تجبّر
تجبّر، در لغت به معنی گردنکشی، تکبر، خود را بزرگ شمردن، توانگر شدن و درست و نیکو حال گردیدن است. در اصطلاح دانش کلام تجبّر به معنی جبار بودن حق تعالی است و جبار در شمار اسماءالله یا اسماءالحسنی است. تجبّر (=
نویسنده: اصغر دادبه
تجبّر، در لغت به معنی گردنکشی، تکبر، خود را بزرگ شمردن، توانگر شدن و درست و نیکو حال گردیدن است. در اصطلاح دانش کلام تجبّر به معنی جبار بودن حق تعالی است و جبار در شمار اسماءالله یا اسماءالحسنی است. تجبّر (= جبار بودن)، چنانکه ابوالفتوح رازی تصریح کرده است. در مورد انسان صفتی است ناپسندیده، اما در مورد خداوند صفتی است پسندیده که کبریا و بزرگی و اصلاح و قهر جمله شایستهی اوست (تفسیر ابوالفتوح، 159/4). تجبّر یا جبار بودن حق تعالی بیانگر معانی و ویژگیهایی است که برخی از آنها به صفت فعل وی، یعنی برخی از معانی تجبّر بیانگر ویژگیهای ذاتی حق تعالی است و برخی از معانی آن حکایتگر افعال و کردارهای او.
1) صفات ذات: دو معنی از معانی تجبّر (= جباریت) حق تعالی به صفت ذات او باز میگردد. این معانی عبارت است از عظمت و دست نیافتنی بودن خداوند جبار است، یعنی عظیم است و جبروةالله بدانسان که عبدالله بن عباس گفته است به معنی عظمةالله، یا عظمت و بزرگی حق تعالی است، به تعبیر دیگر تجبّر خدا به معنی عظمت و بزرگی اوست (تفسیر ابوالفتوح، 113/11، تفسیر کشفالاسرار، 57/10). و خداوند جبار است یعنی قاهری است دست نیافتنی و تجبّر حق تعالی به معنی دست نیافتنی بودن اوست. در زبان عرب (نَخلَةٌ جبّارةٌ) به معنی خرمابنی است که بدان دست نتوان یافت (توحید، صدوق، 206؛ تفسیر ابوالفتوح، 113/11-114؛ اقطاب قطبیه، 166).
2) صفات فعل: سه معنی از معانی تجبّر (= جباریت) خداوند به صفات فعل او باز میگردد. این سه معنی عبارت است از: کمال بخشی، اصلاح و قهر. کمال بخشی: تجبّر حق تعالی به معنی کمال بخشی، هستی بخشی و فیض بخشی اوست. مقصود از این سخن آن است که چون خداوند واجب الوجود است هر چیز وابسته بدوست و اوست که هر چیز را هستی میبخشد و از قوه به فعلیت میرساند و کمال میبخشد و این از آن روست که ماسویالله اقتضای هستی ندارد و این خداوند است که ماسویالله را از عدم به وجود میآورد و لباس هستی میپوشد (کشف المراد، 233، شرح تجرید قوشچی، 372) صاحب کتاب اقطاب قطبیه در تفسیر تجبّر حق تعالی میگوید: خداوند نسبت به موجودات عموماً و نسبت به ارواح خصوصاً جبار است. بدین معنا که موجودات را گرد میآورد، آنها را پراکنده میسازد اجزایشان را ترکیب میکند و از هم جدا میسازد. در مورد ارواح، آنها را نگاه میدارد و در کارشان چارهاندیشی و تدبیر میکند، به آنها فیض میرساند و آنها را مهیا میسازد و کمال میبخشد (اقطاب قطبیه، 166)
اصلاح: تجبّر به معنی اصلاح است و جبار به معنی مصلح. تجبّر در این معنا از جبر گرفته شده و جبریه معنی اصلاح کسر، یا با زیستن شکستگی و به سامان کردن شکسته حالی است و خداوند جبار است یعنی احوال نابسامان خلق را اصلاح و بسامان میکند (تفسیر ابوالفتوح، 113/11-114؛ تفسیر کشف الاسرار، 57/10؛ المختصر فی اسماء الحسنی، 20).
قهر: تجبّر به معنی قهر است و جبار به معنی قاهر. یعنی که جبر آن است که انسان را قهراً به کاری وادارند که دلخواه او نیست. شیخ صدوق پس از بیان این معنا میگوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «لاجبر لاتفویض بل امر بین الامرین» (توحید، صدوق، 206) تا تذکر دهد که در آیین امامیه جبر مردود است و حق تعالی گونهای اختیار نیز به انسان داده است (= امربین الامرین) ابوالفتوح رازی در این باب میگوید: جبار بودن خداوند بدان معناست که خلق را بر مراد خود میدارد و اگر بخواهد بندگان را جبر میکند و کس او را عاجز نتواند کرد (تفسیر ابوالفتوح، 113/11-114) یعنی که خدای را چنین توانی و چنین قدرتی هست. مولی محسن فیض و صاحب کشف الاسرار بر آنند که جبار بودن خداوند بدان معناست که او مردم را مقهور میسازد و آنان را به خواست و ارادهی خود مجبور میکند. مشیّت و خواست بر سبیل اجبار در همگان تأثیر میگذارد و مشیّت و خواست هیچکس در او اثر نمیکند و چنین است که جبار را «خلق بر مراد خود دارنده» معنی کردهاند (علم الیقین، 114/1؛ تفسیر کشف الاسرار، 45، 57؛ المقصد الاسنی، 32؛ دستورالاخوان، مادهی «جبار»).
منابع :
ضمن مقاله آمده است.
منبع مقاله :
دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول