خانه » همه » مذهبی » تدین و تمدن در ذهن جوانها دو چیز جدا از هم است، شما در جوانی در این مورد، چگونه فکر می کردید؟

تدین و تمدن در ذهن جوانها دو چیز جدا از هم است، شما در جوانی در این مورد، چگونه فکر می کردید؟

نمى شود من به این فکر کنم که در دوره ى نوجوانى – سیزده، چهارده سالگى – در این زمینه ها چه فکر مى کردم؛ واقعاً یادم نیست که بخواهم از آن وقت چیز دقیقى را ذکر بکنم. من یک چیزى را این جا به شما بگویم: این سؤالات و این تفکراتى که الان براى شما مطرح است، در دوره ى ما براى افرادى مثل شما اصلاً مطرح نبود؛ یعنى ممکن بود که یک نفر در این سنین، از حالاى شما در کارهاى علمى پیشتر باشد. این کاملاً قابل قبول است؛ کمااین که من در همان سنین نوجوانى، بعد از گذشت دو سه سال که طلبگى خوانده بودم، درس من خیلى پیشرفت کرده بود، راههاى طولانى را در زمان کوتاهى طى کرده بودم و سوادم خوب بود، اما به هیچ وجه درک من از مسایل روز – از مسایل فرهنگى و عمومى – به قدر درک امروز جوانهاى همسن آن وقت خودم نبود.
این براى آن بود که شرایط آن روز، اصلاً شرایطى نبود که اجازه ى فکر کردن به کسى بدهد. عده یى گرفتار نان بودند، عده یى گرفتار زندگیهاى خودشان بودند، یک عده در تلاش معاش بودند؛ اصلاً فضا، فضایى نبود که آدم بتواند نسبت به این مسایل فکر بکند. نمى شود بگوییم که ما آن وقت براى وفق دادن تدین و تمدن، چه کار مى کردیم.
اما من مى توانم حرفى را این جا به شما بگویم: این حرفى که تمدن و تدین با هم تطبیق نمى کنند، جزو آن حرفهایى است که خیلى کهنه و قدیمى است، این را شما بدانید، اصلاً حرف امروز نیست. یک زمانى اروپاییها با دینى که آنها داشتند – دین مسیحیتِ تحریف شده ى کلیساى قرون وسطا – با نشانه هاى تمدن مواجه شدند؛ بدیهى است که آن تدین، اصلاً با آن تمدن تطبیق نمى کرد. آن تدین، تدینى بود که اگر کسى «گالیله» مى شد، حتماً باید سوزانده شود! اگر کسى یک کشف جدید مى کرد، حتماً بایستى نابود و تکفیر مى شد!
اصلاً بحث تدین و تمدن که با هم تطبیق نمى کند، مربوط به آن دوره است، آن هم مربوط به اروپا؛ منتها همچنان که اروپاییها همه چیز خودشان را – البته چیزهاى زیاد و بد، نه چیزهاى خیلى خوب را – عمداً به کشورهاى تحت سلطه ى استعمارى منتقل مى کردند، این فکر را هم به تدریج با شیوه هاى خیلى موذیانه، به داخل جامعه ى ما منتقل کردند. در داخل جامعه هم کسانى بودند که دوست مى داشتند این افکار را ترویج کنند؛ بقایاى افکار آنها را ترویج کردند، که آن هم مربوط به دوره ى چهل، پنجاه سال قبل است و گاهى تا حالاها در گوشه و کنار مانده است و کسانى مطرح مى کنند، والّا این حرف، حرف امروز نیست.
تدین و تمدن، چرا باید با هم منافاتى داشته باشند؟ تمدن، یعنى زندگى توأم با نظم علمى، با تجربیات خوب زندگى، استفاده از پیشرفتهاى زندگى، و تدین یعنى جهت درست در زندگى داشتن – جهت عدل، انصاف، صفا، صداقت و رو به طرف خدا – اینها با هم چه منافاتى دارد؟! انسان مى تواند با این جهتگیرى، آن طور زندگى بکند؛ کمااین که خیلى از دانشمندان و متفکرین ما متدین بودند، خیلى از پیشروان همین تمدن کنونى اروپا هم – البته عمدتاً در دوره هاى بعدى – متدین بودند.
تمدن اسلامى در زمان خودش، جزو تمدنهاى درخشان تاریخ بود؛ که امروز هم نشانه هایش وجود دارد. امروز هم بحمداللَّه خیلى از ملتهاى مسلمان، بخصوص ملت ما از مدنیت روز بهره مند مى شوند، از دانش روز استفاده و در تحصیل آن کوشش مى کنند. در هر جایى که کوشش کنند، پیشرفتهاى بسیارى هم به دست مى آورند؛ متدین هم هستند، منافاتى هم ندارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد