خانه » همه » مذهبی » تراخی

تراخی

تراخی

تراخی، در اصطلاح علم اصول در مقابل فور و یکی از مباحث باب امر است، در این بحث تراخی، به معنای تأخیر انداختن امتثال امر استعمال شده است، بحث این است: آیا صیغه‌ی امر دلالت بر فور دارد یا تراخی؟ آنگاه که امر مولی

Tarakhi - تراخی
Tarakhi - تراخی

 

نویسنده: صالحی کرمانی

 


تراخی، در اصطلاح علم اصول در مقابل فور و یکی از مباحث باب امر است، در این بحث تراخی، به معنای تأخیر انداختن امتثال امر استعمال شده است، بحث این است: آیا صیغه‌ی امر دلالت بر فور دارد یا تراخی؟ آنگاه که امر مولی صادر شود آیا باید مأمورٌ به را فوری انجام داد یا به تأخیر انداختن آن روا است؟ در این مسئله پنج نظریه وجود دارد: 1) امر دلالت بر تراخی دارد، میرزای قمی می‌گوید: کسی را بر این عقیده نیافتم (قوانین، 95/1)؛ 2) توقف در مسئله و اظهارنظر نکردن (حقائق الاصول، 188/1)؛ 3) صیغه‌ی امر دلالت بر فور دارد، شیخ طوسی و عده‌ای دیگر بر این عقیده‌اند و مبنای استدلال آنها تبادر است،‌ به این شرح: اگر مولی بگوید اسقنی (= سیراب‌ساز مرا) و غلام در‌آوردن آب تأخیر کند مورد مذمت و حتی مجازات قرار می‌گیرد، و اگر امر دلالت بر وفور نمی‌داشت، مذمت بی‌مورد بود. جواب استدلال این است که در مورد این مثال، استفاده‌ی فور به کمک قرینه است، زیرا روشن است، تا کسی عطش بر او غلبه نکند درخواست آب نمی‌کند و همین قرینه است که موجب استفاده‌ی فور از «اسقنی» شده است نه خود صیغه به تنهائی، بنابراین، مثال ذکر شده از محل بحث خارج است چه آنکه بحث در موردی است که صیغه از هرگونه قرینه‌ای بر کنار باشد (قوانین، میرزای قمی، 95؛ معالم‌الدین، محمدحسن، 51)؛ 4) امر، مشترک لفظی است برای فور و تراخی و هر یک جداگانه و به وضعی خاص برای صیغه‌ی امر قرار داده شده‌اند و برای تفهیم فور و یا تراخی نیازمند به قرینه‌ی خارجی می‌باشیم، و طبیعی است که هر مشترک لفظی‌ای برای تعیین معنی، نیازمند به قرینه‌ی معینه است، مرحوم سید (حقائق الاصول، حکیم، پاورقی، 188) و شهید (قوانین، میرزای قمی، 95) بر این عقیده‌اند، و یکی از استدلالهای آنان چنین است: امر در قرآن و در محاورات اهل لغت گاهی در فور و گاهی در تراخی استعمال شده است و استعمال لفظ در دو معنی ظهور دارد در حقیقی بودن آن دو معنی برای لفظ. جواب این است که استفاده‌ی فور و تراخی در موارد مختلف، به کمک قرینه است و خود امر جز بر طلب فعل بر چیز دیگری دلالت ندارد؛ 5) امر مشترک معنوی است، و برای قدر مشترک بین فور و تراخی، یعنی برای طلب مطلق فعل، وضع شده است و نتیجتاً امتثال امر، به هر یک از این دو، حاصل می‌شود و دلیل آن تبادر است، چه آنکه از امر فقط طلب فعل متبادر به ذهن می‌شود و فور و تراخی خارج از معنای متبادر می‌باشند. ابوالقاسم بن سعید معروف به محقق و علامه و صاحب معالم، این عقیده را برگزیده‌اند (معالم‌الدین، شیخ محمد حسن، 51). علماء اصول، مخصوصاً متأخرین، عموماً در مسئله‌ی فور و تراخی همین معنای سوم را برگزیده‌اند و معتقدند که صیغه‌ی امر منحصراً دلالت بر طبیعت (= حدث لابشرط) می‌کند وفور و تراخی و نیز امور دیگر مانند: مره و تکرار، خارج از ماهیت و طبیعت امر هستند. و همانطور که از صاحب معالم نقل کردیم، دلیل عموم متأخرین نیز تبادر است (کفایة الاصول، 122/1).
منابع :
به جز منابع یاد شده در متن؛ بدایع الافکار، آقا ضیاء، میرزا هاشم آملی، 251-253؛ اصول الفقه، شیخ محمدرضا مظفر، 72/1-73.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد