خانه » همه » مذهبی » ترديدي در اين نيست که پيامبران داراي زن و فرزند بوده اند، پس چرا خداوند در آيه 38 سوره رعد اين مطلب را بازگو نموده است؟

ترديدي در اين نيست که پيامبران داراي زن و فرزند بوده اند، پس چرا خداوند در آيه 38 سوره رعد اين مطلب را بازگو نموده است؟

نبوت پيامبر اسلام علاوه بر اين که با دلايل قطعي و روشن، ثابت گرديده است، در کتاب هاي پيامبران پيشين نيز، بر نبوّت وي تصريح و نام و خصوصيات او در کتاب هاي (عهدين) مشخص شده است و اين مسأله، يعني بشارتي که تورات و انجيل درباره پيامبر اسلام داده است، يکي از فصول مهم اين دو کتاب را تشکيل مي دهد، قرآن کريم با صراحت هر چه تمام تر مي فرمايد: اگر پيروان انجيل و تورات اين دو کتاب را مورد مطالعه قرار دهند نام و خصوصيّات پيامبر اسلام را در آن مي يابند، آن جا که مي فرمايد: «نام و نشان خصوصيات پيامبر اسلام را در اين دو کتاب نوشته شده مي يابند».[1]با وجود اين يهود و کليسا بر نبوّت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ايرادات و اشکالات گوناگوني وارد مي کردند، و خداوند در آيه 38 سوره رعد به پاسخ آن ايرادها اشاره نموده است، که اينک به عنوان نمونه به برخي از آن ايرادات و پاسخ آيه از آن ها اشاره مي شود:
1ـ يکي از مهم ترين ايراداتي که يهود مطرح مي کردند اين بود که: تعدّد زوجات جز زياده روي در زن دوستي و حرص در شهوتراني، هيچ انگيزه ديگري ندارد و رسول خدا براي همين جهت، تعدد زن ها را براي امّتش تجويز کرد و حتي خودش به آن مقدار که براي امّت خود تجويز نمود (چهار همسر) اکتفا ننموده و عدد همسرانش را به نه نفر رسانيد، اگر محمّد پيامبر بود بايد از زن ها اعراض نموده، مشغول امر نبوّت و پيامبري خود مي شد.
خداوند در آيه فوق، در پاسخ آن ايرادها و مخصوصاً ايراد تعدّد زوجات، خطاب به پيامبرش فرمود: ما پيش از تو پيامبراني فرستاديم که همسران و فرزندان داشتند. و زنان آن ها بيشتر از زنان تو بودند، به عنوان نمونه سليمان 300 زن و 700 کنيز داشت و داوود 100 زن داشت. [2]افزون بر اين با قاطعيت مي توان گفت: انگيزه رسول خدا از تعدّد زوجات، زياده روي در زن دوستي و شهوتراني نبوده است، زيرا اوّلين ازدواج آن حضرت با خديجه کبري بوده است، کسي که در عنفوان جواني در سن 25 سالگي، با زن بيوه چهل ساله اي ازدواج مي کند و تا 53 سالگي، حدود بيست سال و اندي، تنها به همين يک زن بيوه قناعت مي کند، و به اين ترتيب دوران جواني خود را پشت سر گذاشته و به سن کهولت مي رسد، و بعد از فوت خديجه، با زناني که بعضي از آن ها باکره و بعضي بيوه و هم چنين بعضي جوان و بعضي ديگر سالخورده بودند، ازدواج کرد و همه اين ازدواج ها در مدّت نزديک به ده سال انجام شد، از اين که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در سن کهولت به ازدواج هاي متعدّد دست مي زند، به خوبي معلوم مي شود، که دليل و فلسفه اي غير از زياده روي در زن دوستي و شهوتراني داشته است. [3]به علاوه، بر حسب عادت جاري، کساني که اسير دوستي با زنان و خلوت با آنانند، معمولاً عاشق جمال و مفتون کرشمه اند، و جمال و ناز و کرشمه، در زنان جوان که در سن خرّمي و طراوتند وجود دارد، سيره پيامبر از چنين حالتي حکايت نمي کند، و عملاً نيز معلوم است که بعد از دختر باکره مانند عايشه با زن سالخورده بيوه مانند ام سلمه و بعد از زن جوان چون ام حبيبه با زن 50 ساله مانند زينب بنت جحش، ازدواج کرد.[4]بنابر اين بسيار غير منصفانه خواهد بود که گفته شود، انگيزه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از تعدّد زوجات، زياده روي در زن دوستي و شهوتراني بوده است.
2ـ يهود و کليسا مي گفتند: پيامبري که خدا به سوي مردم مي فرستد، بايد از جنس ملائکه باشد، چنان که خداوند اين معنا را در آيه 7 حجر و آيه 8 انعام حکايت کرده است. خداوند در آيه فوق الذکر به اين ايراد پاسخ مي دهد که انبياي پيشين هم از جنس بشر بودند نه از جنس ملائکه، وقتي بشر بودن براي آن ها جايز است، چرا براي پيامبر آخر الزمان جايز نباشد.
3ـ آن ها مي گفتند اگر او (محمّد) فرستاده خدا است، بايد هر معجزه اي را که مي خواهيم بياورد، و توقف نکند، وقتي اين کار را انجام نمي دهد، براي ما علم حاصل مي شود که او فرستاده خدا نيست. خداوند در آيه فوق پاسخ مي دهد که: يک معجزه در اظهار حجت و بيّنه و برطرف کردن عذر کفايت مي کند، امّا بيشتر از يکي بستگي به مشيّت خداوند دارد، اگر خواست مي آورد و اگر نخواست نمي آورد و هيچ کسي حق اعتراض بر او را ندارد.[5]4ـ آن ها مي گفتند اگر ادّعاي نبوّت او حق مي بود، نبايد احکامي که خداوند بر ثبوت آن ها در شرايع سابقه تصريح کرده است، نسخ مي شد، و حال آن که اکثر احکام تورات و انجيل نسخ شده است، بنابر اين او نبي و فرستاده اي به حق نيست. آيه فوق در آخرين جمله خود به آن ها پاسخ مي گويد: که براي هر زماني که حکم و قانوني مقرّر شده است. بنابر اين جاي تعجّب نيست که يک روز تورات را نازل کند و روز ديگر انجيل را و سپس قرآن را، چرا که بشريت در زندگي متحوّل و متکامل خود، نياز به برنامه هاي متفاوت وگوناگوني دارد.[6]با توجه به مطالبي که ذکر گرديد آيه شريفه در مقام رفع دو شبهه اي است که از طرف کفار و مشرکين بر رسالت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ ايراد مي گرديد و به صورت خيلي معقول به شبهات دشمنان اسلام پاسخ گفته است.

معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1ـ ترجمه تفسير الميزان، سيد محمّد باقر موسوي همداني.
2ـ تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي.
3ـ مفاتيح الغيب، محمّد بن عمر فخر رازي.
 

پي نوشت ها:
[1] . اعراف / 157.
[2] . طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ترجمه مترجمان 13/82، انتشارات فراهاني، تهران 1360.
[3] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، 17/282، دار الکتب الاسلاميه، 1374ق.
[4] . علامه طباطبايي محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، محمّد باقر، 4/308، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1376ش.
[5] . فخر رازي محمّد بن عمر، مفاتيح الغيب، 19/50، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1420ق.
[6] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دار الکتب الاسلاميه، 1374ق، ج10، ص240.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد