرده اند. این دو کلمه به زبان چینى «منگوک و یا منچوک» است، که در زبان عربى و عربى یأجوج و مأجوج خوانده شده است. در ترجمه هاى یونانى نیز به «گوگ و مأگوک» برگردانده شده است. کلمه منغول و مغول نیز برگرفته شده از همان مأجوج است. این اقوام در برهه اى از تاریخ از لاک خود بیرون آمده و تقریاً تمام قسمت هاى متمدن زمین – از قبیل چین، ایران، روم و دیگر بلاد را – در نور دیدند و بیشتر آثار تمدن را نابود کرده و قتل و غارت بى اندازه اى به راه انداختند. البته پس از چندى در داخل ملل دیگر هضم شده و رو به اضمحلال رفتند. البته اکنون نیز نژاد مغول و تاتار، در آسیاى مرکزى وجود دارند.