خانه » همه » مذهبی » تربت کربلا؛راز یکتا پرستی

تربت کربلا؛راز یکتا پرستی

تربت کربلا؛راز یکتا پرستی

میگوییم سجده بر تربت و خاک مزار حضرت سیدالشهداء خوب است و مطلوب، چرا؟و چه بسا بتوان آن را بر گرفته از سنت نبوی دانست ، چرا که این امتیاز خطیر، تکیه بر دو امر اصیل دارد.

93d90f35 63a1 49e6 92b2 d3eecd36d578 - تربت کربلا؛راز یکتا پرستی

سجده بر تربت حسین چرا؟

 

اصل اول

بهترین سجده گاه را ، خاک پاکی دانستیم که پاکیزگی و طهارت آن را باور داریم، فرقی نمی کند که از کجا آمده باشد و یا در کجا باشد.

خاکهای پاک در شرع مقدس به عنوان سجده گاه نماز، با یکدیگر مساوی و یکسانند، هیچکدام بر دیگری امتیازی ندارد  و همه آنها در جواز سجده بر آن، با یکدیگر برابرند، دقیقاً مانند ملاحظه ای که نمازگزار در مورد پاک بودن بدن، لباس و محل نماز خود دارد.

بنابراین؛ مناسب و شایسته است، شخص مسلمان برای سجده خود، خاک پاکی را انتخاب نماید که در خانه و بیرون از خانه، در سفر و حضر، بر آن سجده نماید، چرا که اطمینان به پاکی و پاکیزگی هر زمین، هر مکان ، هر استراحتگاه و هرهتلی برای اشخاص ایجاد نمی شود، مخصوصاً در سفرهای دور دست ، ایستگاههای قطار ، مسافرخانه ها ، هتل های خارجی و ترمینالهای وسایط نقلیه عمومی.

این در حالی است که ، بسیاری از مسلمانان اعتنایی به این مسئله ندارند، در همه جا نماز می خوانند و بر روی هر چیزی پیشانی می سایند!
 
چگونه باید قضاوت کرد ؟ این کار بهتر است که اعتنایی به نماز خود نداشته باشیم، همه جا نماز بخوانیم ، پیشانی بر روی هر چه شد، بنهیم و یا اینکه مراقب باشیم تا بهترین نماز را به در گاه خدای یکتای بی همتا تقدیم داریم ؟

چرا  در سیره نبوی(صلی الله علیه و آله) تاکید شده است در هنگام نماز بهترین جامه‌ها را بپوشید ، خود را خوشبو سازید، نماز را به جماعت  و در مسجد بجا آورید؟

چه مانعی در کار است که مسلمان، سجده گاهی را انتخاب نماید که به طهارت و پاکی آن اعتماد دارد و بدین واسطه پرهیز کند از اینکه پیشانی خود را بر هر چیزی بساید، هر نجاست، پلیدی و چرکی که انسان را از خدا دور می سازد را به عنوان سجده گاه قرار ندهد ، تا ان شاء الله هدیه بهتری را تقدیم حضرت حق نماید؟

همه ما می دانیم که سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، سجده بر نجاسات،پلیدی و چرک را اجازه نمی دهد و همچنین عقل سلیم نیز، چنین سجده‌ای را قبول نمی‌کند، چرا که در احکام نماز، تاکید تامی شده بر پاکیزگی بدن نمازگزار و لباس او  و مباح بودن مکان نماز و…  چگونه می‌شود که اجازه دهد انسان بر هر شیئ آلوده ای در نماز سجده نماید؟

و همچنین تاکید بسیاری شده است  که  نمازگزار مختار در چند جا نماز نخواند ، که از آن جمله است نماز نخواندن در محل زباله ،  کشتارگاه، قبرستان، خیابان، دستشویی و حمام، محل نگهداری حیوانات.

و همچنین، امر شده است که مسجدها را پاکیزه نگه داشته و آنها را خوشبو نمائیم و چنانچه آلوده به نجاست شد، بر هر مسلمانی واجب است  به سرعت مسجد را تطهیر کند.
 
و همانگونه که پیشتر به عرض دوستان رسید، در سنت سنیه گذشتگان به پیروی از پیامبر گرامی اسلام و یاران آن پیامبر بزرگ، ثابت است، که مسلمان، شیء تمییزی را به عنوان سجده گاه نماز، انتخاب نماید.

روش گذشتگان از اصحاب و یاران پیامبر و تابعین در قرنهای اولیه اسلام چنین بوده است و بر همین اساس افرادی چون مسروق بن اجدع که از فقهای مورد وثوق اهل سنت بوده و در سال 62 هجری قمری وفات کرده و استاد برجسته سنت نبوی نزد برادران اهل سنت است، در هنگام سفر، خشت نپخته ای را همراه خود در مسافرت داشته تا به آن سجده نماید، این حدیث را ابوبکر بن ابی شبیه در کتاب مصنف جلد 2 نقل کرده و جالب آنکه او در آن کتاب، بابی را ایجاد کرده است در موضوع کسانی که در کشتی چیزی را همراه خود برده اند تا هنگام نماز به آن سجده نمایند و همین نویسنده در آن بخش از کتابش، از دو طریق نقل کرده، که مسروق بن اجدع در هنگام سفر در کشتی با خود، خشت خامی را همراه می نمود تا به آن سجده نماید.

پرداختن به این موضوع درکتب اهل سنت به این دقت ، نشان از اهمیت سجده گاه در نزد آنان داشته ، که متاسفانه با تمام اهتمامی که آنان نسبت به برخی سنت ها داشته اند ، این سنت گرفتار غبار و خمول شده و فقط در لابلای کتابهای آنان دیده می شود و لا غیر. 

آنچه در این بخش از نظر شما گذشت ،همان اصل اولی است که در ابتدا، به آن اشاره شد.  شایان ذکر است که شیعه به پیروی از سنت نبوی و ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین و اصحاب راستین پیامبر که رضوان الهی بر آنان باد، به این اصل  اصیل عمل می نماید .
 

اما اصل دوم

قاعده فراگیر اعتبار همه اشیاء، که هر شیئی را از حیث اهمیت می سنجد، اقتضاء می کند که زمین ها و اقلیمها، هر کدام دارای ویژگی خاص خود بوده و به سبب همان ویژگی، موجب برتری برخی نسبت به برخی دیگر خواهد بود. مانند سرزمین مکه که شریفترین و برترین بقاع زمین است و همین برتری، موجب اختلاف آن سرزمین شریف و تفاوت آثار و شئون آن و نگاه ویژه به هر کدام خواهد بود و این امری است طبیعی و منطقی و مورد نظر همه عقلا و خردورزان  که رایج و شایع، بین همه اقوام و امت ها ست ، چرا که فزونی های اعتباری و نسبت هایی که هر سرزمینی پیدا می کند، آن سرزمین را دارای ویژگی ها و مزیت های خاص می نماید که بواسطه همان مزایا، مقررات و قوانین در آن سرزمین جریان دارد، که تغافل و گذشت از آن و زیر پا گذاشتن آن قوانین جایز نیست.

دقیقاً مانند میدان ها، سالن ها، خانه ها و ادارات رسمی که وابسته به حکومت ها باشند، بویژه آن مکانهایی که وابسته به کاخ های سلطنتی و  امپراطوریها باشد که به اسم همان پادشاه و یا امپراطور  معروف می گردد، دارای شأن و منزلت ویژه خود می باشد که حکم مخصوص خود را دارا است و همه ملت باید آن احکام را مراعات نمایند و بر اساس قوانین ویژه مصوبه آن رفتار  کنند.

همچنین است مسئله در زمین ها و ساختمانهایی که منسوب به خدای بزرگ است، که هر کدام شأن و منزلت خاص خودش را دارا است، احکامی دارد، نظامی دارد، لوازمی دارد، روابطی دارد، که هر مسلمانی و هر کسی که رو به سوی خدا دارد، باید آن روابط و قوانین را مراعات کند و از آن مراقبت نماید.

همین اعتبار فراگیر، که بر حسب اهمیت، مورد نظر همه مردم در هر سوی عالم  است، کعبه را با احکام خاص و ویژه اش جدا کرده است، حرم مکی را دارای اعتباری خاص نموده است مسجدالحرام و مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را با احکامی خاص معرفی نموده است.

اعتبار و فضیلت که در قالب قانون معرفی می شود، فقط اختصاص به اراضی و سرزمینها ندارد بلکه امری است طبیعی که اسلام نیز بر جریان آن اقرار دارد.

و فراگیرتر از آن اماکن مقدس و ویژه که نام بردیم، همه مساجد، معابد، صومعه ها و جایگاه هایی که نام خدا در آنجا یاد می شود، در احترام و بزرگداشت و پاکیزه داشتن و آلوده نکردن و …… احکام ویژه ای و قوانینی خاص دارد که چه بسا هتک آن موجب اجرای حدود نیز باشد.

مانند جلوگیری نمودن از  برخی رفت و شدها در آن اماکن مقدسه که قرآن نیز به برخی از آن احکام  اشاره نموده است ، تا آنجا که آن اماکن را نمی توان فروخت و در حقیقت به صورت حقیقی و مجازی مالک آن، خداوند سبحان است ، مانند مساجد و امامزاده ها و حسینیه ها که برخلاف وقف های دیگر، که شرع مقدس، امکان تبدیل آن به بهتر را تجویز نموده  خرید و فروش آن زمین ها جایز نیست و باید تا ابد به صورت مسجد ، حسینیه و یا مدرسه علمیه بماند.

تمام این احکام و حدود، فقط بواسطه انتساب آن زمین ها و اراضی به خدای بزرگ ایجاد شده و بی جهت نیست که مساجد  را خانه های خدا در زمین می خوانند و به کعبه بیت الله الاکبر می گویند.

پس اینکه می گوئیم مکه مکرمه حرم امن الهی است و همواره و هر ساله مردم به سوی آن مکان شریف روی دارند و آهنگ آن دیار می کنند  و از هر راه  دور و نزدیک  و با پای پیاده و یا سواره به آن حرم امن رهسپار می شوند، به جهت شرافتی است که این سرزمین دارد.

به جهت حرمتی است که پیامبران الهی از جناب ابراهیم تا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آن سرزمین به یادگار گذاشته اند و در حقیقت به جهت نسبتی است که این سرزمین با خداوند متعال دارد.

قرار دادن آن احکام خاص و حتی توسعه آن احکام در زمانهای مختلف، فقط  بواسطه آثاری است که ویژه این سرزمین است  و همان برجستگی ها باعث شده است که خداوند آن اقلیم را از میان همه اقالیم برگزیند.    

همچنین حرم مطهر پیامبر گرامی اسلام که حرمی الهی و محترم است و قرار دادن همه آن احکام واجب و مستحب برای آن حرم شریف و برای اهل آن حرم و برای زائران آن روضه شریفه  و مجاوران آن حرم شریف و آنانکه در آن تربت پاک در دل خاک آرمیده اند.

همه و همه فقط بخاطر نسبتی است که آن دیار مقدس با خدای بزرگ دارد و بخاطر فضیلتی است که برای آن سرزمین مقدس ثابت و برقرار است چرا که آن سرزمین، پایتخت وحی الهی است که بارها و بارها بر پیامبر نازل گردیده است.

و این اعتبار و فضیلت که ما آن را در قالب قانون معرفی نمودیم، فقط اختصاص به اراضی و سرزمینها ندارد بلکه امری است طبیعی که اسلام نیز بر جریان آن اقرار دارد، قانونی است فراگیر که برخی اشیاء نسبت به  برخی دیگر برتری و فضیلت دارند، مثلاً برخی پیامبران از برخی دیگران برترند و چه بسا برخی از اوصیا نیز بر برخی دیگر برتری داشته باشند، شهدا و صدیقین نیز همه از یک مقام و درجه ثابت، برخوردار نیستند و در رتبه و فضیلت، با یکدیگر یکسان نیستند، تا آنجا که هر جنسی بر جنس  دیگر و بر شیئ دیگر برتری داشته باشد، در مقیاس هایی که ممکن است مورد تایید اسلام باشد و چه بسا این اصل و قانون، محور دائره وجود بوده و قوام هر چیزی بر آن اساس باشد و همان برتری باعث رغبت افراد و جذب اشیاء شود.

و از اینجاست که درودها بر دلها و زبانها جاری می‌شود. محبتها نثار می‌گردد، دلبستگی‌ها حاصل می‌آید و رابطه ها ایجاد می گردد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد