تجاوز بیگانگان و اقدام آخوند خراسانی
سرنوشت هر قوم و ملتی در گرو فعالیت و کوشش آنها برای پیشرفت و تعالی است. چنانکه بزرگان و هدایت گران جامعه متفرق و بی تفاوت باشند و مردم در خواب غفلت به
سرنوشت هر قوم و ملتی در گرو فعالیت و کوشش آنها برای پیشرفت و تعالی است. چنانکه بزرگان و هدایت گران جامعه متفرق و بی تفاوت باشند و مردم در خواب غفلت به سر برند، کشور در تباهی و خسران گرفتار خواهد شد.
ملت ها و کشورهایی بوده اند که در راه پیشرفت و استقلال خود تلاش های فراوان کرده اند، اما موانع فراوان دست یابی به این هدف مقدس را سخت کرده است. یکی از این موانع عوامل خارجی و دولت های استعمارگر بوده و هست. در دوره ی مشروطه، ملت ایران علاوه بر مشکلات و اختلافات داخلی از تاثیرگذاری منفی دو ابرقدرت روس و انگلیس در امان نبود. تا جایی که در قرارداد ظالمانه ی 1907 ایران به دو حوزه ی تحت نفوذ تقسیم کرده بودند.
دولت روسیه با حمایت از محمدعلی شاه و پناه دادن به او سعی در برانداختن مجلس و دولت مشروطه داشت.
بعد از برکناری محمدعلی شاه و جانشینی فرزندش احمدمیرزا و تشکیل دولت جدید نیروهای روسی که از مدت ها قبل به بهانه ی حفظ امنیت تجار خود وارد خاک ایران شده بودند، به پیشروی پرداختند و امنیت ملی را به خطر انداختند.
متاسفانه به دلیل ضعف و ناتوانی رهبران و حاکمان، ایران از داشتن ارتش محروم بود. (1) به همین خاطر چاره ای جز تکیه بر توده ی مردم نبود.
تذکرها و درخواست دولت و مجلس ایران از مجامع بین المللی و کشور روسیه بدون نتیجه مانده بود.
آخوند خراسانی که خود برای انجام این مهم به کشورهای مختلف و حتی دادگاه لاهه نامه فرستاده بود، در تلگرافی به دولت جدید مشروطه این مهم را تذکر داد. «… اساس قویم مشروطیت و استقلال وطن، بلکه ارکان دیانتمان، در تزلزل و روح ملیتمان در خطر … تکلیفی دینی اسلامی زیاده بر این به انتظار نشستن، دست روی دست گذاردن، را اقتضا ندارد». (2)
در ادامه ی تلگراف آخوند خراسانی حکم به تحریم کالای روسی می دهند. دولت روسیه که به دنبال بهانه برای پیشروی در خاک ایران بود، با جلب موافقت دولت انگلیس در یک اولتیماتوم از ایران درخواست کرد، «مستر شوستر» مستشار مالی ایران که تبعه ی امریکا بود و عملکرد خوبی برای ایران داشت را برکنار کند و چنانچه قصد دارد به جای او کسی را استخدام کند باید از روس و انگلیس باشد. مجلس جلوی این دخالت قلدرمآبانه ایستاده و مراتب را به اطلاع علمای مقیم نجف رساند.
همچنین دولت انگلیس با تذکر ناامنی جنوب ایران برای تجار و بازرگانان اعلام کرد قصد ایجاد نیروی امنیتی برای ایجاد نظم و امنیت در آن خطه دارد. آخوند خراسانی و آقای مازندرانی در نامه هایی به دولت های انگلیس و تذکر مشروطه بودن آن دولت و ادعای طرفداری از حقوق بشر خواستار رعایت استقلال ایران شدند. دولت روسیه که در جواب اولتیماتوم خود، جواب دلخواهش را از ایران دریافت نکرده بود به نیروهای خود دستور حرکت در عمق خاک ایران را صادر کرد. سالدات های روس که از خاک مازندران و رشت گذشته به قزوین نزدیک می شدند.
مردم تهران که متوجه تهدیدهای متجاوز بودند دست به کار شده و برای جنگیدن با دشمن آماده می شدند.
مردم ایران و تهران که در حال آماده شدن و تجهیز خود برای مقابله با دشمن بودند، در تلگراف های متعدد به علمای نجف وضعیت را روشن کرده و کمک می خواستند. آقای خراسانی در اولین واکنش مهم خود مجالس درس و نماز جماعتی را تعطیل و برای چاره جویی با دیگر علما و بزرگان به مشورت پرداختند. اکثر علما با پیروی از ایشان مجالس درس خود را تعطیل کردند و برای تصمیم گیری در این باره در منزل آخوند خراسانی گرد هم آمدند. بعد از شور و مشورت تصمیماتی که برای مقابله با متجاوزان گرفته شد بدین قرار بود:
«1. آخوند خراسانی و دیگر علمای نجف و طلّاب و عشایر عرب برای جهاد به طرف ایران حرکت کنند.
2. با تلگراف به رؤسا عشایر و ایلات در ایران، امر نمایند که در مقام حفظ استقلال ایران برآمده و خود را برای نبرد و دفاع از خاک میهن آماده سازند.
3. به عموم مسلمین عالم از هند و قفقاز و غیره، دستور دهند که در تمام ممالک در یک روز همه با هم دست از کسب و کار کشیده و به عنوان همدردی در یک جا جمع شوند و رفع تعدیات روس و انگلیس را از ایران بخواهند.
4. به عموم دولت هایی که در بغداد نمایندگی دارند تلگراف شود و حقانیت و مظلومیت دولت و ملت ایران و ستمگری و خونخواری روسیان را به عالمیان نشان دهند». (3)
سفیر روسیه در بغداد که از این حرکت علما نگران شده بود با فرستادن تلگرافی به آخوند خراسانی سعی کرد حرکات دولتش را توجیه کرد و قول خروج نیروهایش از ایران را بدهد.
در جوابی که به وسیله ی میرزا مهدی آیت الله زاده فرزند آخوند خراسانی به سفیر دولت روس فرستاده شد آمده است: اگر قصد شما رعایت حسن همجواری بود، اعزام نیرو به ایران و تجاوز به استقلال کشور لزومی نداشت. چنانچه نیروهای خود را از ایران خارج نکنید، خود ما علما و مجتهدین به همراه ملت حاضریم تا آخرین قطره ی خون خود، خود را در راه حفظ مملکت فدا سازیم. (4)
بعد از ارسال این جواب دولت روسیه از سفیر خود در بغداد خواست به نجف برود و آخوند خراسانی را از اعلام حکم جهاد منصرف کند. اما آخوند خراسانی از پذیرفتن سفیر روس امتناع کرد و گفت هر مطلبی دارند بنویسند تا جواب کتبی داده شود.
همچنین آخوند در تلگراف هایی مسؤولان و رجال مملکتی در مجلس و دولت را به اتحاد دعوت کردند و از آنها خواستند برای مقابله با دشمن از هر گونه تفرقه بپرهیزند.
از کلمه کلمه ی نامه ها و پیام های آخوند خراسانی به دولت های متمدن، کشورهای مسلمان، رجال سیاسی و دولتی در ایران، ایلات و عشایر می توان به منش و تفکر عالمی راستین و حق پرست پی برد.
بزرگ مردی که برای دفاع از استقلال و آزادی کشورش سر از پا نشناخته و از حیثیت، جان، مال و همه ی توانایی اش بهره می برد.
«گویی شاهبازی است که آشیانه ی خود را در معرض خطر می بیند و برای دفع آن تا افق های دور پرواز می کند». (5)
ملت ها و کشورهایی بوده اند که در راه پیشرفت و استقلال خود تلاش های فراوان کرده اند، اما موانع فراوان دست یابی به این هدف مقدس را سخت کرده است. یکی از این موانع عوامل خارجی و دولت های استعمارگر بوده و هست. در دوره ی مشروطه، ملت ایران علاوه بر مشکلات و اختلافات داخلی از تاثیرگذاری منفی دو ابرقدرت روس و انگلیس در امان نبود. تا جایی که در قرارداد ظالمانه ی 1907 ایران به دو حوزه ی تحت نفوذ تقسیم کرده بودند.
دولت روسیه با حمایت از محمدعلی شاه و پناه دادن به او سعی در برانداختن مجلس و دولت مشروطه داشت.
بعد از برکناری محمدعلی شاه و جانشینی فرزندش احمدمیرزا و تشکیل دولت جدید نیروهای روسی که از مدت ها قبل به بهانه ی حفظ امنیت تجار خود وارد خاک ایران شده بودند، به پیشروی پرداختند و امنیت ملی را به خطر انداختند.
متاسفانه به دلیل ضعف و ناتوانی رهبران و حاکمان، ایران از داشتن ارتش محروم بود. (1) به همین خاطر چاره ای جز تکیه بر توده ی مردم نبود.
تذکرها و درخواست دولت و مجلس ایران از مجامع بین المللی و کشور روسیه بدون نتیجه مانده بود.
آخوند خراسانی که خود برای انجام این مهم به کشورهای مختلف و حتی دادگاه لاهه نامه فرستاده بود، در تلگرافی به دولت جدید مشروطه این مهم را تذکر داد. «… اساس قویم مشروطیت و استقلال وطن، بلکه ارکان دیانتمان، در تزلزل و روح ملیتمان در خطر … تکلیفی دینی اسلامی زیاده بر این به انتظار نشستن، دست روی دست گذاردن، را اقتضا ندارد». (2)
در ادامه ی تلگراف آخوند خراسانی حکم به تحریم کالای روسی می دهند. دولت روسیه که به دنبال بهانه برای پیشروی در خاک ایران بود، با جلب موافقت دولت انگلیس در یک اولتیماتوم از ایران درخواست کرد، «مستر شوستر» مستشار مالی ایران که تبعه ی امریکا بود و عملکرد خوبی برای ایران داشت را برکنار کند و چنانچه قصد دارد به جای او کسی را استخدام کند باید از روس و انگلیس باشد. مجلس جلوی این دخالت قلدرمآبانه ایستاده و مراتب را به اطلاع علمای مقیم نجف رساند.
همچنین دولت انگلیس با تذکر ناامنی جنوب ایران برای تجار و بازرگانان اعلام کرد قصد ایجاد نیروی امنیتی برای ایجاد نظم و امنیت در آن خطه دارد. آخوند خراسانی و آقای مازندرانی در نامه هایی به دولت های انگلیس و تذکر مشروطه بودن آن دولت و ادعای طرفداری از حقوق بشر خواستار رعایت استقلال ایران شدند. دولت روسیه که در جواب اولتیماتوم خود، جواب دلخواهش را از ایران دریافت نکرده بود به نیروهای خود دستور حرکت در عمق خاک ایران را صادر کرد. سالدات های روس که از خاک مازندران و رشت گذشته به قزوین نزدیک می شدند.
مردم تهران که متوجه تهدیدهای متجاوز بودند دست به کار شده و برای جنگیدن با دشمن آماده می شدند.
