تحمل شهادت
نويسنده: صالحي کرماني
تحمل شهادت، در اصطلاح فقه عبارت از قبول کردن مشاهده است از طرف شخص، تا به هنگام حاجت بتواند در محضر قاضي شهادت دهد. مثال: مردي زنش را طلاق ميدهد و از شخص يا اشخاصي ميخواهد تا ناظر صيغهي طلاق باشند، تا اگر بعداً نيازي پيش آمد، بتوانند بر اين طلاق شهادت دهند، قبول کردن اين نظارت را «تحمل شهادت» نامند، و حکم آن مورد اختلاف است. به اين شرح: 1) تحمل شهادت در صورتيکه ترس از ضرر نباشد، واجب کفائي است و حکم وجوب بين اصحاب اماميه از شهرت عظيمي برخوردار است. علامه در قواعد آن را علي الاقوي واجب ميداند. محقق نيز در شرايع آن را براي کسي که اهليت دارد واجب ميداند. همچنين شيخ طوسي در مبسوط. دليل وجوب، آيهي شريفهي قرآن به ضميمهي روايات است. در قرآن ميفرمايد: و لا يَأَب الشُّهداءُ اِذا ما دُعُوا (بقره، 282) آنگاه که فرا خوانده شدند براي شهادت امتناع نورزند. در روايت هشام بن سالم از امام جعفر صادق (عليهالسلام) آمده است که فرمود: مقصود از «ولا يأب الشهداء» قبل از مشاهده است (وسائل، 225/18) و محمد بن فضيل از امام هفتم (عليهالسلام) روايت کرده که در مورد آيهي «ولايأب…» فرموده است: «آنگاه که مردي تو را براي گواه شدن بر قرضي يا حقي فرا ميخواند، سزاوار نيست براي تو که سرباز زني و قبول نکني (همان مآخذ، 266)؛ 2) بعض از فقها فتوي به عدم وجوب تحمل شهادت دادهاند، صاحب جواهر مينويسد: تا آنجا که من ديدهام تنها ابن ادريس است که فتوي به عدم وجوب داده است. ابن ادريس ميگويد: که آيهي شريفه دلالت بر وجوب اداي شهادت دارد نه تحمل آن چه آنکه لفظ «الشهداء» که مشتق است ظهور دارد در کسي که مشاهده کرده است و با اين ترتيب معناي آيه چنين است: کسيکه حادثهاي را مشاهده کرده است (زيرا تا مشاهده نکرده باشد مشمول عنوان شهداء نميشود) آنگاه که براي اداء شهادت فراخوانده ميشود نبايد از اداء شهادت خودداري کند. وي صاحب جواهر اين استدلال را اجتهاد در مقابل نص دانسته و مردود ميداند؛ 3) سرباز زدن از تحمل شهادت مکروه است و احياناً گفته شده است که از آيهي شريفه نيز کراهت استنباط ميشود نه وجوب؛ چه آنکه آيهي شريفه که يکي از آيات طولاني قرآن کريم است، سراسر در مقام بيان آداب است نه احکام و تمام آيه داراي سياق واحدي است و نميشود در اين بين جملهي: «و لا يأب الشهداء» را از سياق عمومي آيه استثناء کرد و از آن حکم وجوب استنباط نمود، و آنچه که استنباط کراهت را از آيه تأييد ميکند امور ذيل است: 1) جملهي «وَ لايَأبَ کاتِبٌ» و از آن روشنتر جملهي «وَ لا تسأَموُا» که در اين آيه ذکر شدهاند، ظهور در وجوب ندارند و در نتيجه نميتوان گفت که جملهي و لا يأب الشهداء که در سياق آنها و در کنار آنها آورده شده است ظهور در وجوب دارد؛ 2) روشن است که کلمهي «لايَنبَغي» (سزاوار نيست) که در اکثر روايات مربوط به اين مسئله ذکر شده است ظهور در وجوب ندارد؛ 3) وعد و وعيدهاي شديدي که در مورد کتمان شهادت و اداء نکردن آن در روايات ذکر شده است، در مورد عدم تحمل شهادت ذکر نشده است و اگر تحمل شهادت مانند اداء شهادت، واجب ميبود، لازم بود که در مورد آن نيز وعد و وعيدهاي شديدي در روايات ذکر ميشد.
منابع:
جواهر، 180/41-183؛ شرايع، 137/4-138؛ قواعد، 240/2؛ مبسوط، شيخ طوسي، 186/8.
منبع: تهيه و تنظيم: دائرةالمعارف تشيع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهي انتشارات حکمت، چاپ اول.