از امام باقر(ع) روایت شده است که: «نماز جمعه فریضه است و اجتماع به سوی آن همراه با امام فریضه است و هر کس بدون علت سه جمعه نماز جمعه را ترک کند سه فریضه را ترک کرده و ترک نمی کند سه فریضه را بدون علت مگر منافق» (وسائل الشیعه، آل البیت، ج 7، ص 298).به نظر می رسد این روایت در مورد زمان حضور امام است که به اتفاق فقها نماز جمعه در صورت اقامه آن از سوی امام، فریضه عینی است یعنی شرکت در آن برای کسانی که عذری ندارند واجب است و نماز ظهر مجزی از نماز جمعه نخواهد بود بنا بر این روایت در فرضی که کسی بدون علت سه مرتبه فریضه عینی جمعه را ترک کند اطلاق منافق کرده است و مخصوص به زمانی است که جمعه فریضه عینی باشد و شامل زمان غیبت که بسیاری از فقها نماز جمعه را واجب تخییری می دانند نمی شود.
نکته دیگر این که اطلاق منافق در روایات همه جا در ردیف کافر نمی باشد که احکام منافق بر او بار شود. البته در صورتی که ترک فریضه جمعه یا هر فریضه دیگری به جهت انکار قلبی آن باشد این در حقیقت همان نفاقی خواهد بود که از کفر هم بدتر است. ولی اگر به جهت انکار آن نباشد نوعی نفاق در درون شخص نفوذ کرده گرچه احکام منافق اصطلاحی بر شخص جاری نخواهد بود.
در هر حال نماز جمعه یکی از تکالیفی است که ایمان انسان را تقویت می نماید و از بی تفاوتی در قبال جامعه اسلامی و مسلمین جلوگیری می کند و تخییری بودن آن دلیل بر کم اهمیتی آن نیست بلکه بین نماز ظهر و جمعه، به جا آوردن جمعه افضل است. در نتیجه بسیار مناسب است انسان بدون عذر آن را ترک ننماید.
نکته دیگر این که اطلاق منافق در روایات همه جا در ردیف کافر نمی باشد که احکام منافق بر او بار شود. البته در صورتی که ترک فریضه جمعه یا هر فریضه دیگری به جهت انکار قلبی آن باشد این در حقیقت همان نفاقی خواهد بود که از کفر هم بدتر است. ولی اگر به جهت انکار آن نباشد نوعی نفاق در درون شخص نفوذ کرده گرچه احکام منافق اصطلاحی بر شخص جاری نخواهد بود.
در هر حال نماز جمعه یکی از تکالیفی است که ایمان انسان را تقویت می نماید و از بی تفاوتی در قبال جامعه اسلامی و مسلمین جلوگیری می کند و تخییری بودن آن دلیل بر کم اهمیتی آن نیست بلکه بین نماز ظهر و جمعه، به جا آوردن جمعه افضل است. در نتیجه بسیار مناسب است انسان بدون عذر آن را ترک ننماید.