مردم ایران و تهران که در حال آماده شدن و تجهیز خود برای مقابله با دشمن بودند، در تلگراف های متعدد به علمای نجف وضعیت را روشن کرده و کمک می خواستند. آقای خراسانی در اولین واکنش مهم خود مجالس درس و نماز جماعتی را تعطیل و برای چاره جویی با دیگر علما و بزرگان به مشورت پرداختند. اکثر علما با پیروی از ایشان مجالس درس خود را تعطیل کردند و برای تصمیم گیری در این باره در منزل آخوند خراسانی گرد هم آمدند. بعد از شور و مشورت تصمیماتی که برای مقابله با متجاوزان گرفته شد بدین قرار بود:
«1. آخوند خراسانی و دیگر علمای نجف و طلّاب و عشایر عرب برای جهاد به طرف ایران حرکت کنند.
2. با تلگراف به رؤسا عشایر و ایلات در ایران، امر نمایند که در مقام حفظ استقلال ایران برآمده و خود را برای نبرد و دفاع از خاک میهن آماده سازند.
3. به عموم مسلمین عالم از هند و قفقاز و غیره، دستور دهند که در تمام ممالک در یک روز همه با هم دست از کسب و کار کشیده و به عنوان همدردی در یک جا جمع شوند و رفع تعدیات روس و انگلیس را از ایران بخواهند.
4. به عموم دولت هایی که در بغداد نمایندگی دارند تلگراف شود و حقانیت و مظلومیت دولت و ملت ایران و ستمگری و خونخواری روسیان را به عالمیان نشان دهند». (3)
سفیر روسیه در بغداد که از این حرکت علما نگران شده بود با فرستادن تلگرافی به آخوند خراسانی سعی کرد حرکات دولتش را توجیه کرد و قول خروج نیروهایش از ایران را بدهد.
در جوابی که به وسیله ی میرزا مهدی آیت الله زاده فرزند آخوند خراسانی به سفیر دولت روس فرستاده شد آمده است: اگر قصد شما رعایت حسن همجواری بود، اعزام نیرو به ایران و تجاوز به استقلال کشور لزومی نداشت. چنانچه نیروهای خود را از ایران خارج نکنید، خود ما علما و مجتهدین به همراه ملت حاضریم تا آخرین قطره ی خون خود، خود را در راه حفظ مملکت فدا سازیم. (4)
بعد از ارسال این جواب دولت روسیه از سفیر خود در بغداد خواست به نجف برود و آخوند خراسانی را از اعلام حکم جهاد منصرف کند. اما آخوند خراسانی از پذیرفتن سفیر روس امتناع کرد و گفت هر مطلبی دارند بنویسند تا جواب کتبی داده شود.
همچنین آخوند در تلگراف هایی مسؤولان و رجال مملکتی در مجلس و دولت را به اتحاد دعوت کردند و از آنها خواستند برای مقابله با دشمن از هر گونه تفرقه بپرهیزند.
از کلمه کلمه ی نامه ها و پیام های آخوند خراسانی به دولت های متمدن، کشورهای مسلمان، رجال سیاسی و دولتی در ایران، ایلات و عشایر می توان به منش و تفکر عالمی راستین و حق پرست پی برد.
بزرگ مردی که برای دفاع از استقلال و آزادی کشورش سر از پا نشناخته و از حیثیت، جان، مال و همه ی توانایی اش بهره می برد.
«گویی شاهبازی است که آشیانه ی خود را در معرض خطر می بیند و برای دفع آن تا افق های دور پرواز می کند». (5)
پی نوشت ها :
1. تلاش های عباس میرزای قاجار سال ها قبل برای ایجاد ارتش ملی همچون حرکت های دیگر اصلاح گران عصر قاجار به ناکامی انجامید.
2. عبدالحسین مجید کفایی، مرگی در نور، (تهران، زوّار، 1358، ص 240).
3. همان، ص 255.
4. نقل به مضمون، همان مدرک.
5. عبدالحسین مجید کفایی، مرگی در نور، (تهران، زوّار، 1358، ص 265).
منبع: سیدکاظمی، احمد؛ زندگی نامه اندیشه ها و مبارزات آخوند محمدکاظم خراسانی؛ گروه پژوهشهای تاریخی شرکت انتشارات قلم؛ 1382